به گزارش «شيعه نيوز»، شعر مذهبی حامل آرمانهایی هست، آرمانهایی که مهمترین عنصر شعر شاعران پیشین شیعه را تشکیل می دهد، یعنی استدلال درباره تشیع و فرا خواندن جامعه به حق و پراکندن فضایل و مناقب والای آل الله و سرایت دادن اخلاق و روحیات ائمه طاهرین به جانها و روانها به صورتی جذاب و سبکی بدیع به زبان شعر تا با ارواح درآمیزد و جانها و خردها را زیر تاثیر (تربیتی) گیرد و این پیام به زبان شعر به مردم دور و نزدیکی بسرد و موافق و مخالف آن را بخوانند.
آری فریاد شعر همه جا اوج می گیرد و به همه سو می پراکند و همه گیر می شود و به همه گوشها می رسد البته هنگامی که درباره این آرمانهای والای انسانی اشعاری استوار و لطیف و جهت آموز و روح انگیز ساخته شود و بر سر زبانها افتد تا آنجا که مادران آنها را در کنار گاهواره فرزندان زمزمه کنند و پدران به کودکان خویش بیاموزند. بدین گونه طفل از کودکی با این مفاهیم رشد می کند و در دلش سطرهای نورانی محبت آل محمد و ولایت حق امام عادل نقش می بند. این سنگر را هیچ چیز دیگر پر نمی کند، نه سخنرانی سخنرانان زیردست، نه تبلیغ مبلغان و نه حتی قدرت شمشیر و قلم.
آیا شدنی است کسی قصیده فرزدق را (در مدح امام زین العابدین علی بن الحسین (علیه السلام) و تحقیر قدرت خلافت شام) بخواند و نخوهد از شوق بال درآورد تا به سوی ممدوح پرواز کند؟ آیا شدنی است کسی قصاید کمیت را بخواند و سراپا از دلیل های حقانیت حق پر نشود؟ آیا شدنی است کسی قصیده عینیه سید حمیری را زمزمه کند و نداند حق با علی است؟ آیا شدنی است کسی قصیده نائیه دعبل را برای او بخوانند و دلش از مظلومیت آل محمد به درد نیابد؟ آیا شدنی است کسی قصیده معروف امیر ابوفراس حمدانی به گوشش رسد و موی بر بدنش راست نشود هنگامی که ببیند هر عضوی از اعضای بدنش دستگاه خلافت عباسی را با این بیت او مخاطب قرار داده است:
یا باعه الخمر کفوا عن مناقبکم لعصبه بیعها یوم الهیاج دم
ای زمامداران میفروش دست از بر شمردن افتخارات خود بردارید آن هم در برابر پیشوایانی که در میدان های نبرد و مردانگی و در راه آرمان های انسانی خون خویش را می دهند.
باری اینگوه قصاید و اشعار در میان آثار شاعران بزرگ شیعه بسیار است و به دلیل همین هدف عظیم بود که در سده های نخستین شعر همه انواع آن در دست پیروان و دوستان ائمه طاهرین چونان شمشیری بود آخته و پیکانی پرداخته. و به منزله نشریه ای بود با رسالت که مردم را در هر جای و هر سوی به حکومت آل علی فرا می خواند.
این بود که ائمه طاهرین صلوات الله علیهم به خاطر نشر مبادی حق و دعوت به صراط مستقیم فضیلت و عدالت صله های بسیار به شاعرانی از این رده ها می دادند و از اموال دینی تا آنجا در دسترس شاعر می گذاردند که او را از کسب و کار و پرداخته به امور غیرمهم در برابر این امر مهم بی نیاز سازد. و شاعران را همواره به طرف این تعهد سوق می دادند و این موضع و موضعداری را با همه امکانات خود حراست می کردند و مردم جامعه را بدان ترغیب می فرمودند. ائمه که خود امین دین خدا بودند اینگونه شاعران را از جانب خدا اینسان مژده ها می دادند: هر کس درباره ما (و مبادی انسانی و آرمانهای قرآنی ما) یک بیت بسازد خداوند بیتی (خانه ای) برای او در بهشت بسازد. همینگونه مردم را وا می داشتند تا اینگونه اشعار را از بر کنند و بخوانند و نشر دهند چنانکه امام صادق (علیه السلام) می فرمود: هیچ کس درباره ما بیتی (یک سطر شعر) نمی گوید مگر اینکه روح القدس او را کمک رسانده باشد.
شیخ ابوعمرو کشی در کتاب رجال خود (ص16) روایت کرده است از ابوطالب قمی که گفت: نامه ای نوشتم به امام جواد ابوجعفر محمد تقی (امام نهم) شامل چند بیت که در آن ابیات پدرش (امام ابوالحسن علی ابن موسی الرضا) را یاد کرده بودم و از امام جواد درخواست کرده بودم تا اجازه دهد که درباره خود او نیز شعر بگویم. امام آن قسمت از نامه را که اشعار نامبرده در آن نوشته شده بود پاره کرده بود و نگاه داشته بود و در بالای قسمت باقیمانده کاغذ نوشته بود: "قد احسنت فجزاک الله خیرا" کاری نیکو کردی خدای به تو پاداش دهد. و در روایت دیگر چنین است: به من اذن داده بود تا برای پدرش امام رضا مرثیه بگویم و در نامه نوشته بود: برای پدرم و برای من نیز مرثیه بساز و دردهای ما را فریاد کن.
آنچه درباره ائمه و توجه شان به شعر و رفتارشان با شاعران گفتیم همه از باب اقتدا به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بود زیرا که پیامبر نیز خود همینگونه عمل می کرد و با واقع ملموس شعر متعهد و تاثیر خوب آن چنین روبرو می شد. این بود که در روزگار ائمه نیز این امر رواج بسیار داشت. شاعران از دور و نزدیک به سوی آنان می شتافتند، و ائمه شاعران را بسی گرامی می داشتند و با احترام بسیار به آنان صله های شایسته می دادند و به شعر گوش فرا می دادند و صرف وقت می کردند، تا جایی که خواندن و شنیدن اینگونه اشعار از بهترین عبادات به شمار آمد، و در اوقات عزیز و امکنه متبرک بدان می پرداختند.
چنانکه از رفتار امام صادق (علیه السلام) با کمیت اسدی استفاده می شود: کمیت در ایام تشریق در منی نزد امام صادق آمد و عرض کرد: فدایت شوم شعری بخوانم؟ امام فرمود روزهای بزرگی است این روزها (کنایه از اینکه برای خواندن و شنیدن شعر مناسب نیست) کمیت عرض کرد: آنچه می خواهم بخوانم درباره شماست (انا فیکم) یعنی: شعر متعهد است. چون امام این سخن کمیت را شنید کس فرستاد تا همه نزدیکان و آشنایانی که در منی بوند گرد آیند و چون گرد آمدند به کمیت اسدی فرمود: بخوان کمیت قصیده لامیه خویش را خواند. امام او را دعا کرد و 1000 دینار با جامه ای به او صله داد. در این باره در شرح حال کمیت و سید حمیری و دعبل خزاعی به تفصیل سخن خواهم گفت.
و نظر به این آرمانها و اهداف اجتماعی که ذکر شد و اهمیت این آرمانها و اهداف ائمه طاهرین از اخلاق شخصی و افعال فردی شاعر چشم می پوشیده اند و آن را نادیده می گرفته اند. به این علت که گامهایی که چنین شاعری در کار هنری خویش بر می دارد به صلاح جامعه و به خیر امت است و با زبان اوست که حقایق گفته و پراکنده می شود و در جامعه نفوذ می کند و بیداری می آفریند. از این رو گاه برای شاعری به خاطر عمل نادرستی که از او سر می زده است، استغفار می کرده اند و به خاطر سرد نشدن جامعه دینی نسبت به شاعر عبارات و مضامینی از این قبیل می فرموده اند: آیا بر خداوند گران خواهد بود که دوستدار علی را ببخشد دوستدار علی اگر یک گامش بلغزد گام دیگرش همچنان استورا خواهد بود. و صلاح اجتماعات در همین گام استوار است یعنی اعتقاد به حق رهبری عادل. و ما شیعه با همین عقیده زندگی می کنیم و با همین عقیده می میریم.
بنابراین امامان ما (صلوات الله علیهم) در این باره صاحب چنین نظریه ای مهم بوده اند و این کردار ائمه طاهرین و گفتارشان باید همچون دستوری تلقی شود و به ما راههای خدمت به اجتماع و روشنکردن افکار طبقات با فرهنگ و چگونگی نشر دعوت و پیامبر را نشان دهد و درسمان آموزد در جهت استحکام بخشیدن به شالوده های فرهنگی مذهب و تسخیر کردن سرزمین ها و اندیشه ها و برنامه ای باشد برای مصرف مال امام و وجوهات دینی و اشاره ای باشد به مهمترین موارد مصرف این وجوه.
یکی دیگر از مواردی که نظریه ائمه طاهرین را در این مورد روشن می کند، وصیت امام محمد باقر (علیه السلام) است.
امام باقر به فرزندش امام جعفر صادق (علیه السلام) بدینگونه وصیت کرد: "یا جعفر اوقف لی من مالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی"، یعنی: ای جعفر از مال من این مبلغ و این مبلغ وقف کن برای مرثیه سرایان و فریاد خوانان که تا ده سال در منی در روزهای حج که مسلمانان در آنجا جمعند بر من نوحه گری و فریاد خوانی کنند.
این روایت را ثقه السلام شیخ کلینی با سند صحیح در اصول کافی (ج1/360) روایت کرده است. بنگرید.
امام در اینجا ظرف زمان و مکان این فریاد خوانی و مصیبت گستری را تعیین کرده است که در موسم حج باشد و در منی یعنی در اجتماع کم مانندی که گروه گروه از ملتهای مختلف و ملیتهای گوناگن اسلامی از دورترین نقاط تا نزدیکترین در آنجا و در آن روزها فراهم می آیند.
قید کردن این خصوصیات بروشنی دلالت بر این دارد که غرض از اینهمه این است که خصوصیات و موضع فکری و عملی پیشوای فقید به گوش جوامع دینی برسد تا دلها سرشار از او گردد و جانها شیفته او و همه از نزدیک بدانند که او کی بوده و چه می گفته و چه می خواسته است بکند، و نتیجه این اقدام دست کم این است که به سوی مبادی و پیشنهادهای او روی آورند و دامنه کار را در راه نشر مصالح انسان و اقامه حق از دست نهلند، و تکرار این مراسم در ده سال نیز برای همین آرمان نامبرده است چون در هر سال صدها و هزاها تن از مردمان دیگر در مراسم و مناسک حج شرکت می کنند و این حقایق را می شنوند و در نتیجه راه امام را انتخاب می کنند و با اخلاق والای او تربیت می شوند و تعالیم نجات بخش او را سرمشق می سازند. اگر درست بنگرید مجالسی حسینی نیز به همین منظور اساسی پایه گذاری شده است و نباید جز این باشد.
منبع: طهور