شیعه نیوز: در آیات قرآن بیان شده است انسان در دنیا در حال تجربهای دشوار است و هر لحظه در حال امتحان و ابتلاء و بلائی است که او را میآزماید تا حقیقت خود را بسازد و باطن خویش را ظاهر و قوای خود را فعلیت بخشد. (عنکبوت، آیات۲ و ۳)
قلب آدمی نیز همواره در حال امتحان و آزمون است تا حقیقت خود را نشان دهد (حجرات، آیه۳؛ آلعمران، آیه۱۵۴)؛ زیرا چنانکه گفته شد، قلب نامی دیگر از همان حقیقت انسانی است.
قلب آدمی، به عنوان مخاطب الهی باید پذیرای حقایق باشد و اگر به این مسئولیت به درستی پاسخ مثبتی ندهد، گرفتار مرگ و انتقالی از کمال به نقص میشود و در شرایط نامطلوبی قرار میگیرد. اینگونه است که این کانون شناخت و ادراک، با اعمالی چون گناه، رذایل اخلاقی چون فسق و فجور و تکبر و غرور، مهر زده میشود (بقره، آیه۷) و قفلی بر آن میخورد تا فیوضات الهی وارد آن نشود. (بقره، آیه۸۸)
البته این امر بر اساس آموزههای قرآنی یک دفعه انجام نمیشود، بلکه فرآیندی است. به این معنا که نخست گرفتار زنگار میشود (مطففین، آیه۱۴)، سپس گرایش به انحراف پیدا کرده و دنبال متشابهات رفته (آلعمران، آیه۷)، سپس بیمار میشود و قدرت ادراکی خود را از دست میدهد (اعراف، آیه۱۷۹)، سپس گرفتار قساوت و سنگدلی شده (مائده، آیه۱۳؛ انعام، آیه۴۳)، آنگاه قلب، طبیعت خودش را از دست میدهد و طبع دیگر میگیرد و هر چیزی را وارونه میبیند و واژگونه تحلیل میکند (اعراف، آیه۱۰۰) و سپس در قلب قفل و بسته میشود (بقره، آیه۸۸، نساء، آیه۱۵۵)، سپس بر در بسته، مهر زده میشود. (بقره، آیه۷؛ انعام، آیه۴۶)
اینها بخشی از فرآیندی است که از آن به مرگ قلب یاد میشود. براساس آیات و روایات این تغییرات فرآیندی به سبب عقاید و اعمالی است که خود انسان انجام میدهد. (صف، آیه۵؛ تحریم، آیات ۳ و ۴؛ احزاب، آیه۱۲؛ محمد، آیات ۲۰ و ۲۴؛ حج آیات ۵۲ و ۵۳) این اعمال شامل مواردی است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
۱- اشرافیت: باورهای اشرافی موجب میشود تا انسان در مسیری قرار گیرد که موجب کوردلی و در نهایت دلمردگی میشود. (هود، آیات ۲۵ تا ۲۸)
۲- ارتداد: بیماری قلب موجب گرایش به ارتداد و کفر و پذیرش ولایت کافران و مشرکان شده و در نهایت دلمردگی را موجب میشود. (مائده، آیات ۵۱ تا ۵۴)
۳- استهزاء: استهزاء عقاید و افکار و اعمال مؤمنان موجب دلمردگی است. (بقره، آیات ۱۰ تا ۱۴؛ مدثر، آیات ۳۰ و ۳۱)
۴- اعراض از پذیرش ولایت خدا و اولیای الهی: کسی که ولایت الهی و اولیای او را نپذیرد زمینهساز دلمردگی است. (نور، آیات ۴۸ تا ۵۰)
۵- افتراء و اتهام: اتهام و افترا به مؤمنان و خوبان موجب میشود تا قلب گرایش به مرگ پیدا کند. (بقره، آیات ۸ تا ۱۳؛ انفال، آیه ۴۹)
۶- پلیدکاری: گرایش به پلیدی و رجس موجب میشود تا انسان گرفتار دلمردگی شود. (توبه، آیات ۱۲۵)
۷- پرخوری: پیامبر (صلی الله علیه وآله) میفرماید: یا علی، من اکل شبعا علی شبع مات قلبه، و فسد لحمه، و یخاف علیه المرض؛ ای علی کسی که در حال سیری بخورد و پرخوری کند قلبش بمیرد و گوشتش فاسد شود و مرض بر او چیره شود. آن حضرت (صلی الله علیه وآله) همچنین میفرماید: ای علی، پنج چیز قلب را نورانی میکند: زیاد خواندن سوره توحید، کمخوری، همنشینی با عالم، خوردن دانههای بیابانی، نماز شب.
۸- افراط در پنج عمل: پیامبر (صلی الله علیه وآله) میفرماید: پنج چیز است که قلب را میمیراند و ایمان را دور میسازد، پرخوری، زیاد خندیدن، خواب زیاد، پرگوئی، زیاد غم روزی خوردن و حرامخواری ایمان را از دل میزداید، (منلا یحضره الفقیه، مکتبه الصدوق، تصحیح علیاکبر غفاری، ج ۴، ص ۳۵۲؛ روضه المتقین، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، ج ۱۲، ص ۴) البته در اسلام یکی از صفات مؤمن تبسم و لبخند است، چنانکه در سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمده است و خنده حضرت سلیمان (علیه السلام) چنانکه خداوند تعبیر کرده، خنده مستقل نبوده، بلکه لبخندی بود که همراه با چیزی شبیه خنده بوده است. از این رو، میفرماید: فتبسم ضاحکا من قولها؛ پس ]سلیمان[ از گفتار آن مورچه به لبخندی خندان شد (نمل، آیه ۱۹) علامه طباطبایی مینویسد: بعضی (روح المعانی، ج ۱۹، ص ۱۷۹) گفتهاند: تبسم، کمترین حد خنده و ضحک، خنده معمولی است و اگر در جمله مورد بحث هر دو کلمه را به کار برده، استعمالی است مجازی، که میفهماند تبسم آن جناب نزدیک به خنده بوده است. (المیزان، ذیل آیه ۱۹ سوره نمل) البته در قرآن از خنده ساره همسر حضرت ابراهیم (علیه السلام) سخن گفته شده که خود گواه بر جواز آن است: وامراته قائمه فضحکت: و زن او ایستاده بود. خندید. (هود، آیه ۷۱) خنده ساره نیز به سبب اتفاقاتی بود که میان میزبان و مهمان رخ داد و تلاشهایی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای پذیرایی انجام داده بود. به هر حال، اصل خنده مشکلی ندارد و آنچه که موجب دلمردگی میشود خنده بسیار است که در روایت بیان شده است.
۹- حرامخواری: پیامبر (صلی الله علیه وآله) میفرماید: کسی که از شبهات بخورد، دینش برای او مشتبه میشود و گرفتار شبهات دینی شده و قلبش تاریک شود و هر کس از حرام بخورد قلبش میمیرد و دینش کهنه و یقینش ضعیف و سست شود. آن حضرت در جای دیگر میفرماید: هر کسی از حلال خورد دینش صفا یابد و قلبش نرم و چشمانش از خشیت الهی میگرید و برای دعایش حجابی نیست و اجابت میشود. پیامبر (صلی الله علیه وآله) همچنین میفرماید که یکی از نشانههای ظالم آن است که توجه ندارد از کجا میخورد حلال یا حرام: ولا یبالی من این یاکل. (من لا یحضره الفقیه، مکتبه الصدوق، تصحیح علیاکبر غفاری، ج ۴، ص ۳۵۲؛ روضه المتقین، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، ج ۱۲، ص ۴)