۱
26 رجب

سالروز رحلت شیخ بطحاء، عمو و حامی پیامبر اکرم و پدر امیرالمومنین علیه السلام تسلیت باد

برخی از نویسندگان سنّی برای این که بهتر بتوانند ابوطالب را تکفیر کنند، دامنه بحث را به پدران پیامبر کشانیده و پدر و مادر آن حضرت را نیز غیر مومن قلمداد نموده اند.
کد خبر: ۱۳۷۴۴
۱۸:۴۵ - ۲۷ تير ۱۳۸۸
اتهام کفر به ابوطالب، با هدف طعن به امیرمومنان

جای شک نیست که هرگاه یک دهم گواههایی را که بر ایمان و اسلام ابوطالب داریم، درباره یک فرد دیگر دور از گود سیاست، کینه و بغض داشتیم، همگی از سنی و شیعه بالاتفاق اسلام و ایمان او را تصدیق می کردیم، ولی چطور شده که با بودن دهها گواه محکم بر ایمان او، باز گروهی وی را تکفیر کرده و حکم به کفر و عذاب وی نموده اند. گفته اند که برخی آیات که مشعر بر عذاب است، در حق او نازل گردیده است و گروهی در این باره توقف نموده و عده ی انگشت شماری از دانشمندان سنی، حکم به اسلام و ایمان او نموده اند، از آن جمله است "زینی دحلان" مفتی مکه ( متوفی سال 1348) و ...
ولی باید انصاف داد که هدف از طرح این مساله، جز طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص امیرمومنان چیز دیگری نیست.
برخی از نویسندگان سنّی برای این که بهتر بتوانند ابوطالب را تکفیر کنند، دامنه بحث را به پدران پیامبر کشانیده و پدر و مادر آن حضرت را نیز غیر مومن قلمداد نموده اند.
ما فعلا کار نداریم که کافر دانستن پدر و مادر پیامبر با اتفاق امامیه و زیدیه و گروهی از علمای سنی مخالف است، ولی سخن درباره کسانی ست که به آسانی قلم برداشته و یگانه حامی و مدافع رسول خدا را متهم به کفر نموده اند.

دلایل ایمان ابوطالب
طرز تفکر و عقیده هر شخص را از سه راه زیر می توان به دست آورد:
1- بررسی آثار علمی و ادبی که از او به یادگار مانده است.
2- طرز رفتار و کردار او در میان جامعه.
3- عقیده دوستان و نزدیکان بی غرض او در حق وی.
ما می توانیم عقیده و ایمان ابوطالب را از ساره یاد شده، اثبات کنیم.
اشعار و سروده های وی کاملا گواهی بر ایمان و اخلاص او می دهد. خدمات ذیقیمت او در ده سال آخر عمر خود، گواه محکمی بر ایمان فوق العاده اوست. عقیده نزدیکان بی غرض وی نیز این است که او یک فرد مسلمان و با ایمان بوده است و هرگز کسی از دوستان او اقوام او در حق وی چیز دیگری نگفته است. اینک موضوع را از سه طریق فوق مورد بررسی کامل قرار می دهیم.


ذخایر علمی و ادبی ابوطالب
ما از میان قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نموده و برای روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نیز می نگاریم.
لیعلم ان خیار الناس محمدا / نبی کموسی و المسیح بن مریم
اتانا بهـدی مثل ما اتیــــا به / فکل بامرالله یهدی و یعصــــم (1)
ترجمه: اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمد بسان موسی و مسیح پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر در اختیار داشتند، او نیز دارد. و تمام پیامبران به فرمان خدا مردم را راهنمایی و از گناه بازمی دارند.
تمنیتم ان تقتـــــلوه و انــــما / امانیـــــکم هذی کاحــــلام نائم
نبی اتاء الوحی من عند ربه / و من قال لا یقرع بها سن نادم (2)
ترجمه: سران قریش! تصور کرده اید که می توانید بر او دست یابید در صورتی که آرزویی را که در سرمی پرورانید، کمتر از خواب های آشفته نیست! او پیامبر است وحی از ناحیه ی خدا بر او نازل می گردد و کسی که بگوید نه، انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت.
الم تعلموا انا وجدنا محمدا / رسولا کموسی خط فی اول الکتب
و ان علیه فی العباد محبـة / ولا حیف فیمن خصــــه الله بالحب (3)
ترجمه: قریش! آیا نمی دانید که ما او ( محمد) را مانند موسی پیامبر می دانیم و نام و نشان او در کتاب های آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبت او را در دل ها به ودیعت نهاده، تاسف خورد.
والله لن یصــلوا الیک بجمعهـــــم / حتی اوســـد فی التراب دفینـــــا
فاصدع بامرک ماعلیک غضاضة / و ابشر بذاک و قر منک عیونا
و دعوتنــی و علمت انک ناصحی / و لقد دعوت و کنت ثم امینــــا
و لقــد علمــت ان دین محـــــــــمد / من خیــر ادیان البــریة دینــــا (4)
ترجمه: ای برادر زاده ام! هرگز قریش به تو دست نخواهد یافت و تا آن روزی که لحد را بستر کنم و در میان خاک بخوابم دست از یاری تو برنخواهم داشت. به آنچه ماموری آشکار کن، از هیچ چیز مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آئین خود خواندی و می دانم که تو پند دهنده ی من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقا که کیش محمد از بهترین آئین هاست.
او تومنوا بکتاب منزل عجب / علی نبی کموسی او کذی النون (5)
ترجمه: یا این که به قرآن سراپا عجب و شگفتی ایمان بیاورید که بر پیامبری مانند موسی و یونس نازل گردیده است.
هریک از این قطعات، قسمت کوچکی از قصائد مفصل و سراپا ادب و نغز ابوطالب است که ما به عنوان گواه، برجسته های آنها را که صریحا ایمان او را به کیش برادرزاده اش می رساند، انتخاب نمودیم.
و از قصیده ی لامیه ابوطالب که معروف اهل تاریخ و ادب است، تنها ابن هشام در جلد2، صفحه286، نود و چهار بیت آن را نقل نموده است و این قصیده از نظر فصاحت و بلاغت کمتر از معلقات سبع نیست، طالبان تحقیق به سیره ابن هشام مراجعه فرمایند.



خلاصه سخن
هریک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافی ست و اگر گوینده این ابیات یک فرد خارج از محیط اغراض و تعصبات بود، همگی بالاتفاق، به ایمان و اسلام سراینده ی آن، حکم می کردیم ولی از آنجا که سازنده ی آنها "ابوطالب" است و دستگاه های تبلیغاتی سازمان های سیاسی اموی و عباسی همواره برضد آل ابی طالب کار می کرد، از این نظر گروهی نخواسته اند، یک چنین فضیلت و مزیتی را برای ابوطالب اثبات کنند.
وانگهی وی پدر علی ست و همیشه چرخ های سیاست، پس از مرگ پیامبر، برضد او گردش می کرد و اسلام و ایمان پدر وی فضیلت بارزی نسبت به او حساب می شود و کفر و شرک پدران خلفای دیگر، منقصتی نسبت به خلفا به حساب می آمد. برای این که تمام خلفا در یک صف قرار گیرند، و هیچکدام را بر دیگری مزیتی نباشد، علیرغم تمام این سروده ها و گفتارها و کردارهای صادقانه، گروهی به تکفیر وی برخاسته حتی به آن اکتفا نکرده و ادعا کرده اند که آیاتی درباره ابوطالب که حاکی از کفر اوست، نازل شده است.



راه دوم برای اثبات ایمان او
راه دوم: طرز رفتار او با پیامبر، و نحوه ی فداکاری و دفاع او از ساحت اقدس رسول خداست، و هرکدام از آن خدمات می تواند آئینه ی فکر و روشنگر روحیات او باشد، زیرا:
ابوطالب شخصیتی ست که راضی نشد، برادرزاده ی او دلشکسته شود و علیرغم تمام موانع و نبود امکانات، زحمت بردن او را به شام همراه خود، پذیرفت.
پایه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن پایه است که او را همراه خود به مصلی برده و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبید.
وی در راه حفظ رسول خدا از پای ننشست، و سه سال دربدری و زندگی در شکاف کوه و اعماق درّه را بر ریاست و سیادت مکه، ترجیح داد، تا آنجا که این دربدری سه ساله، او را فرسوده ساخت، مزاج خود را از دست داد و پس از چند روزی، پس از مراجعت به مکه، بدرود زندگی گفت.
ایمان او به رسول خدا به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی وی کشته شوند ولی او زنده بماند، علی را در رختخواب وی می خوابانید تا اگر سوء قصدی درکار باشد، به وی اصابت نکند، بالاتر از آن، روزی حاضر شد، تمام سران قریش به عنوان انتقام کشته شوند، و طبعا تمام قبیله بنی هاشم نیز کشته می شدند.

وصیت ابوطالب هنگام مرگ

وی در هنگام مرگ خود، به فرزندان خود چنین گفت: من "محمد" را به شما توصیه می کنم، زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام کمالات است؛ آئینی آورده که دل ها بدان ایمان آورده، اما زبان ها از ترس شماتت، به انکار آن برخاسته است؛ من دارم می بینم که افتادگان و ضعیفان عرب، به حمایت او برخاسته و به او ایمان آورده اند و محمد به کمک آنها بر شکستن صفوف قریش، قیام نموده است، سران قریش را خوار، خانه های آنان را ویران، و بی پناهان آنها را قوی و نیرومند و مصدر کار نموده است. سپس گفته های خود را به جمله های زیر پایان داد:
ای خویشاوندان من، از دوستان و حامیان حزب او (اسلام) گردید، هرکسی پیروی او نماید، سعادتمند می گردد، هرگاه اجل مرا مهلت داد، من از او حوادث و مکاره روزگار را دفع می نمودم (5).
ما شک نداریم که وی در این آرزو راستگو بوده، زیرا خدمات و جان فشانی های خصوص ده ساله او گواه صدق گفتار اوست، چنان که گواه صدق وعده ای ست که وی در آغاز بعثت به محمد (ص) داد؛ زیرا روزی که پیامبر (ص) تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معروض داشت، ابوطالب به او گفت: برادرزاده ام! قیام کن، تو والامقامی، حزب تو از گرامی ترین حزب هاست، تو فرزند مرد بزرگی هستی، هرگاه زبانی تو را آزار دهند، زبان های تیزی به دفاع تو برمی خیزند، شمشیر های برنده ای آنها را می ربایند، به خدا سوگند اعراب مانند خضوع بچه حیوان نسبت به مادرش، در پیشگاه تو خاضع خواهند شد.


آخرین راه

خوبست ایمان و اخلاص ابوطالب را از نزدیکان بی غرض او بپرسیم، زیرا "اهل خانه بهتر می دانند که د رخانه چیست"
1- وقتی علی خبر مرگ ابوطالب را به پیامبر داد، وی سخت گریست و به علی دستور غسل و کفن و دفن صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت نمود (6).
2- در محضر امام چهارم سخن از ایمان ابوطالب به میان آمد، وی فرمود: در شگفتم که چرا مردم در اخلاص او تردید دارند، در صورتی که هیچ زن مسلمانی نبایست بعد از اسلام آوردن، در حباله ی نکاح شوهر کافر خود بماند، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زنانی ست که خیلی جلوتر به پیامبر ایمان آورد، و همین زن مسلمان در نکاح ابوطالب بود که رخ در نقاب خاک کشید.
3- امام باقر می فرماید: ایمان "ابوطالب" برایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرمومنان دستور می داد از طرف وی حج به جا آورند (7).
4- امام صادق فرمود: حضرت ابوطالب بسان اصحاب کهف است، در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک می نمودند. از این جهت دوبار ماجور خواهند بود (8).

نظر دانشمندان شیعه

علماء امامیه به پیروی از اهل بیت، همگی اتفاق نظر دارند که ابوطالب یکی از افراد برجسته ی اسلام بوده و روزی که جان از بدنش خارج گردید، دلی مالامال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت و در این باره کتاب ها و رساله های زیادی نوشته اند.
 
 
منبع : فروغ ابدیت . ایت الله سبحانی جلد 1 ص298 الی 304
 
 
پاورقی

1- درک حاکم نیشابوری، جلد2، صفحه623
2- دیوان ابوطالب، صفحه 32 و از منابع اهل سنت: سیره ابن هشام، جلد1، صفحه373
3- همان
4- تاریخ ابن کثیر، جلد2، صفحه42
5- سیره حلبی، جلد1، صفحه390
6- شرح حدیدی، جلد14، صفحه76
7- شرح نهج البلاغه، جلد14، صفحه68
8-اصول کافی، ص 244
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۵ - ۱۳۸۸/۰۵/۱۲
بسیار جالب وآموزنده بود و خوشحال می شوم مطالب جالب برایم ارسال شود