به گزارش «شیعه نیوز»، دوران سالمندی باری بر دوش جامعه نیست. آن هم یک مقطع از زندگی است. تنها کافی است که جوانان کشور توانمند شوند تا در سالخوردگی متکی به جامعه نباشند. در غیر این صورت مشکلاتی به بار میآید که تبعات فراوانی دارد.
شهلا کاظمی پور، جمعیت شناس و استاد دانشگاه درباره دوران سالمندی در گفتوگو با «آرمان» میگوید: اگر سالمندان بیمه تامین اجتماعی نداشته باشند، مشکل درآمدی، بهداشتی و اقتصادی خواهند داشت. مشکلات متعددی که باید از حالا به فکر آن باشیم. نباید بگوییم چون میزان ازدواج و باروری کم شده است سالخوردگی زیاد خواهد شد. این دو مساله ربطی به هم ندارند. میتوانیم میزان باروری را افزایش بدهیم ولی سالخوردگی دوره ای اجتناب ناپذیر است.
با توجه به اینکه ایران در مرحله گذار از جوانی به پیری است، نظر شما درباره تغییر ساختار سنی جمعیت ایران چیست ؟
ایران در مرحله میانسالی قرار دارد، یعنی از مرحله جوانی کاسته شده و به مرحله میانسالی رسیده است که از آن به عنوان «پنجره جمعیتی یا فرصت جمعیتی» یاد میشود. در واقع هنور سالخورده نشده ایم. به عبارت دیگر سالخوردگی سه مرحله دارد. زمانی که جمعیت بالای ۶۵ سال هفت تا ۱۴ درصد باشند مرحله اول سالخوردگی است. زمانی که جمعیت بین ۱۴ تا ۲۱ درصد باشند مرحله دوم سالمندی و زمانی که جمعیت بالای ۲۱ درصد باشند مرحله سوم سالمندی است که ما هنوز به مرحله اول هم نرسیده ایم و تنها شش درصد از جمعیت ایران در سنین بالای ۶۵ سال قرار دارند و به مرور زمان مقداری به آن اضافه میشود. در واقع حدود ۱۵ سال طول میکشد که ایران در مرحله اول قرار بگیرد. اگر هیچ تغییری در وضعیت باروری ایجاد نشود پیش بینی کردهایم که حدود ۳۰ سال دیگر به مرحله سوم سالخوردگی وارد خواهیم شد. اکنون ژاپن حدود ۲۴ درصد سالخورده دارد، حدود ۲۲ درصد از جمعیتش جوان و زیر ۱۵ سال هستند و هنوز حدود ۵۵ درصد میانسالند، یعنی این گونه نیست که بگوییم یک دفعه ۵۰ درصد ساختار جمعیتی سالخورده میشوند. حداکثر سالخوردگی در کشورهای دنیا ۲۴ درصد است. حالا ممکن است میزان سالخوردگی ژاپن از این هم بیشتر شود ولی ایران ۳۵ سال بعد به این وضعیت میرسد. با وجود این، کاهش میزان باروری سبب افزایش تعداد سالخوردهها نمیشود، اما باعث میشود میزان سالخوردگی روند دیرتری را طی کند و به مرز ۲۴ درصد برسد. تعدادی از جمعیت به ویژه موالید دهه ۶۰، سی سال دیگر به مرحله سالخوردگی میرسند و حدود ۱۰ الی ۱۲ میلیون نفر سالخورده خواهیم داشت.
تبعات سالمند شدن جمعیت چیست؟
عواقب سالخوردگی این است که اگر سالمندان بیمه تامین اجتماعی نداشته باشند، مشکل درآمدی، بهداشتی و اقتصادی خواهند داشت. مشکلات متعددی که باید از حالا به فکر آن باشیم. نباید بگوییم چون میزان ازدواج و باروری کم شده است سالخوردگی زیاد خواهد شد. این دو مساله ربطی به هم ندارند. میتوانیم میزان باروری را افزایش بدهیم ولی سالخوردگی دورهای اجتنابناپذیر است و اکنون باید به فکر باشیم که شرایط شغل خوب و تحصیلات کافی را برای جوانان فراهم کنیم. از سوی دیگر، باید کاری کنیم که جمعیت فعال حق بیمه خود را بپردازند تا در زمان سالمندی نیازمند نباشند. این موارد سیاستهایی است که از الان باید اجرایی شوند.
برخی مسئولان از پیر شدن جمعیت احساس نگرانی دارند و گفته میشود مخاطراتی پیش روی سالمندان است. آیا از نظر شما دوران سالمندی هزینههایی برای جامعه دارد؟
کشورهای ژاپن، فرانسه و آلمان هم سالمند دارند و دچار مخاطره نشدند. سالمندی مخاطره نیست. سالمند نیازهایی دارد که باید با برنامه ریزی به فکر آن باشیم. برای مثال کودکان هم هنگام تولد نیازهایی دارند که اگر به آن پاسخ ندهیم میزان مرگ و میر اطفال بالا میرود یا اگر امکانات تحصیلی را فراهم نکنیم بی سواد باقی میمانند. دوران سالخوردگی هم به همین شکل است. نیازهایی وجود دارد که باید برطرف شود. نیاز اصلی این است که اگر ایران سالخورده شود و ضریب جانشینی جایگزین نشود جامعه با رشد جمعیت منفی رو به رو خواهد شد، در حالی که این احتمال هم خیلی ضعیف و مقطعی است و خود به خود حل و جایگزین میشود. من معتقد هستم که باید باروری را افزایش دهیم و غافل نشویم که سالمندی جمعیت هم در راه است. بر همین اساس باید به فکر سالمندان باشیم. از نظر من وام ازدواج، سیاستهای تشویقی مثل سکه دادن برای ایجاد تمایل به باروری در زوجهای جوان راهگشا نیست. ما نیاز به برنامههای زیر بنایی داریم. به طور کلی باید بدانیم که علل کاهش باروری چیست که آن هم بیشتر ناشی از شاخص توسعه است و اکثرا زوجها هم به مشکلات اقتصادی، عدم امنیت اجتماعی، تورم و... استناد میکنند. ما باید به شاخصهای کلان بپردازیم. هر چه سطح امنیت و رشد اقتصادی جامعه بالا برود و تورم کم شود، میزان باروری افزایش مییابد. در مورد برطرف کردن نیازهای دوران سالمندی هم باید امکانات بهداشتی، درمانی و سیاستهای بیمه تامین اجتماعی توسعه یابد و همه افراد ملزم شوند که حق بیمه را بپردازند تا به این طریق در دوران سالمندی از پس هزینه زندگی خود برآیند. اکنون خانه سالمندان انتفاعی است و معمولا از طریق موسسات خیریه اداره میشود. من بعید میدانم که دولت بتواند هزینه سالمندان نیازمند را تامین کند. وجود سالمند نیازمند غیرمنطقی است. باید جوانان فعلی را توانمند کنیم تا سالمندان فعال در آینده داشته باشیم.
برخی عنوان میکنند با توجه به اینکه جمعیت ایران رو به سالمندی است این مساله در آینده هزینههای زیادی برای کشور میتراشد، چرا که جمعیت فعال تبدیل به جمعیت غیر فعال و مصرف کننده میشود. این مورد ممکن است توجه به سالمندان را دچار مشکل کند. ارزیابی شما از این مساله چگونه است؟
اکنون برخی جمعیت فعال هم کار نمیکنند و اگر هم فعال هستند در اشتغال کاذب و پنهان به سر میبرند. ما باید فکری به حال جمعیت فعال کنیم و باعث رشد زیر بناهای اقتصادی جامعه شویم، چرا که این رشد هم به نفع موالید است و هم به نفع سالمندان. اگر کشورهای غربی هم برای دوران سالمندی سیاستگذاری نمیکردند قطعا با مشکلاتی مواجهه بودند، اما آنها سیستم بیمه تامین اجتماعی سراسری را ایجاد کرده و افراد را ملزم به پرداخت حق بیمه کردند و از این طریق بهداشت سالمندان تامین شد، چون سالمندان بیشتر نیازهای بهداشتی دارند و از پولی که خودشان در طی سالها پرداخت کرده اند نیازهایشان تامین میشود. بنابراین اگر شخص در دوران جوانی فعالیت کند، صاحب درآمد باشد، اندوخته ای را پس انداز کند و حق بیمه را بپردازد در دوران سالمندی بار مالی برای دیگران و دولت ندارد. در واقع سالمندی بار منفی نیست. زمانی که سالمند بیمار، از کار افتاده و نیازمند میشود و زیر خط فقر میرود دیگران به او توجه ندارند. تمام تلاشها بر این است که بگوییم هنوز ذهن سالمندان کار میکند و باعث پیشرفت جامعه میشوند. برای اینکه کار مدیریتی و علمی انجام میدهند. بنابراین باید ذهن سالمندان بارور شود و کاری کنیم که از نظر اقتصادی خودکفا باشند. از سوی دیگر، باید سیاستهای بهداشتی نیز به صورت همگانی اجرا شوند، چرا که اگر افراد در جوانی سالم زندگی کنند، سالمندی سالم خواهند داشت. در این صورت سالمندی نه تنها معضل نخواهد بود بلکه به اقتصاد هم کمک خواهد کرد.