به گزارش «شیعه نیوز»، حسن الفرحان المالکی را میتوان از جنجال برانگیزترین اندیشمندان سعودی در سالهای اخیر دانست. این پژوهشگر سعودی که به نقد درون گفتمانی سلفیگری معروف است دیدگاه های متفاوتی را نسبت به مفتیهای عربستانی درباره جزم گرایی وهابیت و رویکرد دینی شیعیان دارد. او از جمله کسانی است که معتقد بر لزوم گفتوگوی جدی بین اهل سنت و شیعیان است و بارها بر اهمیت برخورد بهتر با شیعیان عربستان تاکید کرده است.
حسن فرحان المالکی به مناسبتهای مختلف بحثهایی را در رد عدالت همه صحابه مطرح کرده است و ان قلتهای بسیاری را به معاویة بن ابی سفیان و یزید مطرح کرده است. اظهاراتی که گاها برای او در عربستان سعودی مشکلاتی را ایجاد کرده و بازخوردهای شدیدی داشته است. این اندیشمند سعودی که از سوی مقامات سعودی ممنوع الخروج است مناظرههای زیادی را با مفتیهای وهابی و سلفی داشته و دیدگاههای آنان را به چالش کشیده است.
او که در ماه اکتبر سال 2014 از سوی نیروهای امنیتی سعودی بازداشت شده، خود را موظف به مقابله با رادیکالیسم دینی در عربستان سعودی میداند و از وضعیت موجود در فضای مذهبی این کشور به شدت انتقاد میورزد. انتقادات المالکی همچنین موجب ممنوعیت او از حضور در برخی شبکههای دینی با گرایش سلفی ـ وهابی از جمله شبکه وصال عربی شده است.
تاثیر ابن تیمیه از علمای امروز الازهر و عربستان بیشتر است
پویش مردمی "ارفع صوتک" وابسته به شبکه الحره در گفتوگو با فرحان المالکی به بررسی اختلافات مذهبی سنی و شیعه پرداخته و سوالات بسیاری را در رابطه با چگونگی همزیستی مذهبی در منطقه مطرح کرده است.
در این گفتوگو فرحان المالکی گفتمان قرآنی را تنها مرجع مورد پذیرش از سوی همه مذاهب اسلامی معرفی کرده و میگوید: «هم در میان شیعیان و هم در میان اهل سنت افراد افراطی و معتدل وجود دارد اما گفتمان قرآنی خطوط قرمزی را مشخص کرده که ضامن حفظ حقوق همه مذاهب است.» او ادامه میدهد: « مبارزه با اندیشه معنایی ندارد، حق طبیعی شیعیان و اهل سنت است که آرا و نظرات خود را مطرح کنند اما اجازه ندارند که از مشترکات قرآنی عبور کنند.»
او "مذهب حنابله در اهل سنت را نسبت به شافعی، معتزلی و تصوف افراطی میخواند" و تاکید میکند: « تکفیر و مباح شمردن خون دیگران از جمله مواردی است که در مذهب حنابله و رویکرد سلفیها میتوان یافت. شاید این مساله در مذاهب دیگر هم یافت شود اما در حال حاضر نمود ندارد.»
المالکی با اشاره به اینکه "تا کنون تاثیر ابن تیمیه بیشتر از علمای امروز الازهر و عربستان است"، گفت: «در مورد شیعیان قضیه کاملا متفاوت است و در این مذهب همواره به مرجع معاصر برای دریافت فتوا رجوع میشود. این مساله برای ایجاد گفت و گو بین مذاهب بسیار تاثیر گذار است.»
میراث مذهب سلفی مملو از تکفیر دیگران است
فرحان المالکی در پاسخ به این سوال که "آیا این مساله پیشرفت مذهبی شیعیان را امکان پذیرتر کرده است؟" میگوید: «بله همینطور است. با وجود اینکه من سنی مذهب هستم اما معتقدم تشیع، زیدیه و اباضیه توانسته اند از میراث مذهبی خود فراتر بروند اما مذهب سلفی همچنان غرق در میراث گذشته خودش است و همین مسأله به افراطی گری دامن میزند.»
او تصریح میکند: « در سلفیگری ما نه تنها شاهد تکفیر دیگری بلکه مباح شمردن خون مسلمان هستیم. عبارت "لزوم کشته شدن" به دلیل "بدعت" به تواتر در منابع سلفی یافت میشود. ما در عربستان کارگران هندو، بودایی و زرتشتی داریم. آیا اشتباهات فکری شیعیان یا اباضی ها از غیر مسلمنان بیشتر است؟"
وی با تاکید بر "تکفیر صریح شیعیان، معتزله، صوفیها، اشاعره و سایر مسلمنان از سوی سلفیهای تندرو"، میگوید: «در این مذهب هم افراد رادیکال و معتدل وجود دارند اما در نهایت خروجی این مذهب قتل همه کسانی است که اندیشه متفاوت دارند. من ترجیح میدهم که طرف مقابل مرا کافر بشمارد و زنده بمانم تا اینکه به بدعت متهم شده و مرا به قتل برساند! اشکال اصلی در مذهب سلفی وهابی، صدور حکم قتل پیش از اثبات کفر است.»
