به گزارش «شیعه نیوز»، «جوزف توماس»، سردبیر نشریه ژئوپولیتیک «نیو اطلس» در تایلند، عملیات آمریکا برای تغییر حکومت و نظام سوریه را بخشی از طرح گسترده آمریکا به منظور ایجاد بی ثباتی در منطقه خاورمیانه دانسته و برای این ادعای خودبه «سیمور هرش»، روزنامه نگار تحقیقی و برنده جایزه ادبی «پولیتزر» و نیز «وسلی کلارک»، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا استناد می کند. توماس توجه همه را به این واقعیت جلب می کند که از سال 2001 میلادی تاکنون، واشنگتن به صورت سازمان یافته و سیستماتیک کشورهای افغانستان، عراق و یمن را به نابودی کامل کشانده و عملیات مخفیانه ای را نیز علیه ایران طراحی و اجرا کرده است.
وی در مقاله خود در پایگاه تحلیلی «چشم انداز جدید شرق» (New Eastern Outlook) می نویسد: "آمریکا در تمام این مدت همواره با روایت های خود تلاش کرده توجیهات مناسب و منحصر به فردی را برای تمامی این جنگ ها و درگیری ها به مردم کشورش ارائه دهد، توجیهاتی همچون جلوگیری از وقوع "فاجعه انسانی"، "تعقیب تروریست ها" و حتی "جلوگیری از استفاده تسلیحات کشتار جمعی علیه غرب و متحدان آنها". حملات برق آسا و متوالی آمریکا به مناطق شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیای مرکزی همگی بخشی از دستورکار مورد اجماع و پذیرفته شده آمریکا هستند".
این روزنامه نگار در ادامه به سخنرانی سال 2007 میلادی «وسلی کلارک»، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا در باشگاه مشترک المنافع کالیفرنیا اشاره و استناد می کند. ژنرال «وسلی کلارک»، فرمانده سابق نیروهای ناتو و نامزد دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری 2004 آمریکا در سخنرانی خود در تاریخ سوم اُکتبر سال 2007 میلادی، این موضوع را مطرح ساخت که آمریکا از زمان وقایع یازده سپتامبر به بعد با یک "کودتا در سیاست خارجی" روبرو شده است.
ژنرال کلارک در این کنفرانس و سخنرانی به یادداشت های محرمانه و طبقه بندی شده ای اشاره کرد که بلافاصله پس از آغاز جنگ سال 2003 میلادی آمریکا در عراق، از سوی دفتر وزارت دفاع آمریکا برای مقامات پنتاگون ارسال شد و براساس آن، ارتش آمریکا باید در طول پنج سال نظام های حکومتی هفت کشور به ویژه عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران را به طور کامل نابود می کرد.
ژنرال کلارک در ادامه، گفتگوی خود با «پائول ولفوویتز»، معاون وزارت دفاع آمریکا در امور سیاسی در سال 1991 را به یاد آورده و جمله ای را به نقل از وی عنوان می کند: "ما دریافتیم که می توانیم از نیروی نظامی خود در منطقه خاورمیانه استفاده کرده و روس ها نیز نمی توانند ما را متوقف کنند. پیش از آن که ابر قدرت بعدی ما را به چالش بکشد، در حدود پنج تا ده سال فرصت داریم تا منطقه را از وجود مشتریان و دولت های وابسته به روسیه یعنی کشورهای سوریه، ایران و عراق پاک کنیم."
اما این تنها نیمی از داستان است. جوزف توماس در ادامه به مقاله سیمور هرش در مجله «نیویورکر» با عنوان «تغییر مسیر» یا (The Redirection) که در مارس سال 2007 میلادی منتشر شد اشاره کرده است و می گوید: "این روزنامه نگار تحقیقی در مقاله خود هشدار داده بود که دولت جورج دبلیو بوش موافقتنامه ای را با هدف تضعیف ایران، عراق و سوریه با حکومت های سنی حاشیه خلیج فارس منعقد ساخته بود."
هرش می افزاید: "دولت بوش برای تضعیف ایران که یک کشور عمدتاً شیعی است، تصمیم گرفت تا در اولویت های خود در منطقه خاورمیانه بازنگری کند. برای همین منظور، آمریکا در عملیات مخفیانه و پنهانی علیه ایران و متحد این کشور یعنی سوریه شرکت کرد. چنین فعالیت هایی از سوی آمریکا منجر به تقویت گروه های سنی افراط گرا در منطقه خاورمیانه شد؛ گروه هایی که تصور و برداشتی جنگ طلبانه از اسلام داشتند، با آمریکا به شدت دشمن بوده و با تشکیلات القاعده نیز همفکر و همراه بودند."
هرش در بخش دیگری از مقاله خود عنوان می کند که این عملیات مخفیانه از سوی «شاهزاده بندر بن سلطان» حمایت و پشتیبانی می شد و قرار بود تا با استفاده از گروه های سَلفی رادیکال و جنبش اخوان المسلمین با کشور شیعی ایران و متحدان این کشور در منطقه مقابله شود. سعودی ها دولت بوش را متقاعد کردند که قادر به کنترل بنیادگرایان مذهبی در منطقه خاورمیانه هستند.
مدتی پس از انتشار مقاله هرش، سازمان دیده بان قضایی آمریکا گزارش آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) را منتشر کرد. در این گزارش به وضوح عنوان شده بود که از زمان آغاز بحران سوریه، گروه های سَلفی، جنبش اخوان المسلمین و تشکیلات القاعده در عراق (AQI) عامل اصلی ادامه و تشدید شورش ها و جنگ داخلی در سوریه بوده اند. با انتشار این گزارش از سوی سازمان دیده بان قضایی آمریکا، مقاله هرش نیز مفهوم جدیدی یافت و اهمیت دو چندانی پیدا کرد.
ژنرال «مایکل فلین»، رئیس پیشین آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) در مصاحبه سال 2015 میلادی خود با شبکه خبری الجزیره نیز با اشاره به بحران سوریه، تصمیم واشنگتن مبنی بر حمایت از گروه های اسلامگرای افراطی در این کشور از سال 2012 میلادی به بعد را یک تصمیم عامدانه دانست. بنابراین با توجه به اظهارات و نظرات هرش، اکنون می توان به خوبی دریافت که چرا واشنگتن به وعده خود در مورد تفکیک شورشیان میانه رو از گروه های اسلامگرای افراطی در سوریه عمل نکرد.
توماس در ادامه به مصاحبه روز پنج شنبه پروفسور «استفن اف. کوهن» در برنامه جان باچلر (John Batchelor Show) اشاره کرده و عنوان می کند: "انگیزه اصلی ایالات متحده آمریکا و تنها مأموریت این کشور در سوریه، حذف بشاراسد از قدرت است". این در حالی است که گروه های اسلام گرای افراطی و از همه مهمتر «جبهه النصره» نیز همانند آمریکا به دنبال حذف بشار اسد بوده و از اصلی ترین و کارآمدترین نیروهای مخالف وی در سوریه محسوب می شوند.
«ادوارد بیروی»، روزنامه نگار روس نیز بر این باور است که طرح واشنگتن برای ایجاد بی ثباتی در منطقه خاور میانه و به منظور تسلط ژئوپولیتیک بر منطقه چندان واهی و به دور از منطق نیست. وی طی مقاله ای در روزنامه (Vzglyad)به این موضوع می پردازد که گروه های جنگ طلب آمریکا با ایجاد ساختارشکنی در سوریه قادر خواهند بود تا تمامی منطقه خاورمیانه را به آشوب و هرج و مرج بکشند و این آشوب و بحران می تواند به مرور به دیگر نقاط قاره اوراسیا از جمله چین و روسیه نیز گسترش یابد.
توماس بر این باور است که عدم تمایل آمریکا برای همکاری با روسیه در موضوع سوریه و همچنین بی میلی و اکراه مقامات واشنگتن برای تفکیک شورشیان میانه رو از گروه های جهادی و اسلامگرای افراطی در سوریه نشان دهنده آن است که آمریکا هیچ گاه مسئله مقابله با تروریسم در سوریه را به عنوان اولویت در دستور کار خود قرار نداده و از حضور سازمان های تروریستی در سوریه صرفاً به عنوان بهانه ای برای دخالت نظامی مستقیم و بیشتر در این کشور استفاده می کند.