انچه پیش رو دارید بخشی از سفرنامه عراق در ایام عاشورا و اربعین حسینی میباشد .
(قسمت اول)
مقدمه :
بـعـضـى را عـقـيـده بر آن است كه اين حوزه از عاشوراى حسينى در سال 61 هجری قمری با شور و حماسه اى كه حضرت اباعبداللّه الحسين (علیه السلام) آفريد شروع گرديد ، زيرا امام (علیه السلام) از هنگام حركت از مدينه به مـكـه و سـپـس بـه عـراق و ورود بـه كربلا همه جا به تعبير و تفسير قرآن و بيان احكام دين براى اصـحاب مى پرداخته و خطب و بيانات و شهادت آن حضرت و ياران باوفايش در آن ايام خود منبع نـهـضت و دگرگونى فكرى واجتماعى و سياسى و تدريس علوم اسلامى براى جهان اسلام از آن روز تـا عصر حاضر بوده است , ارباب مقاتل و مورخان از جمله طبرى در تاريخ خود آن خطبه ها و بـيـانـات را مـنعكس كرده و علامه سيدمصطفى اعتماد خطبه هاى امام را در كتابى به نام بلاغه الـحـسـيـن گـردآورى كرده است و به نام موسوعه كلمات الامام الحسين در 1415 هجری قمری چاپ شده است .
حـضـرت امام صادق (علیه السلام) در مكانى كه كنار نهر علقمه بود منزل مى نمود و زمينهاى آن ناحيه به نـام آن حضرت هنوز به اراضى الجعفريات مشهوراست , اصحاب و زائرين قبور مطهره هنگام ورود ائمـه مـذكـورمخصوصا حضرت صادق (علیه السلام) به دور آنها حلقه زده و به استماع حديث و احكام دين مى پرداختند, خانه آن حضرت امروزه در كربلا به حرمى تبديل گرديده كه مردم جهت اعتكاف و زيارت به اين مقام مى شتابند, فرزند گرانقدر ايشان حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) نيز هنگام زيارت از قبر جد خود در كربلا به وسيله مشتاقان حديث و علوم دين احاطه شده و كرسى موقت تدريس را اداره مى نمودند.
حوزه علميه كربلا كه ابتدا با اجتماع شعرا و فقها و محدثين شيعه محل نقل حديث و همچون بازار عكاظ مركز خواندن اشعار شاعران شيعى در اواخر قرن اول و قرن دوم بود به تدريج با حضور امامان يادشده محل تفسير قرآن و نقل حديث گرديده بود سپس به وسيله شيخ ابوالقاسم حميد (م 310 ق) فرزند زياد بن حماد از شيوخ علماى حديث و اعاظم فقهاى شيعه محل تدريس احكام ديـن و مـسـائل فـقهى وعلوم دينى گرديد و طلاب علوم و عاشقان تحقيق و تعليم از اطراف به سـوى كـربلا شتافتند و مدرسه وى جايگاه تربيت شاگردان مبرز و گرانقدرى گرديد كه از آن جمله اند: ابوجعفر محمد كلينى فرزند يعقوب (م 329 ق ) كه كتاب ارزشمند او كافى يكى از اصول چـهـارگـانـه مـورد اسـتناد اماميه است , شيخ ابوالحسن على (ز در 307 ق ) فرزند ابراهيم قمى صـاحب تفسير معروف به تفسير قمى , شيخ ابوعبداللّه الحسين (زدر 352 ق) فرزند على بزوفرى , شـيـخ ابـوعلى احمد بزوفرى (ز در 365 ق ) و عده ديگرى كه در اعيان الشيعه و الذريعه و معجم رجال الحديث از آنان نام برده شده است . (1)
حـوزه عـلـمـى كربلا همچنان به حيات فكرى و علمى خويش ادامه داده است و ميراث فرهنگى مـهـمـى از خود به يادگار گذاشته است كه تا عصر حاضر پيوسته ادامه يافته است دانشمندانى نـظـيـر شيخ مفيد و شيخ ابواحمد جلود و دو برادر بزرگوار شريف رضى و شريف مرتضى و شيخ ابواسحق ثعالبى و ابوصلاح تقى الدين حلبى مستقيم يا غير مستقيم وابسته به اين حوزه هستند, و مـواقعى كه اين حوزه دچار ركود وسستى فعاليت مى گرديد علماى بلند آوازه فعالى مانند شيخ عـمـادالدين محمد طوسى معروف به ابن حمزه (598 ق ) يا ابى جعفر ثانى با پژوهشهاى عميق و مـهـارت شگفت انگيز خود در علوم و تدريس استادانه آنها و جلب طلاب و عاشقان علم و فضيلت حوزه را به شكوفائى مى رسانيدند, اثر معروف او به نام الوسيله يكى از كتب مشهور فقهى است كه بـه ابـتكار خود عبادات را از پنج باب : صلوه , زكوه , صوم ,حج و جهاد به ده باب افزايش داد كه آن پـنج ديگر: خمس , اعتكاف , غسل , عمره و رباط مى باشد, كتاب المزار الكبير تاليف شيخ ابوعبداللّه مـحمد معروف به ابن مشهد حائرى در ادعيه و زيارات كه تمام آن دربحارالانوار آمده و همچنين صـحـيفه سجاديه منسوب به امام سجاد (علیه السلام ) از محدثان و اساتيد حوزه كربلا روايت و تدوين شده است , و از شواهد تاريخى استفاده مى شود كه بعضى از اين دانشمندان ومحدثين از كربلا به نجف رخ كشيده و حوزه بغداد را تاسيس نموده اند.
در قرن هفتم هجرى حوزه علميه كربلا به رهبرى خاندان معد حائرى فعاليت گسترده اى داشته اسـت و از جـمـله آن علما كه مرجعيت عظيمى داشته سيد فخار معد حائرى (م 630 ق ) صاحب الـحـجـه عـلـى الذاهب الى تكفير ابى طالب بوده كه شاگردان بسيارى مانند سيد عبدالكريم بن طـاووس (م 693 ق ) و فرزندش سيد جلال الدين عبدالحميد بن فخار موسوى حائرى (ز در 482 ق ) و غـيـره تـربـيـت كـرده است , وبه همين ترتيب حوزه كربلا در قرون بعد از دانشمندان نامى ديـگـرى بـهـره مـنـد بـوده اسـت مانند ابن فهد حلى (م 841 ق ) و سيد محمد بن فلاح موسوى مـشـعـشعى موسس دولت شيعى در جنوب ايران و سيدمحمد نوربخش از اقطاب صوفيه و شيخ هلال جزائى استاد محقق كركى و تقى الدين ابراهيم كفعمى (م 905 ق ) و سيد ولى رضوى حائرى (ز در 981 ق ) صاحب كنزالمطالب , و مدرس الطف سيد نصراللّه موسوى حائرى (م 1160 ق ) مرجع عظيم تشيع از حوزه كربلا كه زمان نادرشاه افشار در موتمره نجف و اجتماع علماى عامه و خاصه در كعبه وى را به رياست و امامت در نماز جماعت انتخاب نمودند.
دوران پرافتخار و عصر طلائى اين حوزه هنگام نهضت فكرى آقا محمدباقر وحيد بهبهانى (م 1205 ق ) بـود, كـه با فوت شيخ يوسف بحرانى (1186 ق ) بساط اخباريه را براى هميشه از حوزه كربلا و سـايـرحـوزه هـا درهـم پـيـچيده دست آنها را كوتاه نمود و مكتب نوينى از معالم اهل بيت (علیهم السلام ) را پـى ريـزى كرد و هزاران شاگرد از طلاب علوم دينى را تا درجه استادى و اجتهاد تربيت كرده به حـوزه هاى ديگر عراق وايران گسيل داشت : سيد بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء را به حوزه نجف و شيخ ابراهيم كرباسى و سيد محمدباقر اصفهانى را به اصفهان , ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب قـوانين را به قم و شيخ احمدنراقى را به كاشان و ميرزا مهدى خراسانى را به مشهد و شيخ اسداللّه كـاظـمـى صـاحـب مـقـابـس را بـه كاظمين اعزام نمود, و راه او را دو شاگردش ميرزا مهدى شهرستانى و سيد على طباطبائى صاحب رياض ادامه دادند و پس از آنها اين راه همچنان به وسيله سـيـد محمد مجاهد (م 1242 ق ) (فرزند طباطبائى صاحب رياض ) و سپس شريف العلماء حائرى دنـبـال شـد, و پـس از آنـهـا سيد ابراهيم قزوينى (م 1262 ق )صاحب ضوابط و شيخ محمد صالح برغائى حائرى (م 1271 ق ) كه از قزوين به كربلا هجرت كرده بود زعامت حوزه را به دست گرفته و هـزاران شـاگـرد و طـلـبـه علوم دينى تربيت نمودند, پس از اندكى فترت هنگام زعامت شيخ مـحـمـدتـقـى شـيرازى (م 1338 ق ) معروف به ميرزاى دوم شيرازى حوزه كربلا رونق بيشترى گـرفـت و فتواى تاريخى ميرزاى دوم عليه انگليسيها و مطالبه استقلال عراق و حقوق سياسى و دفـع اسـتعمار خارجى همه انظار را متوجه حوزه كربلا نمود پس از وفات ميرزا مهدى شيرازى (1380 ق ) فرزند ايشان ميرزا محمد شيرازى حوزه تدريس كربلا را در تالار پدرشان (ايوان الشيرازى ) واقع در آستانه حسينى اداره مى كردند, تا اينكه اين حوزه پررونق را حزب بعث عراق مانند حوزه هاى ديگر شيعى به تعطيلى كشانيد.
به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق را میتوان سر اغاز یک حرکت ضد شیعی قوی در قرن جدید در عراق عنوان نمود حزب بعث این حرکت را با فشار بر علمای شیعه ی این کشور اغاز نمودند همانگونه که عده ای معتقد هستند یکی از علل کودتا علیه دولت عبدالکریم قاسم انعطافی بود که او نسبت به اندیشمندان شیعه روا میداشت .
حکومت حزب بعث اخراج عراقی های ایرانی الاصل را در دستور کار خود قرار داد و از ایرانی هایی که برخی از انان 400 سال قبل اجدادشان به عراق مهاجرت کرده بودند ولی شناسنامه عراقی نگرفته بودند خواست عراق را ترک کنند .
گروهی که در همان التیماتوم داده شده تصمیم خود را برای عزیمت به ایران گرفتند با فروش اموال و املاک خود موفق شدند سرمایه های خود را به ایران منتقل نمایند ولی ان عده که امید داشتند این فشارها مقطعی بوده و روزی پایان میابد به مرور توسط بعثی ها دستیگر شده و اموال آنها مصادره و با وضع اسف باری ازعراق اخراج شدند .
حکومت ناسیونالیست حزب بعث برای هموار کردن راهی که منجر به جنگ 8 ساله با ایران شد به این اخراج ها نیاز داشت زیرا اگر انها جنگ را با وجود این تعداد ایرانی ساکن در عراق اغاز میکردند احتمال حملات داخلی نیز بر علیه بعثی ها وجود داشت .
این تسویه حسابها به سرعت به حوزه های نیز کشیده شد ، حوزه ها مهمترین نقاطی بودند که حزب شدیدا از انها احساس خطر مینمود وابستگی مردم شیعه عراق به علما نیز بر این نگرانیها افزوده بود . بعثی ها در مدت کوتاهی تعداد زیادی از فعالان شیعی در حوزه های علمیه را به بهانه های مختلف دستگیر و تعداد زیادی از روحانیون شیعه را در زندانهای مخوف عراق به شهادت رساند . اما با وجود این اقدامات و به شهادت رساندن تعداد بیشماری از طلاب و روحانیون شیعه حوزه نجف و کربلا رژیم سفاک بعث عراق تا اخرین نفسهای زمامداریش مجبور بود در مقابل علمای ایرانی الاصلی چون ایت الله خویی و سیستانی کرنش کند.
در ان ایام پس از دستگیری آیت الله سید حسن شیرازی و شکنجه وی توسط بعثی ها ، حزب بعث قدم فراتر گذاشت و دستور بازداشت ایت الله سید محمد شیرازی از مراجع کربلا را صادر نمود از این رو ایشان به توصیه بزرگان ، عراق را به مقصد کویت ترک نمود و در آنجا مشغول فعالیتهای دینی گردید که اکنون پس از سالها میتوان ثمرات حضور کوتاه مدت وی در کویت را مشاهده نمود.
پس از سرنگونی حکومت شاهنشاهی در ایران و استقرار جمهوری اسلامی و با توجه به نزدیکی آیت الله سید محمد شیرازی با امام خمینی در ایام تبعید وی در عراق و همکاری نزدیک ایشان با انقلابیون وی کویت را به مقصد ایران ترک کرد و در قم سکنی گزید. ولی مدتی بعد این دوستی توسط دستهای پنهانی که اتحاد میان مراجع را خطری برای خود احساس میکردند به سردی گروید .
دیگر علمای ایرانی ساکن عراق نیز به مرور عازم ایران شدند که از این میان میتوان به حضور ایت الله سید باقر حکیم رییس مجلس اعلای شیعیان عراق اشاره کرد .
پس از سرنگونی بعثیها فضا برای بازگشت مهاجرین مهیا شد و بسیاری از ایرانیها که اموالشان توسط بعثیها مصادره شده بود برای باز پس گرفتن آن به عراق عزیمت نمودند و از این میان برخی از خاندان شیرازی نیز برای کسب جایگاه حوزوی خود و فعالیت دینی عازم این کشور شدند هر چند نسل جدید عراق کمتر با خاندان شیرازی آشنا بودند ولی کمک نسل قدیم و تاریخچه این خاندان در عراق و راه اندازی شبکه ماهواره ای عرب زبان « الانوار » خالی از فایده نبود . عدم حضور آیت الله سید صادق شیرازی در عراق یک خلا برای استقرار و اقتدار این خاندان در عراق به حساب می اید ولی فرزندان مرحوم ایت الله سید محمد شیرازی سعی مینمایند جای خالی عموی خویش را پر نمایند هر چند نتوانستند قدرت حضور فیزیکی مرجعیت را ایفا نمایند ولیکن با حضور مستمر در کربلا و فعال نمودن حوزه علمیه ابن فهد در جوار مرقد علامه ابن فهد حلی و برپایی نماز جماعت در محلی که سالها قبل اجدادشان در حرم امام حسین (علیه السلام) به نماز می ایستادند تا حدود موفق شدند بر اقتدار قدیمی خود در کربلا دست یابند .
یکی از امتیازات فرزندان آیت الله میرزا مهدی شیرازی که توانست آنها را در قلوب مردم عراق زمان خویش جای دهد حسن اخلاق و ادب بود حال تا چه حد نسل جدید شیرازی بتوانند جا پای پدران خود بگذارند سئوالی است که گذشت زمان بدان پاسخ خواهد داد.
با وجود برخی محدودیتهای برای شیرازیها در ایران فضای باز عراق عرصه را برای انواع فعالیتهای مختلف برایشان فراهم نموده است نصب تابلوهای تبلیغاتی تمثال مرحوم سید محمد شیرازی و ایت الله سید صادق شیرازی در برخی میادین اصلی کربلا نشان از این دارد. یقیناً در این میان نباید از نقش آیت الله سیستانی در تکریم خاندان شیرازی پس از ورود به عراق غافل بود به نوعی میتوان گفت حوزه علمیه نجف قدرت را در کربلا تقسیم نمود و راه را برای فعالیت خاندان شیرازی فراهم نمود .
آیت الله سید محمد تقی مدرسی نیز با افتتاح دفاتر در کربلا و نجف و تأسیس شبکه ماهوارهای" اهل البیت" در حال فعالیت برای کسب جایگاه در میان مردم عراق و دیگر کشورهای عربی منطقه میباشد. آیت الله مدرسی بلافاصله پس از ارتحال مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی رساله خود را توزیع نمود که این اقدام وی باعث ناخرسندی عده ای گردید زیرا در مراسم ختم آیت الله شیرازی در حالی که هنوز خاندان شیرازی عزادار ارتحال وی بودند توزیع رساله وی رفتار حوزوی جالبی به حساب نمیآمد.چند روز بعد آیت الله سید صادق شیرازی رسماً مرجعیت خود را اعلام نمود و بسیاری از مقلیدن مرحوم شیرازی به وی رجوع کردند و برخی نیز به ایت الله سیستانی رجوع نمودند .
حال که فضای عراق برای فعالیت دینی مساعد است باید دید مرجعیت شیعه در عراق با وجود سالها اسارت مردم در چنگال جهل بعثی ها از فضای بوجود آمده و پتانسیل زیادی که در نسل جوان این کشور وجود دارد چگونه بهره برداری خواهد کرد؟
سرمایه گذاری وهابیون در عراق برای کارشکنی در خط شیعی نیاز به یک مدیریت قوی و برنامه ریزی هدفمند و بلند مدت دارد که در این میان حوزه ها مهمترین نقش را میتوانند ایفا نمایند.
1) دایره المعارف تشیع