۰

چرا اشک شیعه بر امام حسین (ع) مانع نشاط و شادی نیست؟

اشكی كه در شیعه هست با ناراحتی‌های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشك برای حسین(ع) عامل رابطه‌ی انسان با مقاصد قدسی است و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمی‌گیرد، بلكه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می‌زند.
کد خبر: ۱۵۰۴۴۱
۱۱:۴۵ - ۲۳ مهر ۱۳۹۶
شیعه نیوز: "اشكی كه در شیعه هست با ناراحتی‌های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشك برای حسین (علیه السلام)  عامل رابطه‌ی انسان با مقاصد قدسی است و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمی‌گیرد، بلكه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می‌زند. ولی نباید آن را با لذت‌گرایی یكی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن شادی كه با پرهیزگاری همراه است و روح معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرایی، مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگی با یادآوری غمِ غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های اهل غفلت جدا كرده و سعی دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسین (علیه السلام)  طلب آن فرح است و آن‌هایی كه غمِ غربت در این دنیا را می‌شناسند، می‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتی دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرایی و خوش‌گذرانیِ اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم نگردند."

 آنچه در ادامه می آید بخش سوم تحلیل درون مایه و محتوای زیارت عاشورا -  به عنوان یکی از زیارت های غنی تشیع و سفارش شده از جانب اولیا و علما - در کتاب "زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین  (علیه السلام) " به قلم اصغر طاهرزاده  پژوهشگر برجسته دینی است. نویسنده در این توصیف و تحلیل ها کوشیده است ما را با جوانب و درون مایه غنی و فلسفه این زیارت بزرگ شیعه آشناتر کند.

جایگاه اشک برای امام حسین (علیه السلام)
قضیه‌ کربلا یک فرهنگ فوق العاده‌ای است، انسانِ کاملی به صحنه آمده است و مأمور است در راستای ادامه‌ نهضت خود موضوع اشک بر شهدای کربلا را جهت اصلاح بشریت به نحوی خاص جزء مأموریت خود قرار دهد به همین جهت در روایات متعدد روی گریه برای شهدای کربلا تأکید شده است. حتی از قبل مشخص است که حضرت اباعبدالله (علیه السلام)  چنین مأموریتی را به عهده دارند. در روایت داریم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)  به امام حسین (علیه السلام)  فرمودند: «یَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا یَا أَبَتَاهْ؟ فَقَالَ نَعَمْ یَا بُنَی »؛ ای عاملِ اشک هر مؤمنی! امام حسین (علیه السلام)  سؤال کردند، مرا می‌فرمائید ای پدر؟ حضرت فرمودند: آری ای پسرم. چون این اشک، اشک جبران آن کمالی است که از آن دور افتاده‌ایم و امام حسین (علیه السلام)  و اصحاب آن حضرت ما را متوجه آن کمال می‌نمایند. حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)  می‌فرمایند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْكُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر»  من كشته ام براى اشك، هیچ مؤمنی یادم نمی كند مگر آنكه گریه خواهد کرد.
فرق اشک برای امام حسین  (علیه السلام)  با اشک های دیگر
اشكی كه در شیعه هست با ناراحتی‌های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشك برای حسین (علیه السلام)  عامل رابطه‌ی انسان با مقاصد قدسی است و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمی‌گیرد، بلكه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می‌زند. ولی نباید آن را با لذت‌گرایی یكی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن شادی كه با پرهیزگاری همراه است و روح معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرایی، مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگی با یادآوری غمِ غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های اهل غفلت جدا كرده و سعی دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسین (علیه السلام)  طلب آن فرح است و آن‌هایی كه غمِ غربت در این دنیا را می‌شناسند، می‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتی دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرایی و خوش‌گذرانیِ اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم نگردند.

