۰

۴ سکانس از سرو قلیون در شهرهای کشور

شام پیمانکاری را خورده نخورده به هوای کباب دنده تاکسی می‌گیریم و راهی بیستون می‌شویم. سر بالایی خیابان را طی می‌کنیم و به هر رستورانی که رو می‌زنیم کباب دنده دارد قلیانش را ندارد.
کد خبر: ۱۴۵۳۱۰
۱۲:۵۰ - ۳۱ تير ۱۳۹۶
سکانس یک: ایلام

 آمده ایم عکاسی و مستند سازی، از جاده بیرون شهر به درون که می‌آیی می‌بینی که بر گیسوان جنگل‌های بلوط بیماری کچلی افتاده. می‌گویند درمان این کرم بلوط هم فقط نوعی دارکوب است که گیر نمی‌آید. پس باید با این جنگل‌ها و پوشش مهم گیاهی منطقه خداحافظی کنیم. البته چیز مهم نیست و ما مردمی هستیم که به لطف عدم مدیریت صحیح در عرصه‌های مختلف کلاً به خداحافظی با داشته هایمان عادت کرده ایم. از زاینده رود تا جنگل هیرکانی ابر و تا این گیسوان دردمند ارتفاعات ایلام.

با اینهمه روز سختی گذرانده ایم. کار فشرده است و در این شب اولی تصمیم می‌گیریم ریه‌ای به دود برسانیم و لذتی ببریم. وارد شهر می‌شویم و از هرکه سراغ می‌گیریم خبری از قلیان نیست که نیست! " همه غلاف کرده اند" ... عابری می‌گوید و عبور می‌کند. حال گیری بدی است، اما از آنجا که جوینده یابنده بود بلاخره یک تاکسی حال خراب ما را می‌بیند و به کوچه‌ای تنگ می‌بردمان. ته کوچه در خانه‌ای باز است. از دو پرده باید بگذری تا به حیاط بررسی. داخل حیاط دو تخت گذاشته اند و آنسوی‌تر چوب بلوط است که گر می‌گیرد و جلز و ولز کنان زغال قلیون هایی می‌شود که این جوان در خانه مادرش به قیمت مفت و ارزان ۲۰۰۰ تومان ارائه می‌دهد. تازه اینجاست که می‌فهمیم در تمام شهر حتی یک قلیان آشکار گیر نمی‌آوری کاسبی که پیشکش. گشتی در اینترنت می‌زنیم و با سرعت بیچاره‌ی موبایلمان در آن نقطه کور می‌خوانیم: «با اهمیت موضوع نسبت به جمع آوری قلیان سرا‌ها و پلمپ آن‌ها اقدام شد که بازتاب خوبی را بهمراه داشت و هدف اصلی پلیس از این قضیه حفظ جوانان و از بین بردن کج روی‌های اجتماعی است. فرمانده نیروی انتظامی شهرستان ایلام یادآور ساخت: در همین راستا تعداد ۱۳۰ قهوخانه بصورت زیرزمینی و غیرقانونی که اقدام به تأمین منابع مالی خود می‌کردند در یک عملیات با دستور قضایی جمع آوری و تعداد ۳۲۰۰ قلیان امروز معدوم شد.» از ترس اینکه نریزند بگیرندمان عطای دود دلچسب را به لقایش می‌بخشیم و فرار می‌کنیم.

