به گزارش"شیعه نیوز"، صلاح الدین خدیو، کارشناس مسایل کردستان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی نوشت: ضعیف شدن مقاومت نیروهای سوریه دمکراتیک در دو هفته اخیر و سقوط غیرمنتظره عفرین در قبل از ظهر دو روز پیش، از جهاتی غیرمنتظره بود.
چرا با وجود مقاومت سرسختانه ی.پ.گ در هفته های اول، ناگهان در روزهای آخر پیشروی ارتش ترکیه و متحدان آن سرعت گرفت؟
برای یافتن پاسخ دقیق یک پرسش اساسا نظامی، داده های فراوانی مورد نیاز است. اما بر اساس آماری که دیده بان حقوق بشر سوریه اعلام کرد تا حدی میدان برای تحلیل و گمانه زنی باز می شود.
این منبع نزدیک به مخالفان دولت سوریه که با صفاتی چون معتبر و موثق بودن شناخته می شود، گفت که تلفات نیروهای ی.پ.گ رقمی نزدیک به ۱۵۰۰ کشته است. معمولا در جنگها سه یا چهار برابر تعداد جانباختگان هم مجروح می شوند. با این وصف در یک بازه زمانی چهل و پنج روزه، مدافعان شهر از حضور حداقل هفت هزار نفر از نیروهایشان در میدان جنگ محروم شده اند. با در نظر گرفتن این حقیقت که مجموع کل آنها کمتر از ده هزار نفر بود، فروپاشی جبهه ها بدلیل کمبود نیروی انسانی و در شرایط فقر کامل از لحاظ تجهیزات جنگی امری محتوم و گریزناپذیر می شود.
تلاشهای مکرر و عمدتا ناکام نیروهای سوریه دمکراتیک برای انتقال نیرو از شرق فرات به منطقه عفرین دقیقا ناظر بر این مدعاست. علیرغم کمک غیرموثر و نمادینی که دولت سوریه سه هفته قبل به مدافعان عفرین داد، اما واقعیت آن است که عملا اجازه اقدام مهمی را در این زمینه نداد، احتمالا بدلیل مخالفت و مانع تراشی روسها که قبلا با ترکها به توافق رسیده بودند.
در اینجا این سوال پیش می آید که آیا نتیجه جنگی که کردها در آن میان سندان دمشق و چکش آنکارا گیر کرده بود، از پیش معلوم نبود؟
به لحاظ نظامی پاسخ روشن است. مدافعان بدلیل برتری مطلق هوایی، اطلاعاتی و زرهی ترکیه مطلقا بختی برای پیروزی در یک نبرد کلاسیک نداشتند. اما آنها امیدوار بودند که با تداوم مقاومت نفس گیر و سرسختانه شان یا آمریکا برای متوقف کردن ترکیه وارد عمل شود و یا شکاف از قبل موجود میان ترکیه و سوریه سرباز کرده و دمشق را وادار به موضعگیری جدیتری کند. مضاف بر آن ترک مقاومت و عقب نشینی بدون جنگ، آن گونه که در مورد کردهای عراق اتفاق افتاد، با ایدئولوژی و ساختار سازمانی و درجه رزمندگی نیروی سیاسی حاکم بر کردستان سوریه تضادی بنیادین و آشتی ناپذیر دارد. به عبارت بهتر "مقاومت” که یکی از پربسامدترین واژگان ادبیات سیاسی آنهاست، نقطه عزیمتی استراتژیک به شمار می رود که تعلل در آن با فلسفه وجودیشان ناسازگار است. بر این اساس آنها امیدوارند که در آینده نهال مقاومت عفرین جوانه های جدیدی بزند و فرصتی برای مغلوبه شدن جنگ فراهم آید.
چرا در لحظات آخر عفرین را به دولت سوریه واگذار نکردند؟ این پرسشی اساسی است و مابه ازاهایی راهبردی دارد. هم قبل از آغاز حمله و هم در جریان آن روسها و سوریها این پیشنهاد را بارها روی میز مذاکره گذاشتند و هر بار نه شنیدند. سوریها حتی راضی شده بودند که به صورت نمادین هم حضور یابند. مشخص نیست که کردها با چه عقلانیت استراتژیکی سوریها را به عنوان یک رقیب کمتر خطرناک بر دشمن استراتژیک خود ترکیه ترجیح ندادند.
آیا آمریکاییها که در شرق دیرالزور به هواخواهی از کردها به مصاف دولت اسد و حامیان روسیش رفته اند مانع شدند؟ یا کردها در دورنمای استراتژیک خود بسط قدرت دولتی در شمال حلب را گامی در جهت پیروزی نهایی اسد دیده و آن را به زیان آمال سیاسی خود دانسته اند. واقعیت آن است که بخشی از آنچه کردها در شش سال گذشته بدست آورده اند، ناشی از طولانی شدن جنگ و عدم توان طرفین برای شکست دادن دیگری بوده است. ورود ترکیه به عفرین و پیشروی بیشتر در آن به معنای تقویت موقعیت مخالفان در ریف حلب و استان ادلب است و کار سوریه را برای یکسره کردن تکلیف آنها در سال جاری دشوار می کند. معنای این امتناع جز این نیست که کردها و دمشق به نسبت سالهای اول بحران سوریه، از هم دورتر شده اند.
پیامدهای سقوط عفرین چه خواهد بود؟ شکی نیست که ترکیه پیروزی مهمی بدست آورده است، اما این به معنای آن نیست که کردها شکست بزرگی خورده اند. از اوت سال ۲۰۱۶ که ترکیه عملیات سپر فرات را اجرا کرد عملا امکان اتصال کانتون عفرین به سرزمینهای کردی واقع در شرق فرات از بین رفت. از این رو به لحاظ ژئوپولتیک تحول جدیدی رخ نداده است. هیچ دلیلی هم وجود ندارد که مانند اقلیم کردستان سقوط یک موضع به سقوط دومینووار سایر جبهه ها بینجامد. چه این مقاومت سرسختانه شصت روزه آنقدر سرمایه معنوی خلق کرده که به کار افزایش روحیه جنگاوری و قدرت بسیج کنندگی در سایر جاها بینجامد.
دوما آنچه اتفاق افتاد، در حوزه نفوذ روسیه و بر اساس معامله آن کشور با ترکیه بود و عفرین هم از سایر مناطق کردی جدا افتاده بود. تمام سرزمینهای باقی مانده دست کردها که شامل بیست و پنج درصد خاک سوریه است، در منطقه تحت نفوذ آمریکاست و منطقا عملیات نظامی ترکیه علیه آنها اگر نه غیرممکن بلکه بسیار دشوار خواهد بود.
آمریکا که در اندیشه حضور درازمدت در سوریه است، به شدت محتاج متحدان کرد خود است. جایگزین کردن ترکیه بجای کردها بدلیل آنکه این کشور هیچ نیروی نیابتی معتبر و قابل اتکایی در سوریه ندارد، دشوار است. از این رو با قطعیت می توان گفت کردها در شرق فرات می مانند و ترکیه هم در نهایت این واقعیت را می پذیرد. تخلیه روانی این کشور که به مدد عملیات شاخه زیتون بدست آمد، زمینه این پذیرش را آماده تر می کند.