۰

نوشتار آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت ۲۸ صفر

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی معتقد است: برای جامعه اسلامی و بلکه جوامع انسانی، هیچ چیزی مانند آشنایی با سیره رسول اعظم صلی الله علیه و آله و مکتب و هدایت ایشان، آموزنده‌تر و سازنده‌تر نمی‌باشد که آن را باید به عنوان یک علم جهانی، بلکه بالاتر معرفی نمود که مسلمانان و جامعه بشریت نیازمند شناخت بیشتر این سیره جامع الجوانب و عمیق المعانی و پژوهش و درس و بحث و کاوش در آن می‌باشند.
کد خبر: ۱۵۲۵۴۸
۱۳:۱۴ - ۲۵ آبان ۱۳۹۶
به گزارش«شیعه نیوز»، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی معتقد است: برای جامعه اسلامی و بلکه جوامع انسانی، هیچ چیزی مانند آشنایی با سیره رسول اعظم صلی الله علیه و آله و مکتب و هدایت ایشان، آموزنده‌تر و سازنده‌تر نمی‌باشد که آن را باید به عنوان یک علم جهانی، بلکه بالاتر معرفی نمود که مسلمانان و جامعه بشریت نیازمند شناخت بیشتر این سیره جامع الجوانب و عمیق المعانی و پژوهش و درس و بحث و کاوش در آن می‌باشند.

 این مرجع تقلید در نوشتاری به مناسبت سالروز رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در یادداشتی با عنوان«الگوی بزرگ انسانیت» آورده است: وجود مقدّس حضرت نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله، جامع عظمت‌های انسانی و بزرگواری‌های یک انسان بی‌مانند بود که شرح آن همه عظمت در یک پیام و یک کتاب امکان ندارد. اگر لقب قهرمان مناسب مقام رفیع وبلند انبیاء باشد باید آن حضرت را همان‌طور که مورّخ شهیر «توماس کارلایل» گفته: در بین تمام پیامبران، یگانه قهرمان خواند، و ایشان را در همه عظمت‌ها، قهرمان یگانه و موفق و بی‌نظیر بخوانیم که مهم‌تر از همه عظمت‌ها، عظمت در رسالت و دعوت می‌باشد.

در میان دعوت کسانی که در تاریخ بشر برای اصلاحات اجتماعی یا انقلابات بنیادی قیام کرده‌اند دعوتی عالی‌تر و رسالتی انقلابی‌تر و جامع‌تر از رسالت پیامبر اسلام نبوده است. اساس عظمت دعوت پیامبر عالیقدر اسلام، دعوت به توحید و یکتاپرستی است که در کلمه طیبه «لا اله الّا الله» خلاصه می‌شود. کلمه‌ای که از آن ارزنده‌تر و آزادی بخش‌تر و روشن‌تر و نجات‌دهنده‌تر نیست. کلمه‌ای که در آن تمام برابری‌ها و برادری‌ها و الغاء امتیازات پوچ و موهوم نهفته است، کلمه‌ای که به گفته گوستاولوبون دانشمند مشهور فرانسوی در کتاب «تمدّن اسلام و عرب» در بین ادیان، تاج افتخاری است که فقط بر سر اسلام قرار دارد، کلمه‌ای که استثمار و استضعاف را محکوم و ریشه‌کن می‌سازد، کلمه‌ای که اعلان آزادی بشر و حقوق انسان‌هاست، کلمه‌ای که دانشمندان با انصاف در مقابل آن خاضع و خاشع هستند و امتیازات نژادی و قبیله‌ای را الغاء می‌کند.

آری؛ حقیقت دعوت حضرت ختمی مرتبت صلّی الله علیه وآله دعوت به عدل و احسان ونیکی است که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» و حقیقت آن زنده‌نمودن مکارم اخلاق و محاسن آداب و احیاء روش‌های نیک و پسندیده انسانی می‌باشد که فرمود: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاق».‏

او پیامبر مهربانی‌ها و خوبی‌هاست، او الگوی بزرگ شرافت و انسانیت است و اوست که مردم را به صفا و صمیمیت و برادری و مساوات و عمل صالح دعوت می‌کند و اوست که مردم را به توصیه به حق و سخن حق گفتن و راست‌گفتن و صداقت در رفتار و مشی زاهدانه و تواضع وفروتنی با دیگران ومخالفت با تکبّر و بزرگ‌منشی و فخرفروشی دعوت می‌نماید؛ و بالاخره باید گفت او پیامبر رحمت برای جهانیان است و افسوس و هزاران افسوس که این چهره نورانی را امروز تعدادی جاهل و مغرض که فرسنگ‌ها با پیامبر رحمت فاصله دارند، چهره‌ای خشن و بداخلاق نشان داده و به اسلام و قرآن و پیامبر عالیقدر ظلم وجفا می‌کنند.

