بلك متال، دِد متال، مريلين منسون، كليساي شيطان، satanic bible، آنتون لاوي و كلماتي از اين دست شايد بارها به گوش شما خورده باشد؛ يا افرادي را كه كم هم نيستند، ديده باشيد كه خود را طرفدار اين نامها ميدانند، موسيقيهاي عجيب و غريب منسوب به اين اسامي را گوش ميكنند، گاهي لباسهاي عجيب و غريب ميپوشند و به قول خودشان «تريپ خفن ميزنند» يا با علامتهاي خاصي كه بر ديوارهاي شهر از بزرگراهها گرفته تا خيابانهاي فرعي و كوچه پس كوچههاي محلههاي مختلف با خطهاي كج و معوج ترسيم شده است مثل 666، علامت ستاره 5 پر (پنتاگرام)، صليب شكسته و صليب وارونه برخورد كرده باشيد. از اينها گذشته حتما زياد شنيده ايد كه در فلان كشور اروپايي يا امريكا يك عده شيطانپرست در يك حركت جمعي آدمي را تكهتكه كرده و خوردند يا به كودك خردسالي تجاوز كردند و سپس او را كشتند.
اخيرا در كشور ما نيز هر از گاهي اخباري از فعاليت رو به گسترش شيطانپرستان و دستگيري برخي از آنها توسط پليس به گوش ميخورد.
حركتهاي اجتماعي بيتل در دهه 60، هيپي در دهه 70، پانك در دهه 80، رپ، متاليكا، هوي متال و يكي دو خرده جريان ديگر در دهه 90 ميلادي يك سري حركتهاي هدايت شده از سوي دستگاههاي قدرت غربي هستند كه بر پايه موسيقي براي جذب، كنترل و هدايت لايههاي پايين جوانان (در بدو امر غربي و به دنبال آنان ساير كشورهاي جهان) با اهداف اقتصادي، فرهنگي و امنيتي شكل گرفتهاند. دنياي غرب تا كنون 2 مرحله مدرنيته و پست مدرنيته را از سر گذرانده و در حال ورود به مرحله ترانس مدرنيته است. در عصر مدرن نگاهها از آسمان به سوي زمين چرخيد و انسانمحوري جاي كليسا محوري را گرفت. در دوره پستمدرن خود (نفس) محوري جاي انسانمحوري را گرفت و در دوره معاصر (ترانس مدرن) بشر غرب در سير قهقرائي تمدن خود به پايينترين مراتب يعني شيطانمحوري سقوط كرد. بر اين اساس جرياني هم كه براي دهه نخست قرن 21 طراحي و تكثير شده است جريان Satanism، شيطانگرايي (شيطانپرستي) است.
تعريف شيطانپرستي
شيطانپرستي به معني پرستش شيطان به عنوان قدرتي فوقالعاده قوي و بسيار قويتر و موثرتر از نيروهاي خوب دنيوي همچون خدا است. در شيطانپرستي، شيطان به عنوان نماد قدرت و حاكميت بر روي زمين، قدرتي به عنوان برترين قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و اين دنيايي را كه به عنوان دوزخ برشمرده ميشود را قانونمند ميكند. البته اين تعريف بيشتر درباره نحله هاي سنتي شيطان پرست صادق است. در يك تعريف عام تر شيطانپرستي، پرستش قدرت پليدي است.
طبق يك دستهبندي ديگر دو تعريف براي گروههاي شيطان پرستي ارائه شده است:
تعريف اول: هر گروهي كه شيطان را به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت كند، كه معمولاً از آن به عنوان الهه سياه نيز ياد ميكنند.
تعريف دوم: اين تعريف معمولاً توسط بنيادگرايان مسيحي مورد استفاده قرار ميگيرد. طبق اين تعريف گروههايي كه از دين مسيحيت تبعيت نكرده و يا عيسي عليهالسلام را با خصوصياتي كه در دين مسيح تعريف شده است، قبول ندارند شيطانپرست ناميده ميشوند. (جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
ديرينه تاريخي شيطانپرستي
با توجه به تحليلها و تعريفهاي گوناگوني كه از شيطانپرستي ميشود و همچنين تئوريهايي كه در زمينه منشا ظهور آن وجود دارد، پژوهشگران مختلف نقطه آغاز گوناگوني را براي اين جريان در نظر ميگيرند.
طبق يكي از اين تحليلها در زمانهاي قديم انسانها در برابر هر چيزي كه قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درك آن عاجز بودند، تسليم ميشدند و سجده ميكردند. شيطانپرستي قديمي بر اساس سنتهـاي خداپرستــي و شيطان پرستي واقع نشده است و نميتواند اين گونه باشد لذا آنها براي اين كه در مقابل قدرتي بزرگ سجده كنند و مسلما اين قدرت در شب از عظمت مخصوصي برخوردار بوده است به ستايش و پرستش موجودي فوق طبيعي و دهشتناك كه قدرت فوق العاده اي دارد ميپرداختند كه مبدا شيطان پرستي قديمي را به وجود آورد.
عدهاي ديگر معتقدند كه شيطانپرستي رهاورد قرون وسطي در غرب است و به نوعي واكنش انسان غربي مستاصل از سختگيريهاي كليسا به دينداري است.
ديدگاه سومي كه شيطانپرستي را صرفا با نمود و ظهور امروزي آن تعريف كرده، معتقد است كه شيطانپرستي را برخي عناصر فاسدالاخلاق با اتكا به گرايشهاي توراتي و پروتستاني به صورت مخفيانه در سالهاي آغازين قرن بيستم و با ويژگيهايي همچون گناهگرايي، قتل، تجاوزات جنسي، هدم اصول اخلاقي، بيتوجهي به ديدگاههاي توحيدي و... پايهگذاري كردند.
شيطانپرستي نوين
با توجه به اين كه مقصود ما از طرح بحث شيطان پرستي آشنايي با جريان نوظهور انحراف جوانان از رهگذر افزايش ارتباطات ما با دنياي غربي بويژه امريكايي است، لذا بررسي شيطان پرستي مدرن (نوين) هدف اين مقاله است.
طبق يك بررسي شيطانپرستي نوين در انگلستان به وجود آمد كه البته زياد نيز تعجب برانگيز نيست؛ زيرا انگليس يكي از كشورهايي است كه جادوگران بسياري داشته است. (جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
ماجرا از اين قرار است كه در اوائل قرن نوزدهم بعضي از اشراف انگلستان ـ كه عضو گروه فراماسونري Ordo Temple Orientis بودند ـ به رهبري سر فرانسيس داشود، گروه شيطانپرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تأسيس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مركز شيطانپرستان در اروپا گرديد. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسي، فعاليت اصلي اين گروههاي شيطانپرست را تشكيل ميداد. (وبلاگ مجاهد مجازي، مقاله شيطان پرستي، نوشته مهندس مهدي حقوردي طاقانكي)
شيطانپرستي نوين بر خلاف شيطانپرستي كهن اعتقادي به وجود شيطان خارجي ندارد، بلكه شيطان را در طبيعت و در وجود هر انساني ميداند و اين باطن هر كسي است كه شيطان در آن وجود دارد. مراسم شيطانپرستي جديد مراسمي براي دعوت از شيطان باطني و حس اهريمني دروني است كه با اعمال جنسي آرام و ارضا ميشود. آنها جسمپرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه كه وجود دارد مديون آلت تناسلي آدمي است. ديگر اينكه انسان بايد كاملترين لذت جسماني و جنسي را در اين دنيا ببرد. آنها معتقدند كه روح كسي كه در دنيا لذت جسماني لازم را نبرده است بعد از مرگ به اين دنيا برميگردد و لذت جنسي خود را كامل ميكند. در مراسم شيطانپرستي جديد مخلوطي از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روي حاضرين پاشيده ميشود. (همانند آب مقدس در مراسم عشاي رباني مسيحيت)(جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
اما عموما نقطه عطف گسترش شيطانپرستي نوين را به آغاز فعاليت رسمي اين فرقه در آمريكا به سال 1960 برميگردانند. نكته ضروري و قابل توجه در اين مقطع نقش قابل توجه يك مامور شناخته شده سازمان مركزي جاسوسي آمريكا در شكل گيري جريان مذكور است كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
انواع شيطان پرستي از نظر ايدئولوژي
شيطانپرستي فلسفي
اين شاخه از شيطان پرستي را به طور غير رسمي منتسب به آنتوان لاوي ميدانند. در نظر شيطانپرستان فلسفي، محور و مركزيت عالم هستي، خود انسان است، و بزرگترين آرزو و شرط رستگاري اين نوع از شيطانپرستان برتري و ترفيع ايشان نسبت به ديگران است. شيطانپرستان فلسفي عموماً خدايي براي پرستش قائل نيستند و به زندگي غيرمادي بعد از مرگ نيز عقيدهاي ندارند. البته زندگي اين گروه از شيطانپرستان عاري از مسائل ماورايي و معنوي نيست. در نظر شيطانپرستان فلسفي، هر شخص خداي خويش است.
شيطانپرستي لاويي
اين نوع از شيطانپرستي بر مبناي فلسفه? آنتوان شزاندر لاوي (Anton Szandor LaVey)بر اساس كتابش "انجيل شيطان" و ديگر آثارش شكل گرفته است. لاوي موسس كليساي شيطان (1966) و تحت تأثير نوشتههاي فردريك نيچه، آليستر كرالي، اين رند، مارك د سيد، ويندهام لويس، چارلز داروين، آمبروس بيرس، مارك تواين و بسياري ديگر بوده است.
شيطان در نظر لاوي موجودي مثبت بود. وي در حالي كه تعاليم خداجويانه كليسا را مورد تمسخر قرار ميداد به مسائل جهان مادي نيز اعتنايي نداشت.
يك شيطانپرست لاويي، خود را خداي خويش ميداند. آيين مذهبي اين گروه از شيطان پرستان بيشتر شبيه به فلسفه ميجيك كراولي با ديدي جلو برنده به سمت شيطانپرستي است. يك شيطانپرست لاويي معتقد است كساني كه خودشان را شيطانپرست ميدانند بايد به طرز فكر گروهي شيطانپرستان وفادار بوده و آن را از لحاظ اخلاقي قبول داشته باشند، و ازگرايشهاي انفرادي بپرهيزند. از اين به بعد بايد به طور دائمي يك سر و گردن بالاتر از كساني باشند كه خود را از لحاظ اخلاقي، قوي ميدانند و بايد در بشر دوستي خود، بدون تامل عمل كنند.
شيطانپرستي ديني
اگرچه ضروري است كه متذكر شويم اينكه اساساً آيا ميتوان شيطانپرستي را ديني خواند، محل سوالهاي جدي است، لكن با توجه به اينكه در اغلب كشورها چنين دستهبندي ارائه شده است از عنوان "شيطانپرستي ديني" عيناً استفاده ميشود.
مبناي بنيادين اين نوع از گرايش به شيطانيسم، پرستش يك نيروي ماوراء الطبيعه اساطيري و يا چند خدايي ميباشد. عمده پيروان آن به خدايان رم باستان، الهههاي شرقي و... گرايش دارند . اما ركن اصلي اين نوع نيز مانند ساير انواع تاكيد بر پرورش استعدادهاي شخصي انسان و در حقيقت خودپرستي است.
از آنجا كه اين گروه از شيطانپرستان خود را بسيار قديمي و قديميتر از بقيه ميدانند، نام شيطانپرستي سنتي را براي خود انتخاب كرده و به شيطان پرستان فلسفي، شيطانپرستان معاصر ميگويند.
