۰

آنگاه هدايت شدم؛ گفتگو با محمد تيجاني السماوي

«محمد تيجاني سماوي» براي بعضي‌ها يک وجود خيالي است، شخصيتي که ساخته و پرداخته شيعيان است، اما کسي که در هتل لاله تهران ملاقات شد واقعيتي به لطافت خيال بود، مهربان متواضع و بسيار روشنفکر، متبسم و محاسني کم که با گشاده‌رويي، يک ساعت مصاحبه را پذيرفت.
کد خبر: ۱۲۳۹
۰۰:۰۰ - ۱۸ مهر ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»: محمد تيجاني السماوي در ايران با کتاب «آنگاه هدايت شدم» شناخته مي‌شود کتابي که شرح چگونگي شيعه شدن وي را از مذهب مالکي اهل تسنن روايت کرده است، تيجاني اما به جز آنکه در دعوت به مذهب حقه جعفري کوشا است و خود تصريح مي‌کند که اين کار تمام زندگيش است داراي ابعاد شخصيتي برجسته و درس‌آموزي است.

محمد تيجاني السماوي که 70 سالگي خود را پشت سر مي‌گذارد، مدرک دکتراي خود را از سوربن اخذ کرده و به فرانسه مسلط است، تيجاني به شدت با قشري‌گري مخالف است و جوانان مسلمان را به مطالعه و کند و کاو در دين دعوت مي‌کند.
سيد محمد تيجاني سماوي تمام تحولات ايران را زير نظر دارد و گويي در ايران زندگي مي‌کند او حتي رزمايش‌هاي نظامي را هم پيگيري مي‌کند، چه برسد به مسايل هسته‌اي.

اين گفت وگو در هتل لاله تهران به کوشش فارس نيوز انجام شد که مشروح آن را درپي مي‌خوانيد.

فارس: لطفا خود را به اختصار معرفي کنيد؟
به اختصار! همه زندگي‌ام به اختصار بوده، حتي ولادتم به اختصار بوده است؛ درود و سلام بر خاتم انبياء محمد مصطفي صلي‌الله عليه و آله و سلم و آل پاکش، با درود و سلام بر شما و همه شنوندگان در همه نقاط جهان، درباره زندگي مختصرم بايد بگويم من محمد‌التيجاني السماوي از جنوب تونس هستم و همواره مي‌گويم اصلا‌ عراقي‌‌ام و در تونس متولد شده‌ام. اصل ما از «سماوه» عراق و از عراقي‌هايي هستيم که در زمان عباسيان از ترس کشتار به شمال آفريقا مهاجرت کردند.

فارس: از تحصيلاتتان بگوييد.
تحصيلات آغازين خود را طي دو يا سه سال در يکي از شعبه‌هاي دانشگاه زيتونه گذراندم و پس از استقلال تونس و بسته شدن دانشگاه زيتونه به مدارس فرانکو عربي (فرانسوي عربي) رفتم و پس از فراغت از تجصيل براي طي مدارج علمي بالاتر وارد دبيرستان شدم و به تحصيل در مرحله پيش‌دانشگاهي پرداختم.

در پايان اين دوره، استاديار مؤسسه پيش‌دانشگاهي شهر «يوبساي» شدم و حدود 17 سال به تدريس پرداختم و پس از آن از وزارت آموزش و پرورش درخواست مرخصي کردم تا در فرانسه به تحصيل بپردازم و وارد دانشگاه «سوربن» و مؤسسه تحصيلات عالي در پاريس شدم و بيش از 8 سال به بررسي و تطبيق ميان اديان؛ اديان توحيدي سه‌گانه پرداختم و پس از گرفتن ليسانس تحقيقات تخصصي در اين زمينه از دانشگاه سوربن فارغ‌التحصيل شدم و نيز موفق شدم در رشته فلسفه و علوم انساني و پس از آن در رشته تخصصي تاريخ و مذاهب اسلامي از اين دانشگاه دکتراي درجه 3 و سپس دکتراي بين‌المللي بگيرم.

فارس: تز دکترايتان چه بود؟
نام تز دکتري من در اين دانشگاه، «انديشه اسلامي در نهج‌البلاغه» اثر امام علي (ع) بود. شما به نهج‌البلاغه و ارزش زباني و ادبي آن آگاه هستيد. ترجمه اين کتاب به زبان فرانسه بسيار سخت است زيرا حتي شارحان و مفسران عرب نيز در شرح و تفسير واژه‌ها و جملات امام علي (ع) با سختي‌هايي برخورد کرده‌اند تا آنجا که ابن ابي الحديد گفته است اين کتاب و سخنان آن بالاتر از سخن مخلوق و پايين‌تر از سخن خالق است.

من نيز در ترجمه اين کتاب به زبان فرانسه با دشواري‌هاي بزرگي روبرو شدم زيرا در سوربن رساله دکترا جز به اين زبان پذيرفته نمي‌شد. پس از اين دوره، يک سال در دانشگاه سوربن و 3 سال هم در مؤسسه بالزاک در پاريس به تدريس پرداختم و بعد از آن به نوشتن و تاليف روي آوردم که تاکنون 11 کتاب تاليف کرده‌‌ام. اولين اين کتاب‌ها، کتاب معروف «سپس هدايت شدم» است که به 14 زبان دنيا ترجمه شده و نام آخرين آنها اين است، «دعوت کننده به سوي خدا را اجابت مي‌کنم.»

فارس: در کدام يک از مذاهب اهل سنت بوديد و نقطه تحول و عاملي که باعث شد به مذهب شيعه دوازده امامي گرايش يابيد و کتاب معروف «آنگاه هدايت شدم» را بنويسيد چه بود؟
اين گرايش، داستاني طولاني دارد که در کتاب مذکور به بيان آن پرداخته‌‌ام، اما در اينجا آن را به اختصار مي‌گويم. من در سال 1964 در کنفرانسي مربوط به عرب‌هاي مسلمان در مکه شرکت کردم به همين خاطر تحت تاثير وهابيت بودم از همين جا به اين مذهب گرايش يافتم اما وقتي که تصميم گرفتم به عربستان بروم و حج عمره را به جاي آورم در کشتي با يکي از شيعيان آشنا شدم که در بغداد استاد دانشگاه بود.

فارس: از ديدار با اين عالم شيعه بيشتر بفرماييد.
اين ديدار سودمند بود زيرا وي عامل ارتباط من با علماي نجف و آشنايي با آنان شد و از طريق ايشان دريافتم آنچه درباره شيعيان گفته مي‌شود همه خرافات و سخنان بيهوده و تبليغات است. پس از اين، به بحث با آنان پرداختم و اين بحث سه سال طول کشيد، پس از اين سه سال بحث، دقت و مقايسه دريافتم مذهب اهل بيت مذهب صحيح است و شيعيان به خاطر پيروي از اهل بيت برحق و در راه حق‌اند به همين دليل شيعه را پذيرفتم و به آن روي آوردم و آغاز به تبليغ و نشر آن کردم و به نوشتن در اين زمينه پرداختم تا اهل بيت را بدين شيوه که من کشف کردم و دريافتم معرفي کنم.

فارس: يعني يک شيوه علمي براي انتخاب دين؟
بله! اين شيوه آشنايي من با اهل بيت برخلاف کساني که شيعه به دنيا مي‌آيند و برخلاف کساني که آن را به ارث مي‌برند، تقليدي و موروثي نبود بلکه از شيوه‌‌اي کاملا علمي و از طريق بحث و بررسي حاصل شده بود. من معتقد به مذهب مالکي بودم و جعفري شدم يعني به مذهب امام جعفر صادق (ع) روي آوردم زيرا دريافتم مذهب جعفري مذهب حق است و اين، پس از 3 سال بحث و بررسي به دست آمد.

فارس:يکي از دوستان اهل تسنن من در دوره دانشجويي که اهل جزاير کومور بود مي‌گفت استاد تيجاني پس از گرايش به شيعه و تاليف کتاب «آنگاه هدايت شدم» کتاب ديگري نوشته و در آن به مذهب اهل سنت بازگشته آيا اين را تاييد مي‌کنيد؟
اينها همه تبليغات سعودي‌ها و وهابي‌ها است، زيرا انسان وقتي در دعوت و مذهب خود قوي باشد، درباره او حرف و حديث و شبهات زيادي به وجود مي‌آيد. من از اين دست افراد بودم با گرايشم به شيعه سر و صداي زيادي ايجاد کردم و باعث شدم شبهات زيادي به وجود بيايد.

ابتدا مرا انکار کردند و گفتند اين کسي که نامش بر روي کتاب آمده شخصيتي خيالي است که وجود خارجي ندارد و کتاب را علماي شيعه نوشته‌اند و نام خيالي با عنوان تيجاني سماوي بر آن گذاشته‌اند. که اين ماجرا بسيار طولاني است و قصه‌هاي زيادي دارد. سپس گفتند اين کتاب حاصل کار اسرائيلي‌ها است. تا مردم را در برابر دين خود دچار ترديد کنند. گاهي هم گفتند تيجاني پس از اعلام تشيع، مرتد شده و نيز گفتند او نه شيعه و نه سني است. من به شکر خدا بر اصل خود ثابت هستم و علاوه بر اين به دعوت خود به تشيع ادامه مي‌دهم و اين دعوت پايان‌پذير نيست.

