شیعه نیوز: مسلمانان دل باخته به رسول خدا، پس از سالهاى دراز، موفق مى شوند که قبر رسول رحمت را زیارت کنند هنگامى که دیدگان آنها بر ضریح شریف آن حضرت مى افتد نا خود آگاه، اشک شوق و مهر از دیدگان آنان فرو مى ریزد، قلبها مى تپد شادى و غم به هم آمیخته مى شود این یک امر طبیعى و فطرى است. جلوگیرى از آن نوعى مبارزه با خواسته فطرى انسان است.
هنگامى که ابراهیم فرزند پیامبر در تب شدیدى فرو رفته بود وى او را در بغل گرفت و چنین گفت: «چشم اشک مى ریزد، دل مى سوزد، و چیزى به زبان نمى آوریم، جز آنکه رضاى خدا در آن است و ما براى حال تو اى ابراهیم غمگینیم».۲۲۰
سیره نویسان نیز مى گویند آنگاه براى ابراهیم حالت احتضار رخ داد پیامبر او را از آغوش مادرش گرفت و در آغوش خود نهاد و گفت: «ابراهیم عزیز! کارى از ما ساخته نیست» سپس دیدگانش پر از اشک شد «ما به حالت تو غمگینیم چشم گریه مى کند، قلب محزون مى شود، چیزى که مایه خشم خداست به زبان نمى آوریم و اگر نبود که مرگ حق و وعده راست خدا است و راهى است که همه باید رهرو آن راه باشند، بیش از این بر تو غمگین مى شدیم.
در این موقع عبدالرحمن بن عوف رو به پیامبر کرد و گفت شما ما را از گریه باز مى داشتید چطور براى فرزندت گریه مى کنى؟ پیامبر فرمود: من هرگز شما را از گریه بر عزیزان نهى نکرده ام من شما را از گفتن سخنانى که خشم خدا برمى انگیزد باز داشتم و از کارهایى مانند داد و فریاد و سیلى به صورت زدن، پاره کردن یقه، نهى کردم نه گریه ساده بر عزیزان. بعد از این، کلمه ملکوتى را فرمود: «فمن لم یَرحِم لم یُرحَم». آنکس که بر کسى دلش نسوزد مورد رحمت خدا قرار نمى گیرد.
دستور گریه بر عمویش حمزه
حمزه عموى پیامبر در غزوه اُحد به وضع فجیعى گشته شد زنان انصار بر شهداى خود گریه مى کردند. و اشک مى ریختند اما در آن سرزمین غربت، کسى براى حمزه گریه نمى کرد. پیامبر به انصار دستور داد به زنان بگویند که براى حمزه نیز سوگوارى کنند. از این جهت آنان به موقع گریه برگشتگان به نام حمزه شروع کرده و اشک مى ریختند.
در جنگ موته عزیزانى به نامهاى جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه شربت شهادت نوشیدند وقتى خبر شهادت آنان به مدینه رسید حضرت براى آگاهى مردم در حالى که اشک مى ریخت شهادت آنان را گزارش داد.۲۲۱
بنابراین گریه بر عزیزان چه قبل از خاکسپارى و یا پس از آن یک امر طبیعى است و جلوگیرى از آن نوعى مبارزه با فطرت است و رسول خدا و اولیاء الهى حتى صحابه پیامبر در موارد زیادى به فقدان عزیزان گریه کردند و آوردن شواهد آنها مایه گستردگى سخن مى شود.
بررسى یک حدیث
عمر بن خطاب از رسول خدا حدیثى را نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «ان المیت یُعذَّب بیکاء اهله; گریه بازماندگان میت سبب عذاب او مى شود».
پاسخ: اولا: باید حدیث را بر قرآن عرضه کرد. این حدیث با آیات قرآن در تعارض است قرآن مى فرماید: (أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى);۲۲۲ که هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى گیرد.
بنابراین چرا باید میت به وسیله بازماندگان عذاب ببیند در حالى که کوچک ترین نقشى در گریه آنها ندارد، قرآن در آیه دیگر مى فرید: (لِتُجْزَى کُلُّ نَفْس بِمَا تَسْعَى);۲۲۳ تا هر کس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود! بنابراین اگر حدیث معنى صحیحى نداشته باشد مردود است.
ثانیاً: حدیث به صورت صحیح نقل نشده است. هنگامى که این حدیث را بر عائشه خواندند گفت ناقل این حدیث دروغ نگفته است اما در نقل حدیث خطا کرده پیامبر خدا این حدیث را در مورد دیگر گفت. زیرا او یهودى را دید که بر زن از دست رفته خود اشک مى ریزد.
فرمود: «إنّهم لَیبکُونَ علیها و إنّها لتُعذَّبُ فی قَبْرها».۲۲۴ آنان بر عزیز از دست رفته خود گریه مى کنند، در حالى که او در قبر معذب است.
آنگاه عایشه این آیه را خواند: أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى. بنابراین منع وهابیان از گریه برعزیزان برخلاف فطرت و بر خلاف عمل رسول خدا و یاران اوست.
ابن عباس مى گوید روزى که زینب دخت گرامى رسول خدا رحلت کرد زنان بر او گریه کردند عمر بن خطاب با تازیانه خود آنان را از این گریه بازداشت پیامبر فرمود: مهلا یا عمر دعهن لیبکین، آنها را رها کن گریه کنند. آنگاه رسول خدا در کنار قبر زینب نشست در حالى که دخترش فاطمه در کنار او بود و گریه مى کرد، پیامبر با لباس فاطمه اشک دیدگان او را پاک مى کرد.۲۲۵-۲۲۶
۲۲۰ . سنن ابى داود، ج۳، ص۵۸; سنن ابن ماجد، ج۱، ص۴۸۲ .
۲۲۱ . صحیح بخارى، ج۴، ص۳۴ کتاب مناقب; سنن بیهقى، ج ۴، ص۷۰ .
۲۲۲ . نجم: آیه ۳۸ .
۲۲۳ . طه: آیه ۱۵ى .
۲۲۴ . صحیح بخارى، ج۲، ص۸۰ .
۲۲۵ . مسند احمد، ج۱، ص۲۳۵; مستدرک حاکم، ج۵، ص۱۹۱ .
۲۲۶. ، آشنایى با عقاید وهابیان، آیت الله العظمی جعفر سبحانی، ص ۲۲۸