به گزارش «شیعه نیوز»، «پیر لو کروف»، یک کارآفرین اجتماعی ۲۵ ساله است که یک پروژه بزرگ مبتکرانه را رهبری میکند. او با سفر به ۱۷ کشور جهان توانسته نزدیک به ۴۰۰ روایت زندگی از مردم کشورهای گوناگون جمعآوری و منتشر کند. وی با تأسیس یک سازمان مردمنهاد به نام «همه ما ابرقهرمانیم» (We Are Superheroes)، کوشید نظر سازمانها و نهادهای بزرگ و ثروتمند در حوزه اجتماعی و اقتصادی در کشورهای گوناگون را به خود جلب نماید.
آنچه او را به سفر و گفتگو با مردم در نقاط مختلف جهان ترغیب میکند، علاقه به یادگیری و تمایل به انتشار دانستهها و تجربههای مردم است. از نظر او، این سفرها عالیترین نوع دانشگاه را در اختیار او قرار داده، چرا که بهترین معلمان و مربیان را برای او فراهم میکند. وی معتقد است در گزارشگری باید خوب دید و سعی کرد بدون هیچ پیشداوری به سراغ سوژه رفت. از این رو در روایتهای او، تنوع و تکثر چشمگیری دیده میشود که کارش را بینظیر میسازد: «من معمولاً به جاهایی میروم که هیچ گردشگر و مسافری به آنجاها سر نمیزند. به همین خاطر همیشه آمادهام با خطر روبرو شوم. این کار جذابیت و اصالت روایتهای مرا بالا میبرد. دیدن مردمی که هستند، اما کسی آنها را نمیشناسد، ارزشش را دارد.»
سفر به حلب، خطرناکترین نقطه جهان
او در مارس ۲۰۱۶ سرانجام بعد از مشقتها و دشواریهای متعدد به حلب راه یافت و روایتی متفاوت با آنچه از صحنههای درگیری و خشونت در جریان بود، مخابره کرد: «اگر به رسانههای خارجی نگاه کنید، جز خرابه و ویرانی، ساختمانهای تخریب شده، تانکها و مسلسلها و پرچمهایی که در خیابانها مرتب میآیند و میروند، چیزی از سوریه نخواهید دید. این رسانهها در مورد مردم چیزی به شما نمیگویند. دهها هزار نفر با شجاعت و استقامت در این کشور زندگی میکنند، کودکان بسیاری به مدارس میروند، صدها مغازه همچنان باز است و البته هنوز زندگی جاری است. اینها هم بخشی از واقعیت جنگ است.»
پروژه «همه ما ابر قهرمانیم» در تلاش است پیام صلح و زندگی را به جهان نشان دهد. برخلاف همه رسانهها که مردم را شکست خورده و ضعیف نشان میدهند و به دنبال این هستند که مردم را به سوی خشونت و نفرت سوق دهند، «پیر لو کروف» در پی آن است تا اثبات کند انسان همچنان قدرت دارد. او در نخستین پیامش از حلب نوشت: «حلب، نمونه کوچکی از جهان است. من در این گوشه از جهان، مردمی را ملاقات کردم که خانههایشان خراب شده بود و همه چیزشان را از دست داده بودند، و جز لباس تنشان هیچ دارایی نداشتند، اما همچنان زندگی میکردند. من اینجا با مردمی زندگی میکنم که با بمبها روزگار میگذرانند. بیشتر انسانهای اطراف من نمیتوانند به درستی راه بروند و در بدنشان جای زخم یا مجروحیتی دیده میشود. من میتوانم صدها داستان غمانگیز از مردم اینجا برای شما نقل کنم، اما آنچه باید برای شما بگویم این است که اینجا مردم همچنان روحیه دارند. ممکن است بترسند یا امیدشان را از دست بدهند، اما از زندگی کردن دست نمیکشند. آنها هر روز زندگی خود را از نو میسازند.»
باید از کودکان بیاموزیم
این روزنامهنگار خلاق چندین کمپین اینترنتی راه انداخته تا بتواند سفرهایش را به نقاط مختلف جهان ادامه دهد. اما او به دلیل حضور در حلب سوریه، شهرت و اعتبار بالایی پیدا کرده است. «پیر لو کروف» تأکید میکند هیچ هدف سیاسی یا تجاری ندارد و تنها به دلیل اهداف انساندوستانه است که حرکت خود را آغاز کرده است. تمام ۴۰۰ روایت او در یک کتاب منتشر شده، اما او معتقد است تازه در آغاز راهی طولانی قرار گرفته است. او در مصاحبه با المیادین از کودکی سخن گفت که حالا پا ندارد، اما از لبخند و زندگی دست نمیکشد: «محمود کودکی هفت ساله است که در مقابل تروریستها هیچ اسلحهای در اختیار نداشت اما روی یک مین رفت و پاهای خود را از دست داد. او درد زیادی تحمل میکند، ولی همچنان به زندگی خود ادامه میدهد. او با شجاعت میداند که چگونه باید خود را با واقعیتهای تلخ جنگ در کشور انطباق دهد.»
این تنها یکی از انبوه داستانهایی است که «لو کورف» از سوریه به یادگار دارد و با «المیادین» در میان گذاشته است. او در مورد ملاقات خود با مردم میگوید: «من با اشخاصی برخورد کردم که از لحاظ مالی وضعیت خیلی خوبی داشتند، ولی جنگ در حلب آنها را واداشته که مایحتاج اولیه زندگی که به آن نیاز دارند، برای امرار معاش بفروشند. برای این خرید و فروش ۱۵ ساعت از شبانهروز را در خیابان به سر میبردند.» او در این مصاحبه به شدت از آنچه که در سوریه و حلب مشاهده کرده بود، متأثر بود و تجربه خود را یک تراژدی تمام عیار میدانست. بر اساس گفتههای او، هدف او از این ابتکار و تلاش، رساندن صدای مردمی است که صدایشان در جهان شنیده نمیشود، کسانی مثل کودکان و زنان در حلب.
بابانوئل کودکان یتیم سوری
کورف میگوید: «بسیاری از مردم از ترس جبهه النصره از بخش شرقی حلب به بخش غربی میگریختند و غیرنظامیان در مناطق مختلف به طور مستقیم توسط تروریستها مورد هدف قرار میگرفتند.» او تأکید دارد قبل از رفتن به سوریه و کشف جنبههای دیگر ماجرای جنگ در سوریه، تحت تأثیر شستشوی مغزی رسانههای غربی بوده است و حالا فکر میکند «واقعیت» به نسبت آنچه رسانههای کشورش و جهان از سوریه تصویر میکنند، بسیار دور است. این روزنامهنگار فرانسوی تصریح میکند حلب سوریه باید به عنوان یک مدل برای جهانیان معرفی شود، زیرا مردم آن توانستهاند بر خود مسلط باشند و زندگی روزانه خود را به رغم واقعیتهایی مثل فانتوم ادامه دهند. کورف میگوید: «کودکان به سادگی پذیرای مرگ هستند. مردم سوریه اگرچه واقعاً قوی هستند، اما جنگ به آنها اجازه نمیدهد به آینده خود فکر کنند، و تنها به فکر حفاظت از بستگان و عزیزان خود هستند، نه بیشتر».
اما با وجود تمامی این شرایط دشوار، کورف اشاره میکند که مردم در جشن کریسمس اصرار داشتند داوطلبانه در شهر بمانند و به بازسازی ویرانهها کمک کنند. کورف هم در مقابل، لباس بابانوئل پوشید و به بچهها هدیه کریسمس داد. او مردم حلب را به تسلیم نشدن فرا میخواند و میگوید: «آنان نباید تسلیم شوند و باید به خود ایمان داشته باشند. باید شادمان باشند، همچنان بیاموزند و متحد باشند.»