تکفیر در مواضع علمای امروز شیعیان یافت نمیشود
فرحان المالکی به مساله وجود تکفیر در میراث عقایدی شیعه اینگونه پاسخ میدهد: « اگر در گذشته نیز گفتمان افراطی در میان برادران شیعه وجود داشته باشد اما امروز از زبان مفتیهای معاصر شیعه آن را نمیشنویم. شخصیت هایی مانند (آیت الله) خامنه ای، (آیت الله) سیستانی و (آیت الله) محمد حسین فضل الله از میراث شیعه فراتر رفته اند. من همه فتواهایی که حقوق دیگری را هتک میکند محکوم میشمارم اما مشکل این است که برخلاف تشیع، فتواهای تکفیر در میراث سلفی همچنان به قوت خود باقی است.» او در ادامه ادعای مجری در رابطه با کشتار اهل سنت از سوی گروه های شیعه در عراق و سوریه را غیر مستند میداند و تاکید میکند که شیعیان با اتهامات غیر واقعی زیادی مواجه هستند.
این اندیشمند سعودی با تاکید بر کارساز بودن نهاد مرجعیت تشیع و فقدان چنین نهادی در میان اهل سنت، تصریح میکند: « بهتر است که مفتی از سوی خود مراجع تعیین شوند و نه از سوی حکومت. من در مدت زمان سکونتم در لبنان از نزدیک دیدم که مسیحیان به همین ترتیب اسقف اعظم خود را تعیین میکنند.» وی در ادامه گفت: «سلفیها هیچگاه به گفت و گو با دیگری اعتقاد ندارند. در گذشته نیز ملک عبدالله مفتی های وهابی را به مذاکره با سایر مذاهب و ادیان مجبور میکرد.»
القرضاوی ضعیف است و از گفتوگو با شیعیان واهمه دارد
او در میان سلفیها حاتم العونی را دارای ویژگیهای لازم برای گفتوگو با علمای سایر ادیان توصیف و تاکید کرد: «القرضاوی در ابتدا اقدامات مثبتی را انجام داد اما در ادامه به دامان افراط رفت. او هم مانند برخی دیگر از علمای ما ضعف علمی دارد و از گفت و گو واهمه دارد. آنها به خوبی میدانند که طرف مقابل ادله قابل توجهی دارد. شیعیان شناخت بسیار خوبی از میراث اهل سنت دارند اما اهل سنت چنین شناختی نسبت به شیعیان ندارند.»
وی میگوید: «در شیعیان هم افرادی مانند (آیت الله) کمال الحیدری و (آیت الله) محمد حسین فضل الله اقدامات مثبت زیادی داشته اند. نمیتوان دو مذهب را در این راستا یکسان دانست. (آیت الله) سیستانی گفت: "اهل سنت جان ما هستند." آیا در خلیج (فارس) کسی پیدا میشود که چنین تعبیری را برای شیعیان به کار برد؟»
وی ادامه میدهد: « شیعیان پژوهش های مختلفی را انجام داده اند و حتی اشکالاتی به کتاب الکافی وارد کرده اند. آیا هیچ پژوهشگر سنی هست که البخاری را بررسی کند و ضعف های آن را پیدا کند؟ جریان سلفی حتی ابن تیمیه که از متاخرین هست را هم تقدیس میکند.»
الازهر نمیتواند مجری گفتوگوی اهل سنت با شیعیان باشد
المالکی در ادامه به انتقاد از الازهر میپردازد و میگوید: « الازهر در زمان بزرگانی مانند محمد عبده رفاعه الطهطاوی و محمد شلتوت اقدامات مثبتی را داشت اما امروز که نیمی سلفی و نیمی سیاسی است نیمتواند مبتکر گفت و گوی مذهبی با شیعیان باشد.» وی میگوید: «متاسفانه مسلمانان با بودایی ها، نصاری و زردشت میتوانند همزیستی داشته باشند اما با یکدیگر به مشکل بر میخورند.»
وی تصریح میکند: « در شیعیان شخصیت هایی مانند حیدر حب الله، سید کمال حیدری میتوانند گفتوگو با اهل سنت را دنبال کنند. شخصیتهای سنی مانند شیخ ماهر حمود از لبنان، شیخ خالد الملا از عراق، الشریف حاتم العونی از عربستان، اسلام بحیری از مصر و عدنان ابراهیم هم میتوانند در گفتوگوی اهل سنت با شیعیان نقش داشته باشند.»
او در پایان به رابطه خوب و سازنده خود با شیخ حسن الصفار، از علمای شیعه عربستان اشاره و تاکید میکند: « ما رابطه بسیار خوبی با هم داریم. به نظرم شیخ صفار باید از اعضای هیات کبار علمای عربستان باشد. رابطه من با او نسبت به بسیاری از علمای سلفی که از همفکران من هستند بهتر است، چرا که او بر خلاف بسیاری از سلفیها ابایی از گفت و گو ندارد و به آن اقدام میورزد.»