در مقابل، وظیفه ما سنگین است، مسلمانان باید دنیا را به آیین نجات‌بخش اسلام توجه دهند که قرآن می‌فرماید: «الصُّلْحُ خَیرٌ». اسلام دین صلح است، خیرخواه همه جهانیان و راهبر صحیح برای همه انسان‌های در جستجوی راه مطمئن و زلال و شفاف می‌باشد. حقیقت این دین مبین در کلمات وبیانات پیامبر عالیقدر وامامان معصوم علیهم‌السّلام تبیین شده است که پیامبر فرمودند: اگر می‌خواهید گمراه نشوید تا روز قیامت، از قرآن وعترت پیروی نمایید، که حیات واقعی انسان‌ها در پیروی از آنها می‌باشد.

برای جامعه اسلامی و بلکه جوامع انسانی، هیچ چیزی مانند آشنایی با سیره رسول اعظم صلی الله علیه و آله و مکتب و هدایت ایشان، آموزنده‌تر و سازنده‌تر نمی‌باشد که آن را باید به عنوان یک علم جهانی، بلکه بالاتر معرفی نمود که مسلمانان و جامعه بشریت نیازمند شناخت بیشتر این سیره جامع الجوانب و عمیق المعانی و پژوهش و درس و بحث و کاوش در آن می‌باشند، که مفیدتر از آن برای این‌که سرمشق زندگی و راهنمای سیر به سوی تعالی و آگاهی و منش‌های نیکو و رفتار و کردار پاک و اندیشه‌های تابناک باشد وجود ندارد ‌و همه شئون حیات مادی و معنوی و روحی و جسمانی بشر را فراگرفته است.

معرفت این سیره، علم است و نه یک علم که علوم بسیار بلکه همه در داخل این علم تدریس می‌شود و عالم غیب و شهود را معنی و تفسیر می‌نماید. در این نوشتار مختصر با چند رشته از عظمت‌های آن حضرت آشنا می‌شویم:

– عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی

در تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد. منفلوطی می‌گوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمی‌دانیم با چه زبانی از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّت‌های بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غل‌ها و زنجیر‌هایی که خود را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت ساله‌اش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمی‌کنم وقتی می‌خواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم، دامنم را گرفته بود و التماس می‌کرد، و می‌گفت: پدر چرا با من این گونه رفتار می‌کنی؟

اما هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت ساله‌ام را زنده به گور کردم. تو ای پیغمبر! بر ما منّت‌ها داری که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.»

تولستوی می‌گوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ کردند. همین‌ قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسان‌ها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»

پیغمبر از دنیا نرفته بود که آیین بت‌پرستی در شبه جزیره‌ی عربستان از بین رفت و از بت‌ها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامه‌های اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. می‌نوشی و می‌گساری که بسیار رواج داشت به محض نزول آیه‌ی تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطره‌ای از آن یافت نمی‌شد. در روز اعلام تحریم خَمر تمام خُمره‌های شراب را خود مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، از ظلم و تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامه‌های آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات و بازرگانی‌ها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بی‌عفتی‌ها و ناپاکی‌ها و زنا و رفیق گرفتن‌های زن‌ها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیره اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمی‌شد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاق‌های مکرر و نامحدود و رجوع‌های پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجمتع انسانی اسلام در صف اغنیا قرار گرفتند و بلکه بر اساس صلاحیّت و شایستگی بر اغنیا، امارت می‌یافتند.

شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی‌توقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشته‌های گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی – در این مدّت کوتاه – مانند آن حضرت موفق و پیروز، نشان نمی‌دهد.

– عظمت در بی‌اعتنایی به دنیا

در این عظمت، پیامبر گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانه‌های زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادّی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را می‌دوخت و لباس خود را وصله می‌کرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می‌دید می‌فرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.»

بسیار اتفاق می‌افتاد که روزها و بلکه ماه می‌گذشت و در خانه‌ی آن حضرت غذایی طبخ نمی‌شد و فقرا و مستمندان را بر خودش‌ و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدّم می‌داشت.

در آن عصر، محروم‌ترین طبقات که از هر جهت حالشان تأسف‌انگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقت‌فرسا به آنها می‌شد، غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید درباره‌ی آنها به طور مؤکّد سفارش شده و برنامه‌ای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراک و پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنی‌تر و لذیذ‌تر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها می‌نشست. پول و درهم ذخیره نمی‌فرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته بود.

پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم زاهد بودند؛ اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سال‌های پایان عمر تمام شبه جزیره‌ی عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بی‌اعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار می‌گرفت.

