۰

شيطان پرستان از كجا مى آيند؟

شيطان پرستى ريشه در بخشى از فلسفه و انديشه سياسى و اجتماعى غرب دارد. انديشه اى كه خشونت براى رهايى از قيد و بندهاى اخلاقى را دامن مى زند. انديشه اى كه انسان غربى را از دين و معنويت تهى مى كند و در نهايت، غرق شدن در لذات و ماديات معنوى را بر هر قاعده و محدوديت اخلاقى ترجيح مى دهد.
کد خبر: ۱۴۰۱۰
۱۹:۱۰ - ۱۸ مرداد ۱۳۸۸
 سؤال هائی همانند اينكه «آيا واقعاً در ايران شيطان پرست و شيطان پرستى به مفهوم مدرن آن وجود دارد» نيز مطرح شده كه تلاش شده است در اين نوشتار پاسخ هايى را براى آن ارائه كنيم.
اما موضوع اصلى اين نوشتار بررسى دقيق تر ريشه ها يا دلايل شكل گيرى اين انحراف كلان فرهنگى، سياسى و اجتماعى در غرب است. در بررسى عوامل شكل گيرى كلى شيطان پرستى در غرب با توجه به مطالعات و بررسى هاى صورت گرفته مى توان چند عامل ذيل را مورد بحث قرار داد:

- فلسفه و انديشه سياسى- اجتماعى غرب
- خشونت و بازتوليد توحش در غرب
- پيوستگى فرهنگ زندگى آمريكايى با منافع ملى آمريكا
- فقدان هويت و الگوى انسان غربى
- خالى بودن جامعه غربى از دين و معنا
- سوداگرى هاى سودجويان
در ادامه اين نوشتار به تشريح هر يك از بندهاى مورد اشاره خواهيم پرداخت.

فلسفه و انديشه سياسى - اجتماعى غرب
فلسفه غرب موضوع و مقوله اى است كه در بسيارى از شؤون زندگى انسان غربى قابل جست وجو و ملاحظه است. در سبك زندگى، اداره جامعه، مشاركت سياسى، تفريح و. . . همه و همه حامل آموزه ها و نمادهايى از فلسفه سياسى غرب است.

براى انسان غربى امروز ليبراليسم به عنوان ايدئولوژى تعيين كننده در تمامى عرصه هاى فرهنگى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و. . . مطرح بوده و همواره به رغم ادعاهاى متفاوت تئوريسين هاى ليبراليسم، به امور مقدس بدل شده است.

ليبراليسم تعريفى از انسان ندارد، به جز آنكه آدمى موجودى دو پاره از «درد و لذت» است و حكومت بايد از دردها بكاهد و به لذت ها بيفزايد و در همين مرحله است كه هر عمل خلاف اخلاق و شنيعى صرف آنكه لذت بخش و شادى آور باشد، توجيه و تجويز مى شود.

در همين رابطه موضوع اظهارات فلسفى «لاك» در ارتباط با طبيعت بشر قابل توجه است: آزادى طبيعى بشر عبارت است از هرگونه قدرت ما فوق زمينى رها باشد و تابع اراده يا اقتدار قانونى بشر نباشد، بلكه فقط از قانون طبيعت پيروى كند. (۱)

جان لاك در جايى ديگر نيز ابراز عقيده مى كند: آزادى آن است كه فرد تا جايى كه قوانين متبوعه او اجازه مى دهد، در آنچه مى خواهد با شخص خود، كار خود و مستملكات خود و تمامى دارايى خود بكند، آزاد باشد و... بلكه آزادانه به دنبال هر راهى كه مى خواهد برود. . . (۲)

اين آزادى گرايى و امثال چنين تلقيات ناپخته اى از آزادى باعث شد تا انسان غربى درصدد مقابله با هر چيزى برآيد كه او را محدود مى كند.

حتى تاريخ اروپا و غرب شاهد مبارزه گروه قابل توجهى با قوانينى بوده كه به دست بشر و براساس غرايض خود او بنا شده بود كه اين گروه بعداً ذيل عنوان آنارشيست ها به خودنمايى پرداختند.

در هر حال منظور از اشاره به فلسفه غرب اين مهم بود كه شيطان پرستى با توجه به شعارهايى نظير آزادى و رهايى از هر نوع قيد و بند، به نحوى ريشه در فلسفه غرب دارد.

همچنين در بيان روحيات آنتوان لاوى، پايه گذار شيطان پرستى آمريكايى ذكر شده است كه وى علاقه وافرى به «نيچه» تئوريسين«پوچ گرايى» و «اصالت قدرت» ابراز مى كرد.

همچنين در فهرست چهره هاى مورد علاقه لاوى ساير پوچ گرايان يا طنزپردازان و نويسندگان كه ديد بسيار تيره اى نسبت به جهان و ماهيت انسان دارند به چشم مى خورد كه همگى تلاش مى كردند تا به نوعى «انسان را گرگ انسان» معرفى كنند.

همچنين بايد توجه داشت بسيارى از ويرانى هاى ديگر اخلاقى غرب نيز مولود فلسفه مادى گرايانه و پوچ گرايانه غربى است كه انسان را موجودى ناقص الخلقه و سرشار از غريضه و تباهى توصيف و تفسير مى كند.

طبيعتاً از چنين فلسفه اى نمى توان انتظارى بسيار زياد داشت و بايد به همين شرايط نامساعد اخلاقى رضايت داد.

خشونت و بازتوليد توحش در غرب
آنتوان لاوى و سپس مرلين منسون هر دو اظهار داشته اند مدتى را در نشريات حوادث آمريكا به عنوان خبرنگار و عكاس در امور جنايى مشغول به كار بوده اند.
 
 
آمارهاى خيره كننده اينترپل (پليس بين الملل) در آمريكا و برخى ديگر از كشورهاى غربى، تاييدكننده موج وسيعى از انواع خشونت هاى وحشت آفرين در اين كشورهاست.

اما در اين ميان برخى از لابى هاى پرنفوذ در اين كشورها كه دست اندركار امور فرهنگى و هنرى و مؤسسات بسيار بزرگى مثل هاليوود هستند با جهت گيرى خاصى به بازتوليد اين خشونت ها مى پردازند.

برخى از صاحبنظران بر اين باورند كه كمپانى هاى بزرگ نظامى كه اسلحه هاى گرم انفرادى را توليد مى كنند، سفارش دهندگان اصلى فيلم هاى وحشت آفرين به سينماى هاليوود هستند.
هر دو گروه نيز (يعنى گروه فعالان هنرى و فرهنگى در هاليوود و مجتمع هاى نظامى) از گروه هاى پرنفوذ صهيونيسم بين الملل تغذيه و پشتيبانى مى شوند.

دقيقاً در همين تقاطع قابل توجه است كه مى توان به نقش لابى هاى پرنفوذ صهيونيستى در بازتوليد خشونت هاى ويرانگر در سراسر جهان و به ويژه آمريكا اشاره كرد البته بايد در اين بخش يادآورى شود كه آتش خشونت هاى مختلف دامن رژيم صهيونيستى را نيز گرفته و هر روز حتى در پادگاه هاى نظامى اسراييل سربازان اسير خشونت هاى جنسى هم قطارانشان مى شوند.
همچنين بايد توجه داشت در جامعه آمريكا خشونت يك مفهوم كاملاً مردود نيست بلكه به عنوان يك ارزش اجتماعى در بسيارى از موارد تبليغ مى شود و حتى پليس اين كشور از انجام اعمال خشونت آميز عليه شهروندان نيز دريغ نمى كند.

وجود قتل هاى شبكه اى بسيار وحشيانه در آمريكا و تجاوزهاى پى در پى جنسى و خشونت عليه ساير نژادهاى انسانى واقعيت هايى است كه هر شهروند آمريكايى هر روز آنها را مشاهده مى كند و از آن تاثير مى پذيرد. تولد شوم شيطان پرستى نيز مرهون علل و عوامل متعددى از جمله تبديل شدن خشونت به يك ارزش در جامعه غرب و خصوصاً آمريكاست.

بسيارى از كسانى كه با اين انحراف بزرگ اخلاقى و اجتماعى آشنايى دارند به خوبى مى دانند خشونت هاى وحشيانه و غيرضرورى از ويژگى هاى خاص پيروان اين دست از گروه هاست.

پيوستگى فرهنگ زندگى آمريكايى با منافع ملى آمريكا
رهبران بسيارى از كشورهاى جهان بر اين باورند كه فرهنگ اجتماعى و سياسى شهروندان آن كشورها در ارتباط مستقيم با تامين منافع ملى كشورشان هستند.

برپايه همين باور دولت ها به تنظيم و مهندسى فرهنگ عمومى كشورشان و اثرگذارى بر باورهاى عمومى رايج مى پردازند، اما نكته حائز اهميت آن است كه سركردگان آمريكايى فرهنگ مناسب و آمريكايى خوب را يك آمريكايى بدون عقيده، مخالف با خانواده، دين گريز، خوش گذران و. . . توصيف مى كنند كه البته بسيارى از شهروندان عادى آمريكا نيز به اين تعريف حكومتى واكنش هاى منفى نشان مى دهند.

اين در حالى است كه سينما، تلويزيون و شبكه هاى رسمى و غيررسمى كه در امر فرهنگ سازى در آمريكا فعال مى باشند، دائماً در تلاشند تا شهروند خوب را شهروندى لاابالى معرفى كنند.

طبيعى است در چنين شرايطى برنامه هاى فرهنگى سازمان هاى جاسوسى آمريكا و در صدر آنان سيا(CIA) روى تهى سازى فرهنگى ساماندهى شود. حضور «مايكل آكينو» جاسوس شناسنامه دار سازمان سيا در كنار آنتوان لاوى كه بعداً خود نيز فرقه جديدى از شيطان پرستى را پايه گذارى كرد و به بسط برنامه هاى انحرافى آمريكا در قبال مردم جهان پرداخت، گواهى روشن بر اين مدعاست.

اينگونه تعريف منافع باعث مى شود تا فرهنگ زندگى آمريكايى به عنوان يك محور عمده در برنامه هاى ترويجى سازمان هاى جاسوسى آمريكا براى خلع سلاح فرهنگى نيروهاى معارض يا كشورهايى كه در آنها به صورت بالقوه اين نيروها ممكن است وجود داشته باشند، مورد استفاده قرار بگيرد.

صرف نظر از ساير مباحث اين ويژگى ها در فرهنگ زندگى آمريكايى همچون تنوع طلبى، لذت جويى، خشونت گرايى، بى قيد و بندى و. . . زمينه ساز شكل گيرى برخى از گروه هاى انحرافى نظير راديكال ترين شكل آن «شيطان پرستى» يا «شيطان گرايى» است.

فقدان هويت و الگوى انسان غربى
انسان غربى به نحو بارزى از عدم حضور يك الگو در رنج و عذاب است و به فراخور آن به خلق الگوهاى كاذب و ناچيز دست مى زند. اين الگوها كه خود نيز فاقد هويت هستند، به نحوى بايد طراحى شوند كه معارضه اى با دموكراسى لائيك و جامعه سكولاريزه شده غرب به وجود نياورند.
اين الگوها بايد به اندازه كافى شكننده و در خدمت چند صباحى بيشتر نباشند.
دين ستيزى و تقدى زدايى از جمله مواردى است كه در سلسله اقدامات و نكات القايى الگوهاى غربى به تناوب ديده مى شود و اين وضعيت در الگوهاى دست ساز «شيطان پرستى» نيز كاملاً مشهود است.

انسان غربى كه عميقاً دچار احساس بى هويتى و پوچى است مى كوشد تا به مدد اين الگوهاى كاذب خود را از سراب نيستى و بى هويتى نجات دهد، اما دريغ از آنكه هيچ تشنه اى با سراب طعم سيرابى را نمى چشد.

شايد در اينجا لازم به ذكر اين مهم باشد كه درست براساس همين دليل هيچ جوان ايرانى نمى تواند به معناى حقيقى كلمه به سلك گروه هاى شيطان پرستى و انواع جديد يا قديم آن درآيد زيرا جوان ايرانى چه در آموزه هاى مذهبى و چه در فضاى ملى داراى اسطوره هاى سترگ و ارزشمندى است كه آنان را قياس با هيچ يك از الگوهاى فاسد غربى نيست. اگرچه ممكن است اين گروه ها براى مدت كوتاهى هوادارانى را به خود جذب و اثرات مخربى را ايجاد و از صحنه جامعه نيز محو شوند.

خالى بودن جامعه غربى از دين و معنا
وقتى جامعه اى از معنويت و به معناى صحيح آن دين به دور مانده، طبيعى است كه در انواع گرفتارى هاى فكرى ق€… فلسفى و اخلاقى ق€… اجتماعى نظير شيطان پرستى مغروق خواهد شد البته دولت ها و جريان هاى كلان ذى نفوذ غربى مدت هاى بسيار زيادى كوشيدند تا عرفان هاى كاذب و سكولار را جانشين ميل معنويت خواهى مردم نمايند، اما خالى شدن جامعه انسانى از دين اثرات مخرب خود را بر جاى گذاشت.

امروزه تقريباً تمامى مبلغان آيين هاى توحيدى و الهى به صورت يكپارچه به مقابله با جريان هاى انحرافى نظير شيطان پرستى پرداخته اند. به طور مثال كليساى كاتوليك برنامه مفصلى را در مقابله با موسيقى «راك» و «شاليكا» به مرحله اجرا گذاشت كه البته توفيق چندانى نيافت.
در هر حال شكل گيرى گروه هايى نظير شيطان گرايى در غرب هشدارى است براى مسؤولان كشورهاى شرقى و خصوصاً اسلامى براى تقويت هر چه بيشتر آموزه هاى دينى در راستاى ايمن سازى فرهنگى.

سوداگرى هاى سودجويان
مساله پول همواره از جمله عواملى بوده است كه رويدادهاى گوناگونى را در جهان رقم مى زند.
سرمايه گذارى هاى كثيف در جهان كه اغلب نيز در دست گروه هاى صهيونيستى قرار دارد از تجارت زنان و دختران گرفته تا توليد و توزيع فيلم و سايت هاى ضداخلاقى و مستهجن در انحصار كامل يك لابى بزرگ اسراييلى قرار دارد. اين گروه براى تامين منافع هر چه بيشتر مالى خود به خلق گروه هاى هرزه گراى جنسى كه اعمال وحشيانه و البته متنوعى را در اين رابطه تبليغ مى كنند، مبادرت مى نمايد.

اين سودجويان در امر تجارت كثيف مذكور از متخصصان غيرمتعهد در امورى همچون رسانه ها، فرهنگ و هنر و حتى روانشناسى بهره مند مى شوند و خدمت آنان را خريدارى مى كنند.
بسيارى از خوانندگان گروه هاى شيطان پرستى در خارج از كشور به عنوان عامل اين باند بزرگ اقتصادى عمل كرده و از سرزير حساب هاى بانكى بين المللى سركردگان لابى استفاده مى كنند.

گروه هاى توليد لباس، جواهرات و زيورآلات و... نيز از جمله مجموعه هاى اقمارى سوداگرانى هستند كه از زاويه «مدگرايى» جوانان كم آگاه نهايت سوءاستفاده را به عمل مى آورند.
پى نوشت ها:
۱- و.ت. جونز- خداوندان انديشه سياسى، جلد دوم، قسمت اول، ص ۲۰۳
۲- همان، ص ۲۰۵.
 
منبع: جهان نیوز 
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: