به گزارش «شيعه نيوز»، در یکی دو دهه اخیر اسلام جهادی و جریانهای سلفی که با رویکردی دینی ـ سیاسی در جهان اسلام به فعالیت پرداختند مورد اهتمام کارشناسان و تحلیلگران مختلف قرار گرفته اند. گروه طالبان افغانستان را میتوان یکی از مهمترین گروهها عنوان کرد که در نوامبر 1994 اعلام موجودیت کرد و خود را به عنوان یک جنبش اصلاحگر معرفی کرد که به دنبال احیای ارزشهای اسلامی و برقراری صلح و امنیت در افغانستان است. عموم اعضای این گروه هم از طلاب حوزههای علمیه و مدارس دینی دو کشور پاکستان و افغانستان بودند.
باید توجه داشت که اندیشه سیاسی و حکومتی طالبان، نظیر سایر جنبشهای دینی اهل سنت بر استوانه «خلافت اسلامی» مبتنی است. و به همین دلیل هم بود که طالبان پس از تصرف کابل در 26 سپتامبر 1996 عنوان دولت اسلامی را به امارت اسلامی تغییر دادند و در صدد اجرای احکامی برآمدند که به گفته آنها برگرفته از اندیشه اسلامی است.(1)
همچنین طالبان مدعی بود که در شیوه حکومت داری الگوی آنها نحوه خلافت خلفای راشدین بود. طالبان در این راه از هرگونه تقدیس بخشی به راه و منش خود فروگذاری نمیکرد تا جایی که اعضای آن معتقدند حضرت محمد (ص) بر ملاعمر رهبر سابقشان، وحی نموده تا افغانستان را از وجود دزادان پاک سازند و باور دارند که فرشتگان آنان را در نبردها همراهی میکنند.(2)
ملا محمد عمر مجاهد رهبر اول طالبان که سال گذشته کشته شد «امیرالمومنین» لقب گرفت. از این رو هم بود که طالبان بر اساس باور رایج اندیشمندان سیاسی اهل سنت اطاعت از خلیفه را واجب شرعی میدانست و مخالفانش را یاغی و مهدور الدم میشناخت.
ملاعمر و داعیه امامت مسلمین جهان
ملاعمر بعد از اینکه طی فتوای شرعی حدود هزار نفر از علمای دین قندهار به عنوان امیرالمومنین برگزیده شد، (3) عبای پیامبر را بر دوش اندخت و بر پشت بام ساختمانی در مرکز کابل ظاهر شد. در واقع ملاعمر با پوشیدن عبای پیامبر نه فقط رهبر افعانها بلکه مدعی رهبری همه مسلمین جهان شد. با توجه به اینکه در این گزارش صرفا تلاش میشود بر روی بعد دینی طالبان متمرکز شویم، معرفی کامل ساختار طالبان را به مبحثی دیگر موکول میکنیم اما به صورت خلاصه باید گفت که این جریان از شورای عالی، کابینه وزیران و شورای نظامی متشکل است. همچنین دارالفتوای طالبان را میتوان از دیگر نهادهای تاثیرگذار این گروه دانست که ریاست آن با مولوی نور محمد ثاقب است. (4)
در مورد دلایل تشکیل طالبان هم باید تاکید کرد که مشکلات اقتصادی و سیاسی فراوانی که افغانستان با آن مواجه بود جامعه افغانستان به شدت با مشکلات شدیدی رو به رو شد. این درحالی بود که در سایه جنگ ده ساله از 1979 تا 1989 نیروهای جهادی افغانستان با نیروهای شوری سابق وضعیت شکل بحرانی به خود گرفت. در همین حین بود که پاکستان از این بحران استفاده کرد و مقدمات ورود آوارگان اغانی را به مدارس دینی فراهم آورد. این کشور به همراه عربستان سعودی، گروه طالبان را به عنوان یک نیروی نظامی ـ مذهبی در راستای اهداف خود شکل دادند.
طالبان از طیفهای مختلفی تشکیل شد که از مهمترین آنها میتوان اشاره کرد به: 1. طلاب علوم دینی که در مراکز اهل سنت به ویژه در پاکستان درس خواندند. 2. فرماندهان و افراد متعلق به احزاب جهادی. 3. پشتونهای رژیم کمونیستی سابق و افسران کمونیستی طرفدار نجیب الله و رهبران قاچاق مواد مخدر. (5)
ردپای پاکستان در ایجاد طالبان برای مقابله با نزدیکی افغانستان و ایران
در هر تحقیقی ولو اجمالی در مورد طالبان سرنخهای پاکستان را میتوان یافت؛ از آنجا که افغانستان برای پاکستان دارای ارزش بسیار زیادی است و در ابعاد اقتصادی، سیاسی و مذهبی به شدت روی این کشور تاثیر دارد. باید توجه داشت که حضور فیزیکی برخی حلقههای مذهبی پاکستان در افغانستان، تدوین راهکارها و استراتژیهای نظامی و به رسمیت شناساندن طالبان پس از سقوط مزار شریف تنها بخشی از همکارهای فی مابین آنها است.
باید توجه داشت که از حدود دو دهه پیش، ضیاء الحق شرایطی را درپاکستان به وجود آورد تا نیروهای اسلامی بنیادگرا در پاکستان رشد بیشتری کنند. نیروهای بنیادگرا مانند سپاه صحابه، حزب مجاهدین، لشگر طیبه و... امروزه در تمام بخشهای پاکستان و در بخشهای قدرت ـ به ویژه در ارتش پاکستان ـ نفوذ بسیار وسیعی پیدا کرده اند؛ حتی احزاب اسلامی از قبیل «جمعیت العلمای اسلام» یا « جماعت اسلامی» هم به تدریج به طرف این احزاب تندرو و تروریست متمایل شده اند. (6)
نباید فراموش کرد که پاکستان پس از سال 1992 و سرنگونی دولت نجیب الله سیاست تضعیف گام به گام دولت نوپای اسلامی و به ویژه دولت برهان الدین ربانی را در پیش گرفت. جنگ حکمتیار علیه دولت ربانی کاملا در ارتباط با سیاستهای پاکستان بود؛ زیرا دولت پاکستان نسبت به دولت ربانی به دلیل رابطه نزدیک آن با شیعیان و جمهوری اسلامی ایران نظر مساعدی نداشت. همچنین پاکستان تلاش داشت تا با پشتیبانی ایدئولوژیک و نظامی از گروه طالبان، به گسترش نفوذ تفکرات اسلامی از نوع اسلام عربستان در برابر اسلام مبارز شیعی، یاری رساند. (7) فراهم کردن زمینه برای تدریس در مدارس دینی با سوء استفاده از آوارگان فقیر افغانی کمک بالایی به تشکیل طالبان با حمایت عربستان داشت. (8)
عربستان چرا و چگونه به تشکیل و تقویت طالبان کمک کرد؟!
اما در مورد دلایل حمایت عربستان سعودی از طالبان باید توجه دشت که سعودیها از دیرباز و از زمان مقاومت افغانستان علیه شوروی سرمایهگذاری چشمگیری در جهاد افغانستان کرده بود. اکنون تأمین منافع خود به ویژه وهابیت را در گرو پیشرفت این جنبش میدید (9) از این رو به شدت از مدارس دینی پاکستان که محل تحصیل طلاب افغانی بود، حمایت مالی و ایدئولوژیکی کرد و همگام با پاکستان نقش مهمی را در روی کار آمدن طالبان ایفا کرد.( 10)
در واقع عربستان در پشتیبانی از طالبان دو انگیزه سیاسی مهم داشت؛ نخست آنکه خود را «ام القرای» جهان اسلام میدانست و از طریق کمکهای هنگفت مالی و سالانه خود (به واسطه الرابطه العالم الاسلامیه) به شبکه وسیعی از مساجد و مدارس دینی در سراسر جهان، تلاش داشت به گسترش نفوذ سیاسی خود در جهان اسلام و در میان اقلیتهای مسلمان در کشورهای غیراسلامی بپردازد.(11)
انگیزه دوم عربستان، مقابله با ایران به عنوان جدی ترین رقیب فکری و مذهبی خود در جهان اسلام و منزوی ساختن این کشور بود. (12) در واقع راهبرد ایدئولوژیک سعودیها در اشاعه وهابیت، آنان را قادر میساخت تا علاوه براینکه عربستان را به عنوان مرکز حاکمیت اسلام در سطح جهانی معرفی کنند؛ همچنین زمینههای شکل گیری جبهه مقاومت دینی در برابر دنیای استکبار را در ایران تضعیف نماید و از نفوذ سیاسی ـ دینی ایران اسلامی جلوگیری کنند. (13) البته امارات نیز به همراه عربستان ـ در راستای اهداف و دیدگاههای آل سعود ـ از طالبان حمایت کرد و حکومت آنان را به رسمیت شناخت. (14)
منافع آمریکا از ایجاد طالبان در افغانستان
نقش حمایتی آمریکا از طالبان را هم به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت؛ آمریکاییها البته حمایتهای خود از طالبان را به خاطر نمود خشونت آمیز این گروه به هیچ وجه علنی نکردند اما در ابتدا به شدت از آن حمایت و در نهایت برای نابود کردن آن تلاش کردند. این موارد را میتوان از مهمترین منافع حکومت آمریکا در حمایت از طالبان دانست؛
1ـ آمریکا به دنبال این بود تا با تامین امنیت افغانستان و آسیای میانه، مسیر انتقال نفت و گاز را از آسیای میانه به دریای هند هموار سازد و منافع اقتصادی خود را فراهم آورد. (15)
2ـ هدف دیگر آمریکا محاصره ژئوپولوتیک ایران از سوی دولتهای همجوار است. در حقیقت به قدرت رسیدن طالبان میتوانست عرصه را بر ایران از جناح شرق تنگ کند. (16)
3ـ توسعه کشت و قاچاق مواد مخدر، به بهانه مبارزه با تروریسم و ناامنی از دیگر منافع آمریکایی ها برای حضور در افغانستان است.
4ـ ارائه چهره ای خشن، ضد منطق و عقل گریز از دین مبین اسلام به واسطه اقداماتی که طالبان در افغانستان انجام داد. (17)
در بخش اول این گزارش به مباحثی از قبیل ساختار طالبان و رهبری آن با تکیه بر گفتمان دینی، نحوه کمک پاکستان و عربستان به شکلگیری طالبان با استفاده از عنصر دین و منافع آمریکا در حمایت از طالبان سخن به میان آمد. در گزارش بعدی نیز جریانهای دینی تاثیر گذار در طالبان و همچنین نحلههای اندیشه دینی این گروه تروریستی مورد بررسی قرار میگیرد./983/ب952/ک
ادامه دارد
منابع:
1ـ جریان پرشتاب طالبان، محمد هاشم عصمت الهی؛ ص 37.
2ـ عصر مجاهدین و برآمدن طالبان؛ چنگیز پهلوان؛ ص 238.
3ـ حوادث تاریخی افغانستان؛ جمیل الرحمن کامگار، ج 1. ص 184.
4ـ ماهیت دینی سیاسی طالبان؛ سید عبدالقیوم سجادی؛ ص 10.
5ـ طالبان خاستگاه و مبانی فکری؛ مازیار کریمی حاجی خادمی؛ ص 41 تا 50.
6ـ پشتونیسم بنیادگرایی و ترس تاریخی پاکستان؛ عبدالکریم پاکزاد؛ ص 17 و 18.
7ـ افغانستان؛ پایان همایش بنیادگرایان ؛ محمد قراگوزلو؛ ص 31 ـ 35.
8ـ افغانستان؛ پایان همایش بنیادگرایان ؛ محمد قراگوزلو؛ ص 34.
9ـ طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید؛ احمد رشید؛ ص 10.
10ـ عصر مجاهدین و برآمدن طالبان؛ چنگیز پهلوان؛ ص 90.
11ـ طالبان خاستگاه و مبانی فکری؛ مازیار کریمی حاجی خادمی؛ ص 60 و 61.
12ـ طالبان؛ ریشهها، علل ظهور و عوامل رشد؛ حمید احمدی؛ ص 31.
13ـ طالبان؛ ایران و پاکستان؛ سید عبدالقیوم سجادی.
14ـ مهار طالبان؛ ص 2 ـ 3.
15ـ افغانستان و 5 سال سلطه طالبان؛ وحید مژده؛ ص 20.
16ـ افغانستان؛ پایان همایش بنیادگرایان ؛ محمد قراگوزلو؛ ص 34.
17ـ طالبان خاستگاه و مبانی فکری؛ مازیار کریمی حاجی خادمی؛ ص 63 و 64.