– عظمت در تشریع قوانین

در بین مشرعین بزرگ و قانونگذاران، توفیقی که نصیب پیغمبراسلام شد نصیب احدی نشده است. علاوه بر آن که قوانینی که قانونگذاران و مجالس بزرگ مقننه با آن همه عرض و طول وضع می‌نمایند جامع و کامل و خالی از عیوب و نواقص نیست و موسمی و موقّت است و پس از مدّت کوتاهی به تجدید نظر و اصلاح و بلکه الغای آن محتاج می‌شوند قانونگذاری که بتواند در مدت بیست و سه سال با اشتغالات خطیر گوناگون – که هر یک برای اینکه تمام وقت شخص را بگیرد و او ضمن پرداختن به امور نماز، روزه، حج، دعا، معاملات، تجارت، اقتصاد، کشاورزی، دامداری، باغداری، همسرداری، فرزندداری، ارث، سیاست، داوری، حل و فصل دعاوی و اختلافات، کیفر و مجازات و اخلاق و آداب حتی آداب غذا خوردن، لباس پوشیدن، خوابیدن، راه رفتن، نشستن، بیمارداری و بهداشت و احکام اموات و غیره با گفتار و عمل، هزاران هزار مواد جامع و کامل و قانون و برنامه‌ی زندگی به بشریت عرضه کند- غیر از پیغمبر اسلام روی صفحه‌ی تاریخ و دنیا ظاهر نشده است. هر کس این موضوع را باور نمی‌کند می‌تواند شخصاً قوانین اسلام را بررسی نماید و می‌تواند به نتایج تحقیقات محققان منصف غیر مسلمان رجوع نماید.

اهمیت این موضوع وقتی بیشتر ظاهر می‌شود که به قانونگذاری‌ها و همکاری‌ها و همفکری‌ها و مطالعات و مباحثات دامنه‌داری که پیرامون یک مادّه‌ی قانونی می‌شود و بالاخره به مجالس مقننه ارجاع می‌گردد و تحت شورها و بررسی واقع می‌شود توجه نماییم. آیا این عظمت نیست که شخصی بدون مشاور و معاون و بدون سابقه‌ی مطالعات قانونی و دیدن دانشکده‌های حقوق و بدون سابقه‌ی بررسی‌های بهداشتی و اجتماعی و تجارب قضایی و مالی و غیره در تمام جهات و حقوق مردم، قوانینی عرضه بدارد که هنوز پس از چهارده قرن، زنده و انسانی‌ترین قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصدیق و حمایت حقوقدانان جهان و به عقیده‌ی اهل تحقیق و انصاف، یگانه راه حل مشکلات کنونی بشریت باشد؟ واقعاً این عظمت حیرت‌ انگیز است و دلیل بر روحی الهی و رسالتی آسمانی است.

– عظمت و رعایت مساوات با مردم

در این عظمت، پیغمبر عظیم الشأن اسلام، یگانه معلّم مساوات و برابری بود؛ علاوه بر آن که به وسیله‌ی وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسان‌ها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.

مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمی‌شد تا کسی بگوید آنکه مقدّم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیک‌تر بنشینند. این حرف‌ها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.

در جنگ بدر که مرکب و اسب و شتر مسلمان‌ها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مراکب را بین نفرات به طور متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید. که به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک نفر از آنها علی علیه‌السلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرمانده‌ی کل قوا می‌شد علی علیه السلام و نفر دیگر می‌گفتند: «یا رسول الله! شما سوار باشید؛ پیاده نشوید، ما پیاده می‌آییم.» اما پیغمبر قبول نمی‌فرمود و پیاده می‌شد و قریب به این مضمون می‌گفت: «نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما کمتر است.

در یکی از غزوات و جنگ‌ها می‌خواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهده‌دار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم هیزم جمع می‌کنم.» گفتند: «ما شما را از کار بی‌نیاز می‌سازیم.» فرمود: «نمی‌خواهم بر شما امتیاز داشته باشم.»

آن حضرت همیشه می‌فرمود: «لیس لعربی‏ على‏ عجمی‏ فضل إلا بالتقوى»، و «الناس سواء کاسنان المشط»

در اینجا برای اینکه مقاله طولانی نشود سخن را کوتاه می‌کنیم و از بیان سایر نواحی عظمت رسول گرامی اسلام مانند عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظیم و معجزات آن حضرت و عظمت‌های قرآن مجید – که معجزه‌ی جاودان و دلیل صحّت نبوت تمام انبیاء است- صرف نظر می‌نماییم؛ در جایی که بیگانگان زبان به تعظیم و اعتراف بگشایند و شاعر دانشمند مسیحی در قصیده‌ای که در مدح پیغمبر اسلام می‌سراید می‌گوید:

«انى مسیـــحى اجلّ محمّداً * و أراه فى سفر العلا عنوانا؛ من مسیـحی هستم و محمّد را تجلیل می‌کنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندی مقام می‌دانم.» و دکتر شبلی شمیل طبیعی در قصیده‌ای که عظمت‌های آن حضرت را ستوده است بگوید: «من دونه الأبطال فى کل الورى * من حاضــــر او غائــب أو آتٍ؛ تمام مردان بزرگ دنیا و قهرمانان گذشته و حال و آینده مقامشان و شأنشان و شخصیّتشان مادون مقام اعلای محمّد صلی الله علیه و آله است.»

معلوم است که مسلمانان باید چقدر حق شناس زحمات و هدایت‌ها و راهنمایی‌های آن حضرت باشند. امّید است در این عصر، مسلمانان آگاه و فداکار، خصوصاً نسل جوان، رسالت اسلام را به مردم دنیا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدایت آن متصل سازند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهدانه تجدید نمایند.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: