۰

احتمال انتقال جسد سهراب به گلستانه

کد خبر: ۱۴۷۴۵
۱۴:۲۰ - ۱۹ مهر ۱۳۸۸
همزمان با زادروز تولد «سهراب سپهري» و گلباران مزار اين شاعر معاصر دومين همايش «ما هيچ ماه نگاه» در مشهد اردهال برگزار شد.

به نوشته «سرمايه»، در اين مراسم که با حضور علاقه مندان به سپهري و تلاش کارگاه نقاشي و شعر برگزار مي‌شد، «سيدحسن رضوي»، از دوستان سهراب در ابتداي مراسم عنوان کرد: «جفاهاي زيادي به سپهري شد. وقتي او در بيمارستان پارس بستري بود، مرحوم آريان پور به سهراب گفت مرگ حق است، نمي‌خواهي وصيت کني کجا دفنت کنند؟ سهراب گفت من وصيتم را کرده ام. بعد از مرگش يک ساعت و نيم مذاکره بود که او را کجا دفن کنند و در نهايت به جايي بردند که نبايد مي‌بردند.»

«محمود ساطع» دبير اين همايش نيز بر سر مزار سهراب سپهري با اشاره به فضايي که آرامگاه سهراب در آن واقع است، گفت: «بنايي که مزار سهراب در آن قرار دارد، بنايي چندصدساله و بخشي از شاهکار ايراني ماست؛ اما مشاهده مي‌کنيم در بخشي سيمان خالي مي‌کنند و در بخش ديگر، فلز و آهن و ستون‌ها بالا مي‌رود و قرار است اين فضا سقف دار شود. زماني يک حوض بزرگ آبي در اين فضا وجود داشت که آن هم از دست رفته است. ما با چنين کارهايي به ميراث فرهنگي و معنوي کشورمان پشت مي‌کنيم، اما اميدوارم مسوولان فرهنگي ما ميراث دار فرهنگ و ميراث نياکان مان باشند.»

وي عنوان کرد: «در سال 59، کالبد سهراب سپهري در اينجا به امانت گذاشته مي‌شود تا بعدها به قريه چنار گلستانه منتقل شود. يکي از اهداف ما از برگزاري اين همايش اين است که اين اتفاق را رقم بزنيم و سپهري در گلستانه آرام گيرد؛ نه در فضايي که همه جاي آن را بتن و سيمان فراگرفته است.»

«گودرز عکاشه» ، روانشناس نيز در اين مراسم حضور داشت و گفت: «سهراب زماني در اوج نگاه خود بود که در زمانه جايي براي او نبود؛ آن زمان، زمانه شعارزدگي و شور و هيجانات تند سال‌هاي 40 تا 53 بود. خيلي‌ها به او خرده مي‌گرفتند. اما امروز که به شعرهاي سهراب بازنگري داريم، ارزش شعرهاي زندگي بخش، ساده بين و زندگي جوي او را درک مي‌کنيم و ماندگاري شهود را درک مي‌کنيم.»

وي با بيان اينکه شعر سهراب، شعر هيجان نيست، اظهار داشت: «شعر سهراب، شعري عميق است. هميشه در شعرهاي او نکته زيبايي براي درک زندگي وجود داشته است. او زندگي را در کنار چيزهايي که شما هستيد، بيان مي‌کند. هر وقت افسردگي و يأًس سراغ انسان مي‌آيد، با باز کردن ديوان سهراب و بازخواني شعرهايش، اوج زندگي را درمي يابيم.»
به گفته عکاشه پيام اصلي شعر سهراب شور و جذبه اوست. اين پيام به انسان کمک مي‌کند خود را از يأس نجات دهد و از اين نظر، شعر او شعري براي همه زمان‌هاست.

«مسعود احمدي» شاعر نيز درباره «فرديت و جسارت سهراب سپهري» سخنراني کرد و گفت: «من مي‌خواهم بر رنجي که سهراب کشيد، تکيه کنم. فرديت و جسارت سهراب، زندگي سختي را براي او فراهم کرد. در دهه‌هاي 40 و 50 و اندکي قبل از آن، يک فضاي کاملاً ايدئولوژيک بر جامعه روشنفکري مسلط بود که در اين فضا، شعر سياسي- حماسي گوي سبقت را برد که بيشترش هم شعار بود.»

وي در ادامه با وارد کردن نقدهايي به شعر احمد شاملو افزود: «بسياري از شعرهاي شاملو، تاريخ مصرفش تمام شده است. شعر سياسي و فضاي ايدئولوژيک به گونه‌اي بود که حتي شاعري مثل فروغ را در جاهايي به اين سمت کشاند. اين تاثير فشار فضاي روشنفکري بر شاعران بود که آنها را به اين وادي کشاند و در اين وانفسا، سهراب پيدا مي‌شود. کتاب اول او از نظر ذهن و زبان تحت تاثير نيما بود؛ اما زود هم از اين فضا جدا شد.»

احمدي عنوان کرد: «رضا براهني درباره سهراب مي‌گويد «بچه بودايي اشرافي» و شاملو درباره اش مي‌گويد، من شعر سهراب را نمي‌فهمم. او در يکي از مصاحبه هايش مي‌گويد، آن بالا دارند سر مي‌برند و منظورش مبارزات مسلحانه بود و سهراب نشسته مي‌گويد آب را گل نکنيد. در حالي که به نظر من، بزرگترين شاعران معاصر ما، يکي سهراب و ديگري فروغ است. البته نمي‌خواهم ارزش شاملو را نفي کنم؛ ولي اينگونه نيست که از او بت بسازيم. او شعر خوب دارد، شعر متوسط و بد هم دارد. اما سهراب تحولي بزرگ ايجاد کرد و از طرف جامعه روشنفکري ما طرد شد.»

وي گفت: «آذر نفيسي در مجله «کلک» جوابيه‌اي به رضا براهني داد و گفت اگر از منظر سياسي نگاه کنيم، سهراب در آن دهه‌ها مظلوم واقع شد. جو ايدئولوژيک بر فضاي روشنفکري حاکم بود و در اين فضا شهامت مي‌خواهد کاري کني که پايت نلغزد و همه به تو پشت کنند؛ در حالي که سهراب به طرف زبان مردم مي‌آيد و جهانش جهاني ديگر است.»

احمدي همچنين بر نگاه و جهان بيني و زبان ساده شعر سهراب تاکيد کرد و ادامه داد: «در فضايي که جامعه روشنفکري، سهراب را مطرود کرده و وي تحت فشار بود، هشت کتابش را خودش چاپ کرد.»
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: