به گزارش «شیعه نیوز»، علی بیگدلی معتقد است اگر عربستان سعودی و یا امارات متحده عربی در تحقیقات خود به مدرک غیرقابل انکاری در خصوص دست داشتن ایران در حمله به عربستان و امارات متحده عربی برسند، یقینا پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده خواهد شد. اگر پرونده ایران هم ذیل فصل هفتم قرار گیرد، آن گاه دایره حملات و فشارها بر علی کشور به بیشترین حد خود خواهد رسید. اگر چنین وضعیتی شکل گیرد کشور از چهار جهت شورای امنیت سازمان ملل، کنگره آمریکا، کاخ سفید و اتحادیه اروپا مورد شدیدترین تحریم ها قرار خواهد گرفت.
بعد از حمله موشکی انصارالله یمن به ناو جنگی عربستان که به تعلیق موقت کشتیرانی ریاض در باب المندب انجامید و نیز حمله پهبادی ارتش یمن به فرودگاه ابوظبی اکنون می توان احساس کرد که چهره تحولات منطقه خاورمیانه به خصوص منطقه خلیج فارس در حال دگرگونی است. دگرگونی گه می تواند پای اروپا و آمریکا را دوباره به این منطقه بکشاند واحتمال وقوع هر سناریویی را محتمل کند.
متن کامل گفت وگوی دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسایل بین المللی با دیپلماسی ایرانی را در ادامه می خوانید:
پس از ادعای انصارالله یمن در حمله موشکی چهارشنبه هفته گذشته به ناو جنگی عربستان سعودی که به ادعای ریاض دو نفتکش این کشور مورد اصابت موشکی قرار گرفته و به موازاتش تعلیق موقت فعالیت های کشتیرانی ریاض در تنگه باب المندب و نیز بیانیه ارتش یمن در حمله پهبادی به فرودگاه ابوظبی در مجموع موجب شد تا چهره منطقه و به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس تغییر جدی پیدا کند. اساسا با توجه به این که جامعه جهانی، انصارالله یمن و حوثی ها را جدای از سیاست های تهران نمی داند این شرایط چه اقتضائاتی را برای کشور در آینده خواهد داشت؟
بعد از صحبت های روحانی مبنی بر بستن تنگه هرمز و در ادامه نیز اظهار نظر تمام مقامات نظامی کشور در همین رابطه از قبل قابل پیش بینی بود که وضعیت منطقه در آستانه یک تغییر و تحول جدی است. چرا که اعلام نظر نظامیان نشان از این داشت که تحولات به سمت نمایش قدرت تهران در منطقه خواهد بود. لذا در این رابطه ایران از ساده ترین راه و از طریق ارتباطات خود با حوثی های و انصارلله یمن دست به این نمایش قدرت در منطقه زد. حتی برخی از رسانه های اذعان داشتند که رفت و آمد هایی میان ایران و حوثی ها در چند وقت اخیر روی داده و برخی ادوات نظامی مانند تعدادی قایق تندرو در اختیار یمن قرار گرفته است. هر چند در این برهه این مسائل چندان مهم نیست، اما در پس اقدامات آخر هفته گذشته یمن در خصوص عربستان و امارات متحده عربی همه تقصیرها بر گردن ایران خواهد افتاد. در این رابطه هم سخنان تند سردار سلیمانی نشان از این دارد که گویا قدرت نمایی ایران به همین جا ختم نخواهد شد. لذا می تواند تبعات سنگینی برای کشور داشته باشد. با رصد این شرایط است که دیروز هم اخباری مبنی بر ائتلاف جدی تر سیاسی، امنیتی و به خصوص نظامی کشورهای عربی منطقه خلیج فارس در قبال مساله جنگ یمن و ایران در حال شکل گیری است. این ائتلاف چند پیامد مهم دربر خواهد داشت. خرید تسلیحات بیشتر از غرب، اتحاد پررنگ تر کشورهای عربی به خصوص این ائتلاف می تواند به احیای شورای همکای خلیج فارس بینجامد. مساله بعدی هم احتمال حضور بازیگران فرامنطقه ای و از همه مهم تر از بین رفتن برخی فضاهای تنفسی ایران من جمله قطر. به عبات دیگر در صورت تشدید همکاری های این ائتلاف امکان بازگشت همکاری قطر با کشورهای عربی هم وجود خواهد داشت. به هر حال اکنون حلقه منطقه ای خلیج فارس روز به روز در حال تنگ تر شدن است.
آیا خروج شرکت رنو از ایران که سهم مهمی هم در صنعت خودروسازی کشور داشت و نیز اعلام رسمی هفته گذشته دهلی نو برای قطع خرید نفت از ایران می تواند در قالب فشارهای تحریم های آمریکایی تلقی شود و یا تاثیر همان تنش هایی است که در سایه حمله یمن به عربستان و امارات که معتقدید در آینده امکان وقوعش در منطقه وجود دارد؟
هر دو مساله می تواند در این خصوص دخیل باشد. اگر هند و یا رنو قرار بوده که در سایه بازگشت تحریم ها مثلا یک ماه و یا چند روز زودتر و یا دیرتر روابط خود را با ایران قطع کنند، اکنون با مساله یمن و درگیر شدن تنگه باب المندب و نیز تنگه هرمز خیلی زودتر اقدام به خروج از ایران کرده اند. به خصوص هند که هر تنشی در آبراه های بین المللی می تواند نیاز جدی و مبرم این کشور را به نفت با ابهام روبه رو کند. لذا دهلی نو برای معطل نماندن بازار تولید خود به دلیل تنش در تنگه هرمز و باب المندب سریعا نفت خود را از محل کم خطرتری تامین خواهد کرد که در آینده دچار کمبود جدی به هر دلیلی نشود.
چند ماه پیش به دلیل آن چه نقش مخرب ایران در یمن عنوان شد، پرونده تهران به شورای امنیت سازمان ملل برده شد و تا مرز تصویب قطعنامه علیه ایران هم پیش رفت که با وتوی روسیه مواجه شد. آیا با جدی تر شدن گسترش دایره جنگ یمن باید در آینده منتظر تکرار سناریوی کشیده شدن پای ایران به شورای امنیت باشیم یا خیر؟
سایه رفتن پرونده ایران به شورای امنیت در جنگ سوریه و یمن همواه بر سر کشور سنگینی می کند. اگر عربستان سعودی و یا امارات متحده عربی در تحقیقات خود به مدرک غیرقابل انکاری در خصوص دست داشتن ایران در حمله به عربستان و امارات متحده عربی برسند، یقینا پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده خواهد شد. اگر پرونده ایران هم ذیل فصل هفتم قرار گیرد، آن گاه دایره حملات و فشارها علیه کشور به بیشترین حد خود خواهد رسید. اگر چنین وضعیتی شکل گیرد کشور از چهار جهت شورای امنیت سازمان ملل، کنگره آمریکا، کاخ سفید و اتحادیه اروپا مورد شدیدترین تحریم ها قرار خواهد گرفت. لذا اکنون این سوال مهم مطرح است که به خواسته عمومی هم بدل شده که تا چه زمانی کشور می تواند در چنین شرایطی به سر ببرد؟ لذا نه دولت که کل نظام هر تصمیمی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور داشته باشند با شکست مواجه خواهد شد، کما این که تا کنون هم این شرایط بر کشور حاکم بوده است. چرا که هر فعالیت اقتصادی در کشور در گرو امنیت اجتمای و سیاسی داخلی خواهد بود که اکنون به شدت ملتهب است و با بدتر شدت وضعیت داخلی هر لحظه امکان دارد خیزش های مردمی مانند آتشفشان فوران کند.
از دید شما اظهار نظرهای مقامات نظامی در این شرایط می تواند به تشدید تنش ها بینجامد؟
بله. بر اساس سنت دیرینه ای که بر روابط و فضای بین الملل حاکم بوده است زمانی که مقامات نظامی کشور به اظهار نظر می پردازند فضای منطقه روبه جنگ پیش خواهد رفت. به عبارت دیگر اگر مقامات سیاسی در هر شرایطی مواضع کشور را اعلام کنند نشان از این دارد که هنوز پنجره سیاست و درهای دیپلماسی باز است. اما با حضور نظامی ها در عرصه سیاست خارجی به خصوص سپاه باید گفت که بوی جنگ به مشام می رسد. لذا در این شرایط ایران در یک نقطه حساس تاریخی قرار دارد که باید دست به تصمیم گیری های سختی بزند. هر کدام از تصمیمات علاوه بر سختی هایش تبعات خاص خود را هم خواهند داشت. لذا من معتقدم به جای این دست از اظهارنظرها باید کار سیاست خارجی را به اهلش سپرد و نظامی ها در حوزه خود مشغول به فعالیت باشند. از این رو نباید هیچ کسی به خصوص نظامیان در کشور از دیپلماسی جلوتر عمل کنند. در این صورت یقینا آن چه مطلوب دشمنان ایران است در آینده رخ خواهد داد. پس باید باب تعامل دوباره به دستور کار دیپلماسی کشور باز گردد.
با سخنان شما یک سوال تکراری در ذهن شکل می گیرد؛ آیا به واقع بعد از خروج آمریکا از برجام می توان دوباره به طرف های مقابل در پای میز مذاکره اعتماد کرد؟
در منطق روابط بین الملل هیچ کشوری، مطلقا هیچ کشوری قابل اعتماد نیست. همین روسیه در مساله صنعت نفت ایران در نشست وین با مواضع ریاض همسویی داشت. مضافا این که اکنون روسیه در پرونده سوریه هم به دنبال تامین نظر اسرائیل در منطقه است. لذا اگر در برجام نتوانستیم به هدف های خود دست بیابیم نشان از کم کاری تیم مذاکره کننده ما دارد که باید بعد به نتیجه رساندن گفت وگوها فشار خود را برای تصویب آن در مجلس های کشورهای ۱+۵ می داشت تا به راحتی آمریکا قادر به خروج از برجام نباشد. پس اعتماد و عدم اعتمادی در کار نیست، بلکه باید با هوشمندی ایران شرایط را به نفع خود تغییر دهد، آن هم در بستری که هر کشوری به دنبال اهداف خود در تحولات جهانی است. لذا کم کاری خود را نباید به گردن مساله عدم اعتماد به دیگر کشورهای انداخت. از این رو با تاکیدهای بیهوده بر مواضعی نظیر این که آمریکا و کشورهای غربی قابل اعتماد نیستند، یقننا ایران در همین نقطه باقی خواهد ماند و در آینده حتی به عقب هم پس رفت خواهد داشت. از آن سو مگر ایران در همه عرصه اعتماد خود را نشان داده است که از طرف مقابل انتظار اعتماد دارد.
در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی آغاز روند مذاکره ایران با طرف های مقابل بر سر جنگ یمن مانند نشست رم را نقطه عزیمت جدیدی در دیپلماسی ایران مطرح کردید. در این راستا نیز روحانی در سخنانی به صراحت از ضروت اصلاح روابط تهران با ریاض، ابوظبی و منامه سخن گفت. در سایه این شرایط آیا می توان اقدامات چهارشنبه و پنچ شنبه هفته گذشته انصارالله و ارتش یمن را به ایران ارتباط داد؟
در این که می توان این حملات را به ایران ربط داد؟ بله این مساله امکان دارد. چرا که سوابق ما در سال های جنگ یمن نشان از این دست اقدامات تهران دارد. زمانی ایران دست به تغییر رفتار خود در پرونده جنگ یمن زد که طرف مقابل هم پالس مثبتی را برای کشور فرستاده بود، اما زمانی که مساله تنگه هرمز مطرح شد متاسفانه تمام آن چه در صحنه دیپلماسی برای حل سیاسی جنگ یمن وجود داشت به حاشیه رفت. نکته مهم دیگر به بخش دوم نکات شما باز می گردد من با سخنان آقای روحانی مبنی بر ضرورت اصلاح روابط با عربستان، امارت متحده عربی و بحرین به هیچ وجه موافق نبوده و نیستم. این دست از اظهار نظرها را آن هم در چنین شرایطی به شدت غلط می دانم. در بستر انجماد کامل مناسبات ایران با کشورهایی نظیر عربستان، امارت و بحرین و نیز در سایه بازگشت تحریم های آمریکا اصلا تهران نباید چنین مواضعی را از خود نشان دهد. بیان کردن این که ما به دنبال روابط حسنه با ریاض هستیم، آن هم از سوی رئیس جمهوری قابل قبول نیست.
اما شما همواره بر مساله دیپلماسی و مذاکره اصرار داشته و دارید. پس چرا این سخنان روحانی باید غلط و غیر قابل قبول باشد؛ آیا این دیپلماسی نیست؟
نه این دیپلماسی در خصوص عربستان صحیح نیست. ریاض هیچ گاه هم وزن ایران نبوده است. لذا به جای ضرورت در اصلاح روابط با کشوری که به نوعی پادوی آمریکا در منطقه است، ایران باید به سمتی حرکت کند که باب مذاکره را با خود آمریکا باز کند، نه عربستان و امارات متحده عربی. این کشورها نمی توانند مشکلی را از ایران حل کنند. ضمن این که حتی اگر این کشورها هم مایل به اصلاح روابط خود با ایران باشند، مادامی که منافع آمریکا تامین نشود، این مساله روی تحقق نخواهد دید. مساله دیگر تنش های نیابتی ریز و درشتی است که میان ایران و عربستان وجود دارد. این نکته هم یقینا سایه سنگین خود را بر این مساله خواهد داشت. اکنون ما شاهد مطرح شدن ناتوی عربی ضد ایران هستیم این کار برنامه ریزی کاخ سفید برای ایران است. پس باید با مغز متفکر جریان پای میز مذاکره نشست.
در سایه نکات شما باب مذاکره باید تنها با آمریکا باز شود؟
بله. دیگر کشورها که دردی از ما دوا نمی کنند. اکنون در سایه تحریم های آمریکا کدام کشور به تقابل با آمریکا پرداخته است؟ اصولا کدام کشور می تواند در این رابطه قد علم کند؟ ما باید بازوی اروپایی مذاکره را برای باز کردن باب مذاکره با آمریکا حفظ کنیم و در یک برنامه ریزی دقیق و بدون عجله به دنبال یک مذاکره درست، منطقی و اصولی برویم که می تواند در هر زمینه ای صورت بگیرد تا سناریوی برجام دوباره تکرار نشود. هیچ کشوری از مذاکره ضربه ندیده است. شما به سخنان ترامپ و پمپئو دقت کنید. این افراد ضمن تهدید ایران همواره به دنبال مذاکره با ایران هستند و از ابراز آن هم هیچ ابایی ندارند. این می تواند فرصت خوبی برای شروع یک دیپلماسی راهگشا باشد. دیپلماسی که به تغییر شرایط اقتصادی، معیشتی و امنیتی کشور هم کمک کند. اکنون جامه پتانسیل خیزش هایی را برای آینده پیدا کرده است. لذا هوشمندی دیپلماتیک ایران باید به اوج برسد.
در طرف مقابل شما برخی معتقدند که رفتار اخیر تهران در منطقه سبب می شود تا دست ایران در امتیازگیری در بستر نشان دادن قدرت بالاتر رود و اگر مذاکره شکل می گیرد کشور در موضع ضعف نباشد؟
من هم این مساله را قبول دارم. لذ تا اینجای کار ایران با اقدامات خود قدرتش را به رخ رقبا کشانده است. لذا دست ما در میز مذاکره پر است. نکته اینجا است که اگر تهران به این رفتار ادامه دهد، یقینا اقدامات ایران نتیجه عکس می دهد و به جای افزایش قدرت چانه زنی سبب می شود که خدای ناکرده پای ایران به یک جنگ کشیده شود. اکنون با ضعف عربستان، امارات متحده عربی، مشکلات داخلی آمریکا و نیز نمایش قدرت اخیر تهران کشور می تواند از این فرصت ها بهترین بهره برداری را در زمین دیپلماسی بکند. اما این که ما با ادامه نماش قدرت هر گونه مذاکره را نفی کنیم تنها به ضرر کشور است. چه بخواهیم و چه نخواهیم زور ایران به تمام جهان نمی رسد.