به گزارش «شیعه نیوز»، رنجور، خسته و از هم پاشیده توصیفی از این روزهای خاورمیانه و روابط دوجانبه و چندجانبه در این منطقه است. شمارش پروندههای بحرانی در این منطقه عملا به فرآیندی غیرممكن بدل شده است و در این میانه حلقه مفقوده نیز همكاریهای منطقهای است. بازیگران منطقهای كه باید به ارادهای سیاسی برای پایان دادن به بحرانهای منطقهای دست پیدا كنند عملا درمان درد را در میان بازیگران فرامنطقهای میجویند. حسین جابری انصاری، معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه یكی از فعالترین چهرههای وزارت امور خارجه دولت یازدهم بوده است كه در سه سال گذشته بیشترین میزان جابهجاییها را هم در این وزارتخانه تجربه كرده است. ابتدا به عنوان مدیركل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در تیم محمد جواد ظریف قرار گرفت و پس از آن عنوان دومین سخنگوی این وزارتخانه در دولت یازدهم را به خود اختصاص داد. هنوز یك سال از عمر حضور وی در جایگاه سخنگویی نگذشته بود كه وزیرامور خارجه تصمیم گرفت معاونت عربی و آفریقای این وزارتخانه را به جابری انصاری واگذار كند. گزیدههایی از گفتگوی حسین جابری انصاری با روزنامه اعتماد به شرح زیر است:
ریاض از همه امكانات خود برای عدم تثبیت وضعیت در عراق استفاده كرد
عربستان سعودی رابطهای پرتنش با عراق را در یك دهه گذشته تجربه كرده است اما اخیرا شاهد تحولاتی در این رابطه هستیم كه سفر عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان به بغداد در راس این تحولات است. جابری انصاری در پاسخ به این سوال كه آیا ریاض در حال به رسمیت شناختن ساختار سیاسی در عراق است؟ میگوید: تحولی كه در سال ٢٠٠٣ با سقوط نظام قبلی عراق و شروع ترتیبات جدید و شكل گرفتن یك نظام كاملا متفاوت رخ داده بود، مورد پذیرش عربستان قرار نگرفته بود. ریاض از همه ابزارها و امكانات سیاست خارجی خود استفاده كرد تا این وضعیت جدید در عراق تثبیت نشود. این سیاست به قدری شفاف بود و قاطعانه اجرایی میشد كه حتی به شكل ظاهری هم عربستان خودش را مقید به رعایت و ضوابط دیپلماتیك نمیدید. ممكن است برخی كشورها ظواهر دیپلماتیك را مراعات كنند، اما در ذیل آن پوشش، سیاست واقعی خود كه مبتنی بر عدم پذیرش وضعیت موجود است را دنبال كنند. اما سیاست عربستان در ارتباط با این موضوع آنقدر آشكار بود كه عربستان نمایندگی سیاسی و دیپلماتیك خود را در عراق جدید افتتاح نكرده بود و عملا عدم حضور سفیر بعد از یك تحول تاریخی در عراق به معنای به رسمیت نشناختن این وضعیت بود.
رفتار ثامر سبحان با رویههای دیپلماتیك مرسوم در جهان همخوان نبود
انصاری با اشاره به اینكه عربستان با بازگشایی سفارت خود در عراق به لحاظ نمادین نشان داد كه وضعیت جدید را به رسمیت شناخته، افزود: سفیر اول عربستان از همان ابتدا به نحو غیرعادی و برخلاف همه موازین دیپلماتیك، به موضعگیریهای صریح علیه وضعیت موجودعراق، وضعیت در حال شكلگیری، نهادهای قانونی جدید و مسائل مختلف این كشور پرداخت. این رویكرد با رویههای دیپلماتیك مرسوم در جهان همخوان نبود. ثامر سبحان به نحوی در امور داخلی عراق دخالت میكرد، امر و نهی صادر میكرد، در مورد اینكه كدام نهاد باید باشد یا نباشد اظهارنظر میكرد و این موجب واكنشهای گسترده مردمی و رسمی در عراق شد. در نهایت وی به عنوان عنصر نامطلوب براساس درخواست دولت عراق فراخوانده شد و مجبور به خروج از عراق شد.
دیدار عادل الجبیر نشانه اوج به رسمیت شناختن وضعیت جدید در عراق است
معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه در پاسخ به این سوال كه آیا این سفر را باید نشانهای از جدیت ریاض در تغییر روش در قبال عراق دانست؟ خاطرنشان ساخت: دیدار وزیر خارجه عربستان سعودی از بغداد ادامه روندی است كه از یك سال پیش كم و بیش از سوی ریاض در قبال بغداد شكل گرفته بود. این سفر همچنین نشاندهنده آخرین تحولات بینالمللی هم است كه بر سیاستهای عربستان سعودی و تصمیمگیریهای آنها تاثیر میگذارد. دیدار وزیر خارجه عربستان سعودی نشانه اوج به رسمیت شناختن وضعیت جدید در عراق است اما همزمان خالی از جنبهها و ابعاد دیگری هم نیست. همانگونه كه بازگشایی سفارت و اعزام سفیر، در عین حال كه به لحاظ رسمی و دیپلماتیك به معنای به رسمیت شناخته شدن وضعیت جدید بود اما به لحاظ محتوایی سفیری مشغول فعالیت شد كه در همه امور عراق دخالت میكرد. لذا دیدار وزیر خارجه سعودی از عراق به صورت نمادین و در قالب پیامهای سیاسی و دیپلماتیك به معنای یك تحول است.
عربستان در حال تطبیق دادن خود با تحولات است
انصاری با اشاره به اینكه این سفر به لحاظ محتوایی به این معنا نیست كه عربستان سعودی الزاما سیاستهای پیشین خود را در تعامل با عراق تغییر داده، ادامه داد: عربستان درحال تطبیق دادن خود با تحولات است. مجموعه تحولات منطقهای و موفقیتهای ماههای گذشته در صحنه سیاسی و میدانی هم در عراق و هم در سوریه برای دولتهای مركزی دو كشور و همپیمانان منطقهای آنها شرایط جدیدی را ایجاد كرده است، تغییرات بعد از آمدن دونالد ترامپ، رییسجمهور امریكا و روندهای دیگر تحولات منطقهای همچون یمن، عربستان را به این جمعبندی رسانده است كه با آن فرمان سابق نمیتواند به كار خود ادامه دهد و باید با برخی از این تحولات منطبق شود. عربستان دریافته است كه باید دریچههای جدیدی را به روی خود باز كند و منافع و سیاستهای خود را در قالببندیهای سیاستهای جدید دنبال كند.
نگاه بدبینانه میگوید عربستان به دنبال دور كردن ایران از عراق است
آیا در شرایطی كه عربستان در حال تطبیق دادن خود با شرایط و تحولات جدید منطقهای است، باید انتظار داشت كه فضایی برای تنشزدایی از رابطه ریاض و تهران هم باز شود؟ سفیر ایران در لیبی در دوره اصلاحات در پاسخ به این سوال با تاكید براینكه این مساله بستگی به تفسیرها از رویكردهای سیاستهای خارجی عربستان دارد، خاطرنشان كرد: دو نگاه بدبینانه و خوشبینانه در این خصوص وجود دارد. نگاه بدبینانه این است كه عربستان سعودی با تغییر در ظاهر سیاستهای خود همان محتوا و باطن قبلی را دنبال میكند و از طریق تعامل در سطح بالاتر با دولت عراق، درصدد ایجاد توازن بین ابزارهای قدرت خود با ایران است. توازن منطقهای در چند سال گذشته به شكل فاحش و محسوسی به نفع ایران تغییر یافته است. در واقع هدفگیری سیاست عربستان این است كه با تعامل نزدیكتر با عراق، زمینههای دوری ایران از عراق را فراهم كند.
شاید تغییر در تعامل با عراق دریچهای برای تعامل با ایران هم باشد
وی در توضیح نگاه خوشبینانه موجود به نزدیكی رابطه ریاض – بغداد میگوید: نگاه خوشبینانه این است كه سعودیها بر اساس مجموعه روندهای واقعی منطقهای و بینالمللی به این جمعبندی رسیدهاند كه با سیاست سابق نمیتوانند ادامه مسیر بدهند و باید پوستاندازی كرده و تغییراتی را در سیاست خود ایجاد كنند. این تغییر میتواند از دریچه عراق صورت پذیرد. به این معنا كه عراق دولت همسایه هر دو كشور است و تحولات این كشور بر مجموعه روندهای منطقهای و سیاست و منافع هر دو كشور ایران و عربستان تاثیرات اساسی دارد. در چنین تحلیلی، تغییر در تعامل با عراق میتواند مدخل و دریچهای برای تعامل با ایران هم تلقی شود.
عربستان به دنبال فراهم كردن امكان بازیهای به ظاهر متناقض برای خود است
معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه در پاسخ به این سوال كه نگاه واقعبینانه به كدام یك از دو تفسیرمدنظر شما از رابطه جدید عراق – عربستان نزدیك است، گفت: باید بگوییم كه عربستان سعودی با این تعامل جدید با عراق، درصدد افزایش فرصتهای بازیگری خود است و تلاش میكند امكان بازیهای به ظاهر متناقض را برای خود فراهم كند. نگاه واقعبینانهتر شاید این باشد كه بر اساس مجموعه تحولات بینالمللی و منطقهای، تركیبی از این دو نگاه در دستور كار عربستان قرار گرفته است. این تحول یكی از دو نتیجه را در پی خواهد داشت: یا عراق دریچهای برای بهبود روابط با ایران خواهد شد كه این نوعی موفقیت برای عربستان سعودی خواهد بود. یا ابزارهای قدرت عربستان برای رویارویی با ایران را- اگر امكان توافق نباشد- از طریق نزدیك بودن با عراق، افزایش خواهد داد. در هر دو حالت برآیند دستاوردهای عربستان سعودی از این تعامل، جدید خواهد بود.
حركت به سمت جدا كردن عراق از ایران، یك گزینه واقعی و قابل تحقق نیست
پیوندهای نظامی، سیاسی، فرهنگی ایران با عراق كم نیست. در چنین شرایطی آیا عراق به سمت عربستان كشیده خواهد شد؟ جابری انصاری در پاسخ به این سوال میگوید: نگاه واقعی به روند تحولات و واقعیتهای سیاسی، اجتماعی، ساختاری مرتبط با عراق و مجموعه تحولات منطقه نشان میدهد كه حركت به سمت جدا كردن عراق از ایران، یك گزینه واقعی قابل تحقق نیست. البته عراق ترجیح میدهد كه میزان درگیریها و رویاروییها در محیط پیرامون این كشور چه بین بازیگران مهم منطقهای و چه بین بازیگران منطقهای- بینالمللی كاهش یابد. تصور عراقیها این است كه هر چه درگیریها و رویاروییها بیشتر باشد، چالشهای عراق نیز بیشتر خواهد بود. لذا عراقیها در سالهای گذشته همواره به دنبال این بودهاند كه رابطهای متوازن با كشورهای منطقه داشته باشند و حداقل عراق در رویارویی بین قدرتهای موثر منطقهای یا فرامنطقهای به سوژه و موضوع درگیری تبدیل نشود. این اولویت سیاست عراق است ولی عربستان سعودی به دلیل سیاست اصلی خودش كه عدم پذیرفتن تحول در عراق بوده و استفاده از همه امكانات و ابزارها برای برگرداندن عراق به گذشته، عملا راه موفقیت این سیاست عراق را سد كرده است.
ایران هیچگاه از درگیری استقبال نكرد
معاون وزیر امور خارجه با اشاره به اینكه ایران به دنبال درگیری با هیچ یك از كشورهای منطقه نیست، افزود: تعامل و همكاری با همه كشورهای منطقه سیاست جمهوری اسلامی ایران است. ما هیچگاه از درگیری استقبال نكردهایم. این سیاست عربستان سعودی بوده كه با عدم پذیرفتن تحول تاریخی در عراق و تلاش برای برگردان آن به قبل از این تحولات، عملا راه هرگونه تعامل بین عراق، ایران و عربستان را سد كرده است.
ایران و نفوذ ایران در منطقه یك واقعیت اجتنابناپذیر است
جابری انصاری در ادامه با تاكید بر اینكه اگر عربستان با تغییر ظاهری در سیاست خود در تعامل با عراق به دنبال پیگیری اهداف پیشین خود باشد، از هماكنون باید این رویكرد را شكستخورده خواند، گفت: واقعیتهای منطقه از جمله ایران و نفوذ ایران، وضعیت جدید عراق و واقعیتهای ساختاری، سیاسی و اجتماعی این كشور به عنوان یك امر واقع و اجتنابناپذیر تثبیت شده و گویای این واقعیت است كه سیاست عربستان سعودی قابل ادامه پیدا كردن نیست. اما اگر عربستان واقعا به دنبال این باشد كه در رویكرد جدید نسبت به عراق، دریچههایی به روی تحول در فضای عمومی منطقهای و در تعامل خود با ایران بگشاید، به نظر میرسد كه این میتواند آغاز تحولی در فضای تنشآلود منطقهای باشد و به اتفاقهای مثبت منتهی شود كه منافع آن برای همه منطقه از جمله ملت عراق خواهد بود.
تمایزها و تفاوتهای سیاسی در داخل عربستان كمتر بروز پیدا میكند
برخی از مقامهای ایرانی میگویند كه از جانب عربستان صداهای متفاوتی به گوش میرسد. این در حالی است كه پس از مرگ ملك عبدالله گفته میشد در داخل عربستان چهرههایی مانند محمد بن نایف، ولیعهد این كشور نسبت به ایران رویكرد عاقلانهتری دارند اما عملا در این دو سال هر روز بر حجم تنش افزوده شده است. انصاری در پاسخ به این سوال كه آیا در داخل عربستان با توجه به واقعیتهای منطقهای، چهرههایی هستند كه سیگنالهای مثبتی به ایران نشان بدهند؟ با اشاره به اینكه تفاوت دیدگاه بین شخصیتها و جریانهای سیاسی در كشورهای مختلف یك واقعیت است، افزود: ساختارهایی همچون عربستان این تفاوتها را كمتر بروز میدهند چرا كه این ساختارها كاملا سنتی هستند و در قالببندیهای محدود امكان بروز این مسائل وجود دارد. این حكم كلی در ارتباط با عربستان سعودی هم صدق میكند اما با توجه به اینكه ساختار سنتی عربستان، امكان بروز این تمایزها و تفاوتها را محدودتر میكند این اتفاق به شكل غیرآشكارتری صورت میپذیرد. پس اصل موضوع وجود دارد اما در سیاست رسمی عربستان سعودی در چند سال گذشته آنچه به عنوان یك تصمیمگیری رسمی مبنای كار بوده است، رویارویی و نبرد در همه جبههها با همه تحولات پیرامون آن است. این سیاست رسمی عربستان سعودی در تعامل با ایران، عراق جدید، یمن جدید، تحولات بحرین، همچنین در تعامل با بسیاری از پروندههای منطقهای، انقلابهای عربی و تحولاتی كه در چند سال گذشته در تعدادی از كشورهای جهان عرب اتفاق افتاد، بوده است.
عربستان به دنبال بازگرداندن عقربه زمان به عقب است
وی در ادامه افزود: در همه این پروندهها عنوان اصلی سیاست عربستان سعودی رویارویی همهجانبه در همه جبههها برای جلوگیری از تحول و تغییر و بازگشت به وضعیت قبل از تحولات است. آنچه من اسم آن را «بازگرداندن عقربه زمان به عقب» مینامم. این عنوان رسمی سیاست عربستان سعودی بوده است. اما در دل ساختار عربستان سعودی مانند سایر نقاط دیگر دنیا، تفاوت دیدگاهها، نگاهها و تفسیرهای متفاوت در ارتباط با منافع و مسائل مختلف منطقهای از جمله تعامل با جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده و همچنان نیز هست.
نیازهای داخلی سیاست عربستان ادامه جنگ یمن را اقتضا میكند
معاون وزیر امور خارجه با اشاره به اینكه آنچه موجب شده تفاوتهای داخلی در عربستان بیشتر پنهان بشود و در واقع بروز پیدا نكند، علاوه بر موضوع ساختار سیاسی عربستان سعودی، موضوع جنگ یمن هم هست، گفت: معمولا وقتی كشوری وارد یك جنگ مستقیم میشود، این جنگ پنهانكننده و پوشاننده خیلی از تناقضها و اختلافها خواهد شد و شاید یكی از بداقبالیهای ملت یمن كه بالاترین هزینه را در نتیجه استمرار این جنگ خانمانسوز پرداخت میكنند و ما با مرگ تدریجی یك ملت مواجه هستیم، این باشد كه نیازهای داخلی سیاست عربستان برای پوشاندن درگیریها و تناقضها در داخل سیستم، اقتضا میكند كه این جنگ ادامه یابد. چون با ادامه یافتن جنگ، امكان پوشاندن تناقضها و اختلافهای درونی بیشتر میشود.
شاهد منازعه میان دو محمد در عربستان هستیم
جابری انصاری در پاسخ به این سوال كه با توجه به فضایی كه درمورد داخل عربستان ترسیم كردید، ایران تنها یك صدای واحد میشنود كه آن هم تنش و تهاجم است و نه صدای دیگری دال بر مدارا؟ گفت: در داخل عربستان ما شاهد نوعی منازعه بین محمد بن سلمان و محمد بن نایف هستیم. نوع نگاه این دو نسبت به مسائل داخلی و منطقهای با یكدیگر تفاوتهایی دارد. هر دو در درون یك سیستم و نظام سیاسی هستند و نقاط اشتراك بسیاری آنها را دور یكدیگر جمع میكند اما در جنبههایی هم در برخی رویكردها و تفسیرها، سیاستها و تعاملها با یكدیگر متفاوت هستند. اما نكته دوم این است كه آنچه به عنوان سیاست رسمی عربستان در این چند سال به عنوان مبنای عمل قرار گرفته، بیشتر سیاستهای محمد بن سلمان است كه در چند سال اخیر در وضعیت بعد از مرگ ملك عبدالله به عنوان نقشآفرین اول صحنه سیاست در عربستان اقدام میكند. سیاست او هم همین سیاست نپذیرفتن تغییرات پیرامونی است. محمد بن سلمان تلاش میكند مناسبات و معادلات حتیالامكان تا جایی كه میشود به مناسبات و معادلات قبل از تحولات یك دهه اخیر در منطقه بازگردد و در این مسیر حتی به جنگ مستقیم هم متوسل میشود. البته عربستان این سیاست را در یك دهه اخیر با ابزارهای غیرمستقیم دنبال میكرد اما تفاوت مرحله جدید و در چند سال اخیر بعد از فوت ملك عبدالله با مرحله قبلی این است كه در دوران نقشآفرینی محمد بن سلمان، عربستان حتی به بهای جنگ مستقیم كه در قالب جنگ در یمن اتفاق افتاده است، برای اجرای این سیاست هزینه میكند. در حالی كه در دوره قبلی بعد از سقوط صدام تا فوت شدن ملك عبدالله به مرور سیاستی در عربستان در دستور كار قرار گرفته بود تا در سایه آن اجازه این تحولات داده نشود و برای عقبگرد از طریق ابزارهای غیرمستقیم تلاش شود.
ریاض خود را بزرگترین حافظ وضع سابق جهان عرب میداند
جابری انصاری در پاسخ به این سوال كه آیا با توجه به اشاره شما به سیاست عربستان برای بازگرداندن عقربه زمان به عقب، سعودی به دنبال بازگرداندن شرایط در سوریه به قبل از تحولات شش سال اخیر است ؟ گفت: منظور از بازگشت به گذشته، بازگشت به مناسبات گذشته است. عدم پذیرش تحولات اعمال شده و تلاش برای اینكه تا جایی كه میشود مناسبات و معادلات سابق درون منطقهای به آنها بازگشت داده شود. این سیاست عربستان است و به همین دلیل بعد از تحولات جهان عرب، ریاض خود را به عنوان بزرگترین حافظ وضع سابق جهان عرب تعریف كرده است. به ویژه اینكه قدرتهای عربی یا خود دچار همین تحولات و گرفتاریها بودهاند یا آنقدر تضعیف شدهاند كه امكان نقشآفرینی بالا را عملا نداشتهاند. لذا عربستان خودش را در چند سال گذشته، در یك وضعیت انحصاری دیده و همچنان میبیند. درحال حاضر تنها دولتی كه میتواند برای بازگشت به وضع سابق در حفظ مناسبات یا معادلات تلاش كند، عربستان سعودی است. مصر تضعیف شده و در سالیان اخیر بعد از انقلابی كه اتفاق افتاد، موضوع تحول است. سوریه گرفتار درگیریهای داخلی و بحران عمیق است. عراق با سقوط نظام سابق وارد مرحله جدیدی شده و با انواع مشكلات مواجه است. عربستان سعودی، مصر و سوریه مثلث قدرت جهان عرب، قبل از تحولات بیش از یك دهه یا كمتر از یك دهه اخیر بودند به اضافه عراق كه به لحاظ تاریخی خود را رقیب این مثلث میدیده است. البته عراق به دلیل جنگ طولانی با ایران و بعد از آن به دلیل جنگ با كویت و گرفتاری در این جنگها و تبعات آنها، نقشآفرینی كمتری داشت. اما از میان این چهار كشور، تنها كشوری كه خارج از این موضوع بحرانها و درگیریها و مسائل بود و میتوانست به نحوی نقشآفرینی كند، عربستان بود. عربستان خود را به عنوان بزرگترین برنده و بزرگترین نظم سابق تاریخی در جهان عرب میدانست كه در طی دهههای گذشته و قبل از سقوط صدام و انقلابهای عربی شكل گرفته بود و تلاش كرد تا جایی كه میشود مناسبات قبلی را حفظ كند یا آن معادلات و محاسبات قبلی را اعاده كند.
سوریه اگر در جایی مجبور به انتخاب میشد، ایران را انتخاب میكرد
معاون وزیر امور خارجه با اشاره به اینكه تنها استثنا در مورد سیاست عمومی عربستان در جهان عرب، موضوع سوریه بود، افزود: در طی چند دهه گذشته سوریه از «بیتالطاعـ[» عربستان سعودی و آنچه كه محور كشورهای میانهروی عرب یا كشورهای سازگار جهان عرب نامیده میشدند، خارج شده بود و بازیگری خاص خودش را داشت. دمشق سعی میكرد بین محورها و موازنههای مختلفی كه وجود داشت، نقشآفرینی و بازیگری كند و حداكثر منافع خودش را تامین كند. لذا هیچگاه در جبهه عربی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در مقابل ایران قرار نگرفت. سوریه تلاش میكرد تا جایی كه ممكن است مجبور به انتخاب نشود اما اگر در جایی مجبور به انتخاب میشد، ایران را انتخاب میكرد. عربستان در واقع به دنبال تغییرات اتفاق افتاده در عراق و دیگر نقاط جهان عرب، با تحمیل تغییر بر سوریه به دنبال ایجاد توازن معكوس بوده است. یعنی اگر تحولات در عراق منجر به این شده كه نفوذ و قدرت عربستان در عراق و منطقه بسیار كاهش یافته و قدرت، نفوذ و نقش آفرینی ایران افزایش یابد، عربستان به دنبال تغییر در سوریه و موازنه ایجاد كردن در این مساله بود. در ارتباط با یمن، تحولات اخیر در ارتباط با این كشور و قدرتگیری برخی از جریانهای سیاسی و اجتماعی، ورود و نقشآفرینی آنها به پایتخت به هیچوجه برای عربستان قابل پذیرش نبوده و تلاش كرده از طریق ورود به یك جنگ مستقیم نظامی، چالشهایی را برای این وضعیت جدید به وجود آورده و مانع از تثبیت آن شود.