به گزارش«شیعه نیوز»، یکی از این افراد، احمد مرتدها روسلی است که از سنگاپور به ایران آمد تا در قم طلبگی بیاموزد. او ۲۶ سال سن دارد و در زمره دانشجویان معمولی سنگاپوری محسوب نمی شود. او درحال آموزش دیدن در حوزه علمیه قم است. پدرش، استاد روسلی سی سال پیش در آنجا طلبگی را آموخته بود. احمد امیدوار است پس از فارغ التحصیلی به سنگاپور بازگردد تا مدرس شود و یک روز بتواند دنباله رو راه پدرش در رهبری اجتماع مسلمانی حسینیه الزهرا در گیلانگ سنگاپور باشد.
آقای احمد مرتدها روسلی هر شنبه تا سه شنبه از ۸ صبح تا ۵ بعدازظهر درکلاس های حوزه شرکت می کند و با ۹ دانشجوی دیگر در یک خوابگاه زندگی می کند. معلمان او همگی مردانی هستند که عمامه به سر دارند و رداهای بلند می پوشند و به او درس استفاده از کتاب های قطور را می دهند.
در گزارش این روزنامه آمده است، اسلام شیعی دومین مذهب بزرگ اسلام پس از اسلام سنّی است. بیش از ۸۵ درصد از ۱٫۵ میلیارد مسلمان جهان، سنّی هستند. در سنگاپور، شیعیان کمتر از ۱ درصد از جمعیت مسلمانان را تشکیل می دهد درحالی که اکثریت آنها سنّی هستند.
این درحالی است که حوزه علمیه قم منزلگاه ۷۰ هزار دانشجو، مدرس و دانشگاهی است و بزرگترین مدرسه شیعیان در جهان محسوب می شود. مدارس علوم دینی کوچکتر در دیگر بخش های ایران و در همسایگی عراق، حتی درکانادا و انگلستان وجود دارند. دانش آموختگان حوزه در زمینه هایی مانند حقوق و آیین اسلامی آموزش می بینند. بسیاری از آنها مدرس دینی می شوند و برخی دیگر راه به سیاست می یابند. لازم به ذکر است که رهبر ایران نیز دانش آموخته حوزه علمیه قم است.
حوزه علمیه قم مقصد دانشجویان از سراسر جهان است. بسیاری از آنها اهل هندوستان و پاکستان هستند و دیگران از کشورهایی مانند چین، اتریش و روسیه می آیند. دانشجویان سنگاپوری به ندرت در آن یافت می شوند. پدر احمد که حالا ۵۲ سال سن دارد و رهبر اجتماع ۵۰۰۰ نفری شیعیان در سنگاپور است سه دهه گذشته از قم فارغ التحصیل شد.
احمد در مورد عضویت خود در حوزه علمیه قم می گوید: نام من در ابتدا در زیرمجموعه کشور تایلند قرار گرفت زیرا سنگاپور در سیستم آنها ثبت نشده بود. تعداد انگشت شماری دانشجوی اهل سنگاپور در آنجا وجود داشت اما متاسفانه، آنها… (حرفش را ناتمام گذاشت)، شاید به این دلیل که شیوه زندگی در ایران بسیار متفاوت است. او ادامه داد: از آنجا که هیچ کاندید مناسبی وجود نداشت احساس کرد که در نهایت خودش مسئولیت انجام وظیفه رهبری و جانشینی پدر را باید بر عهده بگیرد.
پدر احمد در مورد پسرش می گوید: اما هرکسی چنین نقشی را دوست ندارد، زیرا خیلی چالش برانگیز است. اما اجتماع مسلمانان نیاز به رهبری دارد، چه این رهبر از خانواده من برآمده باشد یا خیر. من خوشحال هستم که احمد مشتاق این کار است اما باید بداند که چالش های سنگینی پیش رویش قرار دارد.
دشواری های راه
ماجرای اولین جرقه های زندگی حوزوی در احمد به زمانی باز می گردد که او در سن ۱۰ سالگی برای اولین مرتبه در زمان تعطیلات در قم، از حوزه بازدید کرد و به گفته خودش «من همیشه به پدرم می گفتم که می خواهم به آنجا بروم». اما او در مدارس غیر دینی تحصیل کرد و از رشته مهندسی شهری و محیطی فارغ التحصیل شد. بنابراین دور از ذهن نیست که تغییر مسیر او به سمت آموزه های دینی به آسانی انجام نشده است.
دو سال پیش، بعد از اینکه احمد خدمت سربازی اش را به عنوان یک آتش نشان به پایان رساند ساکش را بست و آنجا را ترک کرد. در این مورد می گوید: فکر می کردم مثل رفتن به هر مدرسه دیگری است اما در پایان روز متوجه شدم که با سبک زندگی بسیار متفاوتی روبرو هستم.
تا همین اواخر، در کلاس های درس احمد نه خبری از کولر بود و نه رایانه و پروژکتور. وقتی وارد اتاق کوچکش شده بود تعجب کرد که باید روی تختی بدون تشک بخوابد و آرمیدن روی یک چوب خشک زمینه کمردرد سنگین و سخت او را فراهم کرده بود. در مورد کلاس های این مسلمان باید گفت که او جدول زمانی یکسان و مشابهی با دیگران دارد و هر روز موضوعاتی نظیر فارسی، مطالعات قرآن و تاریخ اسلامی را می خواند. بازنگری ها به صورت دو به دو صورت می گیرد یعنی دانشجویان به نوبت موضوعی را که در کلاس یاد گرفته اند برای یکدیگر تعریف می کنند. مدرسه علوم دینی قم بر این باور است که می تواند دانشجویان را به تفکر انتقادی ترغیب کند و به آنها در تصریح سوء تعبیرها کمک کند.
چالش دیگر احمد شرایط ناآشنای آب و هوایی است؛ قم شهری بیابانی در ۱۲۵ کیلومتری جنوب غربی تهران محسوب می شود. او در این مورد می گوید: سنگاپور بسیار سبز است اما قم به رنگ قهوه ای است. اگر کفش هایتان را به مدت سه روز بیرون از خانه بگذارید با خاک پوشیده خواهد شد.
اما لحظه بسیار طلایی زندگی او در حوزه زمانی بود که نمره بسیار کامل برای امتحان عربی دریافت کرد، موضوعی که اساساً در آن دچار مشکل بود زیرا پایه عربی مناسبی نداشت اما به گفته خودش چهار ساعت را به انجام تکالیف حوزه اختصاص می داد و آنقدر تمرین کرد تا موفق شد.
احمد قصد دارد تا مقطع دکترای بنیان های حقوق اسلامی در قم بماند و درس بخواند، فرایندی که دست کم ۱۰ سال به طول خواهد انجامید. او نمی خواهد تا زمانی که پدرش بازنشسته یا پیر و بیمار نشده به سنگاپور بازگردد. او درحال حاضر برای ازدواج با دختری آماده می شود که تا سال گذشته در گروه اهل سنت جای داشت اما حالا به تشیع روی آورده است.
آنها ارتباط آسانی با یکدیگر نداشته اند، زیرا خانواده دختر به محض پی بردن به شیعه بودن احمد و تأثیر او بر عقاید دینی دخترشان، نوع برخوردشان با احمد را تغییر دادند. حالا آنها در رسمیت بخشیدن به این وصلت در ایران یا سنگاپور و زیر نظر یک مقام دینی ویژه در تکاپو هستند. احمد امیدوار است که به زودی همسرش نیز با او به قم بازگردد و در حوزه ثبت نام کند.
او به رغم اظهار نگرانی در مورد تشکیل خانواده و نداشتن پس انداز کافی برای خریدن خانه می گوید: اگر شما یک مدرس علوم دینی باشید پول زیادی به دست نخواهید آورد. اما من در مورد تمام جوانب آن فکر کرده ام، این کار نوعی قربانی کردن است که من باید برای اجتماع مسلمانان انجام دهم.
ادامه راه پدر
پدر احمد نیز شرایط مشابهی داشته است. او در سال ۱۹۸۶ در پایان جنگ ایران و عراق به قم آمد. احمد قصه پدرش را به یاد می آورد: آن روزها مردم در شرایط سختی زندگی می کردند. همه چیز گران بود و مردم به گوشت و مرغ دسترسی نداشتند. پدر احمد، استاد روسلی در سال ۱۹۹۰ پیش از بازگشت به سنگاپور بازنشست شد و حالا سرپرست انجمن مسلمانان جعفری است؛ سازمانی اهل تشیع واقع در گیلانگ. به گفته او «پیش از ما نیز مردمانی بودند که با دشواری در مدارس علوم دینی زندگی می کردند، هرکسی که بخواهد موفق شود باید از نظر معنوی قوی باشد.»
پدر احمد نیز به مدت ۲۵ سال است که به عنوان مدرس دینی تمام وقت فعالیت می کند. این شغل موجب شده استکه پای او به کشورهایی نظیر اندونزی، فیلیپین و ایالات متحده آمریکا باز شود و در این مکان ها به سخنرانی در مورد مطالعات اسلامی بپردازد. به گفته احمد، پدرش می خواست این برداشت را که معلمان دینی نمی توانند موفق باشند به چالش بکشد.
احمد نیز می خواهد پس از بازگشت به سنگاپور مدرس دینی شود. برای این کار باید دیپلم خود را در مطالعات اسلامی از مؤسسه آموزشی رسمی مانند حوزه علمیه قم دریافت کرده و در طرح مخصوص ثبت مدرسان علوم دینی سنگاپور نام نویسی کند. این طرح اجباری در نظر دارند تا معلمان مذهبی را شناسایی و با ایدیولوژی افراط گرایانه مقابله کند. به گفته سرپرست این طرح «هرچند اکثریت مسلمانان سنگاپور، سنی است اما اسلام در این کشور یکپارچه و تک صدایی نیست؛ سال های سال است که سنی ها و شیعیات در توازن قابل قبولی در کنار هم زندگی می کنند.
لازم به ذکر است که گروه دیگری از شیعیان با حدود ۲۰۰ عضو و به نام انجمن جوانان مسلمان نیز با سرپرستی محمد الباقر در سنگاپور وجود دارد. به گفته او این طرح به کاهش گسترش افکار افراط گرایانه یا رادیکال توسط معلمان نالایق، در میان توده های مردمی کمک خواهد کرد.
احمد نیز معتقد است این طرح به ریشه کن کردن معلمان اسلامی ـافراطی که می خواهند به شیعیان برچسب رافضی یا بدعت گذار بدهند کمک می کند. همین که مراجع و مقامات می کوشند توازن و هماهنگی میان اهل سنت و تشیع را ارتقا دهند نکته بسیار مثبتی است.