فارس: درباره تشيع چند اثر داريد؟
در حال حاضر 11 کتاب براي نشر و گسترش مذهب اهل بيت و دفاع از آن نوشته‌‌ام و در آنها به بيان حقانيت آنها و وفاداراي به آنها که بسياري از اهل سنت از آن غافلند پرداخته‌‌ام و به ياري خدا بي‌هيچ کاستي و کوتاهي به اين امر ادامه مي‌دهم. خلاصه بايد گفت آنچه عليه من گفته شده همه تبليغات است.

فارس: مهمترين عالم شيعه که بر شما تاثير گذاشته چه کسي بوده است؟
مهمترين عالمي که بر من تاثيرگذاشت «محمد باقر صدر» بود که مدتي طولاني با وي زندگي کردم و با او بسيار بحث و تبادل نظر کردم که شرح آن در کتاب «آنگاه هدايت شدم» آمده است. ايشان نمونه و الگوي بزرگي در اخلاق بود و بيش از هر چيز مرا با اخلاق پسنديده و تواضع خود و پس از آن با علم خويش جذب کرد زيرا بسيار عالم بود و براي هر سؤالي که مي‌شد از قرآن و سنت نبوي پاسخ‌هاي قانع کننده‌اي داشت و بسيار بر عقل و خرد تکيه داشت. من هميشه مي‌گويم اولين بار و بيش از عالم ديگري از محمدباقر صدر تاثير پذيرفته‌ام. پس از صدر نيز تحت تاثير شرف‌الدين موسوي در کتاب «المراجعات» و «النص و الاجتهاد» و بسياري از تاليفاتش بوده‌ام.

فارس: شما با امام موسي صدر هم ملاقات داشته‌ايد؟
خير! با ايشان ملاقاتي نداشته‌ام.

فارس: از نظر شما مهمترين مساله فرهنگي جهان اسلام چيست؟
مهمترين مساله فرهنگي جهان اسلام از نظر من وحدت و اتحاد مسلمين است و ترک نژادپرستي، تعصب، کشمکش و درگيري ميان مسلمانان بهترين راه رسيدن به وحدت است.

فارس: بيشتر توضيح مي‌دهيد؟
البته! بسيار دردناک است که مي‌شنويم اين روزها «قرضاوي» و امثال او دست به اقداماتي مي‌زنند. «قرضاوي» که از علماي مشهور است و ميليون‌ها مسلمان به سخنان و اظهارات وي گوش مي‌کنند و الجزيره او را قطب رباني جهان اسلام معرفي مي‌کند، مدتي است به شيعيان حمله مي‌کند و درگيري‌هاي طايفه‌اي را به راه مي‌اندازد. مهمترين مشکل از نظر من اين است که برادران ما در ميان علماي اهل سنت بايد با اين حقيقت آشنا شوند و حداقل بحث و بررسي مذهب شيعه را بپذيرند و با حق و حقيقت به اين امر بپردازند و تحت تاثير تبليغات و اظهارات خارج از آن مانند همين «قرضاوي» که مي‌گويد قرآن شيعيان با قرآن ما تفاوت دارد، قرار نگيرد.

مشکل بعدي همين اختلافات و درگيري‌هاي طايفه‌اي است که برخي علما به راه مي‌اندازند و فتوي مي‌دهند که براي پيروزي حزب‌الله حتي نبايد دعا کرد زيرا اعضاي آن شيعه‌‌اند. اين مهمترين مشکل فرهنگي است که در روند حرکت جهان اسلام و رشد و نمو آن خلل ايجاد مي‌کند و ملت‌ها و امت اسلامي را از پيشرفت و شکوفايي باز مي‌دارد.

فارس: علت اين اختلافات و کينه‌ورزي‌ها چيست؟
اينها همه برخاسته از نوعي جمود فکري، عقب‌ماندگي ذهني و پذيرش شايعات بدون تحقيق است در حالي که خداوند تعالي به ما در اين باره هشدار داده و فرموده است «يا ايهاالذين آمنوا اذا جاءکم فاسق بنبا فتبينوا ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا علي ما فعلتم نادمين» با وجود اين، مسلمين بر هيچ تحقيقي و بدون آنکه براي تمييز ميان حق و باطل تلاش کنند، شايعات را مي‌پذيرند. اما با وجود اين همه هياهو که از اين جا و آن جا بر مي‌خيزد، فرد با بصيريت و آگاهي، مي‌داند که پيروزي نزديک است و خداوند سبحان هم‌چنانکه وعده کرده، حکمت و تدبيرش در حال نمايان شدن است زيرا او فرموده که نورش را کامل و نمايان خواهد کرد حتي اگر کافران نپسندند.

فارس: وضع شيعيان الآن چگونه است؟
شيعيان اينک وضعيت خوبي دارند زيرا بسياري از علماي اهل سنت و بسياري از طلبه‌هاي سني مذهب اهل بيت را مطالعه و بررسي قرار مي‌دهند و آن را مي‌پذيرند و بدان مي‌گروند زيرا مذهب اهل بيت پايه و اساس و مذهب حقيقي اسلام است و هر آنچه جز اين مذهب باشد، انباشته و پيرايه‌اي از سخن است که سياست وارد آن شده و سياست همچنانکه مي‌دانيد همه چيز را فاسد مي‌کند. يکي از پيشينيان گفت خداوند سياست و سياستمداران را لعنت کند زيرا سياست در هر چيز وارد شود آن را فاسد مي‌کند.

فارس: يعني شما به جدايي دين از سياست معتقديد؟
منظور من انحراف سياسي است، سياست اموي -عباسي که اعتقادات ديني را از بين مي‌برد و آن را به امور صرفا سياسي تبديل مي‌کند. براي مثال همين مذهب شيعه که اهل سنت مي‌خواهند آن را تنها گريش سياسي معرفي کنند و مي‌گويند تشيع تنها پس از شهادت امام حسين (ع) به وجود آمده است در حالي که شيعيان از زمان پيامبر (ص) معروف بوده‌‌اند زيرا خود پيامبر به حضرت علي (ع) اشاره کرد و گفت تو و شيعه‌ات و اين در زبان عربي يعني دوستداران و ياري کنندگان تو. اين در قرآن هم آمده است.

اهل سنت مي‌خواهند شيعه را گريشي صرفا سياسي معرفي کنند به همين خاطر مي‌گويند زماني که يزيد با امام حسين (ع) جنگيد طايفه‌اي برخاستند تا انتقام بگيرند به همين خاطر شيعه مساله‌اي کاملا سياسي است و به دين و اعتقاد ربطي ندارد در حالي که ما مي‌گوييم نه شيعه مساله‌اي اعتقادي و از اصول اسلامي است پيش از آنکه سياسي باشد.

فارس: هدف نهايي اينها چيست؟
آنان مي‌خواهند چهره اعتقادات ديني ما را خدشه‌دار کنند و آن را با امور سياسي مرتبط بدانند زيرا امور سياسي ثابت نيست و دائما در حال تغيير است و سياست غالبا نيرنگ، نفاق و امور بيهوده است اما امور ديني بر پايه متون الهي، قرآني و نبوي استوار است و کسي نمي‌تواند آن را تغيير دهد، يا چيزي ديگري را جايگزين آن کند.

فارس: نظر شماره درباره شيعيان ايران در مقايسه با شيعيان عرب و ديگر کشورها چيست؟
قطعا ميان آنها تفاوت‌هايي وجود دارد. البته ميان اصول و فروعي که بدان معتقدند تفاوتي وجود ندارد اما ناگزير آنچه شيعه فارسي از آن پيروي مي‌کند با آنچه شيعه عرب تبعيت مي‌کند و نيز اعتقادات اين دو تا حدي با هم تفاوت دارند که اين خود برخاسته از درک متون عربي توسط شيعيان ايراني است. زيرا از آنجا که زبان شيعيان ايران فارسي است آنان نمي‌توانند آن را تمام و کمال درک کنند و به عبارت دقيق‌تر شيعيان ايران آن قدر که به خاطر بسياري از امور روايي تعصب به خرج مي‌دهند براي اموري که بر متون و براي مثال متن قرآن استناد دارد، متعصب نيستند.

فارس: ممکن است سخن خود را با مثال روشن کنيد؟
مثلا در ايران برخي به خاطر ابولؤلؤ جشن مي‌گيرند زيرا او کسي است که عمر بن الخطاب را کشت، اين امر فارسي است و عرب به آن اهميتي نمي‌دهد. من از شيعه با ويژگي عربي آن دفاع مي‌کنم.

فارس:چرا از جنبه عربي آن دفاع مي‌کنيد؟
زيرا همه مردم تلاش مي‌کنند شيعه را مذهبي فارسي معرفي و آن را با ايراني‌ها جا بياندازند مثلا وزير امور ديني تونس در کتابي آورده که اصل تشيع فارسي است زيرا فارس‌ها به پادشاهان خود جنبه الوهيت مي‌بخشيدند. و اينک آنان با امامان خويش چنين مي‌کنند و بدين ترتيب شيعه از طريق فارس‌ها وارد اسلام شده و فارسي است و نيز همسر امام حسين (ع) فارس بوده است.

فارس: يعني قصد داريد جلوي اين انحراف و شبهه دشمنان را بگيريد؟
بله ! من مي‌خواهم بگويم شيعه فارسي نيست بلکه حرکت و آغازي عربي داشته است و حتي فارس‌ها و ايراني‌هايي مانند امام خميني و آيت‌الله خامنه‌اي سيد و از سلاله پيامبرند. من مي‌خواهيم بگويم اصل تشيع، تشيع عربي است و شيعيان عرب اصل شيعه‌اند و در صدر اسلام، عمار بن ياسر، مقداد و ابوذر غفاري بودند و در ميان آنان سلمان فارسي هم بود.

آري شيعه چه بسا از همين‌ها و از اولين صحابه پيامبر آغاز شده اما ايراني‌ها به آن ويژگي‌هاي خاصي دادند در حالي که ما مي‌خواهيم به مردم بفهمانيم شيعه و تشيع در اصل عربي است و حتي بسياري از عالمان فارسي و ايراني اصلشان عربي و از سلاله پيامبر اکرم (ص) بوده است و همين امام خميني سيد و اصلش عربي از سلاله پيامبر بوده اما شرايط اجتماعي و سياسي آنان را واداشته به ايران سفر کنند و پدر و مادرش او را در ايران به دنيا آوردند و مي‌گويند او ايراني است.

مثلا همين حکيم در عراق يا امام‌موسي صدر و ديگران را نمي‌توان به خاطر شيعه بودنشان ايراني دانست زيرا آنان به داشتن عمامه سياه سيد و از نسل پيامبرند. مردم بايد اين را بدانند بايد بدانند که اصل شيعه عربي و از پيامبر (ص) است و از طريق اصحاب ايشان جريان يافته است. من در کتابي که اخيرا نوشته‌‌ام آورده‌ام که چه اشکالي دارد پيشوايان عرب‌هاي سني فارس باشند در حالي که برعکس ايرانيان فارسي زبان امامانشان همه عربي است و آنها علي بن‌ ابي‌طالب (ع) و نوادگان وي هستند اين قضيه دقيقا برعکس است و شيعيان همگي کساني را امام قرار مي‌دهند که اصلشان عربي است و اهل سنت فارس‌ها را امام خود قرار مي‌دهند.

فارس: يعني علماي زبده اهل تسنن ايراني هستند؟
بله! «ابوحنيفه» فارسي است. «ترمذي» فارس است و «ابن ماجه»،« بخاري»، «مسلم»، «غزالي» و «ابن سينا» جزء فارسيان هستند. بسياري از علما و اماماني که اهل سنت به آنها وفا دارند فارس هستند اما با وجود اين تلاش مي‌کنند شيعه را به فارس بچسبانند.

فارس: به نظر مي‌رسد پس از انقلاب اسلامي، تشيع در جهان منتشر شد؟ نظر شما چيست؟
بايد بگويم آري چنين است. براي مثال من و همين شاگردم (اشاره به مرد ميانسالي که فارسي هم بلد است) و بسياري از شيعيان در تونس، تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در انزوا بوديم اما پس از پيروزي انقلاب به رهبري امام خميني که بسياري عاشق او بودند، مردم به سؤال درباره شيعه و تشيع پرداختند و بر شکوه و عظمت آنان در تونس افزوده شد.

مردم پيش‌ ما مي‌آمدند و مي‌گفتند امام خميني شيعه بود و ما مي‌خواهيم درباره شيعيان بدانيم. خداوند شيعيان را در مبارزه با شاه ياري کرد و آنان انقلاب اسلامي را برپا داشتند و پس از اينکه مصر از امت عرب خارج شد خداوند فارس‌ها و ايراني‌ها وارد خط و مدار کرد و اين حقيقت است و ريشه‌هاي تاريخي دارد. وقتي اين آيه نازل شد که خداوند قومي ديگر جايگزين شما مي کند صحابه از پيامبر و نظر او پرسيدند و پيامبر بر کتف سلمان زد و گفت‌ آنها از قوم اين مرد برخواهند خاست.

خداوند آنان را در قرآن ستوده و درباره آنان گفته «اعزاء علي الکافرين أذله علي المومنين يجاهدون في سبيل‌الله حق جهاد» حتي جنبش اسلامي در تونس در صفحه اول خود مجله خود نوشت: پيامبر ايران را براي رهبري جهان اسلام برگزيد.

فارس: انقلاب اسلامي پس از 27 سال امروز چگونه است؟
امروز هم مي‌بينيم پيروزي انقلاب اسلامي نقطه عطفي در تاريخ اسلام بوده و شيعيان را در نقاط مختلف جهان ياري کرده است. من هر جا مي‌روم شماري از طرفداران، ياران و عاشقان امام خميني را مي‌يابم و وقتي با آنان صحبت مي‌کنم به سخنانم گوش فرا مي‌دهند، آن را مي‌پذيرند و به آساني به تشيع مي‌گروند.

اين امر پس از جنگ لبنان و مقاومت حزب‌الله به رهبري سيدحسن نصرالله تحقق يافت اينک مردم به سيد حسن نصرالله احترام مي‌گذارند و اين به قول خودش از حسنات امام خميني است و هم اينک در همه جاي جهان اسلام از جاکارتا تا مراکش و غربي‌ترين نقطه مغرب تصاوير او را با خود دارند و به وي اعتقاد دارند و به او به عنوان رهبر، امام و رئيس خود ايمان دارند و بي هيچ ترس و طمعي اين را مي‌گويند. حتي يک زن مصري در يکي از برنامه‌هاي تلويزيوني در پاسخ به من گفت خدا را شکر امت عرب مردي را به وجود آورد و معرفي کرد.

فارس: نظرتان راجع به پيروزي حزب‌الله لبنان به رهبري سيدحسن نصرالله چيست؟
اين پيروزي بزرگ که حزب الله به رهبري سيدحسن نصرالله به دست آورد باعث شد تشيع دربسياري از محافل و مراکز اسلامي و حتي محافل متعصب انتشار گسترده‌اي يا بدو آنها با آغوش باز از اين مذهب استقلال کنند و اينک به شکر خدا موج هايي عظيم از تشيع ايجاد شده و اين به ياري خدا خير است زيرا خداوند وعده کرده که بر خلاف تلاش کافران، مشرکان و منافقان براي خاموشي نور او، خواسته اش را محقق خواهد کرد و نورش را منتشر خواهد نمود و آنان هر قدر هم که بگويند شيعيان کافر و مشرک و فلان و فلان هستند خداوند به وعده خود که همان انتشار نور خويش و کامل کردن آن است عمل خواهد کرد حتي اگر کافران نپسندند.

همچنان که از اول دنيا و آفرينش بر رباط علت و معلول عادت داريم و هر چيزي دليل و علتي دارد اينک زمان به نفع تشيع است و نور خداوند آمده تا کامل گردد تا همه گيتي و جهان را در برگيرد و امام زمان (عج) که اين روزها ولادتش را جشن مي‌گيريم و اين کنفرانس بزرگ (همايش بين‌المللي دکترين مهدويت) را به يادش برپا داريم ظهور کند.

فارس: نقش و جايگاه ايران را در جهان چگونه ازيابي مي‌کنيد؟
نقش ايران در جهان بسيار بزرگ و مهم است. من وقتي ديدم محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران و نيز آقاي محمد خاتمي به نقاط مختلف جهان مي‌روند و با استقبال رو به رو مي‌شوند بسيار خوشحال شدم. من از ديدن آنها و مسئولان ايراني درکويت، مغرب، مصر و عربستان خوشحال شدم و اميدواريم به تونس نيز سفر کنند. اين ديدارها و معرفي ايران در هر سطحي چه در سطح اقتصادي و چه در سطح فرهنگي و يا سياسي و چه در سطح هسته‌اي که با وجود ترس برخي از اين کشورها ايران اعلام کرده به آنها به طور رايگان توان هسته‌اي صلح آميز خواهد داد همه اينها نشان دهنده نقش و جايگاه ايران است و اميدواريم ايران در اين سطح و حتي بالاتر از آن قرار گيرد و مسئولان ايراني از همه کشورها و از همه نقاط جهان عرب ديدار کنند تا به مردم کشورهاي عربي و اسلامي اطمينان‌هاي لازم را بدهند البته آنها به ايران اطمينان دارند.

من با بسياري از آنان ديدار کرده و ديده‌ام که بسيار به آقاي احمدي نژاد و سيدحسن نصرالله اشتياق دارند. زيرا احمدي نژاد بدون ترس از جهانيان اعلام کرد اسراييل بايد محو شود زيرا سرزمين‌هاي عربي و اسلامي را اشغال کرده است و سخنان وي هنوز هم درگوش مردم کشورهاي عربي طنين انداز است که به غربي‌ها گفت شما به يهوديان ظلم کرده و به پاکسازي نژاد آنها پرداختيد پس ما مسئول اين کار نيستيم و ما را مقصر ندانيد. اين نقش ايران است که در زمينه انتشار تشيع از طريق امام خميني نيز ايفاي نقش کرده است که در اين وصيت نامه ايشان نمود يافته است.

فارس: وصيت نامه امام را خوانده‌ايد؟
بله: متأسفانه وصيت نامه امام پس از درگذشت ايشان ناديده گرفته شد در حالي که بايد با طلا نوشته و در همه نقاط جهان توزيع مي‌گرديد تا همه مردم بدانند ايشان در اين وصيتنامه چه مي‌خواهند و به چه چيزي فرا مي‌خوانند. من به ياد دارم که دعوت ايشان به جمع شدن مسلمانان زير چتري بود که پيامبر اکرم (ص) براي آنان گشوده بود و گفته بود من براي شما ثقلين را مي‌گذارم: کتاب خدا و عترم اهل بيت را. اين حديث پي درپي از علماي اهل سنت روايت شده و در صحاح هم آمده است بايد بر اين نکته هم تأکيد کرد.

ايران در امور سياسي هم موفق بوده زيرا توانست آمريکا و همه کشورها را شکست دهد و بر آنها غلبه کند و اينک کشورها خواستار مذاکره با ايران و بازگشت به ميزمذاکرات هستند و ايران بي هيچ بازگشتي به غني سازي اورانيوم مي‌پردازد و اين را اعلام کرده است. اگر هر کشور عربي بود از تهديدات مي‌ترسيد اما ايران اعلام کرد که از هيچ تهديدي بيم ندارد و به کار خود ادامه مي‌دهد و اين همه مسلمانان جهان را خوشحال مي‌کندو آنان در حال حاضر به ايران افتخار مي‌کنند به ويژه وقتي که رزمايش‌هاي نظامي اين کشور و سلاح‌هاي ساخت آن را مي‌بينند و نيز اين احساس افتخار به ايران با مشاهده مقاومت حزب الله دربرابر اسراييل بيشتر شد.

اين شاگرد ايران درس بزرگي به جهان داد زيرا جنگ اخير لبنان و مقاومت اين کشور و حزب الله تنها در برابر اسراييل نبود بلکه در برابر همه جهان و در واقع جنگ جهاني بود چون آمريکا، آلمان، فرانسه و انگليس و هه کشورهاي عربي در آن شرکت کردند و در پنهان و آشکارا عليه حزب الله و لبنان اقدام کردند اما در نهايت حزب الله پيروز شد و با ياري خدا «کم من فئه قليله غلبت فئة کثيره» تحقق يافت و خداوند همواره با صابران است.

فارس: درحال حاضر بحث دين و مدرنيته مطرح است و برخي معتقدند دين به ويژه دين اسلام نمي تواند با مدرنيته آنچنان همسويي داشته باشد. نظر شما با توجه به اينکه در زمينه دين و فلسفه مطالعه و تخصص داشته ايد در اين باره چيست؟
دين اسلام جامد نيست بلکه دين متحول و داراي قابليت تحول و پيشرفت است. خداوند سبحان مي‌فرمايد کل يوم هو في شأن اين نشان دهنده آن است که اين دين همواره در حال تجديد و تحول است و حضرت علي فرمود:«فرزندان خود را به شيوه‌اي متفاوت از آنچه خود تربيت يافتيد تربيت کنيد زيرا آن در دوره‌اي متفاوت از دوره شما زندگي مي‌کنند.»

اين سخن نشان از تجديد و تحول دارد اما اصول ثابت حکم ديگري دارد و در مذهب اهل بيت نمي‌توان در اصول ثابت و در آنچه درباره آن متن روشن آمده اجتهاد جايز نيست بلکه اجتهاد در اموري است که نص صريح درباره آنها وجود ندارد. پيامبر اکرم (ص) فرمود «خداوند درباره برخي امور و مسائل سکوت اختيار کرد و اين به خاطر جهل يا فراموشکاري او نبود بلکه از سر رحمت به شما چنين کرد و بر دوش شما مسئوليت اين امور و مسائل را قرار نداد تا وقتش برسد و آنگاه که زمانش بسد مجتهدان و عالمان باتقوا که دين را به خوبي درمي‌يابند اجتهاد کرده حکم آنها را خارج خواهند کرد».

مثلا پيشرفت علم ثابت کرده که منظور از اينکه در عصر پيامبر گفته مي شد انسان خونش را مي دهد تا نفسي را زنده کند چيست. در عصر کوني هه فقهاي شيعه مي‌گويند دادن خون براي نجات جان انسانها و حتي دادن عضو براي نجات جان ديگران جايز است. اين تحول مستمر به اسلام نيروي حرکت و پويايي مي‌دهد و آن را از حالت ديني جامد خارج مي‌سازد. در حالي که برخي از مسيحيان دادن حتي يک قطره خون براي نجات ديگران را تحريم مي‌کنند. اسلام دين تحول و پويايي است و فقهاي مسلمان به ويژه شيعه مسائلي دارند با نام «مسائل مستحدثه»؛ مسائل مستحدثه يعني امور جديدي که آنان بايد درباره آنها فتوا دهند تا مسلمانان با استفاده از آن همسو با عصر و دوره خويش حرکت کنند و همگام با ديگران باشند پس مي‌توان نتيجه گرفت که اسلام داراي حرکت و پويايي است و هيچ جمودي ندارد و برعکس از زمان خود پيش است.

من در آمريکا در يک سخنراني، گفتم دين اسلام از زمان پيش است و براي اثبات آن اين آيه را آوردم که «يا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السماوات و الارض فانفذوا» اين اقطار سماوات (نقاط مختلف و گوشه و کنار آسمان) براي ما مجهول و ناشناخته است اما خداوند مي‌خواهد بگويد در آنها نيز ساکناني هستند و ممکن است با شما در تماس باشند. مي‌فرمايد از گوشه و کنار آسمانها و زمين نفوذ کنيد اما جز با نيرويي عظيم نتوانيد به درون راه بريد. اين بر همه علوم جديد برتري دارد و از آنها پيش است.

مثال دوم اينکه علوم جديد به اين نتيجه رسيده که انديشه همه در مغز است اما قرآن مي‌گويد نه چنين نيست، قران مي فرمايد «فأنها لاتعمي الابصار ولکن تعمي القلوب التي في الصدور» و نيز مي‌فرمايد «افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها» اين تحول و پيشرفتي عظيم است و روزي خواهد آمد که علم ثابت کند قلب مدار و مرکز همه چيز است و قلب، مغز را تغذيه مي‌کند و به آن پيام‌هاي واقعي مي‌دهد زيرا قرآن بر اين قلب تمرکز و تأکيد دارد. حتي برخي مفسران مي‌گويند منظور از قلب همان سر و مغز است اما نه خداوند فرموده قلب يا قلب‌هايي که در سينه‌ها است و در سوره ناس آورده «الذي يوسوس في صدور الناس» و گفته در سينه‌هاي مرم نه در عقل‌هاي مردم و من مي‌خواهم بگويم قرآن و سخنان خداوند بر علم بشري پيشي دارد و علم روزي به آنها اعتراف کرده و در برابرشان تسليم خواهد شد .

فارس:آيا با علماي قم ديدار داشته‌ايد؟
بله با همه علماي قم ديدار داشته‌ام و همه آنها مرا دوست دارند و به ما احترام مي‌گذارند و همگي دوست دارند با من ديدار کنند و استثنايي ندارد. براي شما درباره صحبت علماي ايران به من مثالي مي‌زنم. بسياري از علما به شکر خدا حتي سفير جمهوري اسلامي ايران در تونس از ديدار با من خوشحال مي‌شوند و همسر ايشان مي‌گويد وقتي شنيدم قرار است به تونس برويم از اينکه مي‌توانم با آراء و نظرات دکتر تيجاني آشنا شوم خوشحال شدم.

خود سفير مي‌گويد تو مي‌تواني بدون رواديد به ايران سفر کني زيرا در ايران از من معروف‌تري و من بايد با تو بيايم تا مرا به ديگران معرفي کني. اين بخشش و رحمت خداوند است که به من داشته و اين تنها به خاطر عشق و محبت اهل بيت است که به من ارزاني داشته است و اين عشق و محبت در قلب مؤمنان است. من ديروز صبح زود در دمشق بودم براي زيارت حضرت زينب (س) رفتم. من در آنجا به علامه تونسي معروفم. وقتي مردم مرا شناختند پس از سه ساعت تکبير آنها خارج شدم. اين فضل خداوند است.

فارس:در پايان اگر سخن ديگري داريد؟
سخن پاياني اينکه از خداوند مي‌خواهم مسلمانان را موفق بدارد و قلب‌هاي آنان را با اين حقيقت که حقيقت اهل بيت (ع) است آشنا گرداند و آنان نيز به سخن پيامبر که امام خميني نيز بدان توصيه کرده يعني کتاب خداوند و عترت پاک وي اهل بيت (ع) پايبند باشند و به آن تمسک جويند زيرا اگر به اين دو منبع تمسک جويند امتي به واقع اسلامي خواهند بود و شاهد ياري خداوند خواهند شد که به صراحت فرمود ان‌الله لايتغير ما بقوم حتي يغير و ما بأنفسهم»

و من چيزي تفسير مي‌کنم که اين تغيير همان تغيير ذهني و عقلي است زيرا اگر ما انديشه و خرد خود را تغيير دهيم و اعتقادات شکست خورده و فاسد خود را کنار بگذاريم و عقايد درست را برگزينيم در آن صورت خداوند ما را از ذلت به عزت و از فقر به ثروت و از شکست به پيروزي مي‌رساند. الحمدالله رب العالمين و انشاءالله به زودي و در آينده با شما دوباره ديدار خواهم داشت.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: