اشاره
رهبران موفق جوامع بشري انسانهايي بودند كه دلهاي مردم را به تسخير در آوردند. رهبراني موفق شدند در جامعه حركت و تحول ايجاد كنند، كه با روح و روان مردم ارتباط برقرار كردند. اعراب باديهنشيني كه به دست حضرت رسول (ص) ايمان آوردند، اول از همه قلبهاي خود را به روي آن حضرت باز كردند، پس از آن دعوت ايشان را لبيك گفتند. مردم خوب ما كه در انقلاب اسلامي به دفاع از آرمانهاي امام راحل برخاستند، پيش از هر چيز مهر آن عزيز را در دل خود جاي دادند، و پس از آن دعوت ايشان را پذيرا شدند. نه پيامبر اسلام، نه امام راحل و نه هيچ يك از رهبران بزرگ جوامع انساني، هرگز از مردم نخواستند كه چون مشروعيت دارند، آنها را مورد تبعيت قرار دهند. رمز موفقيت همة اين بزرگان اول در مقبوليت آنان بوده است، و سپس در مشروعيت آنان.
بدون ترديد اخلاق سياسي كه مردمداري بخشي از آن است، از شروط لازم كسب مقبوليت است. كساني مقبوليت عامه يافتند و توانستند آن را در دوران حيات و پس از خود حفظ كنند، كه در تعامل با مردم و جامعه به اصول اخلاقي پايبند بودند. چرا امام موسي صدر در كشوري غريب، خصوصاً در سنين جواني و بالأخص طي آن مدت كوتاه به مقبوليت عامه دست يافت؟ چرا شيعيان لبنان ايشان را علي (ع) ناميدند، سنيان عُمرش خواندند و مسيحيان به مسيح (ع) تشبيهش كردند؟ چرا 24 سال پس از ربودن آن بزرگوار به دست رژيم قذافي، سالروز وقوع اين حادثه تنها مناسبت ملي مشترك در ميان تمامي پيروان اديان و مذاهب لبنان است؟ چرا اميل لحود رئيس جمهور لبنان در ديدار با اعضاي كميتة پيگيري سرنوشت آن عزيز، تمامي لبنان را در برابر خود حس نمود؟ بدون شك يكي از مهمترين عوامل مقبوليت امام صدر اخلاق سياسي ايشان بود، كه جلوههايي از آن به فراخور حال جامعة امروز ما در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است. باشد تا به قول مرحوم آيتالله شيخ آقا بزرگ تهراني به خود آييم، و تمامي فعالان سياسي مذهبي و خصوصاً مسئولان عزيز ما، «با ديدن قلبي بزرگ، صاحب قلبهايي بزرگتر شوند.»
1. بزرگواري با مخالفان
مرحوم آيتالله احمدي ميانجي روزي در تجليل از امام صدر و شهيد بهشتي مطلبي عنوان فرمودند كه مضمون آن از اين قرار است: «در ميان بزرگان ما كساني به حق نزديكتر بودهاند، كه تعداد دشمنان آنان فزونتر بوده است.»
حقيقت آن است كه امام صدر مخالفان سياسي فراواني داشت، كه بارها و بارها تا مرز دشمني، هتك حرمت، ترور شخصيتي و حتي فيزيكي آن بزرگوار پيش رفتند. كامل اسعد و كاظم الخليل آخرين زعماي معروف شيعه، پير جميل و كاميل شمعون و سليمان فرنجيه از رهبران راستگراي فالانژيست، كمال جنبلاط و جرج حاوي از رهبران چپگراي جبهة ملي، جرج حبش و احمد جبرئيل و ابونضال از رهبران جبهةالرفض فلسطيني، ابواياذ و ابوصالح و ابوموسي از جنبش فلسطيني فتح، منصور قدر و سر سپردگان رژيم شاه از يك سو و بالاخره جلالالدين فارسي و محمد منتظري و طيفي از اطرافيان حضرت امام از سوي ديگر، نمونههايي از مخالفان سرسخت امام صدر در لبنان بودند.
اگر چه دشمنيهايي كه با امام صدر صورت گرفت كماً و كيفا كمنظير بوده است، اما آنچه به حقانيت ايشان عظمت بخشيد، بدون ترديد سيرة آن بزرگوار در برخورد با مخالفان بوده است. امام صدر به رغم برخورداري از تمامي لوازم مقبوليت و مشروعيت و قدرت در كشور لبنان، هرگز در صدد حذف، سركوبي و حتي انزواي مخالفان خود بر نيامد. امام صدر نه تنها مخالفان خود را به زندان نينداخت، نه تنها براي آنان پروندهسازي نكرد، نه تنها ميدان فعاليت آنان را محدود نساخت، نه تنها حرمت و كرامت آنان را مورد تعرض قرار نداد، و نه تنها مردم و دوستداران خود را عليه آنان تحريك نكرد، بلكه هر قدر دشمني آنان شدت مييافت، مهر و محبت ايشان به آنان فزونتر ميگشت. امام صدر اگر چه قانونمند بود و همگان را به آن دعوت ميكرد، اما گسترش و تعميق فرهنگ مهر و محبت ميان مردم را حتي بر قانومندي نيز مقدم ميشمرد.
كامل سعد آخرين زعيم فئودال سنتي شيعه در لبنان بود كه از روز ورود امام صدر به آن كشور تا روز ربودن، با تمام قوا عليه ايشان مبارزه كرد. امام صدر در تظاهرات عظيم سالهاي 1345، 1349 و 1354 صور، بيروت و بعلبك، كه حتي سفارتخانههاي غربي را نيز به اعجاب انداخت، به راحتي ميتوانست احساسات مردم را چنان بسيج كند، تا با سردادن شعارهايي عليه اين عنصر مخالف احياي هويت شيعيان، وي را براي هميشه به گوشة انزوا براند. اما اين بزرگوار اگر چه هدفي مقدستر از احياي غربت شيعيان نداشت، و اگر چه در اين راه از دسايس اين شخص حيلهگر رنج فراوان كشيد، اما هرگز وي را سركوب نكرد و هيچگاه در صدد بيرون راندن وي از صحنة فعاليت بر نيامد. امام صدر در انتخابات سال 1970 كه كامل اسعد با رأيي شكننده به پارلمان راه يافت، نه تنها شيعيان جنوب را از رأي دادن به اسعد منع نكرد، بلكه نمايندگان مسلمان و مسيحي پارلمان را نيز كه اغلب از دوستداران ايشان بودند، از انتخاب اسعد به رياست پارلمان بر حذر نداشت.
مرحوم آيتالله شيخ محمدجواد مغينه از سرسختترين روحانيان مخالف امام صدر در لبنان بود كه بر روي تمامي منابر به ايشان حمله ميكرد، با كاملسعد عليه ايشان بيانيه نوشت، و حتي كتابي با نام «جاسوس معمم« عليه آن بزرگوار به رشتة تحرير در آورد. امام صدر به رغم در دست داشتن همة لوازم قدرت و عليرغم برخورداري از حمايت مردم و تأييدات مراجع قم و نجف، نه تنها هرگز از قدرت، مشروعيت و حتي مقبوليت خود براي محدود ساختن استفاده نكرد، بلكه با در آغوش كشيدن ايشان در يكي از مساجد نبطيه و با اقتدا به ايشان در مسجدي ديگر در بيروت، الگويي از سعة صدر و مداراي يك رهبر اسلامي را با مخالفان خود به نمايش گذاشت.
مرحوم حجتالاسلام شيخ حسن خطيب رئيس اسبق محاكم شرع جعفري لبنان در حالي همپاي ديگر مخالفان امام صدر براي كنار گزاردن ايشان از رهبري شيعيان تلاش كرد، كه آن بزرگوار شخص سليمان فرنجيه، رئيس جمهور وقت، را براي تمديد دوران رياست خطيب بر محاكم فوقالذكر تحت فشار قرار داده بود. مرحوم خطيب سالها بعد در مناسبتي اظهار كرده بود كه هر قدر دشمني ما عليه اين مرد بيشتر گرديد، محبت ايشان به ما فزونتر شد.
مرحوم آيتا سيد حسن شيرازي چهرهاي بود كه خواسته يا ناخواسته، توسط مخالفان امام صدر در لبنان و همچنين سفارت ايران در بيروت، جهت مقابله با ايشان علم گرديد. اما صدر نه تنها هرگز قدمي براي محدود كردن اين شخص و به انزوا راندن وي انجام نداد، بلكه از كادرهاي مقاومت لبنان اكيداً درخواست كرد تا از هر گونه تعرض، بياحترامي و حتي پاسخ به وي خودداري ورزند.
سليمان فرنجيه رئيس جمهور اسبق لبنان به هنگام انتخابات سال 1354 مجلس اعلاي شيعيان دشمنيهاي خود عليه امام صدر را به اوج رساند، و در تباني با زعماي فئودال شيعه، سفارتخانههاي ايران، اسرائيل و حتي برخي چهرههاي روحانيت مُجِدانه تلاش كرد، تا از انتخاب مجدد امام صدر به رهبري طايفة شيعه جلوگيري كند. وقتي وي پس از پيروزي قاطع امام صدر در قالب حركتي تشريفاتي شرمسارانه به ديدن ايشان شتافت، آن بزرگوار با بازو انداختن در بازوي وي و با اراية استقبالي بسيار گرم و رفتاري پر مهر و عاطفه، به زيباترين وجه نشان داد كه براي حفظ آرامش و ثبات يك جامعه، انسانها بايد بتوانند از حق خود گذشت كنند، تلخيها را به فراموشي سپارند، و حتي با سرسختترين مخالفان خود فصلي جديد از مناسبات سازنده را بگشايند.
جلالالدين فارسي از مخالفان پر و پا قرص امام صدر در لبنان بود كه با تحريك برخي مبارزان لبناني و فلسطيني و ارسال اطلاعات نادرست براي بزرگان انقلاب اسلامي در ايران و نجف و بالاخره نگارش كتابهاي از «شاه تا شمعون» و «زواياي تاريك»، در حد توان عليه آن بزرگوار شبههافكني كرد. وقتي نيروهاي امنيتي لبنان وي را بازداشت كردند و در آستانة تحويل به دولت ايران قرار گرفت، امام صدر نه تنها به حذف وي از صحنة مبارزات رضايت نداد، بلكه با دخالت قاطع خود موجبات آزادي و ادامة فعاليتهاي او را فراهم آورد.
2. اخلاص در عمل
يكي از صحنههاي باشكوه نمود اخلاص امام صدر مواضع ايشان دربارة مقاومت مردم فلسطين است. جوانان شيعة جنوب لبنان سالها به فرمان امام صدر، عمليات ايذايي ضد صهيونيستي را در شمال فلسطين اشغالي به اجرا در ميآوردند، و همواره آن را به نام جنبش فلسطيني فتح اعلام ميكردند. عمليات مزبور حتي پس از آنكه به طور كامل تحت فرماندهي كادرهاي مقاومت لبنان قرار گرفت، تا سالها همچنان به نام نيروهاي ويژة «جنبش فتح» ثبت و اعلام ميشد. اين همه در حالي بود كه امام صدر، حتي وقتي در سختترين روزهاي تابستان 1355 از سوي احزاب چپ لبناني، فلسطيني و متأسفانه برخي اطرافيان امام راحل به كوتاهي يا ضديت با نهضت مقاومت فلسطيني متهم گرديد، هرگز در صدد دفاع از خود بر نيامد، و هيچگاه بيلان خدمات خود به نهضت مقاومت مردم فلسطين را به رخ كسي نكشيد.
بدون ترديد زيباترين صحنة ظهور اخلاص امام صدر، موضع ايشان دربارة انقلاب اسلامي ايران است. اين بزرگوار پانزده خرداد سال 1342 و البته به تعبير بزرگاني چون آيتالله موسوي اردبيلي از سالها پيش از آن، در زمرة نزديكترين ياران امام خميني و در خدمت آرمان انقلاب قرار داشته است. با اين حال اگر امام صدر در تمامي اين سالها و حتي تا امروز توسط برخي محافل به بيمهري نسبت به انقلاب متهم شده است، تنها به اين سبب است كه ايشان هرگز خدمات خود به انقلاب را در بوق و كرنا نكرد، و هرگز از اين بابت منتي بر كسي نگذاشت.
متأسفانه بسياري از مردم خوب ما هنوز نميدانند كه دو هفته پس از دستگيري امام خميني در خرداد سال 1342، امام صدر سفري طولاني به اروپا و شمال آفريقا كرد تا از طريق پاپ، شيخ شلتوت و شخصيتهاي برجستة كشورهاي مزبور، رژيم شاه را براي آزادي حضرت امام تحت فشار قرار دهد. آنان نميدانند كه وقتي امام خميني در پايان سفر سه ماهة امام صدر از زندان به منزل قيطريه انتقال يافت، آيتالله خويي در جلسهاي اظهار داشتند كه اين آزادي بيش از هر چيز مرهون سفر آقاي صدر بوده است. مردم ما نميدانند كه در ماجراي تبعيد امام بزرگوار به تركيه، امام صدر از طريق واتيكان و الأزهر به شدت تلاش كرد تا حضرت امام با سلامت به نجف اشرف منتقل شود. آنان نميدانند كه اولين مصاحبة امام خميني با مطبوعات جهان كه در روزنامه لوموند به چاپ رسيد، با طراحي امام صدر و توسط لوسين جرج خبرنگار فرانسوي آن روزنامه در بيروت انجام گرفت، كه از مريدان آقاي صدر بود و سالها پيش از آن نزد ايشان اسلام آورده بود. مردم ما نميدانند كه امام صدر ماهها پيش از پيروزي انقلاب، براي تنظيم روابط آن با جهان عرب همت گماشت، و در آخرين ديدار خود با امير عبدالله كه يك ساعت به طول انجاميد، تنها 10 دقيقه به مسائل لبنان و 50 دقيقه به انقلاب اسلامي ايران اختصاص داد. آنان نميدانند كه اگر مبارزان ايراني در كشورهاي پليسي سوريه و لبنان به راحتي عليه رژيم شاه فعاليت و حتي علناً سلاح جابجا ميكردند، تنها به واسطه اعتبار و موقعيت امام صدر بوده است. افرادي چون محمد منتظري و جلالالدين فارسي در حالي سالها در مورد بيمهري امام صدر به انقلاب داد سخن سر دادند و قلمفرسايي كردند، كه زير چتر امنيتي آن بزرگوار قرار داشتند، و مهمتر آنكه حتي يك بار نيز دفاعي از جانب ايشان ديده نشد.
3. فساد ناپذيري
يكي از درخشانترين نقاط زندگي امام صدر، كه امروز اهميت آن را به خوبي حس ميكنيم، فسادناپذيري ايشان بود. امام صدر هم خود كمترين نقطه ضعفي نداشت، هم خانوادهاش را چنان تربيت كرده بود كه كوچكترين موردي از آنان مشاهده نشد، و هم مؤسسات فرهنگي، اجتماعي و حتي مقاومت لبناني وابسته به ايشان هرگز به رانتها و تجارتهاي آنچناني آلوده نگشتند.
كافي است بدانيم كه اين بزرگوار سالها رياست مجلس اعلاي شيعيان را بر عهده داشت، و در حالي كه همگنان ايشان چون مفتي اهل سنت و پاتريارك مسيحيان ماروني حقوقي معادل حقوق رئيس جمهور لبنان دريافت ميكردند، نه تنها امام حتي ليرهاي برداشت نكرد، بلكه خانوادة محترم ايشان نيز پس از غيبتش، به رغم آنكه رياست مجلس اعلاي شيعيان تا امروز به نام ايشان باقي مانده است، ترجيح داد تا همان رويه را ادامه دهد. شايد در خود لبنان كمتر كسي باشد كه بداند، طايفة شيعه كه قانون مجلس آن را خود امام صدر تنظيم كرد، تنها طايفة مذهبي آن كشور است كه رئيس آن در لوايح بودجه سالانه رديف حقوقي ندارد. جالب آنكه دو سال پيش وزير دارايي كنوني لبنان براي مسئول امور مالي مجلس شيعيان فاش ساخت كه به دستور شارل حلو رئيس جمهور اسبق لبنان، كه يكي از دوستداران مسيحي امام صدر بوده است، عليرغم ميل و اطلاع آن بزرگوار، حسابي به نام ايشان در يكي از بانكهاي لبنان باز، و از اولين روز تأسيس مجلس اعلاي شيعيان تا امروز، حقوق ماهانه رياست مجلس در آن واريز گرديد. پيشنهاد وزير مزبور آن بود تا خانوادة محترم امام، كه زندگي بسيار سادهاي را ميگذراند، از آن حساب استفاده كند. اما وقتي اين پيام توسط مرحوم آيت الله شمسالدين به آن خانوادة محترم منتقل گرديد، آنان ضمن قدرداني ترجيح دادند تا همانطور كه خود امام مقرر ساخته بود، سادگي زندگي خود را با همان رويه سابق ادامه دهند.
امام صدر در طول دوران خدمت خود در لبنان نه منزلي داشت، نه قطعه زميني، و نه ثروتي كه در بانكهاي لبنان يا خارج آن اندوخته باشد. ايشان همانطور كه پيشبيني كرده بود، از ماديات زندگي جز مقداري قرض و ديون براي فرزندان خود چيزي باقي نگذاشت. خانوادة محترم امام صدر امروز در خانهاي استيجاري در يكي از محلههاي حومة جنوبي بيروت زندگي ميكند، و مؤسسات فرهنگي و اجتماعي وابسته به آن بزرگوار چون معدود مؤسسات مشابه سالم موجود، با سختي امورات خود را اداره ميكنند.
هيچگاه فراموش نميكنم كه وقتي سه سال پيش فرزند ارشد امام در آستانة بازگشت از ايران به لبنان قرار گرفت، به واسطه نياز مالي كتابخانة شخصي خود را در معرض فروش گزارد. باز فراموش نميكنم كه وقتي سال گذشته خانوادة محترم امام صدر از برخي بزرگان خاندان صدر براي حضور در كنفرانس كلمة سواء دعوت به عمل آوردند، ضمن ابراز خوشوقتي از پذيرايي آنان در منزل امام در بيروت، بزرگوارانه پوزش خواستند كه نميتوانند هزينة پرواز آنان به لبنان را متقبل شوند.
امام صدر در حالي مقاومت لبنان را در اوايل دهة 50 شمسي تأسيس كرد، كه به ازاي هر ده رزمنده مقاومت تنها يك سلاح كلاشينكف وجود داشت. جوانان مقاومت نه تنها حقوق ماهانه دريافت نميكردند، بلكه حتي از لباس رزم و پوتين مناسب جهت در نورديدن كوههاي صعبالعبور و سفيدپوش منطقة جبل عامل محروم بودند. خانوادههايي كه جوانان آنان در عمليات مقاومت در برابر حملات اسرائيل به شهادت رسيدند، هرگز از امام صدر كمك مالي دريافت نكردند. چه آن بزرگوار امكاناتي نداشت كه بتواند براي رزمندگان مقاومت مقرري قرار دهد و بنيادهايي را براي رسيدگي به امور جانبازان و خانوادههاي شهدا تشكيل دهد. فضايي كه در زمان امام صدر بر جامعة شيعه و مقاومت لبناني حاكم بود، مملو از عشق بود و فقر و جهاد و شهادت. از همين رو نيز سعد حداد در مصاحبهاي با تلويزيون اسرائيل هشدار داده بود كه «در نوار امنيتي جنوب لبنان با همة گروهها و احزاب لبناني و فلسطيني كنار آمده است، جز با جوانان مقاومت پيروي امام موسي صدر»!
بدون ترديد امام صدراز معدود رهبران اسلامي است كه از خود، خانواده، مؤسسات و مقاومتش، جز خدمت به مردم خاطرهاي در اذهان باقي نمانده است، و همانطور كه هيچ يك از دشمنان ايشان هرگز ادعا نكردند، كمترين بار مالي از جانب آنان بر دوش مردم و جامعه سنگيني نكرده است.