به گزارش «شیعه نیوز»، وبگاه تحلیلی «میدلایست آی» در مطلبی به قلم «اسماعیل نومن تلسی» به تغییر رویکرد قاهره در حوزه سیاست خارجی و بخصوص در روابط خود با ریاض و تهران اشاره و این تغییر را نشانهای نامطلوب برای پیشبرد اهداف سعودیها دانست.
در این مقاله آمده است: در ماههای اخیر تغییر عمدهای در سیاست خارجی مصر روی داده است. این تغییر غیرمنتظره عامل نگرانی بسیاری از بازیگران منطقه بخصوص کشورهای عرب حوزه خلیجفارس شده است؛ کشورهایی که از زمان کودتای نظامی 3 ژوئیه 2013 در مصر حامی رژیم عبدالفتاح السیسی بودهاند. باتوجه به جایگاه مرکزی مصر در عرصه سیاسی کنونی در خاورمیانه، سوالاتی مطرح میشود: این تغییر سیاسی در حال اجرا چگونه روی داده است؟ چه پیامدهایی خواهد داشت؟
از زمان کودتای 2013، عربستان سعودی، امارات و در درجهای کمتر کویت حمایت بی قید و شرط از رژیم کودتایی السیسی را در دستورکار خود قرار دادند. این امر موجب تعجب و البته هراس اخوانالمسلمین گردید. برای نخبگان حکومتی این کشورها، مشروعیت اخوانالمسلمین و تسلط آن بر قدرت مصر بعنوان یکی از جدیترین تهدیدات علیه رژیمهای آنان مطرح بود.
* اتحاد علیه اخوانالمسلمین
در حالی که هیچ جنبش اعتراضآمیز مردمی در این کشورها وجود نداشت، تغییر رهبری در مصر و تنظیم مجدد نقش بالقوه این کشور در خاورمیانه چالش پنهان ژئواستراتژیکی برای توازن قدرت در منطقه و تهدیدی برای موضع قدرت آنها به شمار میآمد. این کشورها به امید تغییر روند نوسانات منطقه به نفع خود، از کودتای نظامی در مصر استقبال و از آن در برابر مخالفان منطقهای و بینالمللی حمایت مالی و دیپلماتیک کردند.
در دوره پس از کودتای نظامی، ملک عبدالله حامی اصلی السیسی در مبارزات وی علیه اخوانالمسلمین بود. ریاض در کنار کویت و امارات حمایتهای مالی غیرقابلتصوری را به رژیم السیسی ارائه نمودند. بعلاوه اینکه، نشستی برگزار کرده تا از طریق آن سرمایههای خارجی را به قاهره جذب کنند. السیسی نیز در پاسخ، وفاداری خود به کشورهای حامی رژیمش بخصوص عربستان را نشان داد.
پس از مرگ ملکعبدالله تغییراتی در روابط قاهره_ریاض مشاهده گردید. پادشاه جدید سعودی، ملک سلمان رویکرد متفاوتی را در قبال مصر در دستور کار خود قرار داد. در امور داخلی، نخستین نشانه تغییر بازآرایی خط جانشینی مقامات ارشد سلطنت بود. ملک سلمان شخصیتهایی را در خاندان سلطنتی حذف کرد که مغزمتفکر کودتا در مصر بودند. ریاض با این جهتگیری سیاسی رویکرد فعالانهتری در قبال ایران اتخاذ کرد چراکه دریافته بود در سیاست خاورمیانه «عمل موثرتر از کلام است». در نتیجه وزیر دفاع سعودی تصمیم گرفت برای نمایش رویکرد جدید سیاست خارجی ریاض علیه سیاستهای توسعهطلبانه ایران در منطقه، در یمن دست به اقدام نظامی بزند.
* محور ایران_مصر
سپس ایران وارد روابط عربستان_مصر گردید. دعوت ریاض از قاهره برای مشارکت در عملیات «طوفان قاطع» در یمن بطور نسبی پذیرفته شد. رژیم السیسی بیمیلی خود برای ایفای نقش عمده در عملیاتهای نظامی در منطقه را نشان داد. با این حال دلیل واقعی تردید السیسی برای حضور در عملیات نظامی در یمن متفاوت از آن چیزی است که عموما بیان میشود.
نخست اینکه السیسی مشروعیت عمومی خود برای تبعیت از ریاض را از دست داده بود. بعلاوه، وی هیچ تمایلی به مشارکت در جنگی نیابتی با ایران نداشت. این احتمال وجود دارد که السیسی با مشاهده قدرت در حال ظهور ایران در منطقه، سیاست خارجی خود را طوری تنظیم کرده تا از طریق آن بتواند موقعیت دیپلماتیک قاهره را بیش از هر کشور دیگری با عربستانسعودی و آمریکا تغییر دهد. تحولات جدید نشان میدهد که مصر چگونه در حالی که از ریاض فاصله میگیرد، در حال نزدیکشدن به تهران است. فیلمهایی در سینماهای مصر به نمایش درآمد که سردار ایرانی، قاسم سلیمانی را مورد ستایش قرار میداد.
* تشدید تنش در روابط قاهره_ریاض
تحول بعدی در ابتدای اکتبر صورت گرفت که در آن مقامات وزارت خارجه ایران و مصر نشستی در تهران برگزار کرده تا چگونگی عادیسازی روابط میان دو کشور را بررسی کنند. علیرغم وجود برخی اختلافات در پارهای از موضوعات، دو کشور برای ازسرگیری روابط بخصوص در حوزه مسائل منطقهای ابراز تمایل کردند. این نشست موجب تشدید تنش در روابط قاهره_ریاض شد. در راستای همین تنش اوجگرفته، آرامکوی عربستان جریان سوخت به مصر را در تاریخ 1 اکتبر متوقف نمود.
ریاض بطور علنی اعلام نکرد که هدف از این تصمیم امید به انصراف قاهره از تزدیکشدن به ایران است. یک هفته پس از اتخاذ تصمیم مذکور، السیسی پاسخ خصمانهای به آن داد. مصر علیرغم مخالفتهای شدید عربستان، به نفع قطعنامه موردحمایت روسیه در سازمان ملل رای داد که براساس آن اجازه تداوم بمباران هوایی در حلب صادر شده بود. این رای خشم ریاض را دوچندان و جهت آن را به سوی ایران، روسیه و دولت بشار اسد کشاند.
السیسی در واکنش به قطع صادرات سوخت از آرامکوی عربستان به مصر گفت:«مصر به هیچ کسی جز خداوند سجده نمیکند». راهحل قاهره برای این تحریم سعودی نیز راهحلی ایرانی بود. بر اساس معاملهای با میانجیگری ایران و روسیه، بغداد با افزایش صادرات منابع انرژی خود به قاهره موافقت نمود. این امر پیشرفتی مهم در دو جنبه میباشد: نخست اینکه مصر به عربستان نشان داد که ریاض در مسائل مورداختلاف، متحدی قابلجایگزین است. دم اینکه، قاهره بطور جدیتری ایران را در گزینههای سیاست خارجی خود گنجانده است.
* ایجاد روابط حسنه با سوریه
ضربه دیگری که به عربستان وارد شد، موفقیت ایران در متقاعدسازی قاهره برای همراهی با تهران در بحران سوریه بود. روزنامه گاردین افشا کرد که محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران شخصا با قاهره رایزنی کرده تا آنها را به حضور در نشست 15 اکتبر در لوزان متمایل نماید.
سیاست مصر در قبال سوریه یکی دیگر از نقاط اختلاف میان قاهره و ریاض به شمار میآمد. جدیدترین تحولات در این زمینه سفر رییس سازمان اطلاعات سوریه به قاهره بود. زمان این سفر از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ این سفر نخستین سفر خارجی این مقام سوری از ابتدای جنگ در سوریه محسوب میشد. سفر مذکور روابط دوجانبه مصر و عربستان را پیچیدهتر از قبل نمود.
* بازی خطرناک السیسی
درحالی که این تحولات میتوانست تنش دیپلماتیک سطح پایینی در روابط ریاض_قاهره باشد، این وضعیت به اوضاعی پیچیده و پردردسر تغییر کرد. دولت سعودی بعنوان اصلیترین حامی رژیم السیسی پس از کودتا انتظار داشت که قاهره از رویکرد سیاست خارجی موردنظر ریاض تبعیت کند. در حالی که اکنون مشخص شده السیسی قصد دارد راه خود را برود.
تصمیمات مصر از جمله اجازه به روسیه برای ایجاد پایگاه نظامی در قاهره، تداوم روابط خصمانه با ترکیه، تغییر اولویتهای سیاست خارجی در سوریه و اتحاد با ایران همچنان موجب تضعیف روابط قاهره_ریاض خواهد بود.