الگانس سرت می کنی یا میتسو بیشی؟ فروشنده می پرسد و من به این فکر می کنم که چشم بادامیها اینجا راهم تسخیر کرده اند. راسته چادرفروشیهای بازار تهران سرزمین نخ مشکی و چادرهای رنگی است و عجبا که در این راسته رنگارنگ خبری از چادر ساخت وطن نیست. برای وارد شدن به راسته چادرفروشیهای بازار تهران باید وارد سبزه میدان بشوی و سراغ بازار کیلویی ها را بگیری. سرزمینی که مملو از پارچه های مشکی و رنگی است و زینت هر مغازه توپهای رنگ به رنگ چادرهای کره ای و ژاپنی است که توصیه اول و آخر فروشندگان این راسته به مشتریان جور و واجور را رقم می زند.
حتی اگر برای اولین بار در اینجا پا بگذاری با کمی گشت و گذار و پرس وجو از بزازان به این نتیجه می رسی که چادر خود را از چه جنس و مارکی خریداری کنی چون تمام آنها یک تکیه کلام مشترک دارند. اگر پول داری ژاپنی بخر وگرنه به کیفیت کره ای شک نکن!
گرانترینها و ارزانترینها
اینجا همه رقم چادری را می توانی پیدا کنی. از مدل ملی بگیر تا لبنانی، شالدار، دانشجویی، عربی و بالاخره ساده. مدلهایی که هر کدام مشتریهای خاص خودشان را دارند و جنس و کیفیت و مارک هر کدام هم به تناسب جیب مشتریانشان متفاوت است. مثلاً پولدارترها به مارک Soalon که محصول کارخانه های ژاپن است بیشتر علاقه دارند. مارکی که در مهمانیها و مجامع عمومی می تواند اوضاع خوب اقتصادی و پایگاه بالای اجتماعی دارنده اش را به رخ دیگران بکشد.
قیمت هر قواره از این نوع پارچه در راسته چادرفروشیهای بازار تهران از 50 هزار تومان شروع می شود و به 150 هزار تومان هم می رسد. هر چه رنگ پارچه چادری که انتخاب می کنید مشکی تر و مواد به کار رفته در ساخت آن طبیعی تر باشد(در این نوع چادر مشخصاً درصد بکارگیری از ابریشم در ساخت آن ملاک گرانی چادر است) قیمت آن نیز گرانتر می شود. البته این نوع چادر را در سطح شهر گاه تا 250 هزار تومان هم قیمتگذاری می کنند.
گران بودن چادرهای مارک Soalon آن را به یک کالای لوکس در میان زنان ایرانی تبدیل کرده است. آنچنانکه اگر مادر شوهری بخواهد برای عروسش پیشکشی ببرد خرید این نوع چادر نوعی ابراز قدرت و محبت او به عروسش قلمداد می شود.
برای خیلی از زنان چادر پوش ایرانی که توانایی خرید این نوع چادر را ندارند پوشیدن آن گاه به یک آرزو تبدیل می شود. آنقدر که برای تشریفات عروسی اگر دختر خانواده چادر پوش باشد خریدن یک قواره چادر Soalon نشانه اهمیتی است که خانواده عروس به دختر دم بختشان می دهد. چه دخترشان می تواند با به سر کردن این چادر در مجالس و محافل خانوادگی قدرت اقتصادی و اجتماعی خود را به رخ خانواده همسرش بکشاند.
الگانس و میتسوبیشی بعد از این نوع چادر از همه پرطرفدارترند. گرچه همانند خودروهای مشهور به این نام این دو مارک هم در کلاسهای مختلفی تولید می شوند. نوع بافت و طرح هر پارچه چادر تعیین کننده قیمت آن است. مثلاً مدل گلدار چادرالگانس با مدل ساده آن متفاوت است.
گرانترین نوع پارچه الگانس و میتسوبیشی در این راسته از 100 هزار تومان بیشتر نیست و ارزانترینهایش را هم می توانی از 20 هزار تومان به بالا پیدا کنی و بخری. ارزانترین چادر این مارک در راسته چادرفروشیهای بازار تهران به حریر اسود معروف است که عمدتاً به عنوان سوغات مکه توسط حجاج به ایران آورده می شود.
گلدار بودن یا ساده بودن چادرها یکی دیگر از ملاکهای نرخگذاری آنهاست. چادرهای مشکی گلدار گرانتر از چادرهای ساده تر هستند.
نوع چادری که زنان برای پوشیدن انتخاب می کنند به محیط و اهمیت مجلس و محلی که در آن حضور می یابند بستگی دارد. مثلاً در مجالس رسمی چادرهای گرانقیمت تر برای پوشیدن اولویت دارند. چنانکه در محیطهایی مثل بازار و محل کار زنان ترجیح می دهند از چادرهایی با کیفیت پایین تر استفاده کنند.
ارزانترین چادر مشکی موجود در راسته چادر فروشیهای بازار تهران را مارکهایی نظیر کرپ تشکیل می دهند که قیمت هر قواره اش از 15 هزار تومان شروع می شود و به 30 هزار تومان می رسد.
چادر مشکی ایرانی نداریم
با وجود آنکه ایرانیها مدتهاست که چادر را به عنوان پوشش اصلی خود برگزیده اند اما هنوز هم که هنوز است نتوانسته اند در تولید چادر خودکفا بشوند. بنا بر اعلام مراجع رسمی سالانه بیش از 60 میلیون متر مربع چادر مشکی به ایران وارد می شود و ایران بزرگترین وارد کننده چادر مشکی در جهان است. ضمن آنکه آمارهای ستاد مبارزه با قاچاق کالا نشان می دهد که سالانه قریب به 39 میلیون متر مربع چادر مشکی به صورت قاچاق وارد بازارهای ایران می شود.
در مسیر گذرم از راسته پارچه فروشها از فروشنده ای تقاضای چادر ایرانی می کنم که با او با پوزخند می گوید: خانم! ایران مگر چادر هم تولید می کند؟ وقتی می پرسم که چرا چادر ایرانی نداریم؟ می گوید: فقط ایران نیست که! هیچ کشور اسلامی نمی توونه چادرمشکی بسازه و دلیلش هم یک چیز است: صنعت تولید نخ مشکی نداریم.
این فروشنده می گوید: چند سال پیش یکی از دوستان ما قصد راه اندازی یک کارخانه چادربافی داشت که او را با کلیه چادرها و نخها آشنا کردیم تا میزانی نیز در کار پیش رفت اما پس از مدتی گفت که تنها توانسته است دو مرحله از تولید نخ از نفت را به نتیجه برسانند و مرحله سوم که اصلی ترین قسمت از تولید بوده را نتوانسته اند به سرانجام برسانند چون با توانایی و صنعت آن را نداشته اند
اما فروشنده مغازه روبرویی عقیده دیگری در این باره دارد، او می گوید که حدود دو سال پیش یک کارخانه پارچه مشکی بافی در خرم آباد احداث شد اما چادرهایی که تولید می کرد بور بود و اصلا مرغوبیت چادرهای خارجی را نداشت که آن را بلافاصله و بدون هیچ تلاشی پس از چند ماه تعطیل کردند. او معتقد است که واردات چادر آنقدر برای عده ای سود دارد که اجازه بروز خلاقیت و تولید بومی در این زمینه به کسی داده نمی شود.
این فروشنده در توضیح بیشتر سخنان خود می گوید: برای وارد کردن هر یارت پارچه 400 تا 500 تومان باید به گمرک پرداخت کنیم وگویا سود این بیش از تولید چادر برای عده ای است.
اگر چه چادرهای مشکی در ژاپن و کره تولید می شود اما فروشندگان داخلی آن را از امارات وارد می کنند و حتی واردات آن نیز به شکل مستقیم نیست و ما با چندین واسطه می توانیم پارچه چادری را خریداری کنیم. به همین دلیل قیمت پارچه چادری تا به دست خریدار برسد افزایش چشمگیری پیدا می کند.
ایران تنها توانایی تولید پارچه ملحفه ای را دارد
با وجود آنکه پوشش چادر در ایران سابقه فراوانی دارد و با وجود اینکه چادرهای رنگی و مشکی حتی در خانه ها و اماکن سر بسته هم مورد استفاده زنان ایرانی قرار می گیرد و بر اساس باورهای دینی زنان ایرانی مناسک و مراسم مذهبی خود را با چادرهای مشکی و رنگی به جای می آورند، اما کشورمان هنوز که هنوز است نه تکنولوژی ساخت پارچه آن را دارد و نه اراده ای در میان مسئولان در این باره دیده می شود.
به گفته پارچه فروشان بازار بزرگ تهران ایران تمام پارچه های خود را از کشورهایی همچون کره، ترکیه، ژاپن وارد می کند و تنها توانایی تولید چادرهای ملحفه ای و چیت را دارد.
بهترین چادرهای رنگی مجلسی و نماز در تایلند، کره و چین تولید می شود و کیفیت چادرهای رنگی ایرانی از چینی هم پایین تر است. البته تایلند هم چند سالی است که تولید چادر رنگی را آغاز کرده است که هر قواره آن حدود 14 هزار تومان می شود.
این چادر جعلی است
یکی از پرطرفدارترین مدلهای چادرهای مشکی که در دو دهه اخیر جای خود را به سرعت میان زنان و دختران جوان ایرانی باز کرده چادر عربی است. فرق این چادر با چادرهای معمولی در آستینها و سربندی است که دارد. برای پوشیدن این چادر دیگر نیازی به انداختن آن بر سر نیست و مهارت پوشیدنش به سختی چادرهای معمولی نیست. طراحی این چادر به گونه ای است که پوشش آن بیشتر به یک مانتو شباهت دارد تا چادرو شاید بتوان گفت که پوششی برگرفته از طرح مانتوهای غربی است. گرچه قدمت این نوع پوشش در کشورهای عربی به قرنها قبل باز می گردد اما از عمر پوشیدن آن توسط زنان ایرانی بیشتر از دو دهه نمی گذرد.
چند سالی است که در میان زنان ایرانی پوشیدن نوع جمع و جور تر این چادر که به چادر ملی معروف شده است گسترش چشمگیری یافته، شاید یکی از علتهای دوخت اینگونه چادرها کاهش سختی پوشیدن چادر برای خانمهای کارمند و دانش آموزان و دانشجویان بود. خانمهای ایرانی حالا به راحتی می توانند در محل کار خود چادر به سر کنند و نگرانی از جمع کردن دسته های چادر وخاکی شدن آن نداشته باشند.
چادرهای اولیه به اصطلاح ملی گشاد بوده که در جلوی آن دکمه هایی هم تعبیه شده بود اما پس از گذشت مدتی چادرهایی تنگ تر به سبک مانتو همراه با نوار دوزی بر آستینها و لبه های چادر از سادگی آن کاستند.
علت دیگری که طراحان این گونه چادرها عنوان می کردند رواج به سر کردن چادر در جامعه بود، هدفی که به عقیده برخی از مخالفان هیچ وقت محقق نشد و تنها از ارزش و سادگی چادرهای اولیه کاست.
در راسته بازار چادر فروشها، انواع دیگری از چادر مشکی با عناوینی همچون دانشجویی، ایرانی، شالی و... می بینی که پوشیدن این چادرها توسط عده ای با آرایش صورت و بیرون گذاشتن مو انتقادهای تندی را نسبت به اینگونه چادرها به وجود آورد. هم اکنون این سبک از چادر بازار خود را در کشور پیدا کرده است و خریداران زیادی را دارد.
یکی از فروشندگان چادر در بازار بزرگ تهران میزان فروش خود از چادرهای شالی را هزار قواره در یکماه عنوان کرد و گفت: بسیاری از دختران چادری 15 تا 30 ساله از این نوع چادرها می خرند و مورد مصرفشان هم خیلی فرق نمی کند و این چادرها را برای محل کار، دانشگاه و مهمانی به سر می کنند.
قیمت این دسته از چادرها نسبت به چادرهای عادی ارزان تر است. قیمت ها از 16 تا 17 هزار تومان شروع شده و تا 40 هزار تومان نیز در بازار به فروش می رسد.
چگونه چادر زن مسلمان ژاپنی و عربی شد
وقت رفتن است و با وجود آنکه بارها این راسته را رفتم و آمده ام اما نمی توانم از آن دل بکنم. راستش تمام دغدغه ام به عنوان یک زن ایرانی که چادر را به عنوان پوشش اصلی خود برگزیده است همان سئوال کلیشه ای است. چرا ایرانیها از تولید پوشش ملی خود هم ناتوان هستند؟ چه کسانی از این ناتوانی سود می برند؟ بازاریان؟ دلالان؟ تجار؟ یا دستهای پنهانی که سودهای کلانی از واردات سالانه میلیونها مترمربع چادر مشکی و رنگی سالهاست که سودهای سرسام آوری به جیب می زنن؟ دکتر غلامعلی حداد عادل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم در کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی که در سال 1359 برای اولین بار چاپ شده است به این سئوال می پردازد که لباس ژاپنیها چگونه غربی شد؟ کسی چه می داند شاید سالها بعد از این درباره ما بپرسند: چادر ایرانی چگونه ژاپنی شد؟