شيطانپرستي گوتيك (شرپرستي)
اين فرقه از شيطانپرستان، به دوران تفتيش عقايد مذهبي از طرف كليسا مربوط ميشوند. اين نوع شيطانپرستان معمولاً به اعمالي از قبيل خوردن نوزادان، قرباني كردن دختران باكره و نفرت از مسيحيان متهم هستند. اين طرز فكر در كتاب "ماليوس ماليفيكاروم" دسته بندي شده است. ماليوس ماليفيكاروم كتابي است كه در دوران تفتيش عقايد توسط كليسا (1490 م) تاليف شد. اين كتاب حاوي مطالبي از جنگيري و جادوگري و مطالبي خرافي از اين دست است. ترجمه لغوي نام كتاب، "پتك جادوگران" است.
شيطانپرستي گوتيك شباهت زيادي به جادوگري دارد. دنياي آن پر از افسانههاي گوناگون، شياطين متعدد و افراد مختلف، خصوصا جادوگران، است.
در دنياي امروز كشورهاي مختلفي مانند امريكا، انگليس، آلمان و حتي چين داراي كليساي شيطان هستند. بر خلاف ادعاي شيطانپرستان جديد كه بر اساس متون انجيل شيطاني بر عدم كودكآزاري و آزار حيوانات پافشاري ميكنند اما وحشتناكترين اعمال توسط آنها تنها براي مقابله با دستورات الهي انجام مي شود. (جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
اصول اعتقادات شيطانپرستي نوين
شيطانپرستان داراي اعتقاداتي هستند كه در كتاب انجيل شيطاني آمده است. فصل اول انجيل شيطاني حاوي اصول نه گانه شيطانپرستي است:
1. شيطان به جاي رياضت نماينده افراط است. (البته به تعبير ديگري از معتقدين به اين مرام شيطان دست و دلبازي كردن را بجاي خساست واجب كرده است.)
2. شيطان به جاي اينكه نماياننده توهمهاي معنوي باشد نماينده زندگي مادي است. (همه مسائل و تجارب غيرمادي و معنوي از ديد آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده ميشود.)
3. شيطان نشان دهنده عقل پاك به جاي خودفريبي متظاهرانه است.
4. شيطان نشانه عشق به افرادي است كه لياقتش را دارند نه هدر دادن آن براي افراد نمك نشناس. (درست برعكس مسيحيت و ساير اديان كه عشق به انسانها را به انسان آموزش ميدهد.)
5. شيطان به ما انتقام جويي را به جاي برگرداندن طرف ديگر صورت نشان ميدهد. (درست برخلاف كلام حضرت عيسي(ع) كه پاسخ سيلي را برگرداندن طرف ديگر صورت ميداند. در اسلام نيز هر چند در برابر ظلم سكوت نميكند اما پاسخ يك سيلي را فقط يك سيلي ميداند و بس!)
6. شيطان به ما مسئوليت در برابر مسئول را به جاي مسئوليت در برابر موجودات ترسناك خيالي ميآموزد. (يك شيطانپرست خود را فقط در برابر كسي مسئول ميداند كه در برابرش مسئوليت دارد نه ساير افرادي كه ممكن است درگير عملي شوند كه او انجام ميدهد اما افراد مومن به اديان تنها به خاطر ترس از معاد تن به انسانيت دادهاند.)
7. شيطان ميگويد كه انسان حيوان ديگري است، گاه برتر و اكثر مواقع به دليل "روح خدايي و پيشرفت ذهنياش كه از او بدطينتترين حيوان را ساخته است" پست تر است. (دقت كنيد كه روح خدايي كه به اعتقاد اديان منشاء و دليل بزرگي و خوبي انسانهاست در اين نظريه دليل بدطينتترين بودن اوست.)
8. شيطان آنچه را كه گناه مينامند، عواملي براي ارضاي نيازهاي فيزيكي، حسي و رواني ميداند. (يعني گناهان را براي ارضاء نيازهاي انساني لازم ميداند.)
9. شيطان بهترين دوست كليساست زيرا در تمام اين سالها وجود شيطان باعث ماندگاري كليسا شده است.
(www.zeitoon.net)
در مقايسه با اين جملات، آنتوان لاوي ? گناه شيطاني را نيز نام برده است: حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرايي، انتظار بازپس گرفتن از ديگران (آنچه به آنها داده ايد)، خود را فريب دادن، پيروي از رسوم و عقايد ديگران، روشن بيني ناكافي، فراموش كردن ارتدكسي گذشته (به طور مثال، قبول كردن چيزي قديمي در بستهبندي جديد به عنوان نو)، غرور و افتخار بي حاصل (مانند غروري كه هدف شخصي را از درون ميپوساند) و كمبود محسنات. (جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
انجيل شيطاني
انجيل شيطاني كتابي است كه شيطان پرستان از آن براي عبادت و دعاهاي خود و همچنين استفاده در مراسم خود استفاده ميكنند . اين كتاب شامل كلمات عبري و يوناني و انگليسي است كه معني دقيق برخي از كلمات آن هنوز كشف نشده است؛ اما چيزي كه ميتوان فهميد اسامي شيطان و دعوت از او براي قدرت دادن به شيطانپرستان است. بسياري از دعاهاي اين كتاب بر عكس دعاهاي انجيل مسيحيت است. همچنين بسياري از شعائر آن براي قدر نهادن به عظمت و قدرت شيطان به عنوان قدرت مطلق است.
كليساي شيطان و معبد سِتْ
كليساي شيطان يك سازمان فلسفي براي معتقدين به مبادي فلسفي شيطانپرستي براي پرستش شيطان است. مناسك اين پرستش را آنتوان لاوي در انجيل شيطان نوشته است. اين كليسا در ?? آوريل ???? ميلادي در سانفرانسيسكو تأسيس شد.
(ويكي پديا ذيل عنوان كليساي شيطان)
از ديگر پرستشگاههاي شيطان پرستان معبد ست (Temple of Set) است. معبد سِت يكي از مخوفترين، مشهورترين و مخفيترين سازمانهاي شيطانپرستي است. معبد سِت اولين جامعه مخفي است كه ادعاي رهبري جهاني «طريقت دست چپ» در جهان را دارد. تعاليم آن شامل فلسفه شيطان و تمرينات سحر است. سِت (Set) نام يكي از خدايان مصر باستان است.
معبد ست در سال ???? توسط مايكل آكينو (Michael Aquino) در سانفرانسيسكو بنيان گذاري شد. او و گروهي ديگر از كشيشان كليسايشيطان به خاطر اختلافات فلسفي و مديريتي، همچنين به خاطر فساد موجود در كليساي شيطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشكيل دادند. در همان سال، معبد سِت به عنوان يك كليساي بي فايده در كاليفرنيا به ثبت رسيد.(جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
كشيش شيطان پرستي
همانگونه كه تمامي مكتبها مبلّغهايي داشتهاند، شيطانپرستي هم افرادي را جهت تبليغ در اختيار دارد. به اين افراد كشيش لقب ميدهند. اين كشيشها لباسهاي خاصي دارند. بدين گونه كه شنل و كلاه بزرگ مخصوصي به رنگ سياه بر تن ميكنند، عصا و يا چوب دستي كه بر روي آن عبارات عبري مخصوصي حك شده و سر آن پنتاگرام ديده ميشود در دست ميگيرند و كفش نوك تيزي نيز ميپوشند. اين گونه لباس مخصوص كشيش است و افراد ديگر گروه حق پوشيدن چنين لباسي را ندارند. كشيش در تمامي مراسم ديدار با شيطان حضور دارد و دعاهاي مخصوص به زبان عبري را او خوانده و افراد ديگر تكرار ميكنند.