سکانس دو: کرمانشاه

شام پیمانکاری را خورده نخورده به هوای کباب دنده تاکسی می‌گیریم و راهی بیستون می‌شویم. سر بالایی خیابان را طی می‌کنیم و به هر رستورانی که رو می‌زنیم کباب دنده دارد قلیانش را ندارد. "لامصب بی مایه فطیر است" ته ماجرا کباب را به بدن می‌زنیم و راه می‌افتیم به سمت ته خیابان که یکی زیر گوشمان می‌گوید: «قلیان‌ها را جمع کرده اند، فقط ته این کوچه یک باغ است دم باغ بگو فلانی مرا فرستاده برو تو قلیان هم دارد.» می‌رویم. صد قدم می‌رویم و از اینجا به بعد رسما! وارد یک محوطه خالی از نور می‌شویم. زمینش سنگی و صدای شر شر آب رودخانه و استخرهای پرورش ماهی کاری می‌کند صدا به صدا نرسد. "بازار مسگرهاست" تا نصفش را آمده ایم ناچار تا تهش را باید برویم. مرد است و حرفش. خلاصه به در باغ می‌رسیم و دو جوان سبیل کلفت بر در باغ ایستاده اند. توی باغ هم دو تا سگ به گردن کلفتی همین دو جوان قلدر به درختی بسته اند. به خود نگاه می‌کنم، به دو همراهم نگاه می‌کنم. سرجمع هیکلمان نصف یکی از این دو تا نمی‌شود سگ‌ها پیشکش، هرکار بخواهند با ما می‌کنند اگر بخواهند. اما خدا را شکر طفلی‌ها کاسبند. کنار استخر پرورش ماهی می‌نشینیم و زغال گر می‌گیرد و قلیان دو سیب علم می‌شود. دو تا کام نگرفته ایم که ماشین نیروی انتظامی میرسد. خلاصه شرمسار و سر به زیر قلیان را تحویل دادیم و برگشتیم سر خانه‌ی اول شب. چرا کرمانشاه این شهر بزرگ هم مثل ایلام است؟: «مهندس بهمن خدادادیان کارشناس مسئول بهداشت محیط شهرستان کرمانشاه گفت: از آنجا که قلیان تهدیدی جدی برای سلامتی است جلساتی هماهنگی با دادگستری، اصناف، اتحادیه چلوکبابی‌ها و اداره اماکن برگزار شده و بر همین مبنا مهلت ۱۵ روزه به واحدهای عرضه قلیان جهت جمع آوری داده شده است.

کارشناس مسئول بهداشت محیط شهرستان کرمانشاه با اشاره به ممنوعیت استعمال قلیان در این واحد‌ها بر اساس ماده ۶۸۸ قانون می‌توان نسبت به پلمپ اقدام کرد گفت: همچنین یکی از مشکلات مبتلا به در پارک‌ها و فضاهای سبز کرمانشاه استفاده قلیان در این فضا‌ها است.»

سکانس سه: مشهد

خیر ندیده از این دو شهر و توابع نیمچه کوچکشان از پی انجام کاری به مشهد آمده ایم. غروب است و زیارت و حرم و حالا هوای شاندیز به سرمان زده. یک تاکسی می‌گیریم. از همان تاکسی‌های معروف مشهدی که به نظرم جای یکی دوتایشان در موزه "لوور" فرانسه در کنار آثار ماندگار مشاهیر جهان خالی است. از این نوع تاکسی‌ها هیچ کجای دنیا نمی‌شود پیدا کرد. در ایران خودمان هم نمی‌شود. تاکسی که از حرم تا شاندیز را جوری برود که ۹۰ هزارتومان برایت تاکسی متر بیندازد باید برای تدریس اصول ماکیاولیزم به کمبریج برود. هنوز هم که یادم می‌آید داغ می‌کنم. پیاده یکنفر را کول کنی و تا شاندیز بدوی ۶۰ هزارتومان نمی‌شود چطور ما ۹۰ هزارتومان دادیم و تاکسی متر چطور ۹۰ هزارتومان نشان داده معمایی در حد یازده سپتامبر است. حالیا! به شاندیز رسیده ایم و حسین شیشلیکی را کشتیم بلکه برایمان کنار شیشلیک ترد و خوشمزه اش قلیان بیاورد نیاورد که نیاورد. آخر چرا؟ فهمیدیم مدتی است کلاً قلیان را از مشهد ریشه کن کرده اند. اینجا دیگر حوصله نکردیم برویم قلیان بزنیم. سرچ اینترنتی هم نزدیم. خب زورشان رسیده جمع کرده اند دیگر. آمدیم تا حرم و زیارتی کردیم و موقع بازگشت این رفیقمان پرسید کجا سفره خانه‌ی خوب هست. یک تاکسی دیگر سوارمان کرد. از اینور زیر گذر زیر حرم به آنور که رسیدیم گفت: البته قلیان ندارد. برمان گرداند همانطرف قبلی ۱۲ هزارتومان گرفت. به دوستم گفتم: «تو هم دادی؟»

سکانس چهار: تهران

قانون جمع آوری قلیان گویا کشوری است. نخواستم وارد سکانس‌های زاهدان و سراوان و کرمان بشوم. احساس کردم حستان بهم برمی گردد. یا لا اقل حس عیال که قطعاً. از دود متنفر است از دودکش بیشتر. اما الحمدلله تهران مثل ریاض است فقط برایش دوتا ویزا لازم نیست بگیرید، آنجا حجاب آزاد است اینجا دود. البته بعضی‌ها در بعضی احزاب اصرارشان بود باید تهران جوری باشد که برای ورود به آن دوتا ویزا بگیری، عین ریاض و فقط پولدار‌ها اینجا زندگی کنند که خب بانیان این تفکر به رحمت ایزدی رفتند و الان با هر سطح درامدی می‌توانید در این شهر بدون ویزا هر چقدر دلتان می‌خواهد قل قل کنید و دودش را در فضای وهم آلوم به لبخند دخترکان بزک کرده‌ی دانشجویی که همراه دوستانشان به سفره خانه آمده اند گره بزنید. «دکتر ندافی اعلام کرد که در آخرین جلسه مشترک وزارت بهداشت با مسئولان وزارت کشور بر سر این موضوع به نتیجه رسیده‌اند و دستورالعمل جمع آوری قلیان‌ها در اماکن عمومی بدون مجوز استفاده از قلیان ابلاغ شد. بعد از ابلاغ این دستورالعمل و عزم جدی برای جمع آوری قلیان‌ها، نیروی انتظامی هم وارد کار شد و رئیس پلیس تهران بزرگ از ممنوعیت ورود زنان به چایخانه‌ها و قهوه خانه‌های دارای قلیان از ۲۰ تیرماه خبر داد و اعلام کرد که با متخلفان برابر قانون برخورد می‌شود... سردار حسین ساجدی‌نیا آن روز‌ها در حاشیه یکی از دیدارهای مردمی‌اش گفت: «در پی درخواست شهروندان و گلایه خانواده‌ها با هماهنگی مراجع قضایی از ۲۰ تیرماه در راستای طرح برخورد با ناهنجاری‌های اجتماعی، ورود خانم‌ها به چایخانه‌هایی که درآن‌ها قلیان عرضه می‌شود برابر ماده ۲۷ قانون صنفی ممنوع می‌شود.» بیست تیرماه البته گذشت یا شاید این قانون فقط برای همان بیست تیرماه بوده. شاید هم مامورینی که باید بروند از پله سفره خانه‌ها پائین شامه شان بوی قلیان را حس نمی‌کند و تخلفی رخ نمی‌دهد. شاید هم این‌ها که در میان دود در آغوش معشوق خود نشسته اند یا دو سه نفری با هم آمده اند زن نیستند! دود است و وهم و باید قبول کرد چشم آدمی حتی در کوچه پائین میدان ولی عصر، زرتشت، مطهری، سر ویلا و... اشتباه می‌بیند دیگر. آدم است! عقاب که نیست و قطعاً بحث سود دیوانه کننده سرو قلیان به دختر‌ها و پسر‌ها و مسایل اینچنینی نیست و من مطمنم برای قضیه‌ی قلیان هیچ پشت پرده‌ای وجود ندارد و پشت همه‌ی قلیانکده‌های پایتخت فقط و فقط به زغال خوب و رفیق ناب گرم است وگرنه قانون که شوخی سرش نمی‌شود و در همه‌ی کشور یکسان اجرا می‌گردد.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: