به گزارش «شیعه نیوز»، این روزنامه در گزارشی به قلم پژوهشگر آمریکایی آدام وینشتاین، نوشت: سال هاست که ایران لقب ناخوشایند «بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان» را گرفته است.
با وجود این، از 61 گروهی که نامشان در فهرست سازمان های تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته است، اکثریت چشمگیر آنها گروههایی هستند که الهام گرفته از وهابیت هستند و از حمایت مالی سعودی ها برخوردارند؛ گروههایی که تمرکز خود را روی غرب و ایران به عنوان دشمنان اصلی خود معطوف کرده اند.
تنها دو گروه (از گروههایی که نامشان در این فهرست سیاه است) شیعه هستند - حزب الله (لبنان) و گردان های حزب الله (عراق)-، و تنها چهار گروه تاکنون ادعای دریافت حمایت از ایران کرده اند.تقریباً همه گروههای شبه نظامی سنی موجود در این فهرست، یا از دولت سعودی یا شهروندان سعودی حمایت قابل توجهی دریافت می کنند. وهابیت، ایدئولوژی توافق بین بلندپروازی های افراد متعصب و افراطی، و نیازهای حاکمان (عربستان) است.
وهابیت را می توان زیرمجموعه مذهبی-سیاسی رویکرد سلفی در اسلام دانست.سلفی ها نام خود را از السلف الصالح یا «یاران پرهیزگار» (حضرت) محمد (ص) گرفته اند و مدعی اند که از سیره وی تبعیت می کنند.چیزی که وهابیت را از سلفی گری متمایز می کند، این است که وهابیت برای حفظ قدرت خود وابسته به آل سعود است، در حالی است که سلفی گری پدیده ای جهانی است.
* وهابیت از کجا آمد؟
همکاری ابن سعود، رهبری روحانی و قبیله ای به نام عبدالوهاب در قرن هجدهم موجب پیوند دو منشاء مشابه مشروعیت در عربستان - شباهت مذهبی و قبیله ای- شد.روحانیان موسوم به علماء اختیارات و قدرت الهی داشتند و سپس خودشان این قدرت و اختیارات را به آل سعود اعطا کردند.در مقابل، علماء از خطراتی که زمامداری به همراه دارد، حفاظت می شوند.وهابیت را باید از سلفی های جهادگرا متمایز دانست، زیرا وهابیت به شدت وابسته به دولت سعودی است، و بنابراین ماهیت آن انقلابی نیست.
خاندان سلطنتی در تنگنای بین اصلاحات لازم برای توسعه اقتصادی و روابط سیاسی قوی با غرب، و مطالبات محافظه کارانه تر جنبش وهابیت قرار دارد.یکی از این مطالبات، چشم بستن بر حمایت و صدور تروریسم و جهاد در جنوب آسیا، خاورمیانه و حتی غرب است.برخی مدعی اند که از وهابیت و عربستان به عنوان سپر بلا استفاده می شود، در حالی که در حقیقت، علل واقعی تروریسم اسلامی بسیار پیچیده تر است.محمد الیحیی در مقاله ای در نیویورک تایمز با عنوان «تروریسم را به گردن وهابیت نیندازید»، همین استدلال را مطرح کرد.اصل این استدلال این است که «اسلام گراترین شبه نظامیان هیچ ربطی به وهابیت سعودی ندارند.» برای مثال، وی تاکید می کند که طالبان از فرقه «دیوبندی» هستند؛ «فرقه ای ضدامپریالیستی از دین اسلام که در واکنش به استعمارگری انگلیس در جنوب آسیا ظهور کرد، و القاعده «روندی افراط گرایانه را دنبال می کند که از اخوان المسلمین نشات می گرفت.»
با اینکه درک گوناگون از علل تروریسم مهم است، اما این امر نباید باعث شود سیاستگذاران منشاءآشکار آن را نادیده بگیرند.به طور قطع درست است که همه جنبش های افراط گرای سنی ریشه در وهابیت ندارند.ادبیات اسلام گرای ضددولتی اخوان المسلمین، همچون حسن البنا و سید قطب الهام بخش القاعده بوده است.اما سازمان ها و جنبش ها به تدریج تکامل می یابند.القاعده ای که ما امروز می شناسیم، تا حد زیادی محصول ارکان افراطی تر جنبش وهابی است که ریاض با آن کنار می آید و آن را ترویج می کند.
* صدور افراطی گرایی به پاکستان
با وجود این، پاکستان بیشتر از جهان عرب، در معرض صدور افراط گرایی از عربستان سعودی قرار دارد.گونه ای از سلفی گری تحت حمایت سعودی موسوم به جنبش اهل حدیت در سراسر پاکستان ترویج یافته است، و در عین حال، جنبش اصول گرایانه دیوبندی در این کشور بیش از پیش از حمایت کمک کنندگان از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برخوردار شده است.
بر اساس یکی از اسناد دولتی آمریکا، «سازمان های «خیریه اسلامی» در عربستان سعودی و امارات عربی متحده که ظاهراً از حمایت مستقیم دولت های این کشورها برخوردارند، سالانه حدود 100 میلیون دلار به عنوان حمایت مالی در اختیار روحانیان دیوبندی و اهل حدیث در منطقه قرار می دهند.» این نوع آمیختگی سلفی گری و جنبش دیوبندی به قیمت برداشت هایی متفاوت از اسلام در جنوب آسیا تمام شده است، همچون فرقه (صوفی) بریلوی.
رابطه نزدیک عربستان سعودی و پاکستان به دوره فعالیت دولت ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر پیشین پاکستان باز می گردد.بر اساس یکی از گزارش های سیا که به تازگی در دسترس قرار گرفته است، بوتو سال 1975 در سفر دولتی به عربستان، «کمک سخاتمندانه ای از این کشور دریافت کرد.» پاکستان در ازای چنین حمایتی «کارشناسان و مشاوران نظامی در اختیار نیروهای مسلح عربستان قرار داد.» دیگر اسناد سیا نشان می دهد در دوره دیکتاتوری نظامی ضیاءالحق، پاکستان حضور شوروی در افغانستان را که سال 1979 آغاز شد، تهدیدی حیاتی می دانست.بنابراین، آژانس اطلاعاتی پاکستان برای آموزش «مجاهدین» در مبارزه نظامیان شوروی سابق با سعودی ها و کمک به آمریکا اشتیاق زیادی داشت.
مقامات سعودی طبیعتاً به خاطر جایگاه عربستان به عنوان خادم الحرمین الشریفین (دو مورد از مقدس ترین اماکن مذهبی مسلمانان در جهان) از افسران پاکستانی احترام بیشتری دریافت می کردند تا همتایان آمریکایی خود.آمریکا همچنین میزان حمایت افسران پاکستانی از شبه نظامیانی را که سال ها صرف آموزش آنها می کردند، کم اهمیت می شمردند.آژانس اطلاعاتی پاکستان به یک رابط بین عربستان سعودی و گروههای شبه نظامی اسلام گرا در جنوب آسیا تبدیل شد.آژانس اطلاعاتی پاکستان در دهه 1990 برای مقابله با تهاجمی که از سوی هند احساس می کرد، تمرکز خود را روی کشمیر و پنجاب معطوف کرد.
اما ارتباطات عمیق بین دستگاه اطلاعاتی پاکستان و گروههای شبه نظامی مختلف پس از حملات 11 سپتامبر که تمرکز پاکستانی ها دوباره به افغانستان معطوف شد، تقویت شد.در عین حال، آژانس اطلاعاتی پاکستان با برخی گروههای شبه نظامی درگیر شد و در عین حال به گروههای دیگری همچون شبکه حقانی اجازه داد همچنان قدرتمند باقی بمانند.
پس از پیدا شدن اسامه بن لادن در پاکستان، آمریکا حملات هواپیماهای بدون سرنشین به بهشت های امن را تسریع بخشید، و آژانس اطلاعاتی پاکستان با افشای نام رئیس دفتر سیا در اسلام آباد، این اقدام آمریکا را تلافی کرد.افشای نام این مقام سیا به تهدیدهای متعدد مرگ علیه وی منجر شد.
* معامله اسلام آباد-ریاض چیست؟
دلارهایی که از کشورهای سنی عربی حوزه خلیج فارس ارسال می شود، همچنان موجب تقویت گروههای افراطی در پاکستان است، این در حالی است که عملیات انتحاری مرتبط با مدارس تحت حمایت سعودی همواره جان شمار زیادی از غیرنظامیان پاکستانی را می گیرد.سران پاکستان در ازای مدارا با تروریسم تحت حمایت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، امنیت دریافت می کنند.
آنها زمانی که در مسند قدرت هستند، ارتشی غیررسمی از شبه نظامیان را دارند که می توانند برای مقابله به هر چیزی، از جدایی طلبان بلوچ گرفته تا هشدار به هند، آنها را فرا خوانند.زمانی هم که از قدرت کنار می روند، دریچه نجاتی برای حفاظت از خود و خانواده شان دارند.
تابستان سال 2000 که نواز شریف، نخست وزیر پاکستان در خصوص فساد مالی، آدم ربایی، و هواپیماربایی مجرم شناخته شد، عربستان پذیرفت که او در این کشور در تبعید زندگی کند.آصف زرداری، همسر بی نظیر بوتو و رئیس جمهور سابق پاکستان که متهم به فساد مالی بود سال 2016 به «تبعید خودخواسته» در امارات عربی متحده رفت.همچنین پرویز مشرف، رئیس جمهور پیشین پاکستان در حال حاضر برای اجتناب از پیگیرد قانونی به اتهام خیانت در دبی مخفی شده است.
اما صدور افراط گرایی از عربستان همواره با طراحی صورت نمی گیرد.ایان تالبوت در کتاب خود درباره تاریخ پاکستان نوشته است: «دسترسی پاکستانی های طبقات پایین تر به مهد اسلام (عربستان) موجب تشویق هر چه بیشتر ذهنیتی مطلوب درباره اسلام گرایی شد، هر چند ضیاء دریافت که تاثیر این امر بر فرقه گرایی غیرقابل پیش بینی و به طور بالقوه بی ثبات کننده است.» عربستان سعودی از آثار افراط گرایی خود نگران است و به تازگی 40 هزار کارگر پاکستانی را به خاطر نگرانی های تروریستی از کشور اخراج کرده است.
* مسئولان ایالت سند برای چه التماس کردند؟
امروزه جنوب آسیا، از مناطق کوهستانی کابل گرفته تا بازارهای کراچی و هتل های بمبئی، درگیر خشونت فرقه ای است.فوریه امسال، حملات انتحاری صدها کشته در نقاط مختلف پاکستان بر جا گذاشت.مسئولان ایالت سند ملتمسانه از دولت مرکزی خواستند سمینارهایی را که با حمایت مالی کشورهای عربی سنی حوزه خلیج فارس برگزار می شود، متوقف کند.اما دولت این درخواست را رد کرد.
* جایزه ملک فیصل به چه کسی رسید؟
عصر اینترنت به تلاش های تبلیغاتی شخصی روحانیان سعودی کمک کرد.پیام های افراط گرایانه واعظان سعودی و دست پرودگان آنها را می توان در تلفن های همراه در سراسر جهان مشاهده کرد.دانشجویان برای شرکت در سمینارهای (مذهبی) به مکه «مکرمه» و مدینه «منوره» اعزام می شوند و سپس از آنجا باز می گردند تا معلومات خود را به صدها نفر در مدارس (علوم دینی) که در سراسر جهان گسترده شده است، آموزش دهند.
پیام این نمایندگان عربستان همیشه پیام شبه نظامی نیست، بلکه گاهی شاید پیامی خطرناک تر باشد که همان توجیه و دفاع از دیدگاههای خود است.ذاکر نایک، سخنران مذهبی مشهور تلویزیونی هند سال 2008 حملات 11 سپتامبر را کار دولت بوش برای بدنام کردن اسلام دانست.وی همچنین گفت: «اگر او (اسامه بن لادن) آمریکای تروریست را که بزرگترین تروریست است، به وحشت انداخته است، من هم با او هستم.» نایک با وجود این اظهارات به خاطر «خدمت به اسلام» جایزه بین المللی ملک فیصل را دریافت کرد.
تئوری های توطئه وی از اهمیت حیاتی برای جایگاه عربستان سعودی در میان توده مسلمانانی برخوردار است که الزاماً در معرض خشونت نیستند.با وجود این، تئوری های توطئه ای که در آنها، معضل افراط گرایی در خود عربستان نادیده گرفته می شود، موضوع تازه ای نیست.شایعات درباره مشارکت آمریکا در تصرف مسجدالحرام در مکه «مکرمه» منجر به حمله به سفارت آمریکا در اسلام آباد در سال 1979، و کشته شدن دو تبعه آمریکایی شد.
در عین حال، عربستان برای اینکه یک حامی دولتی - یا حتی فراهم کننده زمینه- تروریسم قلمداد نشود، سالانه میلیون ها دلار برای شرکت های روابط عمومی هزینه می کند.عربستان سعی می کند با تلاش برای نامرتبط جلوه دادن خود با فاحش ترین اقدامات تروریستی در جهان اسلام، و در عین حال استقبال از یک پیام سلفی، آثار واعظان متعصب خود را کنترل کند.عربستان در واشنگتن تلاش می کند خود را به طور کلی نامرتبط و جدا از تروریسم و افراط گرایی معرفی کند.
* اتحاد واشنگتن-ریاض علیه مسکو
مالکولم ترنبل، نخست وزیر استرالیا یک بار از اوباما پرسید:« سعودی ها دوست شما نیستند؟» اوباما پاسخ داد: «این موضوع پیچیده است.» عربستان سعودی چطور می تواند به عنوان شریکی مؤثر در مبارزه با تروریسم عمل کند، در حالی که امنیت داخلی این کشور وابسته به صدور مستمر تروریسم است؟ در اوایل دهه 1930 که شرکت های آمریکایی برای نخستین بار شروع به بررسی بازار نفت عربستان کردند، خاندان سلطنتی عربستان، آمریکا را به انگلیس ترجیح داد، چرا که انگلیسی ها را امپریالیست هایی زیر نقاب تاجر می دانست.
همکاری با «دشمن دشمنم» در دوران جنگ سرد نزدیک تر شد، و در یادداشت تفاهم سیا در سال 1983، هدف تعیین شده برای مهار شوری سابق به عنوان «سیاست خارجی مکمل» آمریکا و عربستان توصیف شد.این واقعیت که عربستان سعودی ظهور دوباره بنیادگرایی اسلامی به منظور مقابله با شوروی را ترویج کرد، موجب نگرانی جامعه اطلاعاتی آمریکا نشد.
زمانی که جنگ خلیج (فارس) به انتقاد شدید از خاندان سلطنتی عربستان به خاطر میزبانی نظامیان غیرمسلمان شد، آنها با همکاری با اکثریت علمای وهابی و انتصاب آنها به سمت های رسمی دولتی به این انتقادها پاسخ دادند.آن دسته از علمایی که برای فعالیت های دولتی بیش از حد افراط گرا بودند، ترغیب شدند تا به خارج از کشور بروند.
* عربستان و 11 سپتامبر
گزارش «28 صفحه ای» که حاوی جزئیات درباره ارتباطات دولت سعودی و هواپیماربایان حملات 11 سپتامبر است، بار دیگر ثابت کرد که نه تنها اتباع غیردولتی سعودی، بلکه خود دولت نیز حمایت مالی و نیروی انسانی در اختیار سازمان های افراط گرای تروریستی قرار داد.اما عربستان ادعا می کند این کشور در مبارزه با افراط گرایی مشارکت دارد.
با این همه، بیشتر حملات تروریستی در عربستان همچنان اقلیت شیعه استان شرقی و اهداف غربی را هدف قرار می دهد.در واقع، پایگاه اینترنتی وزارت خارجه آمریکا به صراحت به اتباع خود در عربستان هشدار داد از «مکان هایی که اعضای اقلیت شیعه در آن تجمع می کنند» خودداری کنند.
زلمای خلیل زاد، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل به تازگی در گزارشی در نشریه پلیتیکو نوشت سعودی ها ادعا می کنند «سیاست صادقانه» جدیدی اتخاذ کرده اند و در گفتگو با وی اذعان کرده اند که در گذشته از افراط گرایان حمایت مالی می کردند.با وجود این، اعترافات محدود و اظهارات نه چندان قاطع برای مبارزه با تروریسم، یکی از ارکان دیپلماسی سعودی است.
دولت سعودی پس از حملات 11 سپتامبر برای تبادل اطلاعاتی و ایجاد مراکزی برای ارشاد تروریست های کم خطر تلاش هایی کرد.اما این تلاش ها بیشتر برای نشان دادن حسن نیتی بود که دستاوردهای درازمدت معدودی در مبارزه با تروریسم به همراه داشت.
* حمایت آل سعود از داعش
افشای «رایانامه های پودستا» مؤید آن است که جامعه اطلاعاتی آمریکا معتقد است عربستان و قطر در حال حاضر «از داعش به طور مخفیانه، حمایت مالی و لجستیکی می کنند.» صدور دیدگاههای متعصبانه و تروریسم سوپاپ اطمینان لازم برای جلوگیری از فروریختن توازن شکننده در جامعه سعودی است.
ماه مه پارسال که ملا منصور، فرمانده طالبان کشته شد، تازه ترین سفر وی به ایران در کانون بحث ها قرار گرفت.این در حالی است که واشنگتن سال ها این موضوع را نادیده گرفت که مقادیر گسترده نیترات آمونیوم استفاده شده برای ساخت بمب های دست سازی که موجب نقص عضو نظامیان آمریکایی در افغانستان شد، از پاکستان تهیه شده بود.
ارتش آمریکا سال 2007 یعنی در اوج جنگ عراق در گزارشی ارزیابی کرد که 45 درصد کل تروریست های خارجی که نظامیان آمریکایی را هدف قرار می دهند، سعودی هستند.با وجود این، در حال حاضر بحث در واشنگتن بر سر این است که آیا اسامی اخوان المسلمین مصر و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست سازمان های تروریستی گنجانده شوند یا خیر.
در عین حال، گسترش شبکه های تروریستی تحت حمایت کشورهای سنی عربی حوزه خلیج فارس بی وقفه ادامه دارد.سیاست مبارزه با تروریسم بیش از آن که برای ارزیابی تهدیدهای واقعی باشد، تا حد رقابتی برای جذب طرفدار تنزل کرده است.آمریکا باید رفتار متفاوت با حامیان پنهان و آشکار تروریسم را متوقف کند.تلاش های گوناگون عربستان برای کنترل افراط گرایی به جای ریشه کن کردن آن نباید به عنوان یک همکاری واقعی مورد تمجید قرار گیرد.این امر در مورد کشورهایی که به طور مخفیانه، هر چند بدون سازماندهی منظم، از تروریسم حمایت می کند، نیز صدق می کند.
* تاوان یک بی توجهی
کارشناسان راهبردی مبارزه با تروریسم باید رویکردی با چشم انداز دراز مدت اتخاذ کنند و بر این موضوع اذعان کنند که حامیان دولتی گروههای تروریستی مسئول پیامدهای اقدامات این گروهها هستند، حتی اگر آن سازمان ها دیگر از دستور حامیان خود تبعیت نکنند و آنها را هدف قرار دهند.
همچنین همانطور که پاکستان تاوان سنگینی برای مدارا کردن با حمایت عربستان از تروریسم وهابیت پرداخت، آمریکا و غرب نیز به تدریج پیامد بی اعتنایی خود به روابط ریاض و دوحه با تروریست ها را احساس می کنند.
در واقع، بهتر است واژه «بزرگترین حامی دولتی تروریسم» از واژگان دیپلماتیک به کلی حذف شود، چرا که این واژه یک کشور را در کانون توجه قرار می دهد و باعث می شود دیگران در سایه آن مخفی بمانند.