طی روزهای گذشته شرایط تشنج زایی بین ترکیه و کشورهای اروپایی همچون هلند به وجود آمده است. این اتفاق میتواند گویای این واقعیت باشد که غرب و بهویژه اتحادیه اروپا بنا به دلایل متعدد تمایلی به دیدار با مقامات ترکیه ندارد. دیدار مقامات معمولاً زمانی صورت میگیرد که امید به دستیابی به نتیجهای مثبت وجود داشته باشد، در غیر این صورت؛ ملاقات حالت رسمی خود را ازدستداده و حتی نتیجه عکس برای طرفین در بر دارد.
اتحادیه اروپا در چند سال اخیر با سیاستها و مواضعی در ترکیه روبرو شده که به هیچ وجه نمیتواند آن را با منافع خود تطبیق دهد. اتحادیه اروپا دراینباره با چندین ابهام در سیاستهای داخلی و منطقهای ترکیه روبرو شدهاند:
نخست؛در حالی که مقامات ترکیه؛ سیل مهاجران سوری و عراقی را به سمت دروازههای این اتحادیه گسیل داشتهاند؛ همزمان بر آتش جنگ داخلی این کشورها دمیدهاند. برای مقامات اروپایی مبهم است که مبادا هدف ترکیه؛ تخلیه جمعیتی یا حتی تصفیه نژادی مرزهای جنوبی خود و بحرانآفرینی و هزینهتراشی برای اروپاییها باشد.
دوم؛ابهام دیگر اروپاییها تلاش هیئت حاکمِ ترکیه برای احیای عظمت امپراتوری عثمانی است. امپراتوری که قرنها وحشت آن بر سر اروپاییها سایه افکنده بود. امروز هم ترکیه بهمحض اینکه به برکت سرمایهگذاری غربیها؛ توانسته اندکی رشد اقتصادی را تجربه کند، دوباره در سودای احیای آن دوران برآمده است و این برای اروپاییها غیرقابل تحمل است.
اصلاحات قانون اساسی و رفتن به سمت حکومت ریاستی که بیشتر خاص حکومتهای آسیایی و آمریکاست نیز بر احساس دوری اروپا از ترکیه افزوده است. در چند قرن اخیر اروپاییها با پشت سر گذاردن حکومتهای پادشاهی؛ آرامآرام به انواع مختلفی از دموکراسی پارلمانی و پادشاهی مشروطه دستیافتهاند. بهگونهای که نشانی از نظام ریاستی در این اتحادیه دیده نمیشود یا حداقل بسیار اندک است. اما تلاشهای جدید ترکیه کاملاً در خلاف جهت رویه اروپاییهاست. این تلاشها در کنار سایر بلندپروازیهای ترکیه؛ باعث خشم و نگرانی اروپاییهاست.
سوم؛تلاش ترکیه برای نزدیکی همزمان به اعراب و اسرائیل و ایفای نقش میانجی بین طرفین است. پس از گذشت دهها سال از زایش شوم رژیم اشغالگر قدس در میانه سرزمینهای اسلامی توسط اروپا، این اتحادیه هیچگاه نتوانست ارتباط این وصله ناجور را با کشورها و ملتهای منطقه برقرار کند. اما ظاهراً ترکیه توانسته است با ایجاد ارتباط با دو طرف این نزاع؛ نهتنها سبب پیوند آنها با یکدیگر شود بلکه پا را فراتر گذاشته و زمینه به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط دیگر کشورهای اسلامی در اقصی نقاط دنیا را فراهم آورد.
اروپا از پیوند بین یهودیان و مسلمانان و نجات دادن خود از قرنها آزار و اذیت آنها بهویژه یهودیان؛ خوشحال است اما نمیتواند بهراحتی از منابع نفتی و منافع حاصل از فروش تسلیحات به اعراب منطقه چشم پوشی کند. اعراب به واسطه شیطنتهای غربیها؛ همواره بخش اعظم درآمد خود را صرف خرید مایحتاج نظامی و غیرنظامی خود از اروپا میکردهاند. اکنون ترکیه قصد دارد بیشتر مایحتاج نظامی و غیرنظامی اعراب را بهتنهایی پاسخگو باشد و صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری اعراب را از غرب به سمت کشور خود بکشاند و این یعنی افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی برای ترکیه و همزمان کاهش اثرگذاری غربیها در منطقه و جهان که بازهم به هیچوجه خوشایند غربیها نیست.
چهارم؛تمایلات شرق گرایانه و نزدیکی به رقبای سنتی اروپا از جمله روسیه، چین و ایران یکی دیگر از مهمترین ابهامات غرب درباره سیاست خارجی ترکیه است. وزیر امور خارجه ترکیه در حالی در تدارک سفر به هلند بودکه رئیسجمهور این کشور، رجب طیب اردوغان، در مسکو به جضور داشت و توانست تحریمهایی که مسکو اوایل سال گذشته میلادی علیه واردات محصولات کشاورزی این کشور وضع کرده بود را لغو کند و این اتفاق بهویژه برای هلند که بهعنوان کشور کشاورزی اروپا شناخته میشود اصلاً خوشایند نیست.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایالاتمتحده آمریکا؛ هزینه ابرقدرتی خود را از جیب دیگران خرج میکند. در بحران اوکراین هم؛ آمریکا با دخالت خود سبب شد تا روسیه به زور متوسل شده و با الحاق کریمه به خاک خود عملاً تنها حائل موجود بین اروپا و روسیه (ناتو و روسیه) از بین برود. تحریمهایی که برای مجازات روسیه هم وضع شد، باعث تشدید خصومتها بین این دو همسایه شد و دسترسی اروپا را به بازار بزرگ شوروی را از بین برد، چرا که مسیر دیگر کشورهای عضو شوروی سابق هم از روسیه میگذرد. ترکیه و چین اما از این تقابل کمال بهره را برده و سیل کالاهای خود را روانه بازارهای بیرقیب مانده روسیه و اقمار شوروی کردند. این امر ناخودآگاه حسادت شدید اروپاییها را سبب شد. هرچند که در این قصه خود اروپاییها مقصر بودند و دهها سال ترکیه را پشت دروازههای این اتحادیه نگهداشته بودند. آمریکا که خود بانی اصلی گسترش بحران اوکراین بود بدون اینکه خسارتی ببیند یا بازاری را از دست بدهد اروپا و روسیه را رودرروی یکدیگر قرارداد و دروازه بازارهای اروپا را برای خود گشودهتر کرد.
نزدیکی به مسکو و تشدید تنش با اروپا
سه سال قبل در حالی که اروپا تلاش میکرد از تبعات چند سال بحران اقتصادی رهایی یابد، به ناگاه دسترسی به بازار چند صدمیلیونی کشورهای شوروی سابق را از دست داد و همزمان با سیل مهاجران مسلمان سوری و عراقی مواجه شد. خروج انگلیس، بهعنوان یکی از مؤثرترین اعضای این اتحادیه و زمزمههای مشابه دیگر اعضا از جمله فرانسه برای جدایی، مقامات اروپایی را بیش از پیش سردرگم کرد. در چنین شرایطی روسیه بهعنوان وارث بلوک شرق، اتحادیه اقتصادی اوراسیا را راه انداخته و در تلاش است تا همه رقبا و همسایگان توانمند اروپا را در آن شریک کند.
ترکیه، ج.ا.ایران،کشورهای سابق شوروی و احتمالاً شرکای شرقی آن، اعضای رسمی و دعوتشده این اتحادیه هستند. اتحادیهای که در صورت موفقیت؛ میتواند از لحاظ اقتصادی و سیاسی؛ رقیب قدرتمند اتحادیه اروپا شود. در چنین شرایطی؛ ترکیه که همواره خود را اروپایی معرفی میکند و تلاش وافری برای عضویت در این اتحادیه دارد و در بسیاری از ساختارهای آن از جمله ناتو عضو یت دارد، نهتنها به درگیری با روسیه اقدام نکرده، بلکه تبدیل به اعضای اصلی این اتحادیه نوپا شده است . همه این تغییرات علائم هشدار را برای اروپا به صدا درآورد. شرایط نگرانکننده و بحرانی اروپا را زمانی بهتر میتوان درک کرد که نگاهی به نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا انداخت. به این ترتیب که در این کشور، بهعنوان حامی و متحد همیشگی اروپا، کسی انتخاب شد که با ساختارهای اروپایی مشکل داشته و به روسیه ابراز تمایل میکند؟!
شرایط فوق قطعاً بهتر میتواند دلیل واقعی عدم تمایل اروپاییها برای استقبال نکردن از مقامات ترکیه را نشان دهد، آنجا که آلمان؛ باوجود اقلیت چندمیلیونی ترکها در این کشور، اجازه برگزاری کمپینهای تبلیغاتی برای همهپرسی نظام ریاستی را نمیدهد و هلند هم از استقبال از سفر وزیر خارجه ترکیه سر باز میزند.
مرگ اروپا نزدیک است و ترکیه سرگردان؛ که آیا هنوز پشت دروازههای این اتحادیه در انتظار بنشیند یا اینکه با زیر پروبال گرفتن کشورهای سابق امپراتوری عثمانی و اتحاد با همسایگان قدرتمند خود همچون روسیه و ایران، قدرت جدیدی را برای خود فراهم کند. همه اینها اروپا را هم نگران کرده است و نمیداند که با قدرتمندتر شدن دوباره ترکیه و روسیه و همزمان پیر و فرتوت شدن اروپا، آیا خاطرات تلخ دوران تزارها و عثمانیها را باید بچشد یا خیر؟!!
حال اروپا در این تنگنا گیرکرده است که با ترکیه چگونه رفتار کند آیا همانند روسها با شدت تمام رفتار کرده و این کشور را با چالش اساسی مواجه کند یا اینکه کج دار و مریز با آن بسازد؟ اگر برخورد سخت داشته باشد ممکن است گسست روابط این کشور با اروپا تسریع شده و روند اتحاد با رقبا تکمیل شود و درنتیجه ترکیه عملاً در صف مقابل اروپا قرار گیرد. با رفتارهایی که اروپا با ترکیه در چند قرن اخیر داشته، خود اروپا بیش از همه واقف است که در صورت احیای مجدد ترکیه؛ باید تاوان بسیار سختی را بپردازد و از چنین آینده احتمالی بسیار بیمناک است. اما اگر بخواهد با ترکیه سازش کرده و در برابر رفتارهای متضاد و متناقض آن سکوت پیشه کند که باید با چالشهای گاهوبیگاه آن عادت کند. همچنان که ترکیهای که هنوز پایههای اقتصادی و صنعتیاش چندان هم مستحکم نشده برای این اتحادیه خطونشانهای بسیار کشیده است؟
منبع: سایت تحلیلی طنین