به گزارش «شيعه نيوز»، هر كسي حتي از دور هم به لباسهايي كه در مغازهاش آويزان كرده، نگاه كند، در همان نگاه اول ميفهمد كه پارچه ايراني دارد و توليدكنندگان داخلي آنها را دوختهاند.
اسم رنگ رورفته مغازهاش هم كه روي شيشه نوشته شده نشان ميدهد اين مغازه سالهاست در محله خزانه راه افتاده و قديمي است. ما هم با همين نشانهها وارد مغازه يوسف وزيري ميشويم.
همشهری محله در ادامه می نویسد: اين کاسب 54ساله از 34سال پيش تاكنون فقط لباسهاي ايراني ميفروشد و هنوز هم قصد ندارد حتي براي درآمد بيشتر سراغ لباس خارجي برود.
خزانه، محل توليد پارچههاي ايراني
شغل لباسفروشي را از پدر مرحومش به ارث برده است. يوسف وزيري ميگويد: «پدرم سالها ميوهفروش و كاغذفروش بود. سال61 براي اينكه در جايي ثابت باشد و به خاطر سن زياد مجبور نباشد در محلهها بچرخد، اين مغازه را خريد و لباسفروشي راه انداخت.»
او كه در گذشتهها غرق شده به ياد روزهايي ميافتد كه پا به پاي پدر مرحومش در اين مغازه كار ميكرد: «4 خواهر و 4 برادر بوديم اما من بيش از بقيه به مغازه پدرم ميآمدم تا كمك حالش باشم. بلافاصله بعد از تعطيلي مدرسه و نوشتن درسهايم، به مغازه ميآمدم تا پدرم چندساعتي استراحت كند. تا اول دبيرستان را در مدارس محله نازيآباد درس خواندم و بعد از آن براي هميشه در اينجا شروع به فروشندگي لباس كردم. آن موقع مثل حالا همه لباسهايي كه پدرم ميفروخت، پارچه ايراني داشت. چيتسازي هم در محله خزانه رونق و بروبيايي داشت و پارچههاي خوبي روانه بازار ميكرد. به همين خاطر توليدكنندگان هم از چيتسازي پارچه ميخريدند و لباس ميدوختند. ما هم مقداري از لباسها را از آنها و بقيه را از بازار ميخريديم. در حقيقت محله خزانه در توليد پارچه و لباس ايراني براي خودش زبانزد خاص و عام بود.»
وقتي پدر وزيري در سال 81 فوت كرد، او هم بدون اينكه تغييري در مغازه يا نوع فعاليت آن بدهد، تاكنون رويه پدرش را ادامه داده است و لباسهاي توليد داخل ميفروشد.
دوام پارچههاي ايراني بيمثال است
وزيري در پاسخ به اين سؤال كه آيا كيفيت پارچه و لباسهاي ايراني بهتر از لباسهاي خارجي است يا خير، براي ما مثالي ميزند: «اگر يادتان باشد، قديميها مثل حالا لباس زيادي نميخريدند. هر سال لباس بچههاي بزرگ به بچههاي كوچكتر ميرسيد و آنها ميپوشيدند. خيلي از قديميها نيز لباس برادر يا خواهر بزرگ خود را پوشيدهاند و از آن بهعنوان خاطره ياد ميكنند. اين كار خانوادهها نشان ميداد پارچه و لباس ايراني چنان مقاومت و جنس خوبي داشت كه سالها استفاده ميشد اما امروزه لباسهاي خارجي كم دوام هستند. خيلي زود پاره ميشوند، رنگ عوض ميكنند يا از فرم ميافتند. همين عوامل هم باعث شده لباسهاي خارجي نسبت به لباسهاي ايراني ارزان باشد چون جنس خوبي ندارند.»
اين لباس فروش قديمي محله خزانه در ادامه به كيفيت لباسها و پارچههاي چيني اشاره و عنوان ميكند: «پارچههاي چيني كيفيت ندارند و از موادي توليد ميشوند كه براي بدن ضرر دارد. پارچه ريون چين هم از مواد پلاستيكي ساخته ميشود اما متأسفانه خيلي از مردم از اين موضوع اطلاع ندارند و فقط به زيبايي و ظاهر لباسها نگاه ميكنند. اين درحالي است كه پارچههاي ايراني بسيار باكيفيت هستند و سالها دوام ميآورند.»
فروش قسطي لباس
احمدرضا مرادخاني كه سالهاست از وزيري خريد ميكند، به يكي از خصلتهاي اين فروشنده هممحلهاي اشاره ميكند كه از رسمهاي كاسبان قديمي محله است.