افراد كشيش هم به تبليغ مكتب خود ميپردازند، هم افراد علاقهمند را به مكتب وارد كرده و به گروه معرفي ميكنند و هم دستور نابودي افراد خطاكار را ميدهند. 3 وظيفه اصلي كشيش كليساي شيطان به شرح زير است:
1- كشيش وظيفه تبليغ دين خود را دارد. بدين گونه كه او افرادي را از جوامع مذهبي مختلف ( بيشتر جامعه مسيحيت) انتخاب ميكند كه از دين خود ناراضي باشند و با تبليغ شيطانپرستي به عنوان دين برتر آنها را به اين مكتب ميخواند.
2 - كشيش وظيفه وارد كردن افراد به گروه را دارد. بدين گونه كه كشيش مراسم را براي فرد تازه وارد توضيح داده و در كارها به او كمك ميكند.
در قبايل آفريقايي نوشيدن جام خون يك حيوان و خواندن دعاهاي مخصوص از كارهايي است كه فرد تازه وارد بايد انجام دهد.
در گروههاي آمريكايي فرد تازه وارد تعميد داده ميشود. البته اين تعميد با غسل تعميد مسيحيت كاملاً متفاوت است. در اين تعميد دعاهاي خاصي خوانده شده و زنگ كوچكي كه در دست كشيش است شش بار در جهت جنوب، شش بار در جهت شرق و شش بار در جهت شمال در زمانهاي خاصي به صدا در ميآيد. كشيدن پنتاگرام بر روي تكه چوب با خنجري نوك تيز توسط فرد تازه وارد انجام ميشود. وقتي فرد تازه وارد مشغول كشيدن پنتاگرام است كشيش به همراه آتشداني سياه رنگ به دور او چرخيده و او را با دعاي مخصوص تعميد ميدهد.
معناي اين دعا چنين است:
«به نام شيطان بزرگ و افتخار او. انرژي عظيمي كه اين امكان را به شما ميدهد كه روح خود را ارتقا بخشيد و كمبودهايش را با قدرت جايگزين كنيد. اوست كه هم اكنون در درون شما رخنه ميكند. خالصانه به نيروي روح خود و روح تاريكي ايمان داشته باشيد. آنچه باقي ميماند آرامش و دوري از افكار بيهوده است.»
چنين آمده است كه اگر فرد با تمامي دل و جان خود مشغول كشيدن پنتاگرام شود و به دعا گوش دهد هرگز از شيطانپرستي دست بر نخواهد داشت.
3 - كشيش وظيفه دارد با افراد خاطي مبارزه و آنها را نابود سازد. در شيطانپرستي توبه مفهومي ندارد و فرد خاطي بايد مجازات شود. (وبلاگ FeryOnline)
تحليل علائم و نمادهاي فرقه شيطانپرستي
در بررسي نمادهاي متعلق به شيطانپرستي خط بسيار روشني از ارتباط صهيونيسم و شيطانيسم به وضوح قابل مشاهده است .
شيطانپرستان داراي سمبلها و نشانههايي هستند كه حتما همه ما بعضي از آنها را بروي تيشرتها، زيورآلات و بدليجات، كمربند، دستبند، بازوبند، كلاه و... ديده ايم. بد نيست تا معاني برخي از اين علائم را بدانيم:
پنج ضلعي وارونه (Inverted Pentagram): نشانه ستاره صبح؛ نامي كه به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسم مخفيانه كابالا و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود. اين علامت را شيطانپرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با يك ضلع در بالا استفاده ميكنند. در هر حال اين علامت نشانه شيطان است و مهم نيست كه يك نوك ضلع آن بالا باشد يا هر دوي آنها، دور آن دايرهاي كشيده شده باشد يا خير و يا روي آن كلمه Satanism نوشته شده باشد يا نه، در هر حال اين علامت، علامت شيطان است.
