به گزارش «شیعه نیوز»، «ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود»، پادشاه عربستان سعودی طی دو سال تکیه بر تخت پادشاهی در این کشور، ابتکار عمل زیادی از خود نشان داده و توانسته برخی از نگرانی های جدی عربستان سعودی را مورد ملاحظه قرار دهد. ملک سلمان در زمینه سیاست خارجی، رویکرد به شدت خصمانه ای را در قبال ایران در پیش گرفته است به طوری که هیچ یک از رهبران پیشین این کشور چنین رویکردی را نسبت به ایران اتخاذ نکرده بودند و می توان گفت که این امر در تاریخ عربستان سعودی تقریباً بی سابقه است. مهم ترین اقدام ملک سلمان در زمینه سیاست خارجی نیز جنگ یمن است که تاکنون هیچ موفقیتی در آن حاصل نشده است.
ملک سلمان در زمینه طرح تحول و اصلاحات بنیادی در مدیریت کشور نیز تبلیغات وسیعی انجام داد. شاید مهم ترین تصمیم وی در این خصوص ایجاد تغییراتی در فرآیند جانشینی و واگذار کردن هدایت این فرآیند به نسل جوان خانواده پادشاهی عربستان سعودی بود. پادشاه ۸۱ ساله عربستان سعودی، تقریباً از همان نخسیتن روزهای آغاز پادشاهی تمام تمرکز و حواس خود را روی موضوع جانشینی معطوف کرد. وی مدت کوتاهی پس از رسیدن به تاج و تخت، شاهزاده «محمد بن نایف» را به عنوان جانشین ولیعهد خود برگزید. ملک سلمان دو ماه پس از این انتصاب، شاهزاده «مقرن بن عبدالعزیز»، برادر ناتنی اش را از ولیعهدی عزل و شاهزاده محمد بن نایف ۵۷ ساله را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرد. اگر روزی شاهزاده نایف بر تخت پادشاهی عربستان سعودی تکیه بزند، اولین پادشاهی در این کشور خواهد بود که از پسران «ملک عبدالعزیز آل سعود»، بنیانگذار پادشاهی نوین عربستان نیست. بنابراین، می توان گفت که این انتخاب به نوعی منجر به تغییر نسل در رهبری عربستان سعودی خواهد شد.
بدون شک، شاهزاده محمد بن نایف شایسته ترین شاهزاده در میان هم نسلانش است. بیش از یک دهه است که او در مبارزه عربستان سعودی علیه تروریسم نقش فعالانه ای را ایفا می کند. القاعده برای ترور شاهزاده نایف چهار عملیات مختلف را ترتیب داد که وی از هر چهار ترور نیز جان سالم به در برد. وی همچنین ارتباطات گسترده ای را با رؤسای سرویس های امنیتی و اطلاعاتی سراسر جهان ایجاد کرده است. شاهزاده نایف به عنوان ولیعهد عربستان سعودی این شانس را داشته تا تجربیات و شایستگی های خود را در این مدت افزایش دهد.
در حال حاضر، پسر ملک سلمان یعنی شاهزاده «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان سعودی است. وی برای ایجاد تحول در عربستان سعودی تا سال ۲۰۳۰، برنامه خلاقانه ای را تدارک دیده است. ملک سلمان قدرت و اختیارات بی حد و اندازه ای را به خصوص در زمینه مدیریت اقتصاد کشور به پسرش واگذار کرده است. شاهزاده محمد بن سلمان دریافته که بهای پایین نفت موجب خواهد شد تا این کشور به لحاظ رفاه اقتصادی در آینده شرایط ناپایداری را تجربه کند. بسیاری از طرح ها و برنامه های وی هنوز به صورت اجرایی در نیامده اما پیش از آن لازم است که عربستان سعودی ضرورت انجام چنین تغییرات و اصلاحاتی را به طور کامل درک کند. به نظر می رسد که سال ۲۰۱۷ زمان خوبی برای تکمیل این دیدگاه و اجرای مرحله نخست این طرح باشد.
ملک عبدالله، پادشاه پیشین عربستان سعودی وعده داده بود که زنان این کشور در آینده ای نزدیک در انتخابات شورای شهرداری های عربستان حق رای داشته و می توانند در این انتخابات نامزد شوند. ملک سلمان پس از رسیدن به تاج و تخت نیز در راستای تحقق این وعده حرکت کرد. شاید بتوان گفت که اقدامات ملک سلمان در این زمینه، گام نمادین مهمی برای پادشاهی این کشور به شمار می آید.
ملک عبدالله در زمینه سیاست خارجی بسیار محتاطانه و دست به عصا عمل می کرد. عربستان سعودی در طول بهار عربی، به رهبر مبارزه با انقلابیون در دو کشور بحرین و مصر تبدیل شد. همچنین رهبران سعودی در یمن تلاش کردند تا فرد مطیع تری را جایگزین «علی عبدالله صالح»، رئیس جمهور این کشور کنند. مقامات سعودی در سوریه نیز به دنبال فرصت مناسبی بودند تا قدیمی ترین متحد ایران در جهان عرب را از قدرت برکنار کرده و شخص دیگری را روی کار آورند.
اما ملک سلمان در مقایسه با برادرش، رویکرد به مراتب تهاجمی و خصمانه تری دارد. در طول دو سال پادشاهی ملک سلمان روابط این کشور با ایران رو به وخامت گذاشت تا حدی که مقامات سعودی از حضور ایرانیان در مراسم حج جلوگیری کردند. مقامات سعودی ائتلافی را با حضور ۴۰ کشور اسلامی تشکیل دادند اما ایران و عراق را از این ائتلاف کنار گذاشتند. کشور عمان نیز که مدت های مدیدی است به دنبال راهی برای کاهش تنش ها در خلیج فارس است، ماه گذشته به ائتلاف نظامی عربستان سعودی پیوست. همچنین مقامات سعودی در طول این مدت کمپین اطلاعاتی فعالی را علیه عوامل و نیروهای نیابتی ایران همچون نیروهای حزب الله لبنان به راه انداخته و از سوی دیگر نیز کمک های مالی کلانی را به سوی شورشیان سوری سرازیر کرده اند.
روابط میان ریاض و واشنگتن در دوران پادشاهی ملک عبدالله تیره و تار شد. مقامات ریاض از این که می دیدند باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا «حسنی مبارک»، رئیس جمهوری مصر را وادار به کناره گیری از قدرت کرد، بسیار هراسان شدند. اعمال فشار آمریکا بر نظام پادشاهی سنی بحرین به منظور توجه به مطالبات و خواسته های اکثریت مسلمانان شیعه در این کشور موجب شد تا ملک عبدالله نیروهای ارتش عربستان سعودی را در حمایت از سنی ها و سرکوب اعتراضات مسلمانان شیعه به «گذرگاه ملک فهد» اعزام کند. اکنون شش سال از آن زمان می گذرد اما نیروهای عربستان سعودی همچنان در این منطقه حضور دارند.
ملک سلمان نیز همان شک و تردیدهای پیشینیانش را نسبت به دولت اوباما داشت. وی به دعوت باراک اوباما برای شرکت در نشست کمپ دیوید واکنش سردی از خود نشان داد. مقامات سعودی همچنین در موضوع انعقاد توافق هسته ای ایران و لغو تحریم های بین المللی علیه این کشور انتقادات بسیاری را مطرح کردند. با این وجود، دولت اوباما در طول هشت سال اخیر، بیش از ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات نظامی به سعودی ها فروخته است.
ملک سلمان تنها دو ماه پس از رسیدن به تاج و تخت، در واکنش به تسخیر پایتخت یمن توسط وفاداران صالح و شورشیان حوثی؛ مداخله نظامی خود را آغاز و به این کشور حمله کرد. مقامات ریاض تصور می کردند که شاید ایران به دنبال آن است تا کشور وابسته و دست نشانده ای را یمن ایجاد کند و از این موضوع به شدت نگران بودند. بنابراین، ائتلاف نظامی عربستان سعودی از طریق حمله نظامی، یمن را به محاصره خود در آورد و دولت دلخواه خود را در عدن ایجاد کرد.
دو سال از آغاز جنگ یمن می گذرد. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی یونیسف، در هر ده دقیقه یک کودک یمنی از شدت گرسنگی جان می دهد. میلیون ها یمنی در این مدت دچار سوء تغذیه شده اند و به مراقبت های پزشکی نیز دسترسی ندارند. تمامی طرف های درگیر در این جنگ به واسطه بروز این فاجعه انسانی مورد سرزنش قرار گرفته اند اما واقعیت این است که ثروتمندترین کشور جهان عرب به فقیرترین کشور جهان عرب حمله کرده است. مجامع بین المللی عملاً هیچ اقدامی را برای جلوگیری از این قتل عام و کشتار انجام نداده اند. ایالات متحده آمریکا و انگلیس نیز هواپیماهای جنگنده، مهمات و حمایت های لجستیکی و اطلاعاتی بسیاری را در اختیار سعودی ها قرار دادند که تنها موجب تسهیل هرچه بیشتر جنگ شد. آمریکا در تمام این مدت تمامی کمک های ضروری برای تشدید جنگ را در اختیار سعودی ها قرار داد و تنها گاهی اوقات آن هم به خاطر فشارها و خشم کنگره آمریکا محدودیت هایی موقتی و کوتاه مدت را در ارائه این کمک ها اعمال کرده است.
آنچه مسلم است این است که ملک سلمان باید به جنگ یمن پایان دهد. اگر عربستان سعودی در باتلاق یمن همچنان دست و پا بزند، طرح تحول عربستان سعودی تا سال ۲۰۳۰ سرابی بیش نخواهد بود. ملک سلمان در نظر دارد تا در سال جدید به کشور عمان سفر کرده و با مقامات این کشور دیدار و گفتگو کند. این سفر فرصت مناسبی برای پایان دادن به جنگ یمن خواهد بود و «سلطان قابوس»، پادشاه عمان می تواند نقش یک میانجی را بین گروه های درگیر در این جنگ ایفا کند. به نظر می رسد زمان آن رسیده که عربستان سعودی به این خونریزی و کشتار برای همیشه پایان دهد.