به گزارش«شیعه نیوز»، بعد از حوادث 11 سپتامبر راهبردها برای اداره منازعات و رویارویی ها با جهان اسلام تجدید شدند و در این راستا تلاش شد، هر گامی که برداشته می شود و هر اقدامی که به عمل می آید، در پوشش و لفافه «تروریسم» باشد، واژه ای که در آن مقطع زمانی در عرصه بین الملل نامانوس و ناشناخته بود و غرب و آمریکا با بهره برداری ابزاری از این عدم آگاهی جنگ علیه ارکان جوامع و کشورهای مسلمان را آغاز کنند و در این راه هر آنچه با اسلام و مسلمین در ارتباط بود، را «تروریسم» معنا کنند.
اما این پایان کار نبود، بلکه آغاز توطئه ای بزرگ تر برای جهان اسلام بود، لذا فاز دوم رویارویی غرب و آمریکا با جهان اسلام با اشاعه این باور دروغین که «تروریسم زاییده آموزه های اسلامی است که در مدارس و مراکز آموزشی کشورهای اسلامی آموزش داده می شود» مبارزه جهانی با خط مشی و نظام آموزش اسلامی را با ادعای اصلاح آن و در واقع تغییر آن بر اساس خواسته ها و اهداف خود آغاز کردند.
این گزارش تلاش می کند، حقایق پنهان مانده و افشا نشده در پس نفوذ غرب و آمریکا در نظام آموزشی و درسی کشورهای اسلامی را با مطالعه موردی روی دو کشور افغانستان و عراق آشکار سازد و با تاکید بر این نکته که این تغییرات تنها این دو کشور را شامل نمی شود، سعی شده تا جایی که به منافع و مصالح خاندان سعودی و آمریکا و غرب لطمه نزند، تغییراتی در نظام آموزشی و درسی عربستان سعودی هم داده شود.
افغانستان: چاپ و نشر کتاب های مذهبی افراطی برعهده کیست
روزنامه «واشنگتن پست» بیست و سوم مارس سال 2002 میلادی در گزارشی افشا می کند که «آمریکا برای تامین کتاب های درسی مدارس افغانستان که مملو از تصاویر خشونت آمیز و آموزه های اسلامگرایان افراطی است، میلیون ها دلار سرمایه گذاری کرده است» !!
چند سال بعد آشکار می شود که این کتاب های مملو جملات مشوق و محرک به «جهاد» و مالامال از تصاویر تیر و تفنگ و مین و بمب و سرباز، نه تنها به مهمترین رکن نظام آموزشی وزارت آموزش و پرورش افغانستان تبدیل شده اند، بلکه «جنبش طالبان» نیز از این کتاب ها برای تدریس در مکاتب و مدارس خود استفاده کرده است.
در ادامه «جرج بوش»، رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنانی، تصریح می کند: «ده ها میلیون کتابی که مدارس افغانستان را به آنها مجهز کردیم، به دانش آموزان این کشور احترام به کرامت بشری به جای خشونت و افراط گرایی را خواهد آموخت» !!
این بخشی از گزارش افشاگرانه روزنامه واشنگتن پست بود که می توانست، به بسیاری از سوالات و شک و شبهه ها درباره نقش واقعی آمریکا در شکل گیری افراط گرایی مذهبی و دینی در منطقه که تبعات آن پس از سال ها همچنان دامن گیر کشورهای منطقه است، پاسخ دهد. از جمله این سوال بسیار مهم و اساسی که چاپ و نشر کتاب های مذهبی افراط گرا در افغانستان را چه کسی یا نهادی یا کشوری برعهده دارد ؟؟
سال ها این سوال مطرح بود که چه نهاد و چه طرفی این کتاب های اسلامی را که به زیبایی رنگ آمیزی شده اند، اما مملو از آموزه های خشونت آمیز و دعوت به خشونت و کشتن و ریختن خون می باشند، بر عهده دارد ؟؟
بدون تردید این گزارش قطره ای در برابر دریای حقایق نهفته در پس قضیه رشد و نمو افراط گرایی اسلامی در افغانستان است، در این راستا، برخی گزارش ها اذعان می کنند، آمریکا طی سال های 2002 تا 2012 میلادی بیش از 10 میلیون جلد کتاب با بار مفهومی خشونت آمیز و با هدف پرورش نسلی تندرو و خشن در لفافه «جهاد اسلامی» در دانشگاه «نبراسکا» و دیگر دانشگاه های آمریکا چاپ و در مدارس و مراکز آموزشی افغانستان توزیع کرده است.
در این خصوص می توان به گزارش کمیته حقیقت یاب حوادث 11 سپتامبر منتشر شده در سال 2004 میلادی اشاره کرد که خاطر نشان کرده بود: «برخی از مدارس دینی و مذهبی افغانستان و پاکستان مامن و پایگاه خشونت و افراط گرایی بودند و ادامه فعالیت آنها، نگرانی های بسیاری ایجاد کرده است.
در حقیقت این مدارس، با حمایت مالی و پشتیبانی مشترک رژیم عربستان سعودی و سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا «سیا» در دو کشور افغانستان و پاکستان احداث شدند و تمام مواد درسی که در آنها آموزش داده می شد، بر تشویق و ترغیب محصلان آنها، جهت پیوستن به صفوف جهادی ها در افغانستان متمرکز بود.
این درحالی است که طی سال های جنگ با نظامیان اتحاد شوروی سابق در افغانستان، سازمان سیا هزینه تبلیغات منتشر شده در مطبوعات و رسانه های خبری سراسر جهان که درصدد ایجاد انگیزه جهت پیوستن جوانان به صفوف مجاهدین افغان و مشارکت در جهاد مقابل روس ها در افغانستان را پرداخت می کرد.
به موازات این تلاش های سازمان سیا، دانشگاه های آمریکا به شدت مشغول نگارش و تدوین کتاب هایی برای کودکان افغانستان بودند که در آنها به فضایل بی شمار جهاد و جنگ با کمونیست ها و کشتن آنها اشاره شده بود. کتاب هایی که همچنان پس از سال ها می توان در کتاب فروشی های شهرهای مختلف پاکستان و افغانستان از جمله راولپندی و پیشاور آنها را یافت و خریداری کرد.
این کتاب ها در سال 1980 میلادی توسط دانشگاه نبراسکا و با استفاده از کمک 50 میلیون دلاری «آژانس رشد و توسعه سازمان ملل» چاپ و منتشر شده بودند و تماما حاوی مضامین و مفاهیم اسلامی افراطی جهت ایجاد انگیزه و حماسه در کودکان افغانستانی بودند و آنها را به جهاد در برابر کمونیست های روس با «در آوردن چشم های دشمن از کاسه و بریدن پاهایشان» تحریک و تشویق می کردند.
همان گونه که در ابتدای مطلب اشاره شد، سال ها پس از چاپ و انتشار این کتاب ها، جنبش طالبان در حالی تدریس آنها را در مدارس و مکاتب خود آغاز کرد که همواره بر دقت موضوعات عقیدتی چاپ شده در آنها تاکید دارد و همچنان به شکلی گسترده در افغانستان و پاکستان در دسترس است.
سیاست تامین کتاب های درسی افغانستان پس از حوادث 11 سپتامبر و تا حال حاضر ادامه دارد، با این تفاوت که اکنون آمریکایی ها تلاش می کنند، آنچه را کاشته اند، به نحوی که تامین کننده منافع و اهداف آنها باشد، اصلاح کنند.
در تمام طول این سال ها دانشگاه «نبراسکا» به عنوان مرکز مطالعات افغانستان شمرده می شد و بودجه تحقیقات و فعالیت های آن از سوی سازمان سیا و آژانس رشد و توسعه سازمان ملل تامین می شد. اواسط دهه نود وقتی آژانس رشد و توسعه سازمان ملل کمک های مالی خود را به این دانشگاه قطع کرد، سازمان سیا منابع دیگری، از جمله شرکت نفتی «انوکال» را جایگزین این آژانس کرد.
شرکت نفتی انوکال طی دوران حکومت طالبان تلاش بسیاری کرد تا امتیاز کشیدن خط لوله گاز طبیعی افغانستان را به دست آورد که این امر برای شرکت میسر نشد. چند سال بعد نشریه آمریکایی «شیکاگو تریبون» گزارشی منتشر کرد که در آن افشا شده بود، دفتر این شرکت در افغانستان سال ها منبع گرد آوری اطلاعات امنیتی و ویژه برای سازمان سیا در خصوص رهبران افغانستان بود.
عراق پس از افغانستان دومین قربانی تحولات آمریکایی
پس از اجرای طرح های امنیتی و سیاسی آمریکایی – غربی در عراق که به براندازی رژیم دیکتاتوری بعث در این کشور منتهی شد، پیاده سازی بُعد جدیدی از این طرح که نظام آموزش و پرورش این کشور را هدف می گرفت، آغاز شد.
طرحی که به گفته برخی از کارشناسان مسائل آموزش و پرورش عراق هدف آن ایجاد «انعطاف» در سیستم آموزش و نظام درسی عراق از طریق تغییر آموزه های کتب درسی مقاطع مختلف درسی از پایه ابتدایی تا تحصیلات عالیه بود و برنامه ریزی برای آن، سال ها قبل از اشغال عراق در سال 2003 میلادی آغاز شده بود و این بیانگر جایگاه والا و بسیار با اهمیت آموزش و پرورش است که پایه و اساس اندیشه و باور فکری و اعتقادی نسل های آینده را تشکیل می دهد.
طرح تغییر نظام آموزش در عراق از سال 1990 میلادی پس از جنگ اول خلیج فارس برداشته باشد که با کاهش جمعیت محصلان در تمام پایه های تحصیلی خود را در عراق نمایان ساخت تا این افراد به جای حضور در کلاس های درس و ادامه تحصیل، وارد بازارهای کار شوند.
دومین ضربه وارد شده به نظام آموزش عراق کاهش بودجه اختصاص یافته به دو وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی این کشور به دلیل کسری بودجه ناشی از خسارات وارده به دولت عراق طی جنگ بود.
محاصره و تحریم اعمال شده از سوی آمریکا و غرب سومین ضربه را به پیکره نظام آموزشی عراق وارد کرد. تغییر نگرش بسیاری از خانواده های عراقی به تحصیل و اشتغال در مراکز دولتی با درآمدهای محدود موج جدیدی از محصلان را به عنوان نیروی کار وارد بازار کرد، به این ترتیب در حالی که بر اساس گزارش های یونسکو تا پیش از جنگ اول خلیج فارس در سال 1990 میلادی بی سوادی در عراق ریشه کن شده بود، در آستانه سال 2003 میلادی و حمله نظامی آمریکا و غرب به این کشور به 20 درصد افزایش می یابد.
پیش از اشغال عراق در سال 2003 میلادی به دست آمریکایی ها و غرب هدف گیری نظام آموزش این کشور و تغییر کتب درسی آشکارا به عنوان یکی از اولویت های سیاست خارجی آمریکا در عراق مطرح بوده و دنبال می شده، موضوعی که روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» در شماره 16 آوریل سال 2003 میلادی خود نیز به آن اشاره می کند.
این نشریه آمریکایی با انتشار گزارشی بخشی از تلاش های دولت وقت آمریکا در این زمینه را افشا می کند. در بخشی از این گزارش چنین می خوانیم: دولت وقت آمریکا قبل از حمله نظامی به عراق و اشغال این کشور، بسته ای پیشنهادی به «آژانس آمریکایی رشد و توسعه بین المللی» جهت بازنگری در نظام آموزش و پرورش عراق ارائه داده است که ارزش مالی آن به 65 میلیون دلار می رسد تا علاوه بر تامین هزینه مالی اعمال تغییرات مورد نظر، هزینه چاپ و انتشار کتاب های تربیتی جدید و لوازم التحریر را نیز در برگیرد.
در ادامه «هاری ادواردز»، سخنگوی آژانس آمریکایی رشد و توسعه بین المللی از طرح های این آژانس سخن می گوید: طرح هایی به دولت آمریکا ارائه دادیم که چاپ کتاب های درسی جدید و برگزاری دوره های آموزشی توجیهی برای آموزگاران و اساتید عراقی را در برمی گیرد، همانند آنچه در افغانستان پیاده سازی شد.
هاری ادواردز در ادامه تاکید می کند که سخنگوی آژانس آمریکایی رشد و توسعه بین المللی بر این باور است، باید پایه های دموکراسی در عراق چه در میان کودکان و چه در میان بزرگ سالان در تمام سطوح بنیان نهاده شود.
هم راستای این تلاش های آمریکاییِ، «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» که مقر آن در «پاریس» قرار دارد، با انتشار گزارشی تاکید می کند که «آمریکا با تاثیر گذاری مستقیم بر افکار و اندیشه های کودکان عراق تلاش می کند، از آنها نسلی بر اساس معیارها و موازین مورد نظر خود تربیت کند».
بر اساس گزارش نشریه واشنگتن پست، آژانس رشد و توسعه بین المللی آمریکا در راستای ماموریت محوله به این آژانس و پس از اشغال عراق توسط آمریکا و متحدانش، باشگاهی به نام «پروژه آینده عراق» در وزارت خارجه آمریکا دایر می کند که اعضای آن را کارشناسان، نخبگان و پژوهشگران عراقی در برمی گرفت، یکی از مهمترین طرح های تدوین شده در این باشگاه «چشم انداز طرح های آمریکا برای عراق بعد از صدام حسین» بود.
