۰

همسویی پوتین و اردوغان و منافع ایران در سوریه

چنین به نظر می رسد که آنکارا در تحلیلی واقع بینانه، به این نتیجه رسیده که در پرونده سوریه، می تواند با استفاده از کارت های مهم همچون شرایط جغرافیایی و نفوذ روی بخش مهمی از مخالفین سوری، با روسیه به شکلی گسترده و عمیق، همکاری کند.
کد خبر: ۱۳۳۹۶۴
۱۸:۰۷ - ۱۳ دی ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، آزادسازی حلب، یکی از رویدادهای مهم مرتبط با تحولات سوریه در چند ماه اخیر بود. اما پس از این رویداد، بزرگ نمایی و آگراندیسمان عجیبی در مورد حلب روی داد. بثینه شعبان مشاور، رئیس جمهور و از مهره های مهم نظام بعث سوریه، ادعا کرد که این اتفاق، توازن قدرت در منطقه و جهان را تغییر می دهد و خود بشار اسد نیز مدعی شد که مردم، تاریخ را به بعد و قبل از آزادی حلب به یاد خواهند آورد. اما واقعیت های عینی و آشکار صحنه ی سوریه، به ما می گوید که چنین نیست و اگر چه آزاد شدن حلب، دستاورد مهمی برای دمشق و حامیان اسد بوده اما بحران، همچنان به قوت خود باقی است و علاوه بر پالمیرا، ادلب و رقه؛ در بسیاری دیگر از مناطق حساس، خطر به قوت خود باقی است و اغلب مناطق شمال سوریه در دست کردها و بخشی از حد فاصل های مناطق کردنشین نیز در دست ترکیه و مخالفین سوری تحت الحمایه آنکارا است. علاوه بر این، هنوز هم هیچ جمع بندی قاطعانه ای در مورد آینده بشار اسد و ضمانتی برای ماندن او بر مسند قدرت، وجود ندارد و در یک کلام، منطقی نیست بر این موضوع اصرار شود که آزادی حلب، قدرت اسد را تثبیت کرده است. اتفاقا در فضای جدیدی که پس از آزادی حلب روی داده، اجماع برای به رسمیت شناختن بسیاری از گروه های مخالف سوری بیشتر شده است.


مسیر متفاوت دو رقیب منطقه ای در سوریه

ایران و ترکیه، دو قدرت منطقه ای مهم هستند که در بسیاری از حوزه های سیاسی و دفاعی، منافع همسو ندارند و اگر چه هر دو طرف، همواره تلاش می کنند از به کارگیری مفهومی به نام «رقیب»، پرهیز و خودداری کنند اما در صحنه عمل، به خوبی می توان دید که این دو کشور، در دو مسیر متفاوت هستند.

تا چند ماه پیش، در این معادله، ترکیه به عنوان متفق و هم پیمان آمریکا و ایران نیز به عنوان حامی و یار روسیه در این بازی حضور داشت و می شد با خاطری آسوده تفاوت این دو جبهه و این دو موضع را دسته بندی کرد، اما امروز شاهد وضعیت متفاوتی هستیم و می بینیم که ترکیه در جایگاهی قرار گرفته که غیر از بشار اسد، با همه ارتباط دارد و همچنان که متفق ناتویی آمریکا و اروپا است، با روسیه نیز، در چیدمان صحنه، همفکری و مشارکت می کند. در شرایطی که برخی از چهره های دفاعی و سیاسی ایران، پیش بینی کرده بودند که پس از پایین انداختن سوخوی روسیه توسط ترکیه، مسکو واکنش تندی علیه آنکارا نشان می دهد، چنین چیزی روی نداد و اردوغان، پس از کودتا توانست پیوند خود با پوتین را دوباره جوش بزند. حتی بعد از ترور سفیر روسیه در ترکیه نیز، دور جدید روابط روسیه و ترکیه متوقف نشد و اتفاقا شرایط برای همکاری اردوغان و پوتین، مهیاتر و مساعدتر شده است.

چنین به نظر می رسد که آنکارا در تحلیلی واقع بینانه، به این نتیجه رسیده که در پرونده سوریه، می تواند با استفاده از کارت های مهم همچون شرایط جغرافیایی و نفوذ روی بخش مهمی از مخالفین سوری، با روسیه به شکلی گسترده و عمیق، همکاری کند. در شرایطی که آمریکا همچنان تحت تاثیر فضای انتخاباتی و دوران انتقال قدرت به ترامپ و تیم او به سر می برد، روسیه جا و مکان بهتری بر صحنه سوریه پیدا کرده و بیشترین نور، بر این بازیگر تابانده شده است. روسیه در کل معادلات کلان پرونده سوریه و به ویژه در موضوع حلب، امتیازات تازه ای به دست آورده و همراهی قدرت منطقه ای مهمی به نام ایران، جایگاه روسیه را مستحکم تر کرد. اما رویکرد روسیه، عملگرایانه تر از آن است که در این مسیر، با ترکیه همکاری نکند یا امتیاز خاصی به اردوغان ندهد. چرا که نه تنها از منظر منافع مرتبط با دولت ها و کشورهای روسیه و ترکیه، بلکه از منظر شخصی نیز، دلایل و شباهت های بسیاری برای تعمیق روابط پوتین و اردوغان وجود دارد و در حال حاضر، شاهد این موضوع هستیم که ترکیه با استفاده از این موقعیت، امتیازات و کارت های جدیدی به دست آورده است.

در ماجرای آزادسازی حلب و خروج مخالفین، ترکیه نقش برجسته تری پیدا کرد و در ماجرای جرابلس و الباب نیز، این کشور نشان داده که از این به بعد به دنبال تکه بزرگ تری از کیک منافع و دستاوردهای رقابت در سوریه خواهد بود و بدون تعارف، چنین چیزی، به معنی طراحی سناریوهایی برای افق فردا روز سوریه خواهد بود که به احتمال قوی، در این افق، سهم نفوذ و امکان بازی ترکیه در سوریه، بیشتر از ایران خواهد بود. چرا که ترکیه علاوه بر آن که با سوریه نهصد کیلومتر مرز مشترک دارد، با طیف های گسترده ای از مخالفین سوری از اخوانی ها و اعراب لیبرال گرفته تا بخشی از کردها و ترکمن ها و دیگران ارتباط دارد و از آنها حمایت کرده است، در بخش مهمی از سوریه، نفوذ و جذابیت فرهنگی دارد و در پرونده سوریه، از آمریکا و روسیه گرفته تا عربستان و قطر و مخالفین و همه ی بازیگران ارتباط دارد و حتی اگر اخبار غیررسمی مذاکرات پنهانی آنکارا – دمشق نیز صحت نداشته باشد، می توان پیش بینی کرد که در هر دو سناریوی «سوریه ی با اسد» و «سوریه بدون اسد»، دست ترکیه برای طراحی سناریوهای متعدد و استفاده از گرینه های متفاوت باز است. این در حالی است که ایران، از این حیث، در موقعیت دیگری قرار دارد و نه تنها با هیچ کدام از مخالفین سوری – دست کم در صحنه پیدا و آشکار - هیچ ارتباطی ندارد، بلکه در این مسیر، از امکان تعامل با آمریکا و اروپا هم برخوردار نیست و زوم تهران، تنها روی گزینه کانونی تداوم اقتدار بشار اسد قرار گرفته و به این می اندیشد که کنار نهادن او و بروز تغییر ساختاری در سوریه، دقیقا به معتی از دست رفتن کانال برای حمایت از حزب الله لبنان است. باید توجه داشت که چنین رویکرد ایدیولوژیک خاصی که بدون شک با رویکردهای همه بازیگران مرتبط با پرونده سوریه تفاوت دارد، با بسیاری از واقعیت های صحنه منطبق نیست و اگر به گزینه های دیگر و سناریوهای دیگر اندیشیده نشود، دیری نخواهد پایید که در صورت تداوم همکاری کنونی آنکارا و مسکو- که هیچ دلیلی طبیعی یی برای توقف آن وجود ندارد- مانور حرکت ایران در سوریه را محدود و محدودتر خواهد کرد.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: