آیت الله فیاض پرورش یافته و استاد مکتب نجف اشرف و اینک از مراجع عظام تقلید است. با صمیمیت و صفایی کم نظیر ما را به دفتر ساده و بی تجمل خود پذیرفته و با شفقنا به گفت و گو نشست.
بخش هایی از این گفت و گو در پی می آید:
استقلال حوزه نجف اشرف؟
بیش از هزار سال پیش حوزه بزرگ نجف تأسیس شد و علمای ما تمام مصائب حکومت وقت را تحمل و استقلالیت این حوزه را حفظ کردند، حوزه نجف مربوطه به دولت، احزاب سیاسی و حتی احزاب دینی نیست در واقع مربوط به هیج حزبی نیست، این حوزه در سیاست، در نظام تعلیم و در اقتصاد مستقل است. علمای ما فقر شدیدی را تحمل کردند، دولت حاضر است از نظر مالی به حوزه کمک کند، اما علما هرگز حاضر نشدند کمکی را از دولت بپذیرند و همچنان هم کمکی از دولت نخواهیم پذیرفت چرا که اگر از دولت کمک مالی را قبول کند، بدین معناست که موظف و وابسته به دولت است لذا استقلال خود را از دولت حفظ کرده است. حزب در حوزه نجف نیست و مستقل در نظام سیاسی، اقتصادی و تعلیمی است و هیچ ربطی به دولت ندارد. علمای ما شهادت را قبول می کنند، اما کمک دولت را قبول نمی کنند.
اعتدال حوزه؟
حوزه نجف، حوزه معتدلی است؛ در این حوزه افراط و تفریط و افکار منحرفه نیست چون دروسی که در این مدرسه وجود دارد حول کتاب و سنت است و از این دو تعدی نمی کند، هر چند این دروس تطور پیدا کند، پیش می رود کما اینکه پیش رفته است، اما از حدود کتاب و سنت تجاوز نمیکند. لذا عالم شیعه ممکن نیست در خلاف کتاب و سنت فتوا دهد، فتوای علمای ما مطابق کتاب و سنت است لذا جمیع علمای نجف قول مشترک به اسلام دارند، اسلام متمثل به دو کلمه است، کلمه توحید و کلمه رسالت. من امن بالله و برساله النبی الاکرم
حوزه نجف، حوزه معتدلی است و به دور از افکار شاذ، نادر و انحرافی است، تکفیر در حوزه نجف نیست چون تابع کتاب و سنت هست و کتاب و سنت بَری از این افکار و مسایل است.
شما بالاتر از ۵۰ سال است که به نجف اشرف مشرف شدید؟ در آن زمان سلوک مراجع ما چطور بود؟
مرجعیت دستگاه بسیطی است و تمام اهتمام آن به حفظ حوزه و مذهب است، اعتدال و سلامت مذهب، حرفه و فتوای علمای ما باید بر طبق کتاب و سنت باشد؛ همه هَمّ و غم مراجع این مساله و نیز تربیت طلبه بود.
در ارتباط با سیاست چه رویکردی داشتند؟
ابداً به سیاست کاری نداشتند؛ حوزه ما ربطی به دولت، سیاست و احزاب سیاسی ندارد.
در رابطه با مصالح مسلمین ؟
جایی که مصالح مسلمین در میان باشد، آنچه از دستش بیاید، انجام می دهد.
در حوزه نجف اشرف،تا چه اندازه آزادی لازم برای طرح دیدگاه ها، بحث و نظر متنوع وجود دارد؟
از این جهت حوزه نجف آزاد است و هیچ کسی سلطه ای بر این حوزه ندارد.
تا به امروز این سابقه وجود دارد که صدور فتوایی از سوی شما و یا اظهار نظر شما در زمان استادتان حضرت آیت الله خویی موجب شده باشد که به شما یا ایشان فشاری وارد شود یا کسی مانع صدور فتوای شما شده باشد؟
متفاوت است؛ گاهی فتواهایی که بر خلاف حکومت باشد طبعا مخالفت صورت می گیرد.
در خود حوزه، آیا فشاری یا ممانعتی صورت گرفته است؟
خیر اصلا.
حضرت عالی نگاه های متفاوتی راجع به حقوق زنان دارید.
بله! در این جهت مسایلی هست و من فرقی بین زن و مرد نمی دانم.
در چه مسایلی تفاوتی میان زن و مرد قائل نیستید؟
بر زن حفظ حجاب، عفت، کرامت و شرف واجب است و زن باید کرامت و شرف خود را حفظ کند، اما این بدین معنا نیست که کار نکند، کار برای همه خلایق است. کار کردن زن با حفظ حجاب، عفت، نجابت، کرامت و شرف، مانعی ندارد و هر کاری می تواند، انجام دهد؛ حتی به نظر من رییس جمهور هم شود، مانعی ندارد.
از نظر شما تصدی مسئولیت ها برای زن مانعی ندارد؟
اصلاً مانعی ندارد، زن چه تفاوتی با مرد دارد؟! در حال حاضر تجربه ثابت کرده که زنان بیشتر از مردان در کار هستند، مثلا در دانشگاه اهتمام دختران بیشتر از پسران است.
به نظر شما حتی در موضوع قضاوت و مرجعیت، تصدی مسئولیت توسط زن مانعی ندارد؟
بله! هیچ تفاوتی قائل نیستم؛ اگر زنی درس بخواند و مرجع شود، چه عیبی دارد. زن مگر بشر نیست؟!
در موضوع مبارزه با خرافات و عرفان های کاذب، حوزه نجف چه موضعی دارد؟
در حال حاضر عرفانی بین مردم متعارف شده است که هیچ اصل و اساسی ندارد، ادعا و إخبار از غیب، هیچ اصل و اساسی ندارد. این آقا یا آن آقا خبر از غیب می دهد، می گویند عرفان است اما اینها عرفان نیست، عرفان، علوم اهل بیت ع فقه اهل بیت ع و اصول اهل بیت ع هستند. اگر چنین عرفانی اصل داشت، اهل بیت ع آنها را برای مردم بیان می کردند، همانطور که احکام فقهی را بیان کردهاند. فلسفه هم همینطور است، فلسفه مانند فلسفه سبزواری و امثال اینها، در همان افکار قدیم ماندهاند و تطوری در اینها ایجاد نشده است. امروز میدانیم که طبیعات فلسفه از زمره خرافات است، اما الهیات آن دو قسم می شود، یک قسمت آن الهیات به معنای اخص است و یک قسمت الهیات به معنای اعم، آنکه به معنای اعم است، بحث وجود، اعراض و جواهر است، این امور در اصول ما با تطوری بیشتر وجود دارد. اینها فی الواقع فلسفه نیست، در الهیات بمعنی الاخص البته غالب آن مقداری سر مردم را گرم کرده است، ولی مفهوم صحیحی ندارد، کسی که می خواهد فلسفه بخواند، اصول و روش رئالیسم آقای مطهری چیز خوبی است و متعرض فلسفه های جدید هم شده است. کتاب فلسفتنا آقای صدر را بخواند که به درد روز او می خورد، اما کتاب سبزواری و امثال اینها به درد او نمی خورد.
با تدریس برخی از کتاب های فلسفه مخالفت دارید یا با تحصیل آن هم مخالف هستید؟
با تحصیل آن مخالفم. برای این که تضییع وقت است، طلبه سهم امام را در حوزه مصرف کند و این دروس را بخواند!؟
اگر طلبه بخواهد موضوعی فلسفی را نقد و تحلیل کند؟
هیچ اثری ندارد؛ می گوییم فلسفه می خواهد با مردم مبارزه کند، اینها تبلیغات است و چنین چیزی نیست.
زمانی شهید صدر کتاب فلسفتنا…
فلسفتنا هیچ ربطی به فلسفه قدیم ندارد، افکار فلسفه قدیم نیست، فلسفتنا رد فلسفه جدید غربی هاست.
بحثی در رابطه با اجتهاد در تشیع مطرح می شود که تمایز در تشیع و تسنن در دنیای امروز همین تکیه بر عقل و اجتهاد است.
تشیع امتداد مذهب ائمه اطهار است، مذهب ائمه اطهار اتمام مذهب نبی اکرم است، مشرکین که بدترین دشمنان نبی اکرم ص بودند، می خواستند پیغمبر اکرم را بُکشند، اما پیغمبر با اخلاق، اعتدال، روی باز و سخنان خوب رفتار می کرد تا اینکه خداوند پیامبر را این چنین توصیف کرد "وَ اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم” این عبارت تصور مبالغه ندارد، اینها برای ما درس است، ما پیرو پیغمبر هستیم و باید به این مسایل عمل کنیم، مذهب ائمه امتداد مذهب پیغمبر اکرم است”.اگرچه دَر خانه علی ع را آتش زدند، فاطمه انسان عادی نبود دختر پیغمبر بود، با این حال سقط جنین او را کردند، اما حضرت علی ع با دشمنانش با روی باز و اعتدال رفتار می کرد و سخن زیبا می گفت، اینها برای ما درس است، همه ائمه ما اینگونه بودند؛ شیعیان هم باید با همه انسان ها این گونه عمل کنند.
صرف نظر از دین و مذهب؟
بله! اصل انسان است، انسان حیوان نیست، خداوند به انسان عقل و شعور داده؛ عنف، عنف می آورد، فحش می دهید به تو فحش می دهند، بدرفتاری کنید با شما بدرفتاری می شود حتی به برادر خودت بد بگویی تحمل نمی کند و او هم به تو بد می گوید، اما اگر با او خوب رفتار کردی با تو خوب رفتار می کند.
فتوای حضرتعالی در رابطه با اهل کتاب و غیر اهل کتاب به چه ترتیبی است؟
ما اهل کتاب را طاهر می دانیم و در ارتباط با غیر اهل کتاب احتیاط اختیار می کنیم.
از باب حرمت انسان نظرتان بر چیست؟
انسان احترام دارد، باید در معاملات و اخلاق با آنها به خوبی رفتار کرد.
در موضوع اجرای حدود در زمان غیبت نظرتان مانند نظر آیت الله خویی است؟
مراجع در زمان غیبت نمی توانند حدودی اجرا کنند، مفاسدی دارد.
نظر شما این است که باید در زمان غیبت اجرا شود؟
بله! اگر حاکم شرع مسلط باشد و سلطه به دست حاکم شرع و مرجع باشد، حدود می تواند اجرا شود، مثلا دولت اسلامی می تواند حدود اجرا کند هر چند که شاید به دلایلی این کار را نکند.
نظر شما در مورد تصدی دولت توسط علما به آیت الله خویی نزدیک است یا آیت الله خمینی؟
دولت ها در حال حاضر به آن معنا، دولت اسلامی نیستند. مردم مسلمان هستند، اما دولت اسلامی نیست، دولت اسلامی و شرعی، دولتی است که بر سر آن دولت ولی امر باشد، ولی امر که منصوب از قِبَل شارع باشد، به نصب خاص مثل ائمه اطهار و به نصب عام مانند مراجع با شروط آن؛ دولتی اسلامی است که تمام مراتب آن دولت، تحت سیطره ولی شرعی باشد، از جمله اقتصاد، انگیزه دولت، نظام تعلیم و سیاست. دولت اسلامی به معنای صحیح فقط زمان پیغمبر اکرم ص و مدت کوتاه معصوم تشکیل شد بعد از آن دیگر دولت اسلامی نیست، مردم مسلمان هستند.
در دوره های اخیر مخصوصا دیده شده که برخی جوانان اعلام مرجعیت می کنند، این در حالی است که در گذشته سنت بر این بود که تا مرجعی زنده بود، شاگرد آن فرد علی رغم اینکه بسیار هم ملا بودند رساله ای توزیع نمی کردند و احترام می کردند، در رابطه با حفظ سنت های مرجعیت نظرتان چیست؟
مرجعیت حفظ سنت نمی خواهد، مرجعیت رییس جمهور نیست که نصب کند، مرجعیت ماده علمی میخواهد لذا هر کسی نمی تواند مرجع باشد، ماده علمی که لازم مرجعیت است بدین معناست که فرد بتواند سنت و کتاب را استنباط کند و احکام شرعی را فتوا دهد، این مساله کار هر کسی است؟ هر کسی می تواند طبیب شود؟
نظر شما راجع به این اوضاع چیست؟
درست نیست، انحراف است، برخی ادعای مرجعیت می کنند، این در حالی است که در مذهب شیعه مرجعیت بسیار اهمیت دارد.
برخی می گویند که زمانی قله های علمی، مرجعیت را برعهده داشتند و با شرایطی که امروز ایجاد شده و تعداد زیادی از جوانان اعلام مرجعیت کردند، این نگرانی وجود دارد که اینگونه مسایل در آینده، سطح مرجعیت شیعه را متکثر کرده و قدرت آن را پاییین آورد؟
قطعا سطح را پایین می آورد، برای اینکه مرجعیت سلطه تنفیذی ندارد، مرجع جیش(سپاه) ندارد، هیچ چیزی ندارد، چه کار می تواند کند؟! هیچ کاری از دست مرجع بر نمی آید، شأن مرجع نصیحت است، مردم را نصیحت و آنها را دعوت کنند به همدردی، اتحاد و وحدت کلمه.
حکومت ها موافق هستند که عده ای ادعای مرجعیت کنند چون در این صورت است که مرجعیت تضعیف می شود. هر حکومتی مخالف با مرجعیت هست چون مرجعیت مستقل است و مربوط به دولت نیست لذا نمی خواهد که مرجعیت در مقابل آنها باشد، در واقع مرجعیت شیعه در مقابل دولت است؛ در اقتصاد، در سیاست، در نظام تعلیمی هیچ ربطی به دولت ندارد.
برخی نگرانند که در حوزه های علمیه گرچه تعداد طلبه ها زیاد شده، اما عمق تحصیل مانند گذشته با آن شدت و حدت ادامه ندارد، شما وضعیت حوزه نجف اشرف از نظر علمی را چگونه می بینید و چه آینده ای برای آن قائل هستید؟
حوزه نجف بسیار خوب است، زمانی که صدام از بین رفت بیشتر از هزار طلبه نداشت، اما اکنون حدود ۱۵ یا ۱۶ هزار طلبه در نجف حضور دارند، طلبه مبتدی کم قبول می شود و طلبه هایی که در این حوزه قبول می شوند باید در سطوح بالاتر و عالی درس بخوانند. مطمئنم اگر روزی اوضاع عراق امن شود، همه دنیا نجف را مقدم بر سایر حوزه ها می دانند چرا که حوزه نجف در فقه و اصول بسیار جلوتر از حوزه های دیگر است و قیاسی با هم ندارد.
شما حوزه نجف را عمیق تر از حوزه های دیگر می دانید؟
بله! هیچ شبهه ای در این نیست. نسبت به حفظ استقلال قم مراقبت لازم است، …. اگر استقلال حوزه در خطر افتاد، امکان دارد در نهایت الازهری دیگر شود.
تا این حد نگران هستید؟
بسیار نگران هستم باید به آینده فکر کرد، بعد از ۵۰ سال دیگر چه می شود؟ حوزه بیشتر از هزار سال می تواند تداوم داشته باشد به شرطی که استقلال خود را حفظ کند.
وضعیت علمی طلبه ها در نجف چطور است؟
بسیار خوب است.
شما راضی هستید؟
بله! طلبه های خوبی پیدا شده، مخصوصا طلبه های عراقی زیاد شده است.
شما سال های سال چه در زمان حضرت آیت الله خویی و چه بعد از آن تدریس کردید، در حال حاضر نسبت به گذشته از طلبه ها راضی تر هستید؟
بله! الان طلبه ها زیادتر شدند و رونق و نشاط علمی بسیار شده است، درس و بحث و مطالعه می کنند. از این جهات بسیار خوب است. نجف استقلال خوبی دارد، وضعیت امنیتی عراق که خوب شود، اوضاع بهتر هم خواهد شد، اما اکنون مسایل زندگی برای طلبه ها دغدغه شده است.
وضعیت زندگی طلبه ها از زمان شما سخت تر است؟
در زمان ما کسی نجف نمی آمد، خانه و زندگی ارزان بود، اما اکنون گران شده، سابقاً طلبه های سعودی مثلا با اجاره یک سال خانه در عربستان یا ایران، در عراق خانه می خریدند، اما اکنون گران شده، گویی که با اجاره یک سال خانه در عراق، در عربستان خانه می خرند. اجاره خانه در عراق کمتر از ماهی یک میلیون نیست، طلبه که قادر نیست هیچ، کسبه هم قادر نیستند. از این جهت طلبه ها در مضیقه هستند؛ مدارس در عراق کم است، اکنون چند مدرسه را آیت الله سیستانی (خداوند حفظشان کند) درست کردند و طلبه محتاج به مدرسه و سکنه را پوشش می دهند، عده ای را هم ما مشغول هستیم.
از نظر اخلاقی چطور، آیا زندگی اخلاقی طلبگی با مختصات دوران شما تفاوتی کرده است؟
وضعیت اخلاقی هم خوب است، ما طلبه را نصیحت می کنیم که با اخلاق رفتار کند.
آینده شیعه را چطور می بینید؟
آینده شیعه ممتاز است، علی رغم اینکه دشمنان زیاد شده، علی رغم اینکه مروج ندارد، پول هم ندارد، اما حقیقت شیعه حتی در اروپا هم پیش می رود. اما بعضی از آقایان که تریبون دارند و فحش می دهند مثل برخی تریوبنها در لندن و آقای اللهیاری که در آمریکاست، برای شیعیان بد هستند، همه شیعیان و این آقایان باید بدانند که اگر فحش دادید، فحش می خورید.
به نظر شما چرا این افراد چنین کاری می کنند؟
لازمه مناظره فحش نیست، در مناظره حقایق را بیان کنید، کتب شما بر زبان شما حاکم باشد، اگر به مقدسات آنها فحش دهید، به مقدسات شما فحش می دهند و این طبیعی است.
شما ایام عسرت حوزه نجف را بعد از انتفاضه به خوبی درک کردید و سختی مضاعفی را تحمل کردید و سختی سیاسی و اقتصادی پشت سر گذاشتید، نکته ای از آن دوران بفرمایید؟
بعد از اینکه به نجف آمدم، سختی اقتصادی بسیار داشتم، طلبهها شهریه نداشتند، آقای بروجردی به طلبه ها نان می دادند، ولی آن هم کفایت نمی کرد و ۱۰ روزه تمام می شد، طلبه ها بسیار در سختی بودند، عراق هم در زمان پادشاهی وضعیت خوب و پر رونقی داشت، بازارها از میوه پُر بود، اما در ذهن طلبه خطور نمی کرد که از این میوه ها بخرند چون پول نداشتند، نهایت خرما و دوغ می خریدند.
یک مرجع چگونه زندگی می کند؟ حضرتعالی در حوزه شخصی در رابطه با ورزش، سلامت، میزان عبادت، خواب و مطالعه روز را چگونه می گذرانید؟
خداوند و ائمه معین کردند که انسان باید وسطیت را حفظ کند بدین معنا که در عبادت و خواب وسط باشد لذا در بعضی از روایات ۸ ساعت برای عبادت و فکر است و غیره. اسلام موازین را معین کرده است
بعد از نماز صبح کمی راه می روم، بعد از آن مشغول مطالعه می شوم، باید مطالعه کنم درس های ما نظری و عمیق و درس های فکری است، درس های مخصوص است و احتیاج به مطالعه دارد.
پیش آمده که به نظر تازه ای برسید؟
تجدد انظار در اصول و فقه زیاد است، اصول قدیم مثل اصول جدید نیست، مثل سایر علوم، گاهی تند و گاهی کند پیش رفته است.
بعد از مطالعه تدریس می کنید؟
بله!
در درس های شما طلاب اجازه دارند، طرح اشکال کنند؟
اجازه اشکال نمی دهیم، بعد از درس می توانند اشکال کنند برای اینکه اشکال در زمان درس، حواس سایرین را پرت می کند؛ ما درس را روی نظام و مرتب می گوییم، اگر اشکال در درس کنند، ترتیب به هم می خورد.
روزی یک درس می گویید؟
دو درس.
بعد از آن طبیعتا ارتباط با مردم دارید؟
بله! قبل از ظهر ارتباط با مردم، و به سیاستمداران مشکلات و انتقادات مردم را می گوییم ….بعد از ظهر هم مطالعه و کتابت می کنیم. ما حق استراحت نداریم و تا آخر عمر باید کار کنیم.
خسته نمی شوید؟
کار ما این است، آقای خویی ۹۵ سال داشت و تا روز آخر کار می کرد برای اینکه علوم ما بسیار دقیق است و فتواها باید روی موازین باشد و باید بسیار دقت کرد، فتوای غیر موازین کار را مشکل می کند.
پیش آمده در رابطه با فتوایی از یک متخصص بخواهید آن موضوع را تبیین کند و بعد فتوا را صادر کنید؟
بله این هست، ما چه می فهمیم، باید تخصص استفاده شود؛ در تبیین موضوع، نظر متخصص را دریافت کردن بسیار خوب است، ولی اگر کسی از موضوعات طب از ما سوال کند مانعی نیست و جواب میدهیم. بالاخره اسلام از اول بعثت تاکنون تمام مشکلات انسان را حل می کند، دینی است که در هر عصری هر مشکلی برای انسان باشد اسلام حدود آن را بیان کرده است، اسلام دین وقتی نیست.
ولی در دنیای جدید یک سری مشکلاتی در برداشت از دین هست، مثلا ازدواج دختر ۹ ساله؟
اینها اجبار نیست. اینها اعتراضاتی است که اساس ندارد. الان دختر ۹ ساله بزرگ شده و می تواند خودش تصمیم بگیرد، ازدواج دختر ۹ ساله از نظر شرع مانعی نیست، ولی اجباری در مساله نیست. ازدواج به اجازه خود دختر و پدرش هست اگر اجازه ندهد ازدواج او باطل است، اینها نظامی دارد و الا اینطور اشکالاتی که می کنند و می گویند که اسلام می گوید دختر در ۹ سالگی ازدواج کند، این اشکالات درست نیست، از نظر اسلام و شرع ازدواج این دختر مانعی ندارد، ولی اجباری نیست؛ این حکم اجازه است، نه اجبار و مانع شرعی، عرفی و عقلی ندارد. کسانی که حکم را نفهمیدند اعتراض می کنند و مشکل ما هم همین است.
مردم از مذهب شیعه اطلاع خوبی ندارند و اجانب از اسلام اطلاع خوبی ندارند، یک چیزهایی می شنوند و اشکال می کنند اولا باید بفهمند که اسلام چیست و چه می گوید، بعد اشکال کنید. اما بر کتاب های خود اشکال نمی کنند، مثلا در کتاب های سماوی تهمت زنا به پیامبران زدند، اینها حرف نیستند بعد به اسلام اشکال می کنند.
توصیه ای اگر هست بفرمایید.
بیان حقیقت بسیار مهم است، مردم بی خبر هستند؛ جماعت مؤتمر ادیان به اردن رفته بودند و از نجف هم جماعتی به آنجا دعوت بودند و رفتند، بعد از آن کتابی نوشته شده بود و قضایایی که در آنجا گذشته بود را چاپ کرده بودند، از آن کتاب یک جلد هم برای ما فرستادند، در آن کتاب خواندیم که مصدر شیعه، کتاب شرایع است! اینها بی خبر هستند، شیعه بی خبر است. فردی می گفت که شیعه یعنی شیوعی، برای اینکه همین حوزه ها که مسئول شیعه هستند وقتی دولت وقت بر آنها حاکم بودند، صدایی در خارج نداشتند. لذا آنچه مربوط به دین اسلام و مذهب شیعه است را با لسان خوب و با اخلاق به مردم بیان کنید، همیشه هم در مطلبی که می نویسید، بگویید که باید با مردم با اخلاق و روی باز رفتار کنید، اگر بد رفتاری کنید، مردم هم با شما بد رفتار می کنند و این دشمنی می آورد و اگر خوب رفتار کردید، دوستی می آورد.
شما مقید به زیارت هستید؟
اوایل که آزاد بودم غالبا ظهرها در حرم نماز می خواندیم، شب ها هم نماز را در خانه می خواندیم و پس از آن زیارت می کردیم، لکن الان توفیق نیست.