هنگامي كه امپراتوري عثماني در اوج اقتدار خود منافع اقتصادي و سياسي غربيان را به خطر انداخته بود، يكي از شيوههاي پنهان دشمنان براي درهمشكستن قدرت آنان چنين بود كه دختران زيباروي يهودي را به بهانهاي بر سر راه بزرگان سياست و اقتصاد آنان قرار ميدادند و يا آنها را به حضور سلاطين عثماني پيشكش ميكردند. صاحبنظران يكي از علل سقوط امپراتوري عثماني را نفوذ زنان يهودي در دربار سلاطين آن و پيدايش نسلهايي با مادر يهودي از سلاطين مسلمان ميدانند....ادامه مطلب
نفوذ در يك خاندان ثروتمند مسيحي
«خاندان آنيلي2 هماكنون مالك مجموعه عظيم فيات هستند كه كارخانه اتومبيلسازي فيات نيز بخشي از آن مجموعه به حساب ميآيد. مالكيت «باشگاه يوونتوس» و روزنامههاي «لاستامپا» و «كوريره دلاسرا» تنها گوشهاي از اموال اين خاندان است. آنها سالانه دستكم شصت ميليارد دلار (بيش از درآمد نفتي سالانه كشورمان) درآمد دارند و همين ثروت و قدرت رسانهاي آنها را به خاندان سلطه در ايتاليا بدل كرده است تا جايي كه حتي رئيسجمهور نيز از آنها حرفشنوي دارد.3
بزرگ اين خاندان در سالهاي پاياني قرن بيستم و سالهاي آغازين قرن بيستويك، «جيوواني آنيلي» يك مسيحي كاتوليك و سوپر ميلياردر و سناتور سرشناس ايتاليايي بوده است. او همسري يهودي4 اختيار ميكند و از اين وصلت، صاحب فرزندي ميشود كه او را ادواردو نام مينهند.
ادواردو بعدها دلباخته اسلام و انقلاب اسلامي ميشود. به ملاقات امام خميني (ره) ميآيد و نهايتا در سال 2000 در ماجراي مشكوكي از دنيا ميرود. او اكنون در ايران اسلامي با عنوان شهيد مهدي آنيلي شناخته ميشود.
اما سرنوشت خانواده مسيحي آنيلي به گونهاي ديگر رقم ميخورد. مارگريتا، تنها خواهر ادواردو با مردي يهودي و صهيونيست وصلت كرده است و «جان لاپوالكان» حاصل اين پيوند در سال 1997 پس از آن كه «جيوواني اومبرتو» پسرعموي ادواردو كه به عنوان جانشين رئيس فيات برگزيده شده بود، بر اثر سرطاني ناشناخته از دنيا ميرود؛ با نظر شوراي رهبري فيات به اين سمت برگزيده ميشود.5
حقيقت آن است كه درگذشت مشكوك ادواردو و پسرعمويش در سالهاي قبل، سهمالارث خواهرزادههاي يهودي و صهيونيست او را افزايش داده و در توطئهاي خاموش، ثروت خانواده بزرگ آنيلي كه كاتوليك بودند، به يهوديان صهيونيست منتقل شده و مديريت مجموعه عظيم فيات و ساير موسسات و شركتهاي متعلق به آنيليها، به سادگي به يهوديزادگان آن خاندان رسيده است.6
يك مفسر قرآن با ريشه يهودي
در علم تفسير و معرفي طبقات مفسران بعد از صحابه از جماعت تابعين نام ميبرند كه شاگردان مفسران صحابه باشند. ا زجمله «جماعت تابعين» محمدبن كعب قرظي از مفسران معروف و از نژاد يهود بنيقريظه بوده كه در قرن اول هجري ميزيسته است.7
آيا كريستف كلمب يهودي بود؟
«مسيحي بودن» يا «تظاهر كلمب به مسيحيت» و «يهودي بودن او در خفا» از موضوعات مهم تاريخي است، چراكه به تحولات عميق كشورهاي غربي يعني «رنسانس» كه در واقع با سفر كلمب و رسيدن وي به قاره نو شروع ميشود، رنگي خاص ميزند. معناي «يهودي بودن كلمب» ـ خصوصا كه اثبات شده هزينههاي سفر او را نيز يهوديان تامين كردهاندـ اين است كه يهود از همان آغاز سفر كلمب، براي تسلط بر منافع حاصل از اين سفر و مصادره هرگونه منفعت حاصل از آن «برنامه» داشته است.
البته روشن است كه عموم نويسندگان و فيلمسازان غربي كه در نظام سلطه غرب رشد ميكنند، در پي كتمان اين «نتيجهگيري» باشند.
ژان پل دوويول (jean paul Duviol) درباره حضور يهوديان در سفر كلمب به سوي قاره آمريكا، آماري ميدهد كه بسيار چشمگير است:
«در سپيده دم روز جمعه سوم اوت 1492، نزديك به صد ملوان سوار بر كشتيهاي پينتا و نينيا و كشتي پرشكوه و جلال سانتاماريا كه كشتي خود درياسالار بود، از سواحل اندلس دور ميشدند.»8
«كشتي كلمب حدود سي يهودي تغيير دين داده را كه بيشك اين سفر را موقعيت خوبي براي فرار از دادگاه تفتيش عقايد ميديدند، حمل ميكرد، ولي دريغ از يك كشيش»9
و در جاي ديگر مينويسد:
«آيا همان طور كه خيلي از متخصصان تاكيد كردهاند، اصليت كلمب يهودي بوده است؟ شايد! ولي مسلم اين است كه او ايمان كاتوليكي عميقي داشته و حتي تا حد عرفان هم پيش رفته است.»10
ما با دو نكته از سخنان اين نويسنده غربي كار داريم:
1-سي نفر يهودي در اين سفر با كلمب بودهاند.
2-به نظر بسياري از متخصصان، خود كلمب هم يهودي بوده است.
بيشتر مؤلفان صاحب شهرت غربي كه آثاري از ايشان به فارسي ترجمه شده است، از پرداختن به هر موضوعي كه نشان دهنده توطئهآفرينيهاي يهوديان در عرصههاي گوناگون تعاملات يهوديان با مردم مسيحي و مسلمان باشد، پرهيز دارند.
اينان گاهي كه ناچار از بيان بعضي معلومات مدفونشده در سينه كتابخانهها و مراكز تحقيقيشان ميشوند، آن را در چنان لفافي ميپيچند كه بر خواننده راه هرگونه برداشت منفي عليه يهود بسته باشد!
جمع چنين نويسندگاني اگرچه ميكوشند به منزله يك تن واحد عمل كنند، واقع اين است كه در زمينههايي اين هماهنگي بنا بر ماهيت تعاملات انساني و اين كه: «دروغگو كمحافظه است» به طور كامل رخ نميدهد و به همين علت مقايسه اظهارات يكايك اين جمع از محققان و تأمل در آن ميتواند بخشهايي از معلومات دفن شده غربيها را بنماياند و منجر به طراحي پرسشهاي جديد يا استنتاجات كليدي مهمي شود.
در مورد شگرد دوويول در بازگويي نقش يهوديان در سفر اكتشافي كلمب اين موضوعات تامل برانگيز است:
1-دوويول اگر از «سي تن از همراهان يهودي كلمب» سخن ميگويد، بلافاصله نيز به خواننده يادآوري ميكند كه ايشان «تغيير دين» داده بودند و در عين حال نميگويد چرا تغيير دين داده بودند؟ همچنين از تشريح ماهيت اين «تغيير دين» كه مورد قبول دستگاههاي رسمي مسيحيت ـ كه اتفاقا به شدت دنبال مسيحي كردن يهوديان بودهاند ـ واقع نشده، سخني به ميان نميآورد.
2-دوويول اگر از «تاكيد خيلي از متخصصان» درباره به يهودي بودن كلمب، سخن ميگويد، در عين حال به عنوان حقيقتي مسلم از «ايمان كاتوليكي عميق» او سخن ميگويد و تا حد يك عارف مسيحي جايگاه او را بالاتر ميبرد!
3-در سراسر كتاب دوويول سخني از نقش جدي مسلمانان در فراهم آوردن مقدمات علمي صورت گرفتن اين سفر نيست! اين اثر كاستيهاي فراوان ديگري نيز دارد كه در اينجا در پي نقد آن نيستيم و علاقهمندان را به اين منابع ارجاع ميدهيم:
-بازنگري سفر كريستف كلمب، محمّد طيّب، انتشارات تربيت، تهران: بهار 1377.
- پژوهه صهيونيّت (مجموعه مقالات)، به كوشش محمد احمدي، موسسه فرهنگي پژوهشي ضياء انديشه؛ تهران: دي 1376، مقالهاي باعنوان «سفر كريستف كلمب: بازيابي نقش يهود»، صفحات 142- 83.
پي نوشتها
1- هديه مسيح (سيري در زندگي ادواردو آنيلي)، مصطفي غفاري ساروي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران: 1386، ص77
2.Agnelli
3. هديه مسيح (سيري در زندگي ادواردو آنيلي)، مصطفي غفاري ساروي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران: 1386، ص10 و 11.
4. پرنسس مارلا
5. هديه مسيح (سيري در زندگي ادواردو آنيلي)، مصطفي غفاري ساروي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران: 1386، ص63.
6. هديه مسيح (سيري در زندگي ادواردو آنيلي)، مصطفي غفاري ساروي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران: 1386، ص76 و 77.
7. قرآن در اسلام؛ علامه سيد محمدحسين طباطبايي، به كوشش سيدهادي خسروشاهي، موسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم). قم: 1386. ص 71 (متن و پانوشت).
8. به دنبال كريستف كلمب. ژان- پل دوويول. تصويرگر: موريس پوميه. ترجمه بيتا شمسيني؛ انتشارات ققنوس. تهران: اسفند ماه 138.
9. به دنبال كريستف كلمب. ژان- پل دوويول. تصويرگر: موريس پوميه. ترجمه بيتا شمسيني. انتشارات ققنوس. تهران: اسفندماه 1384. ص 49.
10. به دنبال كريستف كلمب. ژان- پل دوويول. تصويرگر: موريس پوميه. ترجمه بيتا شمسيني. انتشارات ققنوس. تهران: اسفندماه 1384. ص 126 و 127.
..............................................................................................
منبع: نسيم قدس