از آن‌جا که همگی ما مرگ را در پیش خود می‌نگریم ممکن نیست چون غافلانِ از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم و راز فرهنگ شیعه در «مرگ‌آگاهی» و جدایی از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت همین است که با حزنی معنوی در فرحِ حضور در محضر حق قرار دارد و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی، با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.
شیعه با پیروی از ائمه (علیه السلام)  این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان در آن با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد. و اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخشِ افراطی بر زندگی شیعه غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش‌گذرانند.
رسول خدا(ص) فرمودند: «كُلُّ عَیْنٍ بَاكِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن»  هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى كه در مصیبت حسین (علیه السلام)  گریه كند.
روایت فوق از شدت تأثیر اشک بر امام حسین (علیه السلام)  در عمیق‌ترین ابعاد انسانی خبر می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله (علیه السلام)  موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌گردد.
اشک برای حسین  (علیه السلام) نمونه‌ی به فعلیت ‌رسیدن ایمان است. زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف و ایثار و فداکاری و جهاد را از طرف دیگر به ‌دست آورد و از نفاق درونی رهایی یافت.
اشک برای حسین (علیه السلام)  موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت‌ها است. در عین عطوف‌شدن، شجاعت به‌بار می‌آورد. و این قصه‌ی مؤمنی است که «سلاحُهُ‌‌الْبکاء» اسلحه‌ی او اشک است، پس آن اشکی که اسلحه‌ای برای مقابله با دشمن درونی و بیرونی نباشد، اشک بر حسین (علیه السلام)  نیست.
بنابراین کربلا و عاشورا یادآوری یک حادثه و واقعه نیست، بلکه حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)  در شرایطی که دین جدّشان در حال به حاشیه‌رفتن است می‌خواهند با توجه به حقیقت و با فرهنگ اشک و از طریق سیر قلبی، آن را احیاء کنند. این نوع بازگشت، با کتاب و مقاله به دست نمی‌آید، بلکه با عزاداری و نوحه و ناآرامیِ قلب به دست می‌آید. قلب باید بسوزد. گفت: شرحِ این، در آینه‌ی اعمال جو / که نیابی فهم آن در گفتگو.
ضرت اباعبدالله (علیه السلام)  با اعمال خود جهان اسلام را متذکر بازگشت به عالم قدس و معنویت نمودند.
مقصد این است که از طریق زیارت عاشورا شرایط تماس با مقام امام حسین (علیه السلام)  برای ما برقرار شود، مانند نماز. شما در نماز الفاظ و معانی را واسطه می‌گیرید تا از آن طریق، جانتان به قرب الهی دست یابد. در ابتدای سوره‌ی حمد، وصف پروردگار را به قلبت القاء می‌کنی که همه‌ی حمد‌ها، حمدِ کمالاتِ خداست، زیرا همه‌ی کمال‌ها از او صادر شده است. سپس اظهار می‌داری «اَلرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»؛ تا مقام اُلُوهِیت خداوند را در تجلی اسماء «رحمان» و «رحیم» در قلب استوار کنی و بعد اظهار مقام بندگی و پرستش و اُنس با پروردگار خود را در میان می‌گذارید و در انتها شروع می‌کنید به ارائه‌ی نیازها. در زیارت عاشورا هم همین کار را می‌کنی. اول به مقام اباعبدالله (علیه السلام)  سلام می‌فرستی و قلب را متوجه مقام سراسر کمال آن حضرت می‌کنید، که وارث پیامبر(ص) و فرزند علی (علیه السلام)  و فاطمه (سلام الله علیها)  است و ادامه‌ی آن فرهنگ می‌باشد. و بعد اظهار ارادت می‌کنید که مصیبت شما، مصیبت ماست، آن‌هایی که با شما مقابله کردند مورد تنفّر ما هستند و دوستی شما سرمایه‌ی ماست. و سپس در خواست‌هایتان را مطرح می‌نمائید و مقام مَعیت با آن‌ها را طلب می‌کنید و مقام محمود را می‌خواهید.

زیارتی که اختصاص به روز خاصی ندارد
فرموده‌اند زیارت عاشورا را از دور یا نزدیک می‌توانید بخوانیدو نیز فرموده‌اند زیارت عاشورا در زمره‌ی زیارات مطلقه است، یعنی اختصاصی به روز خاص ندارد با توجه به این دو امر زیارت را این گونه شروع می‌کنیم:
"السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"
در این جمله در واقع روحتان را به سوی آن مقام سیر می‌دهید و برای صعود جان خود به عالَم معنا نردبان می‌سازید و با این نیت بر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)  سلام می‌فرستید. همچنان که خداوند بر پیامبرانش سلام می‌فرستد و به عنوان نمونه می‌فرماید: «سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ» و یا می‌فرماید ": إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا"  یعنی حال که خدا و ملائکه‌ی او بر پیامبر(ص) سلام و صلوات می‌فرستند پس شما هم ای مؤمنین بر او صلوات بفرستید و سلام گوئید و تسلیم او باشید. چنانچه ملاحظه می‌فرمائید سلام بر محمد و آل محمد (علیه السلام)  دستور خودِ خداوند است، سلام به معنی تسلیم محض و عشق و اخلاص و مودت و زیارت است و یک نوع توسل به آن ذات مقدسی است که به زیارتش می‌پردازید. سلام هم تحیت است و هم اعلام آشتی و هم به معنی تسلیم محض است و خطاب به امام حسین (علیه السلام)  عرض می‌کنیم و اعلام می‌نماییم که با او و مکتب آن حضرت آشتی هستیم و همراه او می‌باشیم و لذا این سلام موجب مسئولیتی در ما می‌شود تا جان و مال خود را در اختیار راه امام حسین (علیه السلام)  قرار دهیم.

سلام بر ائمه (علیه السلام)  موجب ترفیع درجه از طرف خدا برای آن‌ها است و به جهت آن که واسطه‌ی فیض الهی هستند، آن سلام برای ما نیز عامل رفعت درجه خواهد شد. مثل سلامی که در نماز به رسول خدا(ص) می‌دهیم و می‌گوئیم: "اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا النَّبِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکَاتُه"
امام حسین (علیه السلام)  را با عنوان «اباعبدالله» خطاب می‌کنی، یعنی پدر بندگان خدا، تا متوجه باشی مشغول زیارت بنده‌ی مقربی هستی که در اثر بندگی خدا به مقام سلطنت الهی رسیده و شدت مظلومیتش در راه خدا، او را به سرپرستی بندگان خدا نایل کرده است.

السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ: قلب خود را متوجه امامی می‌کنی که فرزند پیامبر(ص) و وارث علم آن حضرت است. ولی باز مطلب را به اینجا ختم نمی‌کنید و به بقیه مقامات آن حضرت نظر می‌نمائید، از جمله آن که او فرزندِ وارثِ مقامِ ولایت و وصایت است. و می‌گوییم: السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ
سلام بر تو ای حسین (علیه السلام)  که فرزند به حقِّ امیرالمؤمنین (علیه السلام)  و فرزند آقا و سرور همه‌ی وصیینِ رسول‌الله(ص) هستی، آن‌هایی که خداوند به امت توصیه کرد به آن‌ها مودت و محبت داشته باشند و از آن‌ها هدایت بگیرند  و لذا از این طریق جهت ارادت دل را به سوی آن حضرت رهسپار می‌نمائید و در ادامه می‌گوئید:  السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
اول نظر می‌کنیم به مقام عظمای فاطمه‌ زهرا (سلام الله علیها)  که ناگفتنی است و بعد نظر می‌کنیم به اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام)  از آن نظر که فرزند و وارث مقام آن بانوی بزرگ اسلام است، بانویی که سیده و سرور همه زنان عالَم است. برای هر زنی هر مقامی که ممکن است به آن دست یابد، حدّ کمالش برای آن بانوی بزرگ اسلام محقق شده و حسین (علیه السلام)  وارث همه‌ی آن مقامات است و سلام بر تو ای حسین که وارث آن مقامات هستی و در آینه‌ی وجود تو کمالات همه‌ی انبیاء و اولیاء و اصفیا به نمایش آمده است.

خونی که هرگز هدر نمی‌رود
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ: "ثار"  اگر به معنی «دَم و طلب دَم» باشد عبارت است از خون ریخته‌ای که قابل قصاص است و هَدَر نرفته. می‌گوئی: سلام بر تو ای کسی که خدا خون‌خواه تو است و ای فرزند کسی که خداوند خون‌خواه اوست. و اگر «ثار» به معنی حقوق مربوط به خون مظلوم و مقتولی است که در دادگاه توسط وَلِی دم و یا اولیاء مقتول مطالبه می‌شود، اظهار می‌داری: سلام بر کسی که حق تعالی حق خود می‌داند تا انتقام مظلومیت شما را از قاتلانتان بگیرد و خودش ضامن است که خون شما هَدر نرود. در هر صورت تعبیر عمیقی است که از زوایای مختلف باید در آن تأمل نمود. حداقل معنی آن شاید این باشد که نظر می‌کنی به امام حسین (علیه السلام)  و اظهار می‌داری ای خون خدا در کالبد بشریت! چرا که حیات بشر به خون است و تو حیات بشری. ای کسی که خدا خون‌خواه تو است. خون‌بهای تو، خداست، زیرا حسین (علیه السلام)  وسیله احیای دین خدا است و به تعبیری خون خدا است در کالبد جامعه‌ی بشری، خون تو هدر نرفته، تو «ثارالله» هستی و منتقم تو خدا است. خلاصه از این طریق قلبت را به امام حسین (علیه السلام)  می‌سپاری و از این طریق سیر می‌کنی، می‌گویی: «وَ ابْنَ ثَارِهِ»؛ ای فرزند «ثَارَ اللَّهِ»؛ چرا که خون امیرالمؤمنین (علیه السلام)  هم خونی نبود که در اسلام هدر رود، بلکه منتقم آن خون هم، خدا بود و حسین (علیه السلام)  فرزند آن فکر و فرهنگ بود. و از آن جایی که در بین ائمه‌ی معصومین (علیه السلام)  فقط این دو به این نحو شهید شدند و خونشان بر زمین ریخت، صفت «ثارالله» مخصوص این دو است و روشن می‌شود آن خون‌ها تا قیام قیامت می‌جوشد و ظالمین را خوار و نابود می‌کنند.

تشریح معنای ولوتر الموتور
وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ: مَوْتُور، یعنی کسی که کشته شده ولی هنوز انتقام او گرفته نشده است. ای قتیلی که اَقربای تو را کشتند. ای یگانه شده‌ای که تعریف و تشبیهی برای تو نیست. ای دلدارِ من، ای حسین! تو آن خون مظلوم و مقتولی که تمامی یاران و مدافعین او را کشتند و تنها و بی‌کس شد.
با اظهار سلام به حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)  به مقام انسانی آن حضرت نظر می‌کنیم و قلب را به سوی آن مقام سیر می‌دهیم، در واقع سلام در اینجا اظهار ارادت و عشق به یک مقام است. باید سعی کرد محبت نهفته در جانمان با اظهار سلام به آن حضرت ظهور یابد. زیرا آن محبت، گمشده‌ای است که باید آن را پیدا کرد و از طریق زیارت عاشورا به خوبی این کار عملی می‌شود، مهم آن است که متوجه شویم کربلا حادثه‌ی ساده‌ای نبود که ناگهانی اتفاق افتاد. در روایت داریم که چون امام حسین (علیه السلام)   متولد شدند رسول خدا(ص) تشریف آوردند و به اسماء فرمودند: «یَا أَسْمَاءُ هَاتِی ابْنِی فَدَفَعْتُهُ إِلَیْهِ فِی خِرْقَةٍ بَیْضَاءَ فَأَذَّنَ فِی أُذُنِهِ‌الْیُمْنَى وَ أَقَامَ فِی أُذُنِهِ الْیُسْرَى وَ وَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ وَ بَكَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ قُلْتُ فِدَاكَ أَبِی وَ أُمِّی مِمَّ بُكَاؤُكَ؟ قَالَ عَلَى ابْنِی هَذَا قُلْتُ: إِنَّهُ وُلِدَ‌السَّاعَةَ قَالَ: یَا أَسْمَاءُ تَقْتُلُهُ‌ الْفِئَةُ‌الْبَاغِیَةُ مِنْ بَعْدِی » اى اسماء! پسرم را بیاور. اسماء می‌گوید: كودك را در پارچه‌ی سپیدى پیچیدم و به ایشان دادم. در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه فرمودند. آنگاه كودك را در دامن نهادند و گریستند. مى گوید: به پیامبر گفتم: پدر و مادرم فداى تو باد، چرا مى گریى؟ فرمودند: بر این پسرم مى گریم. گفتم: اى رسول خدا! او كه هم اكنون متولد شده است. فرمودند: اى اسماء! پس از من گروه ستمگر و سركش او را مى كشند. رسول خدا(ص) از همان ابتدا با اشک برای حسین (علیه السلام)  به حضرت عشق می‌ورزیدند و متوجه ایثارها و فداکاری‌های حضرت در راه اسلام بودند.

فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها)  در موقعی که اباعبدالله (علیه السلام)  را حامله است، متوجه مقام اوست و همچون عاشقی گداخته بر او اشک می‌ریخته و به او عشق می‌ورزیده است. بنابراین توجه به این مقام که پیامبر(ص) و فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها)  قبل از واقعه‌ی کربلا بر آن نظر داشتند بیشتر مورد توجّه است تا حادثه‌ی کربلا. خداوند حادثه‌ی کربلا را به وجود آورد تا انسان‌ها متوجه آن مقام شوند



منبع: SHABESTAN
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: