۰

از قتل عام زنان و کودکان تا فتاوای عجیب وهابیت

از جمله شاخصه های مهم گروههای وهابی تفسیر به رأی و فتاوای خلاف عقل و شرع است که موجب زایش گروههایی مانند داعش و القاعده شده است.
کد خبر: ۱۲۰۲۸۴
۰۹:۴۸ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، به گواهی تاریخ وهابیت یکی از مصادیق بارز جریان نفاق و از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان است. این گروه انحرافی از بدو تاسیس خود جنایات زیادی بر علیه شیعیان و اهل سنت انجام داده است که در این مورد می توان به مواردی چون حمله به شهر سنی نشین عُیینِه در سال 1163 ه.ق اشاره کرد که در آن تمام اهالی آن شهر از زن و مرد و کودک کشته شدند و شهر به طور کامل تخریب شد. این حمله به گونه ای بود که این شهر از آن زمان تا کنون به صورت مخروبه ای باقی مانده است.

نمونه دیگر کشتار ساکنان اهل سنت طائف در سال 1217 ه.ق است که در آن تمامی مردان را قتل عام کرده و زنان و کودکان را به اسارت بردند که متاسفانه این اعمال در طول تاریخ 250 ساله وهابیت بارها تکرار شده و با اعمال و رفتار خشن و غیر انسانی خود و ترور و کشتار مسلمانان و غیر مسلمانان، چهره ای زشت و خشن از اسلام به جهانیان معرفی کرده است. دستاویز این جنایات فتاوای خلاف شرع و عقل در تکفیر مسلمانان بوده است که از دل آن جریانات و گروههای بی منطق، بی رحم و جنایت کاری نظیر القاعده و داعش و النصره بیرون آمده است. در حقیقت تفسیر به رأی و فتاوای خلاف عقل و شرع از مشخصه های این گروه انحرافی است که موجب زایش گروههای تکفیری وحشی شده است.

حقیت این است که این رویه از سخنان و فتاوای غیر شرعی و عقلی محمدبن عبدالوهاب موسس فرقه ضاله وهابیت سرچشمه می گیرد، در حالی که قرآن کریم به صورت صریح از تکفیر مسلمانان و کسانی که اظهار اسلام می کنند منع می کند: «لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقي‏ إِلَيْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا» (نساء/94) « به کسی که اسلام آورده است نگویید که تو مسلمان نیستی تا متاع زندگی دنیا را به دست آورد»

وی بر خلاف صریح آیات الهی در جای جای آثار خود مسلمانان را تکفیر کرده و جواز قتل آنان را صادر می کند که به عنوان نمونه در کتاب کشف الشبهات  می گوید: «و إن قصدهم الملائکه و الأنبیاء و الأولیاء یریدون شفاعتهم و التقرب إلی الله بذلک هو الذی أحل دمائهم و أموالهم. (کشف الشبهات، ص4) اگر کسی بخواهد ملائکه یا انبیاء و اولیاء الهی را نزد خدا شفیع قرار دهد و به وسیله آنان به خداوند تقرب بجوید خون و مالش مباح و حلال است.»

و بدین وسیله تمامی مسلمانانی را که به ملائکه، انبیا و اولیا الهی متوسل می‌شوند و از آنان درخواست شفاعت می‌کنند و آنان را وسیله تقرب به خداوند قرار می‌دهند، مشرک و کافر دانسته و ریختن خون آنان و غارت کرده اموالشان را جایز شمرده است.

 محمدبن عبدالوهاب شرک مشرکان زمان پیامبر (ص) را سبک تر از شرک (توسل، شفاعت و استغاثه) مسلمانان عصر حاضر و عقل آنان را نیز سالم تر از عقل مسلمانان فعلی دانسته و در توضیح آن می گوید: «...ان الأولین لا یشرکون و لا یدعون الملائکه و الأولیاء و الأوثان مع الله الا فی الرخاء و أما فی الشده فیخلصون لله الدعاء». (کشف الشبهات: ص 28) مشرکان زمان پیامبر، فقط در زمان خوشی و رفاه، ملائکه و بت‌ها را صدا می‌کردند و در حال گرفتاری متوجه خداوند یگانه شده و او را خالصانه می‌خواندند ولی مسلمانان مشرک (مسلمانانی که به ملائکه، انبیا و اولیا متوسل شده و از آنان درخواست شفاعت می‌کنند) هم در حال خوشی غیر خدا را می‌خوانند و هم در حال گرفتاری.»

دیگر مفتیان وهابی نیز در این مسئله وی را همراهی کرده و فتوا به قتل مسلمانان داده اند اما این فتاوای خلاف عقل و شرع  اختصاص به تکفیر مسلمانان نداشته بلکه شامل تمام ابعاد زندگی می شود که به نمونه ای از آن ها اشاره می کنیم: 

1- فتوای شیخ محمد العریفی چهره سرشناس وهابیت عربستان سعودی: حضور هر دختری با پدرش در یک مکان خلوت حرام است.

2-  فتوای بسیاری از علمای وهابیت و شیخ صالح الفوزان یکی از مفتی های وهابی سعودی: در صورت توبه نکردن افراد تارک الصلاة کشتن آن ها واجب است.

3- فتوای عیسی بن صالح مفتی سرشناس وهابی: جایز است افرادی که از ناتوانی جنسی رنج می برند، فیلم های غیراخلاقی مشاهده کنند، به شرط اینکه بازیگران آن مسلمان باشند!

4- و برخی از فتاوای عجیب دیگر مانند: استفاده از دوچرخه و سوار شدن بر آن را حرام است زیرا وسیله شیطان هست/ روشن کردن کولر در غیاب شوهر برای زن حرام است/ خوردن گوشت ذبح شده بدست شیعیان حرام است./ حلال بودن ازدواج پدر با دخترش که از طریق غیر مشروع یعنى زنا به دنیا آمده باشد./ اگر چند نفر از شیر یک گوسفند استفاده کنند خواهر و برادر رضایى مى شوند و داستان محرمیّت و حرمت ازدواج دامنگیرشان خواهد شد. [1]

یکی دیگر از مشخصه های این گروهک انحرافی معرفی خود به عنوان نماینده و سخنگوی اهل سنت و مسلمانان است، این در حالی است که نه تنها علمای شیعه بلکه بسیاری از علمای اهل سنت به مخالفت با ایشان پرداخته و کتاب های زیادی در نقد این تفکر انحرافی نوشته اند که در این جا به چند نمونه از علمای اهل سنت که به مخالفت با این تفکر پرداخته اند اشاره می کنیم:

1. عبدالوهاب پدر محمد بن عبدالوهاب؛ به همین جهت وی در زمان حیات پدرش نتوانست عقاید خویش را به طور علنی و گسترده تبلیغ کند و پس از مرگ پدرش به صورت گسترده به این کار اقدام کرد.

2. سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب به طوری که برادرش کتابی به نام «فصل الخطاب في الرد علي محمد بن عبدالوهاب » در رد عقاید وی نوشت.

3. محمد حیات بن ابراهیم سندی حنفی (متوفای 1163 ه.ق): وی در مورد محمد بن عبدالوهاب گفته بود: «سیضل هذا و یضل الله به من أبعده و أشقاه» [2]

4. محمد بن سلیمان کردی مدنی شافعی (1127 – 1194 ه.ق) وی در تقریظ بر کتاب «الصواقع الالهیه فی الرد علی الوهابییه» رویه محمد بن عبدالوهاب را خارج از دین خواند و تفکرات وی را باطل دانست.

5. ابن اهدل شافعی (1179-1250 ه.ق) وی با توجه به حدیث شریف نبوی درباره خوارج و نشانه های آنان، وهابیت را خوارج زمان می دانست. [3]

6. ابن عابدین حنفی (1198-1252 ه.ق) وی نیز وهابیان را خوارج زمان معرفی کرده است و می نویسد: یکی از ویژگی های خوارج این است که تنها خودشان را مسلمان می دانند و تمامی مخالفانشان را تکفیر می کنند پیروان محمد بن عبدالوهاب نیز همین ویژگی را دارند. [4]

7. زینی دحلان شافعی (1231-1304 ه.ق) با خوارج خواندن فرقه وهابیت کتاب های زیادی در نقد آن ها به رشت تقریر در آورده است که می توان به کتاب «الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه» و کتاب «فتنه الوهابیه» اشاره کرد.

8. محمد بن علوی مالکی (معاصر) در کتاب «مفاهیم یجب أن تصحح» بسیاری از تفکرات محمد بن عبدالوهاب را مورد نقد قرار داده و از لزوم تجدید نظر در آن ها سخن گفته است.

9. حسن بن فرحان مالکی (معاصر) در کتاب «داعیه و لیس نبیاٌ» جایگاه محمد بن عبد الوهاب را مورد نقد قرار داده و بیان داشته است که وهابیون مانند یک پیامبر به افکار و عقاید وی استناد می کنند.

10. حسن بن سقاف شافعی (معاصر)  که در کتاب «السلفیه الوهابیه» وهابیت را مورد نقد قرار داده است.

و افراد بسیار دیگری که به مخالفت با عقاید این فرقه پرداخته اند.

[1]- منبع:  www.shiastudies.net

[2] - الدرر السَنیّه فی الرد علی الوهابيه: ص 29.

[3] - همان: ص 34.

[4] - ابن عابدین، حاشیه رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الأبصار: ج4، ص 449.

انتهای پیام/ 852
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: