به گزارش «شیعه نیوز»، انتشار آگهی های تبلیغاتی در حساب تویتری «محمد العریفی» به جنجال تازه این مبلغ سرشناس سعودی تبدیل شده است. این قضیه از یک طرف به موضوعی دردسرساز برای خود وی و از طرف دیگر به سوژه ای برای تمسخر و تحقیر این مفتی وهابی از سوی فعالان شبکه های مجازی تبدیل شده است.
العریفی روز گذشته در حساب تویتری اش که از سوی کاربران زیادی دنبال می شود، آگهی تبلیغاتی جدیدی درباره محصولات قهوه شرکتی به نام «الخیر» منتشر کرد.
در این تصویر تبلیغاتی که از سوی العریفی منتشر شده، آمده است: ای مسافر تابستان! اصل کیفیت را فراموش نکن».
با وجود اینکه حساب تویتری این مبلغ وهابی از سوی ۲۱ میلیون نفر دنبال می شود اما آگهی تبلیغاتی جدید وی تنها از سوی ۱۷۸نفر لایک شده است.
انتشار آگهی تبلیغاتی العریفی درباره محصول قهوه شرکت «الخیر» یک ماه پس از انتشار آگهی تبلیغاتی دیگری درباره محصول چای همین شرکت صورت می گیرد.
کاربرانی که حساب توییتری العریفی را دنبال می کنند در واکنش به این تبلیغات، وی را مسخره کردند و برخی نیز گفتند العریفی به جای این کار درباره بازداشت های مستمر علیه علما و مبلغان در عربستان اظهار نظر کند.
کاربران همچنین با تحقیر وی نوشته اند که وی به جای اینکه درباره قضیه فلسطین و بحران خلیج و دیگر موضوعات مهم اظهار نظر کند، اقدام به انتشار آگهی های تبلیغاتی در تویترش می کند.
این مبلغ وهابی سعودی چند ماه پیش نیزدر پی انتشار آگاهی تبلیغاتی درباره محصولات برنج یک شرکت، که موج حملاتی را علیه وی به همراه داشت، مجبور شد این توییت تبلیغاتی را حذف کند.
العریفی مفتی جهاد نکاح و جاعل قرآن
گفتنی است محمد بن عبدالرحمن العریفی مبلغ و عالم جوان سعودی است که در ۱۵ جولای ۱۹۷۰ میلادی در شهر الدمام واقع در استالن شرقی عربستان به دنیا آمد. وی تاکنون چندین فتوای عجیب و غریب صادر کرده است که جنجالی ترین آنها همان فتوای موسوم به جهاد نکاح است که در آن به شورشیان سوری اجازه می دهد تا با زنان ازدواج کوتاه و چند ساعته داشته باشند. وی در این فتوا گفته است که بهترین جهادها جهاد نکاح است و ازدواج میان مجاهدین و زنان می تواند تمایلات شهوانی آنها را برآورده کرده و عزم آنها را برای جنگ با دولت بشار اسد جزم کند.
عریفی همچنین در یکی از اقدامات خود قرآن را به تمسخر گرفت و سوره ای به نام «سیب» جعل کرد و آن را با لحن و آهنگ قرآنی قرائت نمود.وی در این سوره جعلی به زبان عربی چنین می گوید: «ذهب احمد الی السوق، واشتری تفاحه، ثم رکب الاتوبیس، ثم رجع الی شقته وضیع المفتاح، ثم دخل بیت جیرانهم ودخل الی بیته وارتاح»(احمد به بازار رفت وسیبی خرید و آنگاه سوار اتوبوس شد و به آپارتمانش بازگشت اما کلیدش را گم کرد و به خانه همسایگانش رفت و وارد منزل خودش شد و استراحت کرد».