به گزارش«شیعه نیوز»، مراسم بزرگداشت بیست و سومین سالگرد شهادت شهید وحدت ملی افغانستان، شهید عبدالعلی مزاری یکی از رهبران شیعه و تاثیر گزار تاریخ معاصر افغانستان با حضور گسترده مهاجرین افغانستانی عصر روز جمعه در حرم مطهر امام خمینی(ره) در تهران برگزار شد.
در این مراسم سفیر و مسئولین بخش های مختلف سفارت افغانستان در تهران و همچنین عزیزالله شفق یکی از پیشگامان روحانیون جهادی افغانستان و همسنگر شهید مزاری،دکتر عباس بصیر، رییس دفتر سیاسی حزب وحدت اسلامی افغانستان و مشاور ارشد رییس جمهوری این کشور، محمد ناطقی، سرپرست و معاون حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و اسدالله سعادتی نماینده مجلس افغانستان حضور داشتند.
عزیزالله شفق یکی از سخنرانان این مراسم و یار و همسنگر شهید مزاری در این مراسم اظهار داشت :من معتقد بر صراحت و صداقت و واقع بینی هستم و فقط همین شیوه امکان تفاهم را بوجود می آورد و ما تا با صداقت و صراحت حرفهایی که وجود دارد را مطرح نکنیم و با واقع بینی با رویدادها و حوادث برخورد نکنیم هم خود را فریب میدهیم هم جامعه را به اشتباه می اندازیم و راه حلی هم برای مشکلات پیدا نخواهد شد. ما باید به این مساله توجه کنیم که افغانستان چه گذشته ای داشت. حوادث امروز ما ریشه در تاریخی دارد که نام این سرزمین افغانستان گذاشته شده است در طول این دوره متاسفانه جز استخوان شکنی و ظلم و قساوت و بی رحمی شاهد چیز دیگری نبوده است.
شفق با یادآوری دوره عبدالرحم گفت: عبدالرحمن انسانیت را کشت و بحرانی را در افغانستان خلق کرد که حل آن و رفع پیامدهای آن تدبیر بسیار عمیق، جدی و همه جانبه می طلبد که متاسفانه تا هم اکنون در این رابطه کاری صورت نگرفته است.
دوران ظاهر شاه زمانی بود که کم کم افکار روشنفکرانه و دقت بر وضعیت کشور و تدبر بر وضع زندگی مردم مطرح شد و به همین دلیل اولین اعتراضات رسمی قبل از سال ۳۰ در افغانستان توسط,تعدادی از روشنفکران کشور بوجود آمد و موج بیداری در افغانستان بوجود آمد.
وی با اشاره به پیدایش موج بیداری در افغانستان گفت : افغانستان دیگر افغانستان گذشته نیست. مردم افغانستان مردم گذشته نیست. اوضاع افغانستان مانند گذشته نیست و در همه اوضاع و شرایط تغییرات جدی بوجود آمده است. پای احزاب جهادی مطرح شد. منظور من به شیعیان افغانستان بخصوص شیعیان هزاره افغانستان است که اینها در افغانستان وضعیت خیلی رقت بار تر از بقیه مردم افغانستان داشته اند. اگر دیگران ۸۰ درصد ستم دیده اند اینها ۱۰۰ درصد ستم دیده اند و جرمی جنایتی فاجعه ای در تصور انسان نمی گنجد که نسبت به این مردم اعمال نشده باشد و آنکه میگویند ۶۲ درصد مردم هزاره شیعه مناطق مرکزی افغانستان در جنگهای امیر عبدالرحمن نابود شدند، این یعنی آمار رسمی دولتی در حالیکه آمار اصلی تلفات خیلی بیشتر از اینهاست.
مردم بهسود (یکی از مناطق شیعه نشین افغانستان) قبل از جنگهای امیرعبدالرحمن خان شصت و چند هزار خانواده بود اما در جنگهای امیر عبدالرحمن تنها ۶هزار خانواده باقی ماند. در ارزگان نیز بعضی اقوام به کلی نابود شدند که تنها نام آنها در تاریخ باقی مانده است و امروز از وجود فیزیکی آنها خبری نیست.
در تمام افغانستان وضعیت به گونه ای شد که شیعیان افغانستان در فاجعه ای عمیق قرار داشتند. به طوری که خودمان باور کرده بودیم که ملت درجه دو در افغانستان هستیم .
