شیعه نیوز: على بن اسباط گوید: که ابوحمزه طعامى تهیّه کرد و ما را که جماعتى بودیم دعوت کرد، هنگام خوردن غذا ابوحمزه شخصى را دید که استخوانى را به کلى پاک نمود، او را آواز داد که این کار را نکن زیرا از على بن الحسین علیهما السّلام شنیدم که میفرمود: استخوان را از هر چه با او است برهنه نسازید زیرا جن را در آن سهم است و اگر چنین کنید چیزى را از خانه میرباید که براى شما بهتر است از اینکه به استخوان است.[1]
از امام ششم علیه السّلام پرسیدم کسى با استخوان یا پشکل یا چوب استنجاء کند، فرمود: استخوان و سرگین خوراک پریانند که با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله قرار داد کردند، و با هیچ کدام شایسته نیست.[2]
البته دقت کنید که این مطلب منافاتی با احکام دینی درباره ترک اسراف ندارد. و مقداری که بهتر است باقی گذاشته شود، آن است که در اصل انسانها به آن رغبتی ندارند. و منظور ترک کردن گوشت بر روی استخوان نیست.
آیا ثوابى دارد که بر آن (استخوان) چیزى گذارند؟ و اظهر اینست که جن همان بو کشند زیرا چیزى در آن نماند که بخورند مگر آنکه خوراکى جز آدمى داشته باشند.[3]
و درباره باقی گذاشتن تهماندهای از غذا، ظاهراْ مصداق اسراف است و جایز نیست. و نه تنها باقی گذاشتن غذا سبب ثروت نمیشود، بلکه تمیز کردن ظرف غذا، موجب افزایش روزی شمرده شده است. چون در روایتی، خوردن ته غذا، یکی از عوامل ثروت معرفی شده است که با نقل این روایت، عوامل ثروت و فقر را نیز بیان می کنم:
على علیه السّلام فرمود: پردههاى عنکبوت را از خانه پاک کنید که موجب فقر مىگردد بول در حمام فقر مىآورد و نیز چیزهایى که موجب فقر مىگردد عبارتند از:
شانه کردن سر در حال قیام. گذاشتن کثافت در خانه، سوگند به دروغ، حرص زیاد خوابیدن بین نماز مغرب و عشاء، خوابیدن قبل از طلوع آفتاب، اعتیاد به دروغ، رد سائل در شب، نداشتن عقل معیشت، قطع رحم.
پس از این فرمود: شما را خبر دهم از آنچه رزق را زیاد مىکند، گفتند: بفرمائید، فرمود جمع کردن بین دو نماز، تعقیب نماز صبح، صله رحم، پاک کردن منزل از کثافات، مواساة با مؤمن، صبح دنبال زندگى رفتن، استغفار، گفتار حق، اجابت مؤذن و سخن نگفتن در بیت الخلاء. حریص نبودن، شکر منعم، دورى کردن از سوگند حرام، شستن دست قبل از خوردن غذا، خوردن غذائى که از سفره مىریزد، و هر کس هر روز سى بار سبحان اللَّه بگوید خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور میگرداند، که آسانترین آنها فقر مىباشد.[4]
پی نوشت:
[1]. من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 351.
[2]. بحار الأنوار، ج60، ص82.
[3]. بحار الأنوار، ج60، ص31.
[4]. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 12