به گزارش «شيعه نيوز»، آیت الله علوی بروجردی در پایان درس خارج فقه خود به تحلیل دوران امام سجاد(ع) و اهمیت آن بویژه بعد از حادثه عاشورا پرداخت.
متن سخنان وی به شرح زیر است:
دوران امام سجاد علیهالسلام، سختترین دوران شیعه
ما در آستانه شهادت وجود مقدس حضرت امام علیبنالحسین، سید الساجدین و زین العابدین صلواتاللهوسلامهعلیه قرار داریم. بنا بر مشهور که بیست و پنجم محرّم روز شهادت ایشان است، عمر امام سجاد و دوران امامت ایشان که بیشتر از سی و پنج سال بعد از واقعه کربلا بود، یکی از سختترین دورانی است که بر شیعه گذشته است. سختتر از این دوران نداریم به خاطر فشار فوق العاده از جانب حکومت و سرخوردگی مردم. مخصوصا بعد از واقعه حرّه که یک سال بعد از جریان کربلا به مدینه حمله کردند و آن کشتاری که در مدینه شد و ترس و رعب و وحشتی بین مردم پیدا شده بود؛ همان مردم مدینهای که همراه سیدالشهداء حرکت نکردند و در خانههایشان نشستند. وقتی محمد بن حنظله به شام رفت و یزید را دید و برگشت، یزید را به آنها معرفی کرد تازه آقایان قیام کردند. آن وقتی که سیدالشهداء از یزید برایشان میگفت باور نکردند، بی توجه بودند اما محمد بن حنظله که گفت باور کردند و قیام کردند. یزید هم سرکوب عجیب و غریبی کرد. معروف است سالها در قراردادهای ازدواج که مردم مینوشتند این قید بکارت را ذکر نمیکردند چون دیگر وجود نداشت. تعرّض این جوری بود. میگویند پای مرقد شریف حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله خون جاری شد. در تاریخ اینها هست و با این بی رحمیهایی که در کربلا دیدیم واقع شد، از اینها بعید نیست. مدینه این مساله و این وضعیت را داشت، تمام شهرهای دیگر اسلام هم همینجور بود.
اضمحلال و شکست بنی امیه با انعکاس وقایع عاشورا توسط امام سجاد و زینب کبری علیهما السلام
علتش هم این بود که با جریان کربلا و آنچه که در روز عاشورا واقع شد و با فعالیتهای زینب کبری سلاماللهعلیها و وجود مقدس علیبنالحسین علیهالسلام در کوفه و شام و در طی مسیر علیالخصوص آن نطق امام سجاد در مسجد اموی، بنی امیه شکست. کسانی که در شام خودشان را به عنوان تنها افراد منسوب به پیغمبر جا انداخته بودند. لذا وقتی امام سجاد در شام خودشان را معرفی کردند که ما اهل بیت پیغمبر هستیم آن شخص با تعجب سوال کرد مگر پیغمبر غیر از معاویه اهل بیت دیگری هم دارد؟! مشروعیت خودشان را به عنوان قرابت با پیامبر و دین جا انداخته بودند. اما با آنچه که در روز عاشورا واقع شد و آن نحوهای که امام سجاد و زینب کبری منعکس کردند، بنی امیه شکست. یعنی واقعیتها را نشان دادند و این واقعیتها علنی شد. اوضاع به گونهای شد که در داخل خود بنی امیه شکست ایجاد شد.
تغییر مواضع یزید در اثر خطبه امام سجاد علیهالسلام
با خطبه امام سجاد علیهالسلام یزید رسما حالت تدافعی به خودش گرفت. قبلا موضع تهاجمی داشت. در مجلس نشسته بود و چوب به لب و دهان سید الشهداء صلواتاللهوسلامهعلیه میزد. اما بعد از این سخنرانی امام سجاد در مسجد اموی حالت دفاعی به خودش گرفت و گفت خدا ابن زیاد را لعنت کند، من نمیخواستم امام حسین را بکشم اما ابن زیاد باعث شد. یا وقتی از امام سجاد میپرسد آقا خواستهی شما چیست؟ کاری برای شما بکنم؟ امام یک جمله دارند که این بچهها تا حالا برای عزیزانشان نتوانستند گریه و عزاداری کنند هر وقت خواستند گریه کنند اینها را با تازیانه زدند، چند روز به اینها فرصت بده و مأمورانت را دور کن تا اینها بنشینند با آرامش عزاداری کنند. خود یزید ترتیب اولین مجلس عزداری را می دهد، یعنی در منزلی که یزید مهیّا می کند مردها و امام سجاد نشستند، زنها و زینب کبری هم نشستند و عزاداری میکنند. خانمها عزاداری که می کنند دهن میگیرند و شروع میکنند به مطلب گفتن، اینجا هم زینب کبری تمام قضایا و مصائب را میگوید، زنهای شامی هم دسته دسته میآیند و میروند.
تأثیر خطبه امام سجاد علیهالسلام بر مردم شام
نطقی که امام سجاد صلواتاللهوسلامهعلیه کرد آن قدر محکم و زیبا و حساس است که در خود مسجد اموی صدای گریه آن کسانی را بلند کرد که قبلا میگفتند علیبنابیطالب را اگر در مسجد کشتند دروغ است، علی اهل مسجد رفتن نبود، علی نماز نمیخواند که در محراب عبادت او را بکشند. امام سجاد ضجهی این مردم را درآورد. انتساب خودش به پیامبر را بیان کرد.
ریشه غربت و مصائب اهل بیت علیهم السلام
این خیلی مهم است اما اهمّ از این، آن ندایی است که در تاریخ گم شد؛ فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها بعد از رحلت پیامبر اکرم این ندا را در مسجد پیامبر جلوی مهاجر و انصار بلند کرد و رئیس حکومت را به محاکمه کشید و استیضاح کرد اما همان اصحاب پیامبر، آن کسانی که دور پیامبر بودند این ندا را نشنیدند و ولایت و علی را کنار گذاشتند، با سکوت و بی حرکتیشان از کنار این جریان گذشتند؛ حالا زندگیمان و زن و بچهمان را بچسبیم، ما مشغول کار خودمان باشیم، این کارهای سیاسی را رها کنیم، اینها رها کردند اما این رها کردن اینها بیست و پنج سال خانه نشینی و شهادت علی بن ابیطالب را در دنیای اسلام در پی داشت، ده سال غربت و شهادت امام مجتبی و ده سال غربت امام حسین قبل از کربلا را داشت، درکربلا هم تشدید شد. حالا نوبت به امام سجاد رسیده است. امام سجاد تمام حاصل کربلا که اقامه عدالتی است که از ناحیه ولایت علی بن ابیطالب در میآید، این را واضح برای مردم عرضه کرد.
امام حسین وقتی در کربلا سوال میکرد لِمَ تستحلون دمی (چرا خونم را حلال میدانید) جوابش را چه میدادند؟! بغضاً لابیک (به خاطر بغض پدرت علیبنابیطالب) و در رجز خوانیش وقتی به میدان میرفت، این رجز را میخواند:
انا ابن علیّ الطهر من آل هاشم
کفانی بهذا مفخرا حین افخر
اصلا حسینبنعلی برای عرضه ولایت قربانی شده است. اما این ولایتی که امام حسین علیهالسلام میخواست عرضه کند به بهترین صورت در کلام امام سجاد در مسجد اموی مطرح شد. مگر میشد کسی مثل امام سجاد در مسجد مرکزی شام، پایگاه خلافت اموی بنشیند و آن جمعیت عظیم به حرفش گوش بدهند؟ً اما به برکت این خونها تحقق پیدا کرد.
آن معروفی که امام حسین علیهالسلام برای امر به آن قیام کرد، چه بود؟!
اینکه سیدالشهدا میفرمودند: "ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر” (میخواهم امر به معروف و نهی از منکر بنمایم)، این معروف فقط دروغ گفتن نیست، بلکه حضرت ریشه معروف و اصل معروف را بیان میکند، معروف ولایت علی بن ابیطالب است. اما این معروف را امام سجاد زنده کرد، اثرش چه بود؟!
فروپاشی بنی امیه در اثر خون سیدالشهداء علیهالسلام
یزید دو سال با این حالت پشیمانی که به خود گرفته بود خلافت کرد و مُرد، پسریزید، معاویه بن یزید، آمد و رسما بالای منبر از قبول خلافت استنکاف کرد و گفت لعنت بر جدّم معاویه بن ابوسفیان و پدرم یزید بن معاویه و من خلافت را به عهده نمیگیرم، لذا خلافت از آل ابوسفیان به آل مروان منتقل شد. آل مروان هم همان کسانی بودند که پیامبر دربارهشان خیلی حرف زده بود، لذا ادامه این حکومت با اعتقاد شرعی نبود بنابراین حکومت امنیتی و پلیسی شد. این حکومتی بود که وقتی مردم قیام کردند و بنی امیه و مروانیان را ساقط کردند و استخوانهای همینها را از قبر در آوردند و آتش زدند. این اثر خون سید الشهداء بود که بنی امیه را سوزاند. اما ما حوصلههایمان کم است، ما متوقع هستیم آثار هر کاری چند ساعت بعدش ظاهر بشود در حالی که زمان میبرد. بنابر این اگر جانفشانی امام حسین و زینب کبری ـ که به قول آیت الله العظمی خوئی انها شریکه الحسین است ـ و امام سجاد و خطبه و بیان این حضرات به خصوص در مسجد اموی شام نبود، این ولایت علیبنابیطالب که تمام اصالتهای دین و تمام حقایقی است که بر زبان مبارک آقا رسول الله از ناحیه وحی جاری شده است، تمام اینها نابود شده و از بین رفته بود. امام سجاد علیه السلام همه اینها را عرضه کرده است.
معنای جمیل در کلام زینب کبری سلام الله علیها که فرمود ما رایت الا جمیلا، چیست؟
وجود مقدس زینب کبری در پاسخ به ابن زیاد در کوفه که گفت الحمدلله الذی قتلکم، این تعبیرات زشت را در مقابل جمعیت داغدیده به کار برد، یک جمله دارد که فرمود "ما رایت الا جمیلا”. معنای این "جمیلا” چیست؟! بله یک معنای عالی عرفانی برایش می کنیم که از خدا جز خیر صادر نمیشود، خدا وجود مطلق است و آنچه از او صادر بشود امر وجودی است و امر وجودی در کمال و اوجش صادر میشود و جمال هم یکی از اینها است، هر چه از خدا صادر میشود این جمیل است، این معنا درست است اما عرفانی است. یک قدری بیایم پایین در خودمان، در حد فهم خودمان حرف بزنیم، زینب کبری یک مطلب میخواهد بگوید؛ "ما رایت الا جمیلا” یعنی من زینب کبری، دختر فاطمهی زهرا و امیرالمومنین سلاماللهعلیهما، من در کربلا چیزی که دیدم مقابله حق و باطل به زیباترین صورت ممکن خودش بود، آن قدر این مقابله زیبا برای مردم واقع شد، آن هم نه اینکه برای مردم نقل کنیم بلکه مردم خودشان این مقابله حق و باطل را دیدند. در تمام قضایا و ارزشها و ضد ارزشها مردم این مقابله را دیدند؛ مانند اینکه اینها به اسبهای آنها آب دادند اما آنها به یک طفل شیرخوار اینها آب ندادند؛ اینها مقابله است.
آن چیزهایی که حکومتهای بعد از پیامبر سعی کردند یکی یکی حذف کنند و از اسلام پوستهای بماند که فقط به درد حکومت کردن آقایان بخورد، فقط ابزار دستشان باشد، آن اسلام را سیدالشهداء آنگونه در کربلا نشان داد، این مقابله ارزشها و جاهلیت بود که شما همان افراد جاهلیت هستید، حتی آن جاهلیها به شما شرف داشتند چون آنها یک کارهایی که شما در کربلا کردید را نمیکردند؛ آنها روی جنازهها اسب نمیتاختند، اما شما در کربلا بر روی جنازهها با اسب تاختید. بهتر از این چطور میشد برای مردم بیان کرد؟! این مردمی که برای جایزه آمده بودند جایزهشان را گرفتند؛ بعضی چند تا دانه خرما بود گرفتند و رفتند، اما چیزی که دیدند را نقل میکنند؛ این همه نقل وقایع عاشورا از کجا آمده است؟! صدای این واقعه تا دور دست، تا افقهای دور رفت، در جامعه اسلامی طنین انداخت، ارزشهای اصیل که پیامبر آورده و حسینبنعلی زنده کرد این است که زینب کبری میفرماید: "ما رایت الا جمیلا” بله ما مصیبت پیدا کردیم، ما گرفتار شدیم، اما آنقدر زیبا و جمیل اتفاق افتاد، چون آنچه ما میخواستیم، پدر ما میخواست، جد ما میخواست، فاطمهی زهرا میخواست همه به نحو زیبا و جمیل انجام شد که خود امام سجاد در خطبهشان از پدر تعریف میکنند، از علیبن ابیطالب چقدر توصیف میکنند.
آنها چه میخواستند؟ ارائه ارزشها. خود زهرای اطهر در خطبه در مسجد نبوی چه میگفت؟ از فراموش شدن ارزشها میگفت. چه میخواست؟ ارائه ارزشهای اصیل. این ارزشها را در کربلا آن جور زیبا نشان دادند، آنقدر زیبا وقایع اتفاق افتاد که این وقایع را نمیشود جایشان را این طرف و آن طرف کرد؛ کلماتی که گفته شده؛ حرکاتی که انجام شده؛ درخششی که اباالفضل العباس جلوی چشم همه داشته است؛ اینها فوق العادگی است که خدای تعالی این عنایت را کرد که این حجت را با جریان کربلا بر مردم تمام کند و لذا زینب کبری میفرماید: "ما رایت الا جمیلا” این جمالی که حضرت زینب میفرماید این است. آن مقام عرفانی فوق این است.
ما التماس میکنیم شما را به خدا حرکت سیدالشهداء را خراب نکنید
این حدیث رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که "حسین منی و انا من حسین” (حسین از من است و من از حسین) از اینجاست، تمام شریعت و اصالتها مظاهر ولایت علیبنابیطالب، اینها باید به وسیله سید الشهداء بماند و امروز بر دوش ما مانده است. شما را به خدا ما التماس میکنیم دیگر این حرکت را خرابش نکنیم، این حرکت را خرابش نکنید، آنچه واقع شده برای عرضه اصالتهاست و این گریه و مجلسها و عزاداریها و اربعینها همه در همین مسیر است، این را بگذاریم در شیعه بماند، اعتقاد مردم را سست نکنیم، تقویت کنیم، این حرکت، حرکتی است که شیعه را به نقل مستشرقان خارجی سرپا نگه داشته است، یکی از علل بقای شیعه را میگویند وجود عاشورا و سیدالشهداء است. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته