به گزارش «شيعه نيوز»، هیچ حماسه انسانی در گذشته و حال به اندازه حماسه شهادت حسین(علیه السلام) در کربلا مورد تحسین و توجّه عاطفی قرار نگرفته و جنبه آموزشی نداشته است. این حماسه به عنوان یک رویداد عاطفی و احساسی نقطه عطف مؤثّری در روند عقاید اسلامی شده است.
حماسه ای که اگر نبود اسلام نه تنها نمی توانست به عنوان یک عقیده ریشه دار و ایمان محکم در باطن مسلمانان جای گیر شود، بلکه در حدّ یک مذهب کم فروغ و ضعیف در میان انسان ها معرفی نمی شد.
قیام حسین بن علی(علیه السلام) زلزله ای شگرف بود که توانست پایه های امّت اسلامی را تا دورترین نقطه ها به لرزه درآورد، چشمها را بگشاید و وجدان ها را علیه هیمنه و اقتدار دروغین و شرّ ستم پیشگان بیدار کند، همانان که درصددند ظلم و ستم را در اعماق جان انسانها مستولی کنند و ارزش های دینی را با عناوین پوشالی از بین ببرند و با تباه کردن حقوق دین داران، انوار ذاتی و جوهری جذّابیت دین را خاموش کنند.
حماسه حسینی، انقلاب به تمام معنی کلمه بود چیزی که به هیچ وجه قابل قیاس با دیگر انقلاب ها نیست؛ چرا که عظمت آن فراتر از معنای محدود واژگان و بزرگتر از معیارهای قابل قیاس بشری است. انقلابی است که به درجاتی بالاتر از حماسه ارتقا یافت و این حقیقتی است که برای شکل گیری حماسه ها معمولاً انسان ها فدا می شوند، امّا در آفرینش این حماسه نه انسانهای معمولی که خاندان و اهل بیت پیامبر(ص) شرکت داشتند.
عاشورا، قیامی است که هدفش حفظ کیان امّت محمّد(ص) و مصون داشتن عقاید مسلمانان و حمایت از سنّت مقدّس رسول اکرم(ص) و دور ساختن دست گستاخان از آن است. باید گفت آن کس که انقلاب حسینی را به عنوان حماسه بپذیرد، بزرگتر از آن نمی یابد؛ زیرا حماسه ها و انقلاب هایی که جهت حرکت تاریخ و امّت ها را تغییر داده اند به نسبت بزرگی اهداف و امکان تبدیل شدنشان به یک عقیده یا اصل اعتقادی برای گروه یا گروه هایی قابل سنجشند.
با این معیار، انقلاب حسین(علیه السلام) از زمان پیدایش تا ابدالآباد در نوع خود هم اوّلین انقلاب تاریخ و هم بی نظیرترین انقلاب ها در تاریخ انسانیّت است، به عبارت دیگر این انقلاب تا جهان باقی است و نوع انسان زنده است جاودانه خواهد ماند؛زیرا شکل گیری آن به خاطر انسان بوده است.
اگر می گوییم انقلاب حسینی «نخستین» انقلاب است از آن روست که در چارچوب وقایع جهان اسلام و در تاریخ ادیان آسمانی نخستین انقلابی است که بر مبنای اصول و ارزش های عقیدتی به وقوع پیوسته است.
اگر می گوییم «پیشتاز» است از این روست که هم زمینه را برای روح انقلابی آماده کرده و هم خود یک انقلاب روحی است که دل های مسلمانان را شیفته و بی قرار خود ساخته و معنی بزرگ منشی و پایمردی انسان مؤمن را در برابر فتنه گرانی که به نام دین رگه های شرک و بیهودگی را در پیکره ی عقاید اسلامی تزریق می کنند؛یادآور شده است.
انقلاب حسینی، دعوت آشکاری بود برای زدودن این رگه ها و تخریب پایه های گمراهی و ایستادگی در برابر اهداف کسانی که از صراط مستقیم شریعت منحرف شده و با آبروی شریعت و دین بازی می کردند؛هم آنان که بر سر کیان آیین نوظهور اسلام قمار کردند تا بتوانند آن را پیش از رشد و بالندگی به خاک بسپارند.
اگر می گوییم «یگانه» است از این روست که با تسخیر وجدان های مسلمانان تأثیرات عقیدتی محکمی بر جای گذاشت.درست در زمانی که پایه های حکومت حکّام اسلامی و حکومت گران به نام دین، به واسطه ی اعمالشان نیازمند وارد آمدن شوک و ضربه ای کاری بود؛ قیام شهادت طلبانه حسین(علیه السلام) همان ضربه کاری بود که تأثیری برق آسا در آن دوران و دوران های بعد گذاشت. صاعقه ای بود که چشم های عشق و محبّت را در وجدان های بیدار نسل های بعد جاری خواهد کرد.
و بالأخره اگر میگوییم انقلاب عاشورا انقلابی «جاودانه» است از این روست که یک انقلاب انسانی به تمامی معنی است. از انسان است برای انسان،این انقلاب با خون پاک حسین(ع) گلگون شد و از همین رو در نهاد تمام مسلمانان به عنوان نماد کرامت دین شناخته شد و انسان مسلمان توانست شاهد ورق خوردن صفحات جدیدی در روند عقیده اش باشد، صفحاتی روشن و خالی از تزویر و بردگی و بندگی که کلمات آن با حروفی نورانی نگاشته شده تا ضمیر انسان را به راه های درستی که باید در آن حرکت کند، رهنمون شود و او را به اوج سلامتی و امنیّت که شایسته یک انسان است،برساند.
از این رو [انقلاب حسین علیه السلام] جاودانه است؛ زیرا یک انقلاب اخلاقی است و قانون جدید اخلاق را پی ریزی کرده است، قانونی که روشنگر راه مبارزه امّت اسلامی در تمام سطوح و زمینه هاست و به او می آموزد که چگونه فدا کردن جان و تن در زمان ها و مکان های پرخطر، آسان است و چگونه مردن، سعادت و زندگی با ظالمان دردآور و سخت است و اینکه مرگ با عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است.هیچ حماسه انسانی در گذشته و حال به اندازه حماسه شهادت حسین(علیه السلام) در کربلا مورد تحسین و توجّه عاطفی قرار نگرفته و جنبه آموزشی نداشته است. این حماسه به عنوان یک رویداد عاطفی و احساسی نقطه عطف مؤثّری در روند عقاید اسلامی شده است.
حماسه ای که اگر نبود اسلام نه تنها نمی توانست به عنوان یک عقیده ریشه دار و ایمان محکم در باطن مسلمانان جای گیر شود، بلکه در حدّ یک مذهب کم فروغ و ضعیف در میان انسان ها معرفی نمی شد.
قیام حسین بن علی(علیه السلام) زلزله ای شگرف بود که توانست پایه های امّت اسلامی را تا دورترین نقطه ها به لرزه درآورد، چشمها را بگشاید و وجدان ها را علیه هیمنه و اقتدار دروغین و شرّ ستم پیشگان بیدار کند، همانان که درصددند ظلم و ستم را در اعماق جان انسانها مستولی کنند و ارزش های دینی را با عناوین پوشالی از بین ببرند و با تباه کردن حقوق دین داران، انوار ذاتی و جوهری جذّابیت دین را خاموش کنند.
حماسه حسینی، انقلاب به تمام معنی کلمه بود چیزی که به هیچ وجه قابل قیاس با دیگر انقلاب ها نیست؛ چرا که عظمت آن فراتر از معنای محدود واژگان و بزرگتر از معیارهای قابل قیاس بشری است. انقلابی است که به درجاتی بالاتر از حماسه ارتقا یافت و این حقیقتی است که برای شکل گیری حماسه ها معمولاً انسان ها فدا می شوند، امّا در آفرینش این حماسه نه انسانهای معمولی که خاندان و اهل بیت پیامبر(ص) شرکت داشتند.
عاشورا، قیامی است که هدفش حفظ کیان امّت محمّد(ص) و مصون داشتن عقاید مسلمانان و حمایت از سنّت مقدّس رسول اکرم(ص) و دور ساختن دست گستاخان از آن است. باید گفت آن کس که انقلاب حسینی را به عنوان حماسه بپذیرد، بزرگتر از آن نمی یابد؛ زیرا حماسه ها و انقلاب هایی که جهت حرکت تاریخ و امّت ها را تغییر داده اند به نسبت بزرگی اهداف و امکان تبدیل شدنشان به یک عقیده یا اصل اعتقادی برای گروه یا گروه هایی قابل سنجشند.
با این معیار، انقلاب حسین(علیه السلام) از زمان پیدایش تا ابدالآباد در نوع خود هم اوّلین انقلاب تاریخ و هم بی نظیرترین انقلاب ها در تاریخ انسانیّت است، به عبارت دیگر این انقلاب تا جهان باقی است و نوع انسان زنده است جاودانه خواهد ماند؛زیرا شکل گیری آن به خاطر انسان بوده است.
اگر می گوییم انقلاب حسینی «نخستین» انقلاب است از آن روست که در چارچوب وقایع جهان اسلام و در تاریخ ادیان آسمانی نخستین انقلابی است که بر مبنای اصول و ارزش های عقیدتی به وقوع پیوسته است.
اگر می گوییم «پیشتاز» است از این روست که هم زمینه را برای روح انقلابی آماده کرده و هم خود یک انقلاب روحی است که دل های مسلمانان را شیفته و بی قرار خود ساخته و معنی بزرگ منشی و پایمردی انسان مؤمن را در برابر فتنه گرانی که به نام دین رگه های شرک و بیهودگی را در پیکره ی عقاید اسلامی تزریق می کنند؛یادآور شده است.
انقلاب حسینی، دعوت آشکاری بود برای زدودن این رگه ها و تخریب پایه های گمراهی و ایستادگی در برابر اهداف کسانی که از صراط مستقیم شریعت منحرف شده و با آبروی شریعت و دین بازی می کردند؛هم آنان که بر سر کیان آیین نوظهور اسلام قمار کردند تا بتوانند آن را پیش از رشد و بالندگی به خاک بسپارند.
اگر می گوییم «یگانه» است از این روست که با تسخیر وجدان های مسلمانان تأثیرات عقیدتی محکمی بر جای گذاشت.درست در زمانی که پایه های حکومت حکّام اسلامی و حکومت گران به نام دین، به واسطه ی اعمالشان نیازمند وارد آمدن شوک و ضربه ای کاری بود؛ قیام شهادت طلبانه حسین(علیه السلام) همان ضربه کاری بود که تأثیری برق آسا در آن دوران و دوران های بعد گذاشت. صاعقه ای بود که چشم های عشق و محبّت را در وجدان های بیدار نسل های بعد جاری خواهد کرد.
و بالأخره اگر میگوییم انقلاب عاشورا انقلابی «جاودانه» است از این روست که یک انقلاب انسانی به تمامی معنی است. از انسان است برای انسان،این انقلاب با خون پاک حسین(علیه السلام) گلگون شد و از همین رو در نهاد تمام مسلمانان به عنوان نماد کرامت دین شناخته شد و انسان مسلمان توانست شاهد ورق خوردن صفحات جدیدی در روند عقیده اش باشد، صفحاتی روشن و خالی از تزویر و بردگی و بندگی که کلمات آن با حروفی نورانی نگاشته شده تا ضمیر انسان را به راه های درستی که باید در آن حرکت کند، رهنمون شود و او را به اوج سلامتی و امنیّت که شایسته یک انسان است،برساند.
از این رو [انقلاب حسین علیه السلام] جاودانه است؛ زیرا یک انقلاب اخلاقی است و قانون جدید اخلاق را پی ریزی کرده است، قانونی که روشنگر راه مبارزه امّت اسلامی در تمام سطوح و زمینه هاست و به او می آموزد که چگونه فدا کردن جان و تن در زمان ها و مکان های پرخطر، آسان است و چگونه مردن، سعادت و زندگی با ظالمان دردآور و سخت است و اینکه مرگ با عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است.