بررسی شیوه رفتار خلفا در زمینه مسایل حکومتی، مسایل ناپیدای بسیاری را آشکار می سازد. یکی از این مسایل مساله مشاور اعظم خلیفه دوم می باشد. وبلاگ سوالاتی که مرا شیعه کرد کوشیده است نگاهی به این مشاور با توجه به کتب اهل سنت داشته باشد و ماهیت وی را مورد کنکاش قرار دهد.
مى گويند كعب الاحبار يهودى تازه مسلمان كه بسيار مورد اعتماد عمر بن الخطاب و حكومتش و حكومت امويان بود، پس از اظهار اسلام، بر قراءت تورات و ترويج آن مداوم بوده .و او يكى از متّهمان اصلى نفوذ اسرائيليات در تفسير قرآن بوده است، چنانچه ابن كثيردر تفسير القرآن العظيم 3: 379.و عبد المنعم حنفي موسوعة فلاسفة ومتصوفة اليهودية ص 184و ديگران به اين حقيقت تلخ اشاره كرده اند.
امام ذهبى مى گويد: كان يحدِّثهم عن الكتب الإسرائيلية سير اعلام النبلاء 3: 489.يعنى براى صحابه از كتابها و روايات إسرائيليات ـ كه معمولا كذب و خلاف واقع است ـ نقل مى كرد .
سوال ما از برادران اهل سنت اين است كه چرا جناب عمر ،كعب الاحبار يهودي که تازه به ظاهر اسلام را قبول کرده بود را مشاور اعظم خود قرار داده است مگر در قرآن نيامده كه غير مسلمانان را صاحب سر خود قرار ندهيد( يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونكم آل عمران 118 ) و آيا اين كار عمر مخالف نص صريح قرآن نيست ؟
لذا همين نزديكي اين يهودي به ظاهر مسلمان به خليفه مسلمين باعث شد اسرائيلياتي را وارد اسلام كند كه هنوز دامن گير آن هستيم از جمله اعتقاد به جسمانيت خدا در روز قيامت كه برادران اهل سنت به ان معتقدند.