به گزارش «شيعه نيوز»، قضیه از این قرار است که عده ای از معماران در قم، خاکی که خود از هنر و فرهنگ غنی است، دست به سمت غیر دراز کرده و برای ساخت مناره مصلای آن، الگوی معماری سعودی را جایگزین گنجینه هنر عظیم خویش کرده اند، به گونه ای که مناره این بنا روح حاکم در معماری وهابی را با خود به خاک سرزمین متمدن ایرانی آورده و چشمان ناظران را از وادی هنر آشنا و شکوهمند خارج و راهی غربت می کند.
مناره مصلای قم- ایران
مناره مسجد النبی در مدینه-عربستان
فهم فقر هنر ملی در مناره عربی قم کار دشواری نیست؛ چرا که با یک نگاه به تصویر آن، فقدان شاخصه های معماری ایرانی کاملا مشهود است، شاخصههایی که به عنوان امضای هنرمندان برروی آثار آنان هویت ایرانی را به بنا هدیه میکند؛ مانند هنر کاشی کاری، پیچ تزئینی، طرحهای هندسی و غیره که البته هنر مقرنس و آجرکاری به عنوان مرکزیت هنر ملی در این حوزه عطا بخش عظمت و جلال ویژه ای به بنا است. خلا هنر مقرنس (در قسمت ماذنه) و هنر آجرکاری (که ازجمله هنرهای منحصر به فرد ایرانی است) ، تاسف حامیان فرهنگ بومی را به دنبال دارد و این هنر بی امضا را نزد هنردوستان بی اعتبار میکند.
همچنین علاوه بر اهمیت منارهها در ایستایی قوس ها و قرار گرفتن 2 مناره در طرفین قوس برای جلوگیری از رانش آن که مانند پاسبان وظیفه محافظت از قوس را برعهده دارند، یکی دیگر از شاخصه های معماری اسلامی ،قرینه سازی است که مناره ها در مساجد نمایانگر آن به شمار می آیند، ولی تنهایی مناره مصلای قم غربت هنر ایرانی را در این بنا نشان میدهد.
مقایسه مناره ایرانی در مسجد امام خمینی(ره) اصفهان در عصر صفوی با مناره مصلای قم در عصر معاصر
یکی از آثاری که موید ایرانی بودن منارهسازی و هنر آجرکاری آن می باشد، منارجام است که در قرن 12 میلادی ساخته شد که ارتفاع آن به 65 متر میرسد و آجرکاری آن جلال و جمال شگفت انگیزی دارد، به گونه ای که شکوه آن توجه جهانیان را به خود جلب کرده است. همچنین نخستین مساجد ایران که تاریخانه دامغان و مسجد جامع فهرج یزد است، هر دو دارای منارههایی هستند و با تکیه بر این شواهد است که ایران را در هنر منارهسازی صاحب سبک میدانند. حال روا نیست که کشوری که خود مبدع مناره است، امروز آن را از بیگانه تمنا کند!
منار جام از کهنترین میلمنارهای ایران
تقابل تفکر کهن و اندیشه نوین
مسجد خانه خداست و محلی برای عبادت. اما تغییر روح حاکم در بنای مساجد افول اندیشه را سبب شده و حال نوبت به سازهی آن رسیده است؛ بنای مذکور قم موید این امر است ولی مبدع آن نیست؛ بلکه پیش از آن شاهد بناهایی از قبیل منار مسجد جمکران هستیم که تهی بودن آن از هنر بومی و ملی حسرتش را در مقابل منارههای اصیلی چون منار بارگاه حضرت معصومه و حرم حضرت رضا و مسجد امام خمینی(ره) در اصفهان و خیلی مساجد دیگر برمی انگیزد.
مقایسه شکل ظاهری منارههای ایرانی در مسجد امام خمینی(ره) و حرم حضرت معصومه(س) با منارههای عربی مربوط به مسجد مقدس جمکران
مناره ،مآذنه و گلدسته از قدیم الایام جایگاه ویژهای در معماری شهرها به خود اختصاص داده ، چه در زمانهایی که به عنوان برجهای آتشکدهها شعله میافروخت تا تقدسی باشد برای آیینی و چه در هیبت جایگاه نواختن ناقوس کلیساها و یا زنده کردن امید در دل رهروان خسته از راه (موسوم به میل) و اینگونه بود که جایگاه نور و روشنایی قرار می گرفت تا شکافی باشد برای دشتهای مسطحی که افقش ملتمس حضور بود، مانند میل نور اباد که در دوره ی اشکانیان به عنوان محل دیده بانی و شاید آتشکده به کار می رفت.
با گذشت زمان ،اعتلایی در ساختار و کاربرد میل ها صورت گرفت و به تدریج مناره وار منادی اسلام گشت و بوی دسته گل نیلوفر و میخک از گلدسته های مساجد به دور ترین نقاط شهر تراوش می شد، صیرورت عبادتگاه با مآذنه به تکامل رسید و اوج شکوفایی آن ممزوج شدن با فرهنگ ایرانی اسلامی بود.
قاعده(پلان) مربع شکل مناره ها که سخن از زمین می گفت رفته رفته از خاک به افلاک عروج نمود و به شکل دایره رسید تا عظمت آن آسمان را در بر گیرد. به هر حال مربع نماد زمین است و دایره نماد آسمان، و حرکت از مربع به دایره در منارهها نشان از خاک به افلاک رفتن دارد.
امروزه مناره ها دیگر کاربرد مآذن گونه خود را از دست داده اند ولی با این وجود هنوز هم به عنوان مکمل فضای مساجد ساخته می شوند این امر نشان دهنده اهمیت این بنا و عمق اثر آن در به یاد آوردن اقتدار هنر ایرانی به هموطنان می باشد و همان طور که بلندای مناره میرود تا آسمان را با جلال خود بشکافد عمق پیام آن در دل های ناظران نفوذ می کند و نوای اذا نودی لصلاة سر میدهد.
ثروت حسرت برانگیز مغفول مانده
زمانی که اسلام توسط اعراب به کشور ما وارد شد فرهنگ عظیم و مترقی ایرانی آن را به زیباترین و کامل ترین حالت ممکن دریافت کرد و پیوستن اسلام و تشیع به فرهنگ ایرانی چنان قدرت و هیبت و صلابتی به ما عطا کرد که هیچ کس را یارای مقابله با آن نبوده و نیست و چنان شد که امروزه کشور ما داعیه دار تشیع و پرچم دار ظهور گشته است. حال چه بر سر هویت ملی ما آمده که شاهد بناهایی فاقد مهر تمدن ایرانی در خاک این کشور هستیم که از نقوش و هنر ملی تهی هستند؟
وقت آن نرسیده که داشته های گرانقدر ما که مایه حسرت تمدن شناسان و هنر دوستان خارج از مرزهایمان گشته باعث مباهات خودمان نیز بشوند و روح حاکم در نمای ابنیه را شمیم ملی بخشند؟
آرامشي دل انگيز است كه با هيچ مسجد ساخته شده به سبك جديد و آنهم از نوع وهابي . قابل مقايسه نيست