برای اجرای طرح هایی که در نظر گرفته شده بود، 17 کمیته کاری تشکیل شد که هدف اعلام شده آنها کمک به بازسازی عراق و رشد و توسعه ساختارهای زیر بنایی این کشور، از جمله کمیته آموزش و پرورش بود.
ماموریت کمیته آموزش و پرورش این باشگاه، تهیه و تدوین طرح ها و ارائه پیشنهادهایی یی برای تغییر کتب درسی تاریخ، دینی و تربیت ملی در عراق با کمک و همکاری موسسات و سازمان های آمریکایی و غربی فعال در این زمینه بود.
اولین سوالی که در اینجا مطرح می شد، این بود که از میان کتب درسی چرا دست روی سه ماده درسی تاریخ، دینی و تربیت ملی در عراق گذاشته شده بود؟ پاسخ روشن بود، اهمیت و جایگاه تاثیر گذار این دروس در شکل گیری شالوده فکری، رفتاری و دینی افراد از کودکی بود.
در ادامه سیاست تغییر نظام آموزش و پرورش در عراق، دولت آمریکا قراردادی 62 میلیون دلاری با یکی از شرکت های این کشور به نام «کرافت اینترناسیونال» برای تغییر نظام آموزش و پرورش عراق در دو مقطع ابتدایی و متوسطه منعقد می کند.
به موجب این قرارداد شرکت آمریکایی کرافت اینترناسیونال ملزم به برگزاری دوره های آموزشی برای آموزگاران عراقی می شود که با شرایط و تغییر و تحولات جاری در این کشور به ویژه سرنگونی رژیم بعث همخوانی و مطابقت داشته باشد.
به این ترتیب، تغییرات گسترده در کتب درسی مقاطع مختلف تحصیلی عراق آغاز شد و بسیاری از آموزه های درسی این کتاب ها و ارزش های دینی و اسلامی نهفته در آنها حذف شدند تا جای آنها را آموزه های جدیدی بگیرد که نه تنها با فرهنگ و آداب و تربیت دینی و باورهای اعتقادی جامعه عراق سنخیت نداشت، بلکه تغییراتی کاملا هدفمند و از قبل برنامه ریزی شده بود.
اهداف راهبردی آمریکا از تغییر نظام آموزشی عراق
اهداف راهبردی آمریکا از تغییر نظام آموزشی عراق را می توان در 4 هدف اصلی ملاحظه کرد:
یک: بازنگری در تعریف «دشمن»
آمریکا در این خصوص تلاش کرد، تعریف جدیدی از دشمن را جایگزین تعریف گذشته در کتاب های درسی عراق کند. در حالی که پیش تر برداشت دانش آموزان از دشمن، آمریکا و رژیم صهیونیستی بود، مفاهیم جدیدی از این واژه به دانش آموز القا شود و یا از به کار بردن این واژه کاملا اجتناب شود، به عنوان مثال در کتاب های روخوانی مقاطع مختلف تحصیلی عبارت «من سرباز هستم» حذف گردید.
همچنین مشاهده می کنیم که در متن درس «46» کتاب فارسی و روخوانی پایه اول ابتدایی واژه (اسرائیل و صهیونیسم) به «یهود» تغییر می یابد.
دو: بازنگری در هویت عراقی
بازنگری در هویت عراقی به ظاهر با هدف حذف آموزه هایی که الهام بخش افراط گرایی و قوم گرایی و مذهب گرایی و تقویت کننده این تمایلات و گرایش ها در کتب درسی بودند، انجام شد، در حالی هدف واقعی این تغییرات، جدا کردن عراق به عنوان عضوی از امت عربی و اسلامی بود.
در این راستا، به عنوان مثال شاهد بودیم، در درس «45» کتاب روخوانی و فارسی پایه اول ابتدایی عبارت «ظافر، رزمنده ای است که از عراق بزرگ دفاع می کند» به طور کامل حذف شده است.
سه: جلوگیری از شکل گیری روحیه شهادت طلبی
با هدف عدم شکل گیری روحیه شهادت طلبی و از بین بردن تاکیدات مکرر بر ضرورت حفظ آمادگی جهت مقابله و مبارزه با دشمن و دفاع از وطن و مبارزه در راه آن و تقدیر و بزرگداشت نقش ارتش عراق در دفاع از این کشور، بسیاری از واژه ها و عبارت های کتاب های درسی مقاطع مختلف تحصیلی عراق تغییر کرد و یا به طور کامل حذف شدند.
به عنوان مثال در درس (9) کتاب روخوانی و فارسی پایه دوم ابتدایی با عنوان «ما نقاشی می کنیم» عبارت «من سربازی را نقاشی می کنم که از وطن دفاع می کند» کاملا حذف شده است.
همچنین در درس (13) با عنوان «همه کار می کنیم» عبارت «برادرم حازم رزمنده است، او از وطن در برابر دشمنان دفاع می کند» کاملا حذف شده است.
چهار: حذف برخی ارزش های اسلامی، اجتماعی و اخلاقی
حذف و از بین بردن برخی ارزش های اسلامی، اجتماعی و اخلاقی مانند عشق به وطن، همسایه دوستی، اهمیت دوست، تاثیر دوست بر زندگی و یا مقوله هایی چون همکاری، رهبری و الگوسازی از کتاب های درسی مقاطع مختلف تحصیلی عراق به طور کامل حذف شده و یا تغییر کردند.
به عنوان مثال درس (28) کتاب روخوانی و فارسی پایه سوم ابتدایی با عنوان «عمر و زن شیر فروش» که از ناظر بودن خداوند بر اعمال انسان سخن می گوید کاملا حذف شده است.
همچنین در درس (13) با عنوان «همه کار می کنیم» عبارت «برادرم حازم رزمنده است، او از وطن در برابر دشمنان دفاع می کند» کاملا حذف شده است.
تغییر محتوای کتب درسی عراق به این موارد محدود نشد، بلکه ادامه می یابد تا موارد دیگری را هم در برگیرد، که بخشی از آنها عبارت بودند، از:
- حذف ابیات «عشق نثار تو ای شهید .. تو طلوع جدیدی .. تو رمز جهادی .. تو مایه عزت وطنی .. تو برایم افتخاری .. تو مناره بر حقی .. عشق نثار تو ای شهید» از قصیده «شهید»، درس 34 کتاب روخوانی و فارسی دوم پایه ابتدایی
- حذف عبارت اعتقادی و ایدئولوژیک «ایمان به خدا و ملائکه اش و کتاب هایش و پیامبرانش و روز آخرت و سرنوشت» از درس 5 کتاب تربیت اسلامی پایه ششم ابتدایی
- حذف سوره مبارکه ال عمران از کتب درسی پایه ششم متوسطه که از نبرد «احد» در صدر اسلام سخن می گوید و یادآور می شود، چگونه پیروزی اولیه مسلمانان به شکست تبدیل شد و چگونه باید از شکست ها درس گرفت
- حذف سوره مبارکه انعام از کتب درسی پایه پنجم متوسطه که از روزی حلال و حرام سخن می گوید
- حذف سوره مبارکه الرحمن از کتب درسی پایه سوم ابتدایی که در آن از آفرینش آسمان و قرار دادن میزان به معنای عدل و داد در آن سخن گفته شده است
– حذف سوره مبارکه فلق و تمام مضامین و مفاهیم برگرفته از این سوره از کتب درسی پایه سوم ابتدایی چون در آیه مبارکه «من شر ما خلق ومن شر النفاثات فی العقد» از یهودیان سخن گفته شده و این چیزی نیست که مورد خوشایند آمریکایی ها باشد
- تلفیق و ادغام دو کتاب تربیت اسلامی و قرآن کریم پایه های اول و دوم و سوم و چهارم مقطع ابتدایی در یک کتاب و حذف تمام آیاتی که پیشتر دانش آموز ملزم به حفظ آنها بود.
آمریکایی ها در اجرای طرح تغییر نظام آموزشی و کتب درسی عراق به این حد اکتفا نکردند، بلکه یکی از مهمترین راهبردهای آنها پس از اشغال عراق روی کار آوردن دولتی وابسته در این کشور بود تا مجری طرح های آنها باشد و چون در این راه موفقیتی به دست نیاوردند، تلاش خود را روی به کار گماشتن وزرا و مشاوران وابسته در دولت های پس از اشغال به ویژه وزارت آموزش و پرورش و وزارت آموزش عراق متمرکز کردند، افرادی که علاوه بر وابستگی خارجی، به داشتن گرایشات طایفه ای و مذهبی نیز معروف بودند و حضور در این مناصب فرصت خوبی برای آنها بود تا هم اهداف خود و هم اهداف مورد نظر آمریکایی ها را پیاده کنند.
به این ترتیب، روند تغییر کتب درسی و نظام آموزشی در عراق طی سال های بعد از اشغال هم ادامه می یابد تا در کنار پدیده ناامنی که بسیاری از خانواده های عراقی را واداشته بود، از ادامه تحصیل فرزندان خود از بیم ربوده شدن و کشته شدن امتناع کنند، ضربات جبران ناپذیری به نسل های آینده عراق که آینده ساز این کشور شمرده می شوند، وارد آید.