شیعه نیوز: امام موسی کاظم(علیه السلام) به دنیا به چشم هدف نمینگریستند و اگر مالی فراهم میآوردند، دوست داشتند با آن خدمتی انجام دهند و روح پریشان افسردهای را آرامش بخشد و گرسنهای را سیر کنند و برهنهای را بپوشانند.
محمدبنعبدالله بکری میگوید: از جهت مالی سخت درمانده شده بودم و برای آنکه پولی قرض کنم وارد مدینه شدم، اما هر چه این در و آن در زدم نتیجه نگرفتم و بسیار خسته شدم. با خود گفتم خدمت حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر -درود خدا بر او- بروم و از روزگار خویش نزد آن بزرگ شکایت کنم.
پرسان پرسان ایشان را در مزرعهای در یکی از روستاهای اطراف مدینه سرگرم کار یافتم. امام برای پذیرایی از من نزدم آمدند و با من غذا میل فرمودند، پس از صرف غذا پرسیدند: با من کاری داشتی؟ ماجرا را برایشان عرض کردم، امام برخاستند و به اتاقی در کنار مزرعه رفتند و بازگشتند و با خود سیصد دینار طلا (سکه) آوردند و به من دادند و من بر مرکب خود و بر مرکب مراد سوار شدم و بازگشتم. (45)
عیسی بن محمد که سنش به نود رسیده بود، می گوید: یکسال خربزه و خیار و کدو کاشته بودم، هنگام چیدن نزدیک میشد که ملخ تمام محصول را از بین برد و من یکصد و بیست دینار خسارت دیدم.
در همین ایام، حضرت امام کاظم علیه السلام، (که گویی مراقب احوال یکایک ما شیعیان میبودند) یکروز نزد من آمدند و سلام کردند و حالم را پرسیدند، عرض کردم: ملخ همه کشت مرا از بین برد.
پرسیدند:چقدر خسارت دیدهای؟
گفتم: با پول شترها صد و بیست دینار.
امام علیه السلام یکصد و پنجاه دینار به من دادند.
عرض کردم:شما که وجود با برکتی هستید به مزرعه من تشریف بیاورید و دعا کنید.
امام آمدند و دعا کردند و فرمودند:
از پیامبر روایت شده است که: به باقیماندههای ملک و مالی که به آن لطمه وارد آمده است، بچسبید.
من همان زمین را آب دادم و خدا به آن برکت داد و چندان محصول آورد که به ده هزار فروختم.