به گزارش«شیعه نیوز»، در حالی که سازمانهای حقوق بشری سیاستهای عربستان در منطقه را نقد میکنند و باتلاق یمن، سعودیها را به درون میکشد، ولیعهد عربستان رویکردی پرشتاب به توسعهی روابط با اروپا و آمریکا دارد و به نظر میرسد سلطنت آیندهی محمد بن سلمان و اصلاحات پرشتاب عربستان در نگاه کشورهایی مثل انگلیس رسمیت یافته است. آیا چنین است و در صورت پذیرش، این موضوع چه تأثیری بر آیندهی عربستان خواهد داشت؟ این پرسشها را با حسین صادقی آخرین سفیر ایران در عربستان سعودی به بحث گذاشتهایم. متن کامل گفتوگوی شفقنا با حسین صادقی را در زیر بخوانید.
*سفر بن سلمان به انگلیس را با توجه به نحوهی استقبالی که از ایشان صورت گرفت و دیدارهایش با مقامات مختلف این کشور چطور تحلیل میکنید؟
صادقی: این پرسش درخصوص سفر آقای محمد بن سلمان، بسیار کلیدی است. این یک حرکت نمادین است که از سوی عربستان سعودی تنظیم شد. البته قرار بود این سفر زودتر انجام شود که کمی به تأخیر افتاد. طراحی صورت گرفته را در دو سطح باید دید؛ یک سطح در مورد پادشاهی عربستان سعودی است که چرا این گونه برنامهریزی کردند یعنی از مصر شروع کردند و بعد هم به انگلستان و سپس به آمریکا رفتند. سطح دوم به نگاه انگلستان، مصر و آمریکا به پادشاهی عربستان سعودی برمی گردد.
وارد مسایل مصر نمیشوم اما در رابطه با انگلستان، توضیحاتی میدهم. در عربستان، مسایلی داخلی وجود داشت که براساس آنها ملک سلمان تصمیم گرفت محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد مطرح کند. بعد از ولیعهد شدن محمد بن سلمان، در نگاه بیرونی نگرانیهایی از سوی کشورهای دیگر وجود داشت که آیا او این قدرت، قابلیت و توان را دارد که بتواند امور را به دست بگیرد یا خیر! ممکن است با یکسری بحرانهای داخلی مواجه شود. طی این مدت محمد بن سلمان نشان داد که از این ظرفیت و توانایی برخوردار است که امور کشور را با توجه به چالشهای جدی پیش رویش مدیریت کند.
*انگلیسیها به این باور رسیدهاند که محمد بن سلمان پادشاه آینده خواهد بود
وقتی کشور بزرگی مثل انگلستان که در اروپا نقشی کلیدی دارد، تصمیم می گیرد در چنین سطحی از محمد بن سلمان استقبال کند و یک بستر مناسب برای ایشان به وجود آورد، این تصویر را به ما میدهد که انگلیسیها تا حدود زیادی به این باور رسیدهاند که محمد بن سلمان پادشاه آینده خواهد بود. به همین دلیل مشاهده شد که در سطح رییس یک کشور از ایشان استقبال کردند و او را پذیرفتند. با پذیرش این که کشورهای دیگر به این جمعبندی رسیدهاند که محمد بن سلمان پادشاه آینده است، با توجه به جوان بودن وی میتوانند حداقل برای چهل یا پنجاه سال آینده سرمایهگذاری کنند. از این روست که استقبالی در چنین سطحی از محمد بن سلمان صورت گرفت. این برخورد با توجه به آن است که ایشان اقدامات بزرگی انجام داده که هر کدام از آنها میتوانست عربستان سعودی را با چالشهایی جدی روبهرو کند، اما ایشان تا این لحظه توانستند این چالشها را پشت سر بگذارند.
*آیا رفتاری که انگلستان با آقای بن سلمان داشت به این معنی است که اصلاحات انجام شده در عربستان را به رسمیت میشناسد و میخواهد روابطش را با سعودیها توسعه دهد؟
صادقی: البته روابط انگلستان با پادشاهی عربستان سعودی در تمام ابعاد نظامی، اقتصادی و سیاسی روابط خوبی است و همواره خوب بوده است. شاید این سفر بتواند در جهت گسترش رابطه موثر باشد و در رابطه با عربستان سعودی وارد فضای جدید یا مرحلهی نوینی شوند. طبیعی است که اصلاحات صورت گرفته نیز به این مساله کمک میکند.
*این که ممکن است روابط انگلستان و عربستان وارد فاز جدیدی شود بر چه مبنایی است و آن مرحله چه ویژگیهایی خواهد داشت؟
*انگلیس میخواهد عربستان نقشی کلیدیتر در منطقه بازی کند
صادقی: این مرحلهی جدید شاید سه ویژگی عمده داشته باشد. یک؛ پشتیبانی بریتانیا از عربستان یعنی پشتیبانی همه جانبه بخصوص در زمینهی تحولات اجتماعی. دو؛ تقویت نظامی عربستان و سه؛ دادن یک نقش منطقهای به عربستان. تلاش این است که عربستان سعودی را در ابعاد مختلف تقویت کنند تا نقشی کلیدیتر در منطقه بازی کند اما اینکه چقدر موفق باشند و چقدر عربستان سعودی این قابلیت را داشته باشد، بحث دیگری است.
*در این راستا یعنی تقویت عربستان برای ایفای نقش بزرگتر در منطقه با چه چالشهایی روبهرو هستند و چه منافعی برای آنها تأمین میشود؟
صادقی: شاید اولویت اول هر کشوری منافع خودش باشد. ایالات متحدهی آمریکا منافع مشخصی در منطقه دارد. انگلیس هم به همین منوال یک نفوذ سنتی و دیرینه در منطقه داشته است و نمیخواهد آسیبی به آن وارد شود و تصورش این است که عربستان سعودی میتواند تأمینکنندهی این نفوذ باشد.
*همواره برخی از تلاشهای عربستان در جهت منزوی کردن ایران بوده است. به طور ویژه این سفر در این راستا چه نتایجی برای عربستان داشته است؟
*یکی از اهداف اصلی عربستان در سفرهای دورهای، همسو کردن سایر کشورها با خود، علیه ایران است
صادقی: بدون تردید، یکی از اهداف اصلی عربستان در سفرهای دورهای، همسو کردن سایر کشورها با خود، علیه ایران است. شاید بتوان گفت یکی از اهداف مهم سفر بن سلمان، همین بوده است که بتواند کشورهای دیگر را با سیاستهای خودش مقابل جمهوری اسلامی ایران همسو کند.
*چقدر به نتیجه رسیده است؟
صادقی: شاید هنوز زود باشد در مورد اینکه چقدر این تلاشها به نتیجه رسیده است، قضاوت کنیم و نتایج را در صحنهی عمل ببینیم. عربستان سعودی با چالشهایی جدی در کشور خود روبهرو است و در تلاش است که مشکلاتش را تا حد فراوانی برونفکنی و وانمود کند که مشکلاتی که من دارم از بیرون است و نه در داخل که این اتهاماتی را هم متوجه ایران میکند.
*در صحبتهای خود اشاره کردید که با توجه به ولیعهد بودن بن سلمان، انگلیس با این استقبال، در واقع سلطنت آیندهی بن سلمان را پذیرفته است. این نگاه در مورد آمریکا نیز صدق میکند؟
صادقی: بله! هم انگلیسها و هم آمریکا به صورت جدی این سیاست را دنبال میکنند که محمد بن سلمان بتواند این گذار و زایشی که با آن روبهروست را به صورت طبیعی انجام دهد.
*این حمایت چه ابعادی دارد و وابسته به چه عواملی است؟
صادقی: بیشتر حمایتهایی که از پادشاهی عربستان سعودی میشود، در مقابل درخواستهایی است که از عربستان سعودی دارند. از جمله این درخواستها میتوان به تحولات اجتماعی، تحقق برنامه ۲۰۳۰ و تغییر ساختار نظامی عربستان سعودی را میتوان نام برد. در واقع انتظار دارند تحولات فراوانی در عرصههای مختلف در عربستان سعودی به وقوع بپیوندد.
*تحولاتی که در عربستان امروز در حال رخ دادن است، چقدر جدی است و این اصلاحات چقدر توانسته است به جامعهی مدنی کمک کند و چقدر به خاطر ساکت کردن جامعهی جهانی بوده است؟
*حکومتی میتواند به حیات خود ادامه دهد که قدرت خود اصلاحی داشته باشد
صادقی: دلایل آن دو طرفه است. یک آن که خود عربستان سعودی باید به یکسری اصلاحات اجتماعی تن میداد. این نکتهی بسیار مهمی است که حکومتی میتواند به حیات خود ادامه دهد که قدرت خود ترمیمی یا خود اصلاحی داشته باشد. به این معنا که خواستههای جامعهی خود را قبول و بستری برای تحقق مطالبات اجتماعی خود مهیا کند. در صورتی که بخواهد برخورد کند یا پاسخگوی این مطالبات نباشد، بیتردید با یک رو در رویی مواجه خواهد شد. روی این نکته تأکید میکنم که در بحرانهای داخلی (در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و …) که در کشورها به وجود میآیند، فراروی حکومتها سه گزینه وجود دارد. گزینهی اول آن که مطالبات اجتماعی را نادرست بداند و تلاش کند که اقناعسازی کند یعنی طیفهای مختلفی که مطالبات خاصی دارند را متقاعد کند که مطالبات اجتماعی شما صحیح و متناسب با شرایط جامعه نیست. رویکرد دوم، پذیرش مطالبات و سومین مرحله سرکوب است. اگر حکومت نتواند اقناعسازی انجام دهد و از پذیرش مطالبات سر باز بزند، به سرکوب پناه میآورد. بدترین وضعیت، سرکوب و بهترین وضعیت، پذیرش مطالبات اجتماعی است. عربستان سعودی در حال دنبال کردن گزینهی پذیرش مطالبات اجتماعی است. در عین حال که طیفی از جامعهی عربستان به ویژه تعدادی از روحانیون سنتی در پادشاهی عربستان سعودی مخالف این روند هستند اما مطالبات اجتماعی این را میطلبد و آنها نیز پذیرفتهاند که این اصلاحات را انجام دهند. علاوه بر آن به این شکل نیست که این اصلاحات، امروز شروع شده باشد بلکه از زمان فهد شروع شده است. البته در آن زمان سرعت اصلاحات بسیار کم بود، در زمان ملک عبدالله سرعت آن کمی بیشتر شد. در زمان ملک سلمان نیز به ویژه زمانی که محمد بن سلمان به قدرت رسید، این سرعت شتاب بیشتری به خود گرفت. شاید این شتاب به تحولات داخلی و تحولات جهانی و همچنین به اتفاقاتی که در خاورمیانه افتاده است یعنی همان بهار عربی برگردد.
*بنابراین شما اصلاحات فعلی در عربستان را نه تنها پاسخی به مطالبات جهانی نمیبینید بلکه بیشتر، آنها را در پاسخ به مطالبات اجتماعی عربستان سعودی میدانید؟
*اصلاحات عربستان برای پاسخ به خواست داخلی و مطالبات بیرونی است
صادقی: بله! قبل از سال ۲۰۱۰ یعنی قبل از اینکه بهار عربی از تونس آغاز شود، مطالعات انجام شده نشان میداد که خاورمیانه آبستن یکسری حوادث است. تحولاتی که صورت میگیرد، به چند صورت اعم از ایجاد تحول به صورت خشونت یا ایجاد تحول به صورت اصلاحات میتواند باشد. برخی حکومتها مانند تونس یا لیبی به اصلاحات تن ندادند و حاضر نشدند به خواستههای مردم پاسخ دهند و در نتیجه به خشونت کشیده شد. به ترتیب میبینیم که در تونس خشونتها کمتر بود، در مصر مقداری به خشونت کشیده شد و البته خشونتها نسبت به تونس بسیار بیشتر بود. در لیبی نیز این خشونتها شدت بیشتری گرفت. در مناطقی که حکومتها اصلاحات را پذیرفتند، خسارت تحولات بسیار کمتر بود اما در مناطقی که حکومتها خواستند ایستادگی کنند و مطالبات را سرکوب کردند، هم هزینههای جهانی آن بالاتر رفت و تعداد فراوانی از مردم کشته شدند و هم هزینههای بسیاری بر دوش کشور گذاشته شد. بر همین اساس عربستان سعودی راه اصلاحات را انتخاب کرده است که هم خواست داخلی و هم مطالبات بیرونی را پاسخ داده باشد.
*شما در عربستان حضور داشتهاید و بافت جامعهی عربستان و جنس و تفاوت اقشار مختلف آن را میشناسید. به نظر شما این اصلاحات میتواند در عربستان عمق پیدا کند و در جامعه نهادینه شود؟
*جامعهی امروز عربستان نسبت به چند دهه قبل بسیار متفاوت شده است
*جامعهی امروز عربستان به سمتی میرود که اصلاحات را نسبتاً به صورت طبیعی انجام دهد
صادقی: جامعهی امروز عربستان نسبت به چند دهه قبل بسیار متفاوت شده است. به میزانی که رشد و آگاهی در جوامع بالا میرود، مطالبات مردم نیز توسعه پیدا میکند و مطالبات مدنی آنها شکل میگیرد. اگر حکومتها به این اصلاحات تن دهند، هزینهی آن پایین خواهد آمد. جامعهی امروز عربستان به خاطر تحولات رخ داده در چهار دههی گذشته به سمتی میرود که این اصلاحات را نسبتاً به صورت طبیعی انجام دهد. نه این که چالشی نداشته باشد اما این زایش طبیعی باشد.
تحولات اجتماعی در چند سطح میتواند به وقوع بپیوندد که بهترین حالت آن گذار طبیعی یا زایشی است که با کمترین درد باشد. دومین مرحلهی آن ممکن است درد شدیدی همراه با خونریزی داشته باشد. تا امروز که ما در حال صحبت هستیم، دیدگاه من این است که عربستان سعودی در تلاش است این گذار به صورت طبیعی و با کمترین هزینه صورت بگیرد و به نظر میرسد تا حدود بسیاری بتواند آن را عمق نیز ببخشد.
*ظرفیتهای جدیدی که بن سلمان برای عربستان ایجاد کرده است و حمایتهایی که ملک سلمان از طرف آمریکا و انگلیس خواهد داشت، آیندهی عربستان را به چه شکل تغییر خواهد داد؟
*ممکن است نگاه غربیها به عربستان با آن چه در عربستان وجود دارد، متفاوت باشد
*بعید است عربستان قادر به بازی کردن نقشی امنیتی در منطقه باشد
صادقی: به دلیل تنگناهایی که عربستان سعودی با آن روبهرو است، ممکن است نگاهی که غربیها به عربستان دارند با آن چه در عربستان سعودی وجود دارد، متفاوت باشد. همهی تلاش عربستان سعودی این است که نشان دهد ظرفیت بالایی دارد یک نقش امنیتی را در منطقه بازی کند اما آیا در واقع این ظرفیت وجود دارد؟ بعید است عربستان سعودی قادر باشد این ظرفیت را در منطقه ایجاد کند. به طور مثال میتوان به یمن اشاره کرد؛ در این موضوع سعودیها تصور میکردند میتوانند ظرف چند ماه مسالهی یمن را حل کنند اما نتوانستند این کار را انجام دهند و در حقیقت یک جنایت جنگی در حال شکلگیری است. این موضوع یک نقطهی ضعف است. مثال دیگر نیز بحرانهایی است که درون شورای همکاری خلیج فارس با آن روبهروست و نتوانسته است آنها را حل کند. عربستان در رابطه با قطر دچار بحران جدی است و هنوز نتوانسته است این بحران را پشت سر بگذارد. این چالشهای جدی در برابر عربستان سعودی قرار دارد و در تلاش است که از این بحران عبور کند. اگر بتواند این بحرانها را پشت سر بگذارد و برخی خطاهایی که داشته است را جبران کند، شاید بتواند تصویر دیگری از خود نشان دهد اما در این تردید وجود دارد که بتواند این بحرانها را به شکل خوبی پشت سر بگذارد و وارد مرحلهی نوینی شود.
*آیندهی عربستان در رابطه با ایران با توجه به وضعیت منطقه، ایران و عربستان به چه عواملی بستگی دارد؟
*ایران و عربستان باید نگاه دیدهانگارانه به همدیگر داشته باشند
* امنیت باید به صورت جمعی در منطقه ایجاد و به صورت یک کنسرت به اجرا گذاشته شود
صادقی: دو قدرت بزرگ منظقه یعنی ایران و عربستان باید این واقعیت را بپذیرند که نمیتوانند همدیگر را نادیده بگیرند و باید نگاه دیدهانگارانه به همدیگر داشته باشند. نگاه دیده انگارانه به این معنی که هیچ کدام نخواهند طرف دیگری را نفی کنند. بالأخره عربستان سعودی یک واقعیت در منطقه است؛ همان گونه که جمهوری اسلامی ایران یک واقعیت در منطقه است. عربستان سعودی و ایران، هر دو بازیگری جدی در منطقه به شمار میروند. اگر این دو بخواهند به دنبال منافع خود باشد، میتوانند با تکیه بر منافع مشترک و به رسمیت شناختن اختلافاتشان به سمت منافع مشترک حرکت کنند. تا زمانی که این فهم مشترک به وجود نیاید، این کشمکشها باقیست اما اگر این فهم مشترک به وجود آید و طرفین به سمت تحقق منافع مشترک حرکت کنند، میتوانند در ابعاد دیگر هم با همدیگر همکاریهای خوبی داشته باشند. در نتیجه هیچ کشوری در منطقه نمیتواند به تنهایی تأمین کنندهی امنیت در منطقه باشد یعنی امنیت باید به صورت جمعی در منطقه ایجاد و به صورت یک کنسرت به اجرا گذاشته شود و همه در آن نقش داشته باشند. کاری جمعی که هیچ کس در آن نادیده گرفته نشود، چه کشوری کوچک و چه کشوری بزرگ باشد. ما همه عضو یک خانواده هستیم؛ در عین حال که ممکن است اختلافات فراوان و با برخی کشورها نیز اختلافات ریشهای داشته باشیم، میتوانیم درون خانواده با همدیگر در جهت تأمین امنیت پایدار و منافع مشترک کار کنیم.
*در حال حاضر با توجه به این که ایران رابطهی خوبی با کشورهای عربی منطقه ندارد و دچار بحران ایرانی عربی هستیم. نگاه ایرانستیزانهی بن سلمان در آینده چه چالشهایی را برای کشورمان ایجاد خواهد کرذ؟
*ایران و عربستان باید به یک درک برسند که گفتوگوهای سخت و جدی را شروع کنند
*باید گفتوگوهایی دوجانبه صورت بگیرد و سپس گفتوگوهای جدی ایرانی عربی انجام شود
صادقی: با توجه به تحقیقات و شناختی که از محمد بن سلمان دارم، هم او را فردی باهوش میدانم و هم اینکه میدانم آمال و آرزوهای خاصی دارد و جایگاه ایران را هم میشناسد. مشکلی که در این بین وجود دارد، آن است که نمیتوانیم با هم گفتوگوی جدی داشته باشیم. ایران و عربستان باید به یک درک برسند که گفتوگوهای سخت و جدی را شروع کنند. اگر هر دو طرف به این باور برسیم، میتوانیم امیدوار باشیم که موانع را پشت سر بگذاریم. این واقعیتی است که رابطهی ایران با کشورهای عربی رابطهی خوبی نیست و رابطهای نیست که در حد قابل قبولی باشد. در مرحلهی اول باید گفتوگوهایی دوجانبه صورت بگیرد و سپس گفتوگوهای جدی ایرانی عربی انجام شود. به گونهای که تمام مشکلات روی میز گذاشته و مشخص شود که حرف طرفین چیست. در این چالشها و گفتوگوهای چالشی است که میتوان راه حل پیدا کرد. این تصور که هر کسی میتواند طرف مقابل را حذف کند، درست و واقعی نیست. ما باید با تکیه بر واقعیتهای موجود به سمت آرمانها و آرزوهایمان حرکت کنیم.
*در اینجا چند سوال پیش میآید. یک اینکه که اگر به این درک نرسیم چه ماجراهایی پیش خواهد آمد و دو آن که عربستان با وجود داشتن حمایت آمریکا و انگلیس در کنار قدرت تبلیغات و رسانهای خود، چقدر میتواند باعث تخریب چهرهی ایران شود؟
*عربستان تمام امکانات خود را در جهت تخریب چهرهی ایران به کار گرفته است
صادقی: عربستان سعودی تمام امکانات خود را در جهت تخریب چهرهی ایران چه در منطقه و چه در صحنهی جهانی به کار گرفته است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود، آن است که آیا اقدام آغاز شده توسط عربستان سعودی علیه ایران به نفع خودش است و آیا میتواند به منافع و مصالح ملی و حتی دینی و مذهبی عربستان سعودی کمک کند. من در این مساله تردید دارم. به اعتقاد من آنچه میتواند تأمینکنندهی منافع و مصالح پادشاهی عربستان باشد، همکاری با ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای است. تصور ایجاد شده که ایران را به صورت یک بازیگر مخرب معرفی میکنند، واقعی نیست بلکه ساخته شده است. باید این پرسش را مطرح کرد که چرا این تلقی وجود دارد که ایران یک بازیگر مخرب است به جای اینکه ایران یک بازیگر سازنده باشد؟ ایران این ظرفیت و باور را دارد که در منطقه در پرتوی یک همکاری جمعی است که منافع همه میتواند حفظ شود. ایران هم این را خیلی خوب درک میکند که در پرتوی کشمکش و چالش حتی نمیتواند منافع خود را تأمین کند. در این نقطه یک درک مشترک وجود دارد اما این باور باید به وجود بیاید. بخصوص در رابطه با عربستان سعودی باید این باور شکل بگیرد تا بتوان پای میز مذاکرهای جدی برویم.
*شما آخرین سفیر ایران در عربستان بودید، فکر میکنید با توجه به واقعیتهای موجود چقدر احتمال دارد ایران و عربستان به این درک مشترک برسند و بتوانند پای میز گفتوگوی چالشی بنشیند و راهکار بیایند؟
*به اعتمادسازی در رابطهی ایران و عربستان خوشبینم
صادقی: متأسفانه روز به روز شرایط هم سختتر و پیچیدهتر شده است و هیچ کس نمیتواند واقعیت را نادیده بگیرد اما این پرسش به وجود میآید که آیا باید همین شرایط ادامه پیدا کند و روز به روز شرایط را سختتر یا پیچیدهتر کنند یا این که به دنبال یک راهکار بگردند؟ پیدا کردن یک راه حل نیز کاری بسیار سخت است و روز به روز هم سختتر میشود. من به شخصه نا امید نیستم و خوشبینم و تصورم این است که میتوانیم راهکاری بیابیم که از این موانع عبور کنیم و قدم به قدم به سمت یک اعتماد سازی برویم. از مسایل کوچک شروع میکنیم و در این مسیر آبدیده میشویم و میتوانیم موارد بزرگتر را بسیار راحتتر حل کنیم. این تجربه در گذشته هم وجود داشته است اما توانستیم از آن عبور کنیم. در دوران مرحوم آقای هاشمی و آقای خاتمی به نقطهای رسیدیم که در بهترین شرایط رابطه بودیم و مناسبات دو جانبهی دو کشور به یک دورهی شکوفایی رسیده بود.
*شما در حالی از خوشبینی به رابطهی ایران و عربستان حرف میزنید که خیلیها معتقدند در سال گذشته در منطقه و رابطه با اعراب منفعل بودیم و برای ترمیم روابط با کشورهای عربی و بهویژه عربستان هیچ کاری انجام ندادیم. در حال حاضر یک راهکار کاربردی و واقعی برای ایران چیست؟
*عربستان سعودی با مشکلاتی روانی روبروست
*گفتوگو بین ایران و عربستان سخت اما شدنی است
صادقی: عربستان سعودی با مشکلاتی روانی روبروست؛ منظور سرمایهگذاری جدی است که عربستان علیه ایران انجام داده است و برایش بسیار سخت است و به طور متقابل برای ایران هم بسیار سخت است. وقتی دو طرف با این موانع روانی روبهرو هستند، چه میتوان کرد؟ دو طرف باید یک تصمیم سخت شجاعانه بگیرند. هم در جمهوری اسلامی ایران و هم در عربستان سعودی باید این تصمیم سخت گرفته شود. این تصمیم سخت ممکن است برای دو طرف هزینههایی هم داشته باشد که احتمالاً عمدهی هزینهها هم داخلی خواهد بود. چرا که به هر حال در دو طرف نیروهای تندرو وجود دارد و مقابله با نیروهای افراطی چه در عربستان سعودی و چه در جمهوری اسلامی هم کار سادهای نیست. کار سخت و دشواری است اما نشدنی نیست و اگر ارادهای وجود داشته باشد، شدنی است. امروزه با توجه به تحولات اجتماعی صورت گرفته، نیروهای تندرو جای چندانی برای مانور ندارند و نه تنها افکار عمومی از افراطگرایی استقبال نمیکنند بلکه افکار منطقهای و جهانی هم استقبال نمیکنند. وقتی ما به این باور برسیم، باید کمی جرأتمان برای اتخاذ این تصمیم سخت و دشوار بیشتر شود ولو اینکه نیروهای افراطی در درون دو طرف سر و صداهایی به پا کنند. اولین پیامد این کار به نفع دو کشور و مردم دو کشور و منطقه و جهان اسلام است و به امنیتی که در منطقه به دنبال آن هستیم کمک خواهد کرد. حتی کشورهای غربی هم به دنبال آن هستند و منافع جهانی هم در پرتو مناسبات دو کشور میتواند تأمین شود چون ایران و عربستان، دو کشور بزرگ در منطقه و دنیای اسلام که نقش هیچکدام را کسی نمیتواند نادیده بگیرد. یک درهم تنیدگی در اینجا شکل گرفته است که اگر دو کشور بتوانند مشکلاتشان را حل کنند و از این موانع عبور کنند، همهی طرفها به منافعشان خواهند رسید. وقتی کشوری سلاح وارد میکند، حداقل میخواهد بروز دهد که من با یکسری تهدیدات جدی مواجه هستم و برای مواجهه با این تهدیدات، نیاز به تجهیزات دفاعی دارم. اگر این تهدید با اعتمادسازی از بین برود، این روزنه برای کشور سومی که منافعی در فروش اسلحه دارد، کور میشود. اگر ایران و عربستان به هم نزدیک شوند، منافع اسراییل و ایالات متحده به خطر خواهد افتاد.