به گزارش «شیعه نیوز»، بعثت و رسالت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) به فرمایش قرآن کریم «برایتزکیه و تعلیم کتاب و حکمت» بود.(جمعه /2) رسول مکرم(صلی الله علیه و آله) در تلاش بیستوسه ساله خود این وظیفه را به بهترین وجه به انجام رساندند.اما پس از رحلت ایشان، جامعه به سمت و سویی غیر از روش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رفت و معارفی که مد نظر و مورد تأکید ایشان بود، مورد بیمهری قرار گرفت.(عاملی،الصحیحمنسیرةالنبیالاعظم(صلی الله علیه و آله): 1 /60 و61) کتابت و روایت سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ممنوع شد و حاملان و مفسران کتاب خدا در انزوا قرار گرفتند.(ابنسعد،الطبقات: 6 / 7) با گذشت پنجاه سال از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، در مقابل شهادت سبط پیامبر(علیه السلام)، مقاومت خاصی در جامعه اسلامی صورت نگرفت. در چنین شرایطی، امام چهارم حضرت علی بن الحسین(علیه السلام) در فضایی که با فضای مطلوب از دیدگاه اهلبیت(علیه السلام) فاصله بسیار داشت، به امامت رسیدند. امامان اهلبیت(علیه السلام) به عنوان جانشینان پیامبر عهدهدار وظیفه آموزش دین و ارتقاء سطح دینی و معرفتی در بین مردم جامعه خود هستند و در دورههای مختلف با سبکها و شیوههای مشترک یا متفاوت به انجام وظیفه خویش پرداختند.
شرایط عصر یزید علاوه بر تخریب شخصیت اهل بیت(علیه السلام) در نظر عوامِ بیاطلاع، به رویگردانی مردم از ایشان به واسطه ترس و عدم شناخت منجر شد. شرایط بد زمانه توسط امام سجاد(علیه السلام) چنین توصیف شده است: «در تمام مکه و مدینه بیست نفر نیستند که ما را دوست بدارند».(ابنابیالحدید،شرح نهج البلاغه: 4 / 104)
امویان پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) آشکارا به شکستن قداستها روی آوردند. پس از ارتکاب محرمات توسط یزید، اعتراض مدینه، با ارسال سپاهی در ذیحجه سال63 هجری قمری، به فرماندهی مسلم بن عقبه تبدیل به فاجعۀ حرّه شد.(دینوری،الامامة والسیاسه: 1 / 230)
این حرکت، علاوه بر آثار روانی و ایجاد رعب و وحشت فزاینده در تمام محدوده حکومت اموی، ایجاد و رواج فساد برنامهریزی شدهای را در پی داشت. شکسته شدن حیاء عمومی، باز شدن باب گناه برای افراد، فضای یأس از رحمت الهی وفضای لهو و لعبی که با گسیل رقاصهها و مطربان بعد از حرّه ایجاد شد(اصفهانی،الاغانی،9 / 54) مؤید برنامهریزی امویان برای رواج فساد و ایجاد فضای خلاف دستورات اسلامی بود.
سیاست بیخبری مردم از معارف اصیل دینی نیز از جمله موارد مورد نظر و اهتمام امویان بود. زُهری از انس بن مالک که در حال گریه بود علت پرسید؟ انس پاسخ داد از عهد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تنها نماز باقی مانده بود که آنرا هم ضایع کردید.(ابنعبدالبر،جامع بیانالعلم: 2 / 244)
با توجه به این مسائل، امامسجاد(علیه السلام) نیز سیاست آموزش متقابل را پیش گرفتند، تا سیاستهای انحرافی بنیامیه را از کار بیندازند. آموزش مردم برای شناخت و نزدیکی به اهلبیت(علیه السلام)، ابتدا با مقدمهسازی و آماده کردن مردم برای پذیرش مطالب صورت گرفت. این مقدمهسازی از طریق «القاء ادعیه» انجام شد که تقابل مستقیمی با حکومت نداشته باشد. چون ظاهر ادعیه به زعم بسیاری از مردم و خود حکومت، دوری از سیاست و عزلت از دنیاست، واکنشها و حساسیتها را کاهش میداد، لذا اعتراضی از این جهت به حضرت(علیه السلام) نمیشد.
با توجه به دور شدن مردم از شناخت شخصیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)و جانشینان ایشان که با تنزّل مقام رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همراه بود (عاملی، الصحیح: 1 / 121) فرازهایی از ادعیه به شناساندن مقام و شخصیت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) اختصاص یافت. (صحیفهسجادیه،دعای2) صلواتبرمحمدوآلمحمد(علیه السلام)که ترجیعبند بسیاری از ادعیه حضرت(علیه السلام) بود، یک آموزش در برابر سیاست لعن بر علی بن ابیطالب(علیه السلام) بود که با توصیفات بعد از صلوات به آموزش شأن و مقام اهلبیت(علیه السلام) میپرداخت.
علاوه بر دعا، ایشان در مواقع مختلف، نسبت به شناساندن جانشینان و اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اقدام کردند. در شام که مردم شناختی از اهلبیت(علیه السلام) نداشتند، جریان پیرمردی که جسارت کرد معروف است.(ابناعثم،الفتوح: 5 / 242) همچنین در کاخ یزید به معرفی مفصلی از خود اقدام کردند. (همان: 5 / 133) این در شرایطی بود که بنیامیه برای معرفی خودشان به عنوان اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تلاش داشتند.(مسعودی،مروجالذهب: 3 / 45)
شناساندن معارف صحیح اسلام و رفع بیخبری و انحراف و آموزش سبک صحیح زندگی اسلامی از دیگر برنامههای حضرت(علیه السلام) بود که در دو قالب آموزشهای گفتاری و رفتاری پیگیری شد. روش آموزش گفتاری، از طریق ادعیه، احادیث، مواعظ و سفارشات به تمام کسانی که کلمات حضرت(علیه السلام) به ایشان میرسید انجام شد. بزرگترین نقش امام(علیه السلام) این بود که تفکر اصیل اسلام را به مردمی که در فقر اعتقادی به سر میبردند، آموزش دهند.(خامنهای،پژوهشی درزندگی امام سجاد(علیه السلام):2 / 19)
آموزش اصول صحیح دین با تبیین مسائل اصلی آن
1. توحید و شناخت خدای متعال: «تو پروردگاری هستی که جز تو خدایی نیست، یکتا و یگانهای، فرد و تنهایی».(صحیفه سجادیه،دعای47)
2.عدل الهی: «زمانی که به پایان عمرش رسید، او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عقاب دردناک فراخوانده ببرد...که همه آنها به واسطه عدل اوست».(صحیفه سجادیه،دعای1)
3. معاد و قبرو مرگ: «بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و چون مرگ فرا رسد، به مدد قرآن بر ما آسان کن اندوه جان کندن را... هنگامی که اعمال چونان قلادههایی بر گردنها افتد و از آن پس تا روز رستاخیز گورها مأوای ما شود». (صحیفه سجادیه،دعای42)
4و5. نبوت و امامت که شرح آن ذکر شد.
آموزش حمد و سپاس الهی به واسطه نعمتهای الهی یکی دیگر از آموزشهای حضرت بود که با یادآوری نعمتهای پروردگار همراه بود: «سپاس خدای را بر آنکه خود را به ما شناساند و شکر خود را به ما الهام کرد و درهای علم را به ربوبیتش بر ما گشود و ما را به اخلاص در توحیدش دلالت نمود...».(همان،دعای1)
یکی دیگر از مباحثی که در ذیل آموزش گفتاری حضرت(علیه السلام) مطرح گردید، آموزش حقوق توسط ایشان بود. با طرح بحث حقوق، آموزش چگونگی رفتار بایسته و شایسته یک مسلمان برای انجام و استیفای حقوق در ارتباط با خدا، خود و دیگران دادهشد. بدون آموزش نظام حقوقی اسلام هیچ کس حد و مرز خود را نمیشناسد و رعایت نمیکند؛ در نتیجه زمینه بروز اختلاف و هرج و مرج در جامعه و عقوبت اخروی به واسطه رعایت نکرند حقوق به وجود میآید.(رساله حقوق)
حضرت(علیه السلام) برای آشنایی مردم با معارف عمیق سبک زندگی اسلام، دعایی به عنوان مکارم اخلاق و اعمال مورد رضایت پروردگار را آموزش دادند. مطالب این دعا نیز دقیقاً در راستای بیان حقوق میباشد. مسائل ابتدایی و اساسی سبک زندگی اسلامی با رعایت حوزه مهم حقوق محقق میشود.اما در ادامه راه، رعایت و رواج مسائلی بالاتر از حق فردی واجتماعی به عنوان کرامت انسانی، اوج نگاه کمالگرای سبک زندگی اسلام را که علاوه بر رعایت حقوق، خواستار رواج مکارم اخلاقی در بین پیروان خود است، بیان میکند. آموزش و پیادهسازی و معرفی این نوع سبک زندگی در جامعه امروز، نگاه جهان را به سبک زندگی اسلام متحول خواهد کرد.
توجه به فقه هم از جمله مسائلی بود که حضرت سجاد(علیه السلام) از آن غافل نبودند. تا جایی که بزرگان اهل سنت مانند شافعی(ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه: 15 / 274) و ابن شهاب زُهری (ذهبی،العبرفیخبرمنغبر: 1 / 19) درباره فقه حضرت(علیه السلام) سخن گفتند.
بحث درباره معارف اسلام در خانه و با فرزندان، یکی دیگر از این روشهای آموزشی بود. زیدبنعلی(علیه السلام)میگوید: «از پدرم درباره نمازی که در شب معراج به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ابلاغ شد پرسیدم و پدرم پاسخ داد... ».(صدوق،منلایحضرهالفقیه: 1 / 198) توجه به تربیت و بیان معارف برای فرزندان و خانواده، زیربنای فکری و اعتقادی جامعه را تصحیح و اصلاح و پایه سبک زندگی اسلامی را مستحکم خواهد کرد.
روش آموزشهای رفتاری در کنار آموزشهای گفتاری مورد توجه ویژه امام(علیه السلام)بود. در این حوزه با دو نوع رفتار آموزشی از ایشان مواجه میشویم:
1.رفتارهایی که با عمل خود آموزش میدادند: اهلبیت(علیه السلام) خود اولین عامل به دستورات الهی بودند و با این کار به مردم آموزش رفتاری میدادند و مردم را از راه غیر زبان به دین خدا دعوت میکردند. در رفتار امامسجاد(علیه السلام) شاهد رفتارهای آموزشی بسیاری هستیم. یکی از مهمترین اعمال حضرت، گریه در هر فرصتی برای شهیدان کربلا بود.(ابنقولویه،کاملالزیارات: 107)
رفتارهای صحیح عبادی و سنتهای صحیح رسولخدا(صلی الله علیه و آله)، با رفتار حضرت(علیه السلام) آموزش داده میشد. حضرت در اذان «حیعلیخیرالعمل» را میگفتند و در اعتراضها بیان میفرمودند که این همان اذان رسولخدا(صلی الله علیه و آله) است.(جعفریان، تاریخ خلفا: 618) عبادات حضرت که جنبه آموزشی هم داشت، به گونهای بود که دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند. زُهری که از علمای درباری بنیامیه بود، هر وقت نام حضرت(علیه السلام) را میشنید، گریه میکرد و میگفت: «زینتعبادتکنندگان».(همان: 610)
2.رفتارهای صحیحی که به صورت مستقیم به افراد آموزش داده میشد: حضرت(علیه السلام) در حمام به فردی که خوب ستر عورت نکرده بود، از قول رسولخدا(صلی الله علیه و آله) تذکر دادند و به او پارچهای دادند تا با آن خود را بپوشاند.(کلینی،کافی: 6 / 498) این سبک آموزش رفتاری توسط حضرت(علیه السلام) درباره فرزندان نیز اعمال میشد. حضرت(علیه السلام) به فرزندان خود دستور میدادند نماز ظهر و عصر، یا مغرب و عشاء را جمع بخوانند تا به سبب بازیگوشی کودکانه از خواندن آن غافل نشوند.(نوری،مستدرکالوسائل: 3 / 19)
حضرت(علیه السلام) در کنار آموزشهای گفتاری و رفتاری عمومی، برنامهریزی جهتداری را برای آموزش و تربیت افراد خاص و پراکنده کردن ایشان در بین مردم به عنوان نیروسازی پنهان پیش گرفتند.خرید، تربیت، آموزش و سرانجام آزاد کردن بردگان، یکی از مهمترین فعالیتهای امام(علیه السلام) بود که به شکل جدّی بر آن اهتمام داشتند. این آموزشها گاهی به تربیت غلامانی در محضر حضرت(علیه السلام) منجر میشد که به مقام استجابت دعا رسیدند؛ (مسعودی،اثباتالوصیه: 174) جمعیتی با نقش تبلیغی و ترویجی سبک زندگی اسلامی و نمایشدهنده آموختههای ایشان از محضر حضرتسجاد(علیه السلام) و به عنوان نمونههای تربیت شده در مدرسه تربیت و سبک زندگی اسلامی حضرت(علیه السلام) که در جامعه به فعالیت مشغول شدند.
آموزش چگونگی امر به معروف و نهی از منکر که به عنوان سیستم نظارتی عمومی اسلام مطرح است را میتوان در نامه حضرت(علیه السلام) به عالم درباری که توان علمی خود را در جهت انحراف مردم از راه صحیح اسلام به کار میبرد، آموخت.
حضرت(علیه السلام) نکاتی را ارائه کردند که هم توجه خود او به زشتی عملش جلب شود(حرانی، تحفالعقول: 274) و هم کسانی که نامه را خواندند، روش امر به معروف و نهی از منکر و نتیجه اعمال این عالمان را درک کنند.(خامنهای،پژوهشی درزندگی امام سجاد(علیه السلام): 5/ 13)
راهکار آموزشی حضرت سجاد(علیه السلام) در برابر رواج فساد بنیامیه و راههای دور شدن از خدای متعال و ناامیدی از درگاه رحمت الهی، آموزش و ترویج ادعیهای بود که علاوه بر اصلاح و تقویت عقیده، به عنوان گفتگو با خدای متعال، راه را برای بازگشت و درخواست مغفرت و رسیدن به قرب الهی باز میکرد.
شیطان با ترفندهای گوناگون همچون یأس از درگاه الهی و به تأخیر انداختن توبه (تسویف) و القاء عدم امکان بازگشت، بندگان را پس از گناه از برگشتن به مسیر اصلی باز میدارد. این موضوع در جامعه امروز ما هم جریان دارد. لذا توجه به درمانی که حضرت(علیه السلام) برای این درد جامعه آموزش دادند، نسخه شفابخشی برای انحرافات و لغزشهایی است که از مسیر سبک زندگی اسلامی اتفاق میافتد.
حضرت(علیه السلام) به گناهکار میآموزند که ابتدا به زشتی عمل و میزان خطای خود پیبرده و به آن اعتراف کند و متوجه باشد که گناه چه عواقبی در دنیا و آخرت برای او داشته و دارد. لذا پشیمانی جدّی و واقعی برای او حاصل شود و به توبه و انابه واقعی برسد.این مضامین در دعاهای 16، 9 ،13 و 39 صحیفه، دعای ابوحمزه و دیگر دعاهای حضرت ذکر شده است.
حضرت(علیه السلام) برای ارتقاء سطح افراد و شاید با نیازی که با توجه به سطح معرفتی و قرب به دستگاه الهی برای افراد احساس میکردند، مناجاتی پانزدهگانه را آموزش دادند که برای تمامی افرادی که در مکتب ایشان به کسب معرفت مشغول بودند، با هر سطحی زبان گفتگو با پروردگار فراهم باشد.
برای دریافت نتیجه فعالیتهای امام سجاد(علیه السلام)، نگاهی به اوضاع اواخر عهد امامت ایشان راهگشاست. امام(علیه السلام)در اواخر عهد امامت، همدوره با حکومت عبدالملک و پسرش ولید بودند. نوع رفتار عبدالملک با امام(علیه السلام) نشان از تفاوت جدی این دوره با اوایل عهد امامت حضرت دارد. حجّاج بن یوسف، جلاد امویان دوسال بر مدینه حکومت داشت، (یعقوبی،تاریخ یعقوبی: 3 / 17) اما برخوردی بین امام(علیه السلام) و حجاج گزارش نشده است. نپذیرفتن درخواست حجاج برای تعرّض به حریم امام(علیه السلام) توسط عبدالملک(مفید،الاختصاص: 64) و پاسخ دندانشکن حضرت(علیه السلام) به عبدالملک در ماجرای ازدواجشان با کنیز آزاد کرده خود،(ابنسعد،طبقات: 5 / 170) نشان دهنده تغییر مواضع از دورهای بود که حضرت(علیه السلام)در ابتدای امر در آن قرار داشتند.
حضرت(علیه السلام) در این دوازده سال طوری به آموزش و گسترش شیعیان و ارادتمندان و غلامان ـ که طبق نقل تا پایان عمر حضرت(علیه السلام) به صد هزار نفر رسیدند ـ پرداختند که شرایط شهر مدینه را از روزی که حضرت تعداد علاقمندان خود را حداکثر بیست نفر اعلام کرده بودند(ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه: 4 / 104) تغییر پیدا کرد.
آموزشهای حضرت برای ارتقاء و تصحیح معارف عمومی، دیدگاه مردم را نسبت به اهلبیت(علیه السلام)چنان تغییر داد که مردمی که از نزدیک شدن به اهلبیت(علیه السلام) ابا داشتند و برای تقرب به حکام از لعن و طعن بر علی و آلعلی(علیه السلام) استفاده میکردند(ابن سعد، طبقات: 5 / 170) در طواف خانه خدا به فرزند خلیفه توجه نکردند؛ اما وقتی امام(علیه السلام) برای استلام حجرالاسود جلو رفتند، راه را برای ایشان باز کردند.(مفید، ارشاد: 191)در ابتدای نقل ادعیه هم معمولاً شاهد احترام مردم برای حضرت(علیه السلام) و شوق برای شنیدن و دریافت دعا از ایشان هستیم.(صدوق،امالی: 219)
آموزش فقهی و علمی حضرت سجاد(علیه السلام) در شهر مدینه تا جایی پیشرفت کرد که در جوامع روایی ما حدود 80 نفر به طور مستقیم از امام(علیه السلام) روایت نقل کردهاند.(نرم افزار درایةالنور، بخشاسناد) فعالیت علمی حضرت(علیه السلام) به حدی بود که باعث نگرانی حکّام اموی شد،تا جایی که به فکر تأمین علمی دیگری برای مردم به جز اهلبیت(علیه السلام) بیفتند و به سراغ منابع علمی رومی و سریانی بروند و در عهد عبدالملک دست به ترجمه کتاب بزنند.(ابن ندیم،الفهرست: 1 / 303)
برای آموزش سبک زندگی اسلامی، بازشناسی سبک و راهبردهای آموزشی امام سجاد(علیه السلام)بسیار راهگشاست. چگونگی برخورد و آموزش ایشان در جامعه منحرف آن دوره و بازیابی اسلامی جامعه و ایجاد زمینههای رشد و تربیت اسلامی در آن، میتواند راه را برای برنامهریزی و قدم برداشتن در احیاء سبک زندگی اهلبیت(علیه السلام) در جامعه امروز روشن کند.
انتهای پیام/ 852