به گزارش«شیعه نیوز»، روز دهم آبان(اول نوامبر) در حالی الهام علی اف، رئیسجمهوری آذربایجان در تهران دست دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران را میفشرد و بر برادری و دوستی دو کشور تاکید میکرد، مسئولان فکری جمهوری آذربایجان در آکادمی ملی علوم و اتحادیه نویسندگان این جمهوری نیز خود را برای دیدار و گفتگو با «عنصر تابلودار تجزیه طلب ضدایرانی لندن نشین و جیره خوار رژیم وهابی آل سعود» آماده میکردند، تا بلافاصله پس از بازگشت علی اف به باکو، آن ها هم پذیرای میهمان لندن نشین خود باشند. اینکه باکو دچار چنین تناقض رفتاری در قبال ایران است، البته برای کارشناسان مسائل جمهوری آذربایجان و مناسبات باکو با تهران موضوع ناآشنایی نیست.
اما، دعوت باکو از «یوسف عزیزی بنی طرف»، مبلغ تجزیه طلبی در مناطق عرب زبان ایران که تنها شاخصه این عنصر گروهکی، تبلیغ قبیله گرایی و حمایت از حرکت تروریستی داعش در حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی ایران و قتل چند شهروند بیگناه ایران است، از گستاخ تر شدن مراکز فکری و عملیاتی سازمان دهندگان عناصر و گروهکهای تجزیه طلب ضدایرانی در باکو حکایت دارد. واقعیت این است که به ویژه طی دو سال اخیر فعالیت عناصر گروهکی و تجزیه طلب در دشمنی با ایران وارد فاز جدیدی شده است که عمده ترین شاخصه و نشانه این مرحله، سخنان بی محابا و توأم با جهالت قبیله ای رهبران ارشد رژیم سعودی در حمایت از تجزیه طلبان و قومیت گرایان و به اصطلاح هویت خواهان و «چندفرهنگگرایان» ضدایرانی بوده است. در سپتامبر 2016، ملک سلمان سعودی گروهی از عناصر گروهکی وابسته به باکو را که تحت پوشش تبلیغ حقوق آذریهای ایران در لندن ، باکو ، استانبول ، آنتالیا ، لس آنجلس و شهرهای تفریحی و مراکز سیاسی اروپایی در گردشند و با رسانهها گفتگو میکنند، به بهانه دعوت به حج ، به حضور پذیرفت و آنها را به تبدیل فعالیتهای ضدایرانی خود به «گامهای عملی» دعوت کرد!.
صالح ایلدیریم، سرکرده گروهک موسوم به "گائیپ" GAİP یا «حزب استقلال آذربایجان جنوبی» در گفتگو با بخش آذری رادیو آمریکا اذعان کرد که در ضیافتی که شاه سعودی برای این عناصر گروهکی ترتیب داده بود، درباره آنچه وی «اوضاع جوامع غیرفارس» در ایران خواند، گفتگو شده است! اینکه شاه سعودی و مقامات رژیم وهابی چه حرف و سخنی با عناصر گروهکی باکونشین درباره موضوعات قومی ایران میتوانند گفته باشد، در واقع «سرّ برملا» است. به ویژه که طی دو سال اخیر، محمد بن سلمان، فرزند شاه سعودی که سودای امارت بر قبیله سعودی عقل و هوش از سرش ربوده است، در هر فرصت مناسب و نامناسبی دهان باز کرده و توهمات و توطئههای سعودی – صهیونیستی در زمینه تحریکات قومی علیه ایران را بر زبان نیز رانده و یاوههایی نظیر «جنگ را به داخل ایران خواهیم کشاند»، به زبان آورده است. رژیم سعودی همچنین با تشدید ظلم و ستم بر شیعیان حجاز به شدت تلاش کرده است ایران را به واکنش وادارد تا از این طریق، بهانهای به زعم خود مناسب برای توجیه تحریکات قومی و حمایت از تروریستهای تجزیه طلب ضدایرانی در بلوچستان و خوزستان بیابد.
اما، دیدار شاه سعودی با عناصر گروهکی تجزیه طلب ضدایرانی باکو نشین و اعزام «یوسف عزیزی بنی طرف»، سردبیر العربیه فارسی به باکو حکایت از این دارد که رژیم سعودی در پیگیری سیاست تحریک قومی خود علیه ایران، تنها «جای پای مناسب» که برای پیشبرد طرحهای تحریک آمیز مذبوحانه ضدایرانی خود یافته ، باکو است. به ویژه که غش کردن باکو به سمت ریاض طی دو سال اخیر به دلیل کاهش درآمدهای نفتی شرکت دولتی نفت باکو، ؛«سوکار» و در باغ سبز نشان دادنهای ریاض به باکو برای جبران بخشی از کاهش درآمدهای نفتی با اعزام توریستهای پولدار عرب به جمهوری آذربایجان نیز سبب شده است که مقامات باکو با چشم پوشی بر تمام مخاطراتی که نزدیکی به وهابیها برایشان خواهد داشت، به این نزدیکی تن دردهند و حتی راضی شوند تحت پوشش «سال همبستگی اسلامی» آغوش خود را به روی وهابیهایی بگشایند که برای تهدید مسلمانان با ترامپ رقص شمشیر میکنند و در هر نقطهای از جهان اسلام اعم از افغانستان و پاکستان و میانمار و سوریه و عراق و آفریقا و حتی برجهای دو قلوی نیویورک وارد شده و عوامل خود را گماردهاند، جز ترور و انفجار و ویرانی چیزی به بار نیاوردهاند. با وجود علم به این سابقه خطرناک رژیم وهابی – صهیونیستی سعودی، باکو در ادامه رویکرد نزدیکی باکو به آل سعود، طی یک هفته اخیر مبارز قربانلی، رئیس کمیته امور دینی جمهوری آذربایجان نیز میهمان سعودیها بود تا آنها را برای حضور در مراسم اختتامیه برنامههای «سال همبستگی اسلامی» حکومت جمهوری آذربایجان ، به باکو عوت کند تا در این مراسم که در ماه دسامبر، همان ایامی که تحریکات قومی و تجزیه طلبانه ضدایرانی باکو همه ساله به اوج خود در این ماه تحت عنوان «همبستگی آذریهای جهان» به اوج خود میرسد، شرکت کنند.
گرچه، جمهوری اسلامی ایران همه ساله بر این نوع حرکتهای زشت و غیردوستانه باکو چشم میپوشد و به نشانه احترام به شیعیان شریف جمهوری آذربایجان بر اشتباهات و دشمنیهای حاکمان باکو به دیده اغماض مینگرد. زیرا، شیعیان مظلوم جمهوری آذربایجان که دوستی و برادری با ایران اسلامی نیازی به بیان و یادآوری سیاستمداران ندارد نیز به علت همین هویت شیعیشان در همین ماه جاری محرم و صفر نیز آماج حملات لفظی و فحاشیهای سخنگویان لائیسم و «چندفرهنگ گرایی» نظیر فاضل غضنفراوغلو و زاهد عروج و .... بودهاند و وضعیت بهتری از شیعیان تحت ستم حجاز و بحرین نداشتهاند. اما، حاکمان باکو باید بدانند که صبر و حوصله هر کشور و هر نظامی نیز میتواند حدی داشته باشد. این تصور حاکمان باکو که ایران به خاطر اهمیت راهبردی طرحهایی که با جمهوری آذربایجان آغاز کرده و به ویژه طرح راه آهن شمال – جنوب که باکو نیز وعده 500 میلیون دلار سرمایه گذاری در بخش رشت – آستارای آن را داده است، سبب خواهد شد که بر تشدید حرکتهای پیدا و پنهان باکو در ارتباط با تجزیه طلبان ضدایرانی نیز چشم پوشیده شود، تصوری کودکانه است. زیرا، هیچ طرح راهبردی اقتصادی و ترانزیتی، توجیه کننده فراهم کردن زمینه برای عوامل ضدامنیتی نمیتواند باشد.
به ویژه که گسترش حضور تروریستهای وهابی - قبایلی و نظریه پردازان و تبلیغ کنندگان رسانهای و عوامل تولید محتوای تبلیغاتی آنها نظیر «یوسف عزیزی بنی طرف» در باکو، نه تنها برای امنیت جمهوری آذربایجان زیانبار است، از نظر ایران نیز حرکتی زشت و نادرست محسوب میشود. زیرا، تامین امنیت ملی که ایجاد زیرساختهای آن به سالها زحمت و اتخاذ و اعمال سیاستهای سنجیده در زمینههای مختلف از جمله موضوعات قومی بستگی دارد، بعضا و به ویژه در جوامع و کشورهایی نظیر جمهوری آذربایجان که ساختاری ناعادلانه و شکننده از نظر قومی و سیاسی و مذهبی دارند، به راحتی قابل نقض و برهم خوردن است و قبیله گرایان و وهابیها و سایر عوامل سعودی نیز صرفا در فضاهای ناامن و تروریست پرور امکان اظهار وجود دارند و نه در فضاهای انسانی ، علمی ، دوستانه و آرام.