به گزارش «شيعه نيوز»، آیتالله العظمی وحید خراسانی گفتاری درباره ریشه عمل امام حسین(علیه السلام)بیان کرده است.
متن گفتار مطرح شده این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
عمل امام حسین-علیه السلام- برخاسته از جمیع مراتب توحید
اول؛ ریشۀ عمل چیست؟
اهل معرفت، آنها که در عرفان خداوند از کمّل هستند، منتهای سیر را ذکر یونسیه میدانند. (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ).( ) در آن ظلمات ندای ذو النون چه بود؟ او خطاب به خداوند چنین ندا کرد: (أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ).( )
یونس-علیه السلام- یک جمله گفت: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ). مداومت به این ذکر در سجده، قلوب مستعدّین سیر إلی اللّٰه را آنجا میرساند، که آنهایی این مقام را دریافتند که شهد آن شربت را چشیدهاند، این مقام ابتدا و اول این راه است.
سیدالشهدا-علیه السلام- در دعای عرفه دوازده «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» گفته است. اهلش به این نکته دقّت کنند. این کلمهای که امروز در این مجلس طرح کردم، کمّل از اهل علم و فقه و عرفان روی آن کار کنند. دعای عرفه را بخوانند، قرآن را ببینند، سورۀ یونس را مطالعه کنند. حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام در زندانِ شکم ماهی گفت: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)، سیدالشهدا-علیه السلام- بعد از این جمله یازده جملۀ دیگر اضافه کرد. معنایش این است که یونس-علیه السلام- در مرتبۀ اول و حسین بن علی-علیهما السلام- در رتبۀ دوازهم است. و فوق این عدد دیگر رتبه نیست. (إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا)،( ) • مرحلۀ دیگری تصوّر ندارد. تمام مراحل شهور معرفت، که باطن این آیه است، در دعای عرفه طی شده است. در حقیقت امام حسین-علیه السلام- به یونس-علیه السلام- میفرماید: تو چنین گفتی: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ) و لکن مراتب دیگر مانده که من بیان میکنم:
«لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْخَائِفِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْوَجِلِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِینَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرِینَ… ».( )
هر یک از این جملهها اقیانوسی از معارف الهی میباشد که هزاران جبرئیل و میکائیل و اسرافیل در این دریای بی پایان مستغرق است.
چه کسی درک میکند وقتی آن حضرت-علیه السلام- میفرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ»، چگونه دوازه مرتبه توحید را طی مینماید. از توحید در مقام احدیّت، توحید در مقام الوهیّت، توحید در مقام ربوبیّت، تا به توحید در مقام محبت رسیده و میفرماید: «تَرَکْتُ الْخَلْق طُرّاً فِی هَوَاکَا».( )
ریشۀ عمل او این است، عملی که از دوازه «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» سرچشمه گرفته است. تمام عرفای اولین و آخرین در «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» اول او واماندهاند، تا چه رسد به مراحل بعدی که آن حضرت در بیانش طی کرده است. این ریشۀ عمل بود.