«شیعه نیوز»: «... مسأله يهود در دنياي امروز، خصوصاً به شکلي که در آمريکا و اسراييل جلوهگر شده،مسأله تازهاي نيست و سوابق ديرينهاي دارد. شکي نيست که اين مسأله در دوران ما ابعاد بسيار وسيعي يافته و به اشکال بيسابقه و متنوعي ظاهر شده است، اما ريشهها و علل بروز آن در تصويري که قرآن کريم از قوم يهود ارائه ميدهد قابل جستجوست.
بسياري از خصايص و ويژگيهايي که قرآن کريم به قوم يهود نسبت ميدهد در جهان امروز به صورت مکاتب گوناگون فکري، فلسفي، سياسي و اقتصادي درآمده و در قالب نظامهاي حکومتي و نهادها و سازمانهاي ملي و بينالمللي استقرار يافته است. شرايع الهي و تعاليم انبياء عليهمالسلام در دوران کنوني يا مسخ و تحريف شده و يا به کلي نفي و تکذيب گرديده است و دنياپرستي و ماديگرايي، در اشکال مختلف سيانتيسم، کاپيتاليسم، سوسياليسم، اومانيسم، ليبراليسم و هزاران ايسم ديگر، جايگزين آن شده است.
نظام فاسد سرمايهداري با استفاده از مؤسسات بانکي و تراستهاي عظيم بينالمللي، کنترل شريانهاي اقتصادي و به تبع آن نظامهاي سياسي و حکومتي را در کشورهاي مختلف به دست گرفته و جهان را به سوي مقاصد استکباري خود سوق ميدهد. جنگ و صلح، شکوفايي اقتصادي و صنعتي، فقر و قحطي و عقبماندگي، تحولات سياسي و اجتماعي و جريانهاي فرهنگي و هنري، رسانههاي ارتباطي و خبري و افکار عمومي ... همه و همه به شکلي با اين شبکهي جهاني مرتبط بوده و از آن تأثير ميپذيرد. اسلام، يگانه حقيقت زنده و پوياي جهان، آماج کينهها و خصومتها قرارگرفته و روزي نيسته که خون پاک مسلمانان به تيغ دشمنان دين خدا، بر خاک جاري نشود. از پس سيماي کنوني جهان، خطوط اصلي چهرهي يهود را آن گونه که قرآن کريم ترسيم نموده ميتوان ديد، حتي اگر نقاب حقوق بشر و نظم نوين جهاني را بر چهره داشته باشد...»(1)
شايد براي عدهاي شگفت باشد که در قرآن به آداب و اوصاف و اعمال و به طور خلاصه سرگذشت «يهود» يا «بنياسرائيل» به نسبت بيش از ديگر اقوام و امتها اشاره شده است. (2)
راستي! چرا خداوند متعال در قرآن کريم براي هدايت و عبرت خلق، بيش از همه اقوام و امتها، به اوصاف و شيوههاي رفتاري يهود اشاره فرموده و از آنها مثال آورده است؟ اوصاف و شيوههاي رفتاري يهود چگونه بود که اين همه دربارهي آن تذکر داده شده است؟ مهمتر از همه علت و منشاء اصلي و باطني اوصاف و اعمال بنياسرائيل چيست و چه بوده است؟
مرحوم علامه طباطبايي درباهي علت کثرت اشاره به يهود و بنياسرائيل در قرآن، نوشته است:
بنياسرائيل از تمام امتها لجوجتر و کينهتوزتر بودند و در برابر حق، سرکشي بيشتري داشتند؛ چنانکه کفار عرب که پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) مبتلا به آنها بود، نيز چنين اوصافي را دارا بودند. (3)
خصايص و ويژگيهاي قوم يهود ـ آنچنان که در قرآن کريم اشاره شده، در رديف بدترين و زشتترين رفتار و صفاتي است که ممکن است انسان يا قومي در زندگي دنيايي خويش داشته باشد.
ابراز علاقه و گرايش به بتپرستي، به عنوان ويژگي بارز يهود در قرآن بيان شده است: به موسي گفتند اي موسي، معبودي مانند معبودهاي اينان (اين بتپرستان) براي ما درست کن.(4)
عصيان و سرپيچي در مقابل پيامبران و دستورات الهي، رفتار بسيار ناپسند و مذمومي است که به اعتقاد مفسرين و دانشمندان معارف ديني مختص قوم يهود است. داستان «گاو بنياسرائيل»(5) در قرآن نمونهي بسيار روشن و آشکاري است که اين گفته را تائيد ميکند.
نکته حائز اهميت و بسيار حيرتانگيز در اين آيات، نه فقط قصه گاو بنياسرائيل و معجزه الهي مبني بر زنده کردن مقتول و مشخص کردن قاتل يهودي و نيز سرکشي و لجبازي و ناسازگاري بنياسرائيل در مقابل اوامر الهي، بلکه بيش از همه سختسري و سنگدلي و قساوت قلبي يهود است که در قرآن با صريحترين بيان و عبارت در آيه 74 سوره بقره آمده است:
پس [از ديدن اين معجزهي بزرگ نيز] سخت دل شديد که دلهايتان چون سنگ بلکه سختتر از آن شد. زيرا بسا سنگها ميشکافد و آب از آن بيرون ميريزد و بعضي از آنها از ترس خدا فرو ميريزد و خدا از آنچه انجام ميدهيد غافل نيست.
تکذيب رسالت انبياء و حتي کشتن پيغمبران الهي از ديگر افعال و ويژگيهاي مذموم يهود است که در آيات متعددي به آنها اشاره شده است.
دنياگرايي و دلبستگي مفرط و شديد به د نيا و مطامع دنيوي و عدم اعتقاد و توجه به سراي آخرت و روز قيات، ديگر ويژگيِ اختصاصي و لاينفک «يهود» شمرده شده است؛ به طوري که در اين زمينه نوشتهاند: يهود به جهان پس از مرگ معتقد نيست و پاداش و کيفر را منحصر به زندگي دنيا ميداند.
براساس همين عقيده، يهود ثروت و لذائذ جسمي را هدف اساسي در زندگي خود ميداند و براي جمعآوري ثروت ميکوشد. (6)
البته يهوديان نه تنها موضوع دنياپرستي و عدم توجه به آخرت را به عنوان اتهام نسبت به خويش قلمداد کرده، بلکه مدعي شدهاند که سراي آخرت مختص آنهاست. لذا خداوند متعال در پاسخ به آنها در قرآن کريم فرموده است:
بگو اگر سراي آخرت نزد خدا مخصوص شماست نه ساير مردم، اگر راستگو هستيد، پس تقاضاي مرگ کنيد و هرگز آرزوي مرگ نخواهند کرد، زيرا به خاطر کردار بد، عذاب سختي براي خود مهيا کردهاند و خداوند بر همه ستمکاران آگاه است. (7)
در قرآن کريم همچنين در اين باره آمده است: يهوديان را از همه مردم، حتي مشرکان [که ايمان به قيامت ندارند] حريصتر بر زندگي مادي مييابي، هر يک از آنها دوست دارند هزار سال عمر کنند، در حالي که طول عمر نميتواند آنان را از عذاب دور سازد و خدا نسبت به آنچه ميکنند بيناست. (8)
علامه طباطبايي در تفسير اين آيه نوشته است:
دليل روشن بر اين مطلب اين است که آنها [بنياسرائيل] را از همه مردم حريصتر بر زندگي دنيا ميبيني، با اينکه يگانه حاجب و مانع از توجه به آخرت همين حرص بر دنيا و دلبستگي آن است [...] يعني آنها را از مشرکين هم حريصتر به دنيا مييابي... آنها هرگز تمناي مرگ نخواهند کرد و سوگند ياد ميکنم که آنها را از تمام مردم حريصتر بر اين زندگي پست و دور کننده از آن زندگي پاک و پاکيزهي عالم آخرت مييابي، بلکه ميبيني از مشرکين هم که عقيده به قيامت ندارند حريصترند،به طوري که هر کدام دوست ميدارند طولانيترين عمر را داشته باشند، با اينکه چنين عمري نميتواند آنها را از عذاب دور سازد، چه اينکه عمر هر چه باشد، بالاخره محدود است و پايان خواهد پذيرفت. (9)
در ارتباط با دنياگرايي افراطي يهود، همچنين در تفسير شريفالميزان در شرح آيات 211 و 212 سوره بقره آمده است:
ميگويد: هان! اين قوم بني اسرائيل در جلو چشم شمايند؛ اينان همان مردمي هستند که خدا به ايشان کتاب و آئين و پيامبري و سلطنت عطا فرموده و از ارزاق خوب و پاکيزه به آنها روزي داده و بر عالميان برتري بخشيد. از ايشان بپرس که خدا چه آيات روشني به ايشان داد؟ و در کارشان دقت کن که آغاز از کجا بود و به کجا انجاميد؟ کلمات را تحريف کردند و از جاي خودش تغيير دادند و در قبال خدا و کتابش اموري را از پيش خود وضع کردند و با اينکه وظايفشان را ميدانستند از حدود خودشان تجاوز نمودند، خدا هم به سختترين عقوبتها گرفتارشان کرد. جمعيتشان پراکنده شد؛ آقاييشان زوال پذيرفت، خوشبختي و سعادتشان به باد فنا رفت؛ در دنيا به خواري و گدايي افتادند و رسوايي و عذاب آخرتشان بسيبالاتر است. (10)
امروز نيز يهوديان، دنياگرايي و مطامع دنيوي خود را تحت پوشش به اصطلاح دين (آئين يهود) تفسير، توجيه و تبليغ ميکنند، در حالي که به اعتقاد عالمان و مفسران علوم قرآني، يهود نه تنها به ماوراءالطبيعه و ماوراء حس و اصول وحي و معاد بياعتقاد است، بلکه علت اساسي و منشاء ضلالت و انحراف «يهود»، «مادهپرستي» و «حسگرايي» بوده است.
مرحوم علامه طباطبايي در اين باره نوشته است: بنياسرائيل معتقد به اصالت ماده بودند. احکام ماده را در مورد خدا نيز اجرا ميکردند و گمان ميکردند که خداوند نيز يک موجود مادي است، منتها با اين تفاوت که او يک موجود قوي است که بر ماده حکومت ميکند، عيناً مانند علل مادي که برمعلولات مادي حکومت دارند. (11)
چنانچه در داستانهايي که از بنياسرائيل در قرآن نقل شده دقت کنيم و اسرار اخلاقي آنهارا که در آنها منعکس شده است مورد بررسي قرار دهيم، خواهيم ديد که آنها مردمي غرق در ماديات و دلباختهي لذائذ حسي اين زندگي صوري بودهاند، لذا در مقابل حقايق ماوراء حس خضوع نميکردند و جز در برابر لذات و کمالات مادي تسليم نميشدند، امروز هم عيناً همان طورند،؛ همين روحيه است که عقل و ارادهي آنها را تحت انقياد حس و ماده قرار داده، به طوري که جز آنچه اين دو اجازه ميدهند درک نميکنند و اراده نمينمايند. (12)
با توجه به آنچه ذکر شد، اين نتيجه به دست ميآيد که: اعتقاد به «اصالت ماده و حس» و تسليم و انقياد عقلي، فکري و اخلاقي در برابر اين دو و بالعکس عدم اعتقاد به باور قلبي نسبت به حقايق ماوراءالطبيعه و ماوراءحس، «عصارهي اصول و فروع يهود است»؛ که برخي آن را «سيره و سنت يهودي» نامگذاري کردهاند.
بنابراين اگر بتوان اين موارد و مجموعه را به عنوان «فرهنگ يهود» يا «فرهنگ بنياسرائيلي» خلاصه و تعريف نمود؛ آنگاه ناگزير بايد نظار و شاهد تشييع تابوت فرهنگ و تمدن حاکم بر سرزمين غرب بود. زيرا آنچه امروزه به عنوان معيار، ارزش، اخلاق، فرهنگ و ... بر جوامع غربي حکمراني ميکند، دقيقاً منطبق با «سنت و سيرهي» مذکور، يعني «فرهنگ يهودي ـ اسرائيلي» است.
امروز عواطف، احساسات و افکار عمومي در غرب تحت سيطرهي اين فرهنگ است. تذکر اين موضوع اگر چه بسيار تلخ و ناگوار مينمايد، اما واقعيتي است که نمود عيني پيدا کرده و بر عرصهي جهاني سايهي شوم خود را گسترده است و خطر آن، جغرافياي فرهنگ و اجتماع در جهان را تهديد ميکند.
پينوشتها:
1. آويني، سيدمحمد، از مقدمه ترجمه کتاب «يهود بينالملل».
2. به طوري که نوشتهاند: در قرآن کريم 420 آيه دربارهي حضرت موسي و 480 آيه دربارهي انبياء بنياسراييل و برخورد و رفتار اين قوم با پيامبران خود آمده است و 157 آيه و به قولي ديگر 153 آيه اشاره مستقيم به يهود دارد. [رجوع شود به: شمسالدين رحماني، جنايت جهاني، به نقل از مرآتالآيات يا راهنماي مطالب قرآن: سيدابوالفضل برقعي، و همچنين به: دکتر محمدباقر محقق؛ نمونه بينات در شأن نزول آيات، صص 1013 ـ 1011.]
همچنين «نام حضرت موسي بيش از ديگر انبياء الهي در 166 جاي قرآن ذکر شده که در 36 سورهي قرآن به گوشههايي از داستانهاي آن حضرت به طور اجمال يا تفصيل اشاره شده است.»
[رجوع شود به: علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 16، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني، ناشر، بنياد علمي و فکري طباطبايي با همکاري مرکز نشر فرهنگي رجاء، چاپ دوم، تابستان 66، ص 61.]
3. الميزان، ج 1، صص 280 ـ 279.
4. قرآن کريم، سوره اعراف، آيه 138.
5. به آيات 67 تا 72 سوره بقره مراجعه شود.
6. عفيف عبدالفتاح طباره، چهره يهود در قرآن، ص 84.
7. قرآن کريم، سوره بقره،آيات 94 و 95.
8. قرآن کريم، سوره بقره،آيه 96.
9. الميزان، ج 1، صص 309 ـ 308.
10. الميزان، ج 2، صص 152 ـ 151.
11. الميزان، ج 1، ص 278.
12. همان، ص 280، مصداق بارز اين روحيه و اعقتاد، تقليد و پيروي يهوديان، از سامري و پرستش گوسالهي طلايي در زمان حضرت موسي (علیه السلام ) است.
«پژوهه صهيونيست» مؤسسه فرهنگي پژوهشي ضياءانديشه