در دوران بیداری ای که در زمان ظاهر شاه آمد در برابر این اندیشه ها بشدت کار آغاز شد و در دوره جهاد به نتیجه رسید. منتهی اگر همان احزاب هشتگانه باقی میماند باهمه بیداری به هیچ دستاوردی نمی رسیدیم برای آنکه هر کدام ما کاری برای مردم می کردیم دیگران تخریب می کردند و آسیب میزدند.
آقای مزاری در شرایطی که خودشان بین مرز ایران و هزاره جات کاملا گم بود و هنوز کسی مطمئن نبود که او زنده باشد در بامیان به رهبری مردم و رهبری حزب از سوی خود مردم انتخاب شد.
با مزاری ما هویت خود را اثبات کردیم.
موجودیت خود را اثبات کردیم
بدنبال اثبات موجودیت خواسته های خود را مطرح کردیم . اینکه به آقای مزاری اتهام قوم گرایی زده شود حرفایی ست که بگوش هیچکس نمیرود بخاطر اینکه مزاری نه در تاریکی عمل کرده و نه صامت بوده است بلکه با بیان روشن حرفهایش را مطرح کرده است: ۱_ بعداز این هزاره بودن باید جرم نباشد. آدمی که مجازات میشود, اعدام میشود, شکنجه میشود اینها کسانی هستند که جرمی مرتکب می شوند . آدمی که مجرم نباشد مجازات ندارد, زندان ندارد , اعدام نمیشود, اموالش بعنوان جریمه از او گرفته نمیشود اما در افغانستان فقط هزاره بودن کافی بود که مستحق تمامی این مجازات باشی. نه دزدی کرده ای نه قتل کرده ای فقط بخاطر اینکه هزاره ای مجرمی. مزاری صریح گفت: بعد از این نباید هزاره بودن جرم باشد و ما اجازه نمی دهیم هزاره بودن جرم باشد.
در همین دنیایی که بوق و کرنای حقوق بشرش گوش فلک را کر کرده است در کجای این دنیا صدای غریب شنیده میشود ؟
حقوق بشر، قوانین سازمان ملل برای زورداران است. همه چیز برای زورداران است.
تا کسی زور نداشته باشد حرفش را نمی شنوند. ما با وحدت تبدیل به چیزی شدیم که فهمیدند اگر آنها را بخوریم تا حلقوم شکمشان را پاره می کنیم. و همان بود که مسئله حقوق ما را شنیدند اما دنیا برای ما خواب دیگری دیده است.
آنهایی که نسبت به آینده افغانستان دید استراتژیک داشتند آمدند وضعیت را در افغانستان دگرگون کردند.
مزاری اگر شهید شد مردمش زنده هستند اگر این مردم نباشند ما که هستیم؟ بخاطر همین مردم است که خیلی چیزها بوجود می آید و محقق میشود. ما با تفکر مزاری و راه مزاری آشنا شده ایم و هیچگاه از راه مزاری بر نمی گردیم.
مزاری گفت بدون حضور ما کسی، نمی تواند سرنوشت افغانستان را عوض کند ولی امروز که میداند سرنوشت افغانستان توسط چه کسانی رقم می خورد.
مزاری گفت وحدت ملی برای ما یک اصل است چیزی که نمی توان از آن گذشت اما امروز وحدت ملی کجاست. من همه را از رییس جمهور تا نسل جوان و رهبران سیاسی از همه دعوت می کنم بیایید صادقانه و صریح با مردم حرف بزنید. بیایید دربرابر تحولات افغانستان واقع بین باشید.
متاسفانه باید بگویم که نظر خوش بینانه ای نسبت به اوضاع فعلی افغانستان ندارم.
امروز روزی رسیده که در حوزه های علمی در دانشگاهها باید به فکر کنترل وضعیت افغانستان باشیم.
شهید عَبدُالعَلی مَزاری (۱۳۲۶ – ۱۳۷۳ش)، یکی از چهرههای سیاسی معاصر افغانستان و رهبر پر نفوس ترین حزب شیعیان افغانستان که در سال ۱۳۶۸ش با تشکیل ائتلافی از احزاب سیاسی در بین شیعیان هزاره در بامیان، برای اولین بار هزارهها را در قالب حزب وحدت اسلامی افغانستان، وارد مناسبات سیاسی در افغانستان کرد. او در سال ۱۳۵۱ش وارد ایران شد، سالها به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و از شاگردان حضرت آمام خمینی بود و در انقلاب اسلامی ایران مشارکت داشت و در این راه حتی زندانی ساواک شد.
شهید مزاری سال ۱۳۶۸ش به افغانستان بازگشت. او ۲۲ اسفند ۱۳۷۳ش همراه با برخی از یارانش توسط گروه تروریستی طالبان به شهادت رسید.