وي ميگويد: « او به مشتريها هم لباس قسطي ميفروشد كه كار بسيار خوبي است. به هرحال در اين محله افراد كمبضاعت زيادي زندگي ميكنند كه ممكن است توان پرداخت يكجاي پول لباس را نداشته باشند. وزيري از اين مشتريها و هركسي كه قصد خريد قسطي لباس دارد، مقدار كمي پول ميگيرد و مابقي پولش را بهصورت قسطي و ماهانه دريافت ميكند.»
وقتي از اين كاسب هممحلهاي ميخواهيم حساب دفتري خود را به ما نشان دهد، او هم به اين شرط ميپذيرد كه عكس دفترش را با فاصله بگيريم تا مبادا اسم كسي به وضوح در عكس بيفتد. او عنوان ميكند اين كار را از پدرش ياد گرفته است و همچنان بهصورت قسطي لباس ميفروشد.
2سال است كه همسر وزيري به او در فروش لباس كمك ميكند. صغري عزيزي ميگويد با حضورش در اينجا، خانمها راحتتر ميتوانند لباسهاي موردنياز خود را انتخاب كنند و بخرند. او كه هميشه لباسهاي خودش را از مغازه همسرش انتخاب ميكند، ميگويد: «بيشتر مشتريهاي ما ميانسال و مسن هستند. لباسهايي ميخواهند كه اتفاقاً فقط در اين مغازه پيدا ميشود و اگر به مغازههايي مثلاً در بازار دوم بروند، كلافه ميشوند چون در آنجا لباسهايي ميبينند كه مدل جديد و موردپسند جوانها هستند يا پوشش مناسبي ندارند.»
اين حرفها باعث ميشود از او و همسرش بپرسيم مدلهاي جديد و لباسهاي خارجي باعث نشده كارشان از رونق بيفتد كه وزيري عنوان ميكند 5سالي است كارش افت كرده و مثل گذشته رونق ندارد.
وقتي از او ميپرسيم قصد ندارد لباس خارجي به مغازهاش بياورد تا شايد كارش رونق بگيرد، با خندهاي برلب به همسرش نگاه ميكند و ميگويد: «گذشته از اينكه خودمان به فروش لباسهاي ايراني عادت كردهايم، از اهالي خجالت ميكشيم كه لباسهاي خارجي به اينجا بياوريم! به هرحال سالهاست در اين محله زندگي ميكنيم. مشتريهاي قديمي داريم كه اين لباسها را ميپسندند. بنابراين نميتوانم و نميخواهم تغييري در كارم بدهم و با فروش لباسهاي خارجي يا مدلهاي آنچناني، مشتريها را برنجانم. از طرف ديگر احساس ميكنم اگر اين كار را بكنم، روح پدرم از من ناراحت خواهد شد. البته اين را هم بگويم كه متأسفانه جنس نامرغوب ایرانی هم در مغازهام دارم که خریداری ندارد. متأسفانه لباسهاي بچگانه هم قيمت زيادي دارد و اهالي توان خريد آنها را ندارند. بنابراين مجبور شدهام نوع خارجي آن را که ارزانتر است بياورم.»
دلایل رواج لباسهاي خارجي
وزيري بهعنوان يك فروشنده قديمي براي ما از دلایل رواج لباسهاي خارجي در بازار صحبت ميكند: «متأسفانه برخي مسئولان در زمان تحريمها به جاي حمايت از توليدكنندگان، سراغ جنسهاي ارزان اما بيكيفيت چيني رفتند. شايد از نظر آنها اين كار نوعي مقاومت در برابر تحريمها به حساب ميآمد اما بايد به جاي چنينكاري توليدات ملي را حمايت ميكردند.
مشكل ديگر اين است كه متأسفانه توليدكنندگان تحت فشار هستند و نميتوانند از عهده افزايش حقوق كارگرها، مالياتهاي سنگين، عوارض، دارايي، اجاره كارگاه و... بربيايند. جا دارد مسئولان با دقت نظر بيشتري از توليدكنندگان ماليات و عوارض بگيرند و دريافتيها به گونهاي باشد كه توليدكننده مجبور نباشد قيمت اجناس خود را به قدري بالا ببرد كه مشتريها سراغ جنسهاي ارزان خارجي بروند.»
وي ادامه ميدهد: «توليدكنندگان خارجي درحال از بين بردن توليدات داخلي ما هستند. متأسفانه جوانها هم كمتر سراغ طراحي و توليدي لباس ميروند. اگر مسئولان از طراحان و توليدكنندگان حمايت كنند، شك نكنيد لباسهاي باكيفيت با طرحهاي مناسب و زيبا در كشورمان توليد ميشود كه حتي ميتوان به كشورهاي ديگر صادر كرد.»