ديو بافومت (Baphomet): علامت شيطانپرستي؛ خداي شيطاني و سمبل شيطان. اين علامت ممكن است در جواهرات ديده شود.
666: در حقيقت علامت انسان و نشانه جانور (هيولا) محسوب ميشود. در مكاشفات 13:18 درباره اين عدد آمده است: « ... پس هركس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد، زيرا كه 666 عدد انسان است.»
صليب شكسته يا چرخ خورشيدWastika or Sun Wheel) ): يك علامت مذهبي باستاني است كه سالها قبل از قدرت گرفتن هيتلر به كار ميرفت. اين علامت در كتيبههاي بودايي و مقبرههاي سلتي و يوناني استفاده شده است. به نظر مي رسد اين علامت در آيين پرستش خورشيد، نشانه مسير حركت خورشيد در آسمان باشد.
چشمي كه به همه جا مي نگردAll Seeing Eye) ): آنها معتقدند كه اين نماد چشم لوسيفر (شيطان) است و كسي كه قدرت كنترل آن را دارد بر تمام داراييها حكومت ميكند. اين علامت در پيشگوييها به كار ميرود. جادوها، نفرينها، كنترلهاي روحي و تمامي انحرافات تحت اين علامت كار ميكنند. اين علامت، علامت روشنفكران نيز هست. اگر به پول رايج ايالات متحده نگاهي بيندازيد اين علامت را بر روي آن ميبينيد. اين علامت اساس نظم نوين جهاني است.
Ankh: سمبل باروري و شهوات در انسانها. مشابه اين علامت در جنبش فمينيسم نيز مورد استفاده قرار گرفته است. البته اين علامت همان نماد معروف جنس مونث است كه در ميان شيطانپرستان نيز مورد استفاده فراوان دارد.
صليب وارونه (Upside Down Cross): نشانه استهزاء و رد كردن مسيح ميباشد. گردنبندهاي آن توسط شيطان پرستان زيادي به كار ميرود. اين علامت را ميتوان همراه خواننده هاي راك و روي آلبوم هاي آنها ديد.
سر بز (Goat Head): بز شاخدار؛ بز مندس mendes همان ba'al بعل خداي باروري مصر باستان؛ بافومت؛ خداي جادو؛ بز طليعه يا قرباني. اين علامت يكي از راههاي شيطانپرستان براي مسخره كردن مسيح است. زيرا گفته ميشود كه مسيح مانند برهاي براي گناهان بشر كشته شد و بز نماد شيطان در مسيحيت است.
هرج و مرج ( :(Anarchyاين علامت به معناي از بين بردن تمام قوانين ميباشد. به عبارت ديگر " هرچه تخريب كننده است تو انجام بده" اين همان قانون شيطانپرستي است. اين علامت توسط پانكها، هويمتالها و راكها نيز به كار ميرود.
ضدعدالتAnti Justice) ): تبر رو به بالا علامت عدالت در روم قديم بوده است كه علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت يا شورش و طغيان مي باشد. فمنيست ها از دو تبر رو به بالا به معني مادرسالاري باستاني استفاده مينمايند. (جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران؛ نحوه ورود و شكل گيري گروههاي شيطانپرستي در ايران(2)، خبرگزاري فارس، 11/10/1386؛ نگاهي اجمالي به فرق شيطان پرستي، هدي ديلمي، پايگاه اينترنتي زيتون نت.)
مشخصه هاي ظاهري
گذشته ازاعتقادات، اعمال و سمبلها، شيطانپرستان ظاهري متفاوت با ديگران دارند كه مي توان آنها را به راحتي از جمع تشخيص داد.
بطور مثال مدل موهايشان عجيب و غريب است اكثرا ابروهايشان را مي تراشند يا به سمت بالا طراحي مي كنند، رنگ آرايششان اغلب مشكي، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشكالي مانند جمجمه، صورتكهاي شيطاني و سمبلها خالكوبي ميكنند، لباسهايشان از جنس جير و چرم و اكثرا به رنگ مشكي و قرمز ميباشد، چكمههاي چرمي ساق بلند كه اغلب با فلز تزئين شده است ميپوشند. افراد وابسته به اين فرقه مانند فراماسونها از برخي علائم و نمادهاي رفتاري نيز براي ابراز همراهي با اين فرقه استفاده ميكنند. يكي از اين علائم دست شيطان (يا كرنوتي در ايتاليايي) به معني حكومت شيطان است. اين علامت جهاني از سوي سياستمداران، افراد مشهور و گروههاي «هوي متال»، براي اظهار وفاداري به نيروهاي شيطاني به كار ميرود و علامت بصري به معناي «سلام شيطان» است. دست شيطان براي بوش و كلينتون بسيار آشنا است.:
لورا بوش و جرج بوش هر دو در هنگام آغاز دورة دوم رياست جمهوري در 20 ژوئية سال 2005 اين علامت را به كار بردند.
شيطانپرستي و گروههاي موسيقي
شيطانپرستي مدرن تا كنون با استفاده از موسيقي توانسته است به نفوذ خود در ميان قشر جوان كشورهاي مختلف جهان تحقق بخشد. عمده اقدامات شيطانپرستان در فضاي تاسيس و فعاليت گروههاي متاليكا دنبال شده است.
1. آشنايي با متاليكا
در سال 1981 يك نوازنده درام به نام "لارس الريچ" با انتشار يك آگهي فراخوان تشكيل يك گروه هوي متال را اعلام و پس از مدتي موفق به جذب افراد مختلفي ميشود. فعاليت اين گروهها مانند ساير گروههاي هوي متال به صورت غيرقانوني و زيرزميني در ظاهر و در باطن با حمايت سازمانهاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا با شعارهاي اجتماعي و اعتراضي ادامه و گسترش مييابد. اين گروه چند سال بعد پيشنهادهاي Black metal را نيز دنبال كرد و ضمن ارائه آثار مختلف زمينه را براي شكلگيري گروههاي بعدي فراهم آورد .
متاليكا در حقيقت ضدارزشهايي را ارائه مينمايد كه شامل بازگشت به تاريكي (محور اصلي تفكرات شيطانپرستان)، بيرحمي و تجاوزات جنسي، فحاشي، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومي آن است. خوانندگان اين گروه بر روي صحنه و در كليپهاي خياباني به خوردن و آشاميدن ميوههاي فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار دست ميزنند و از كثيفترين گروههاي موسيقي جهان به حساب ميآيند. همچنين گفتني است متاليكا از همجنس بازي نيز دفاع مينمايد و آلبومي را در سالروز مرگ " كوئين"، همجنسباز بنام آمريكايي منتشر كرد. برخي آمارها حكايت از اين امر دارد كه تاكنون بيش از ده ميليون و دويست هزار كپي از آلبوم هاي اين گروه موسيقي شيطاني به فروش رسيده است.
2. تاريخچه جنبش بلك متال Black Metal
بلك متال در نروژ از زماني پديد آمد كه نئو وايكينگهاي نروژ در جستجوي راه و وسيلهاي براي نابود كردن مسيحيت در نــــروژ و بعد در تمام دنيا بودند و در اين راه انسانهاي بسياري را كشتند و كليساهاي زيادي را آتش زدند و بلكمتال را تا نهــايت نواختند كه شايد خداي تاريك پاگانها باز گردد.
بازديدكنندگان و توريستها از نروژ به عنوان كشور حماسهها و افسانهها ياد ميكنند. پايتخت اين كشور هم اسلو است كه در مركز اين شهر همه چيز از خانه هاي سنگي زيبا تا معتادان و گدايان با قيافه هاي مختلف ديده مي شود.
در يكي از همين خانههاي مركز اين شهر و در يك اتاق شش ضلعي گروه mayhem به عنوان اولين گروه بلك متال نروژ شكل گرفت. در اين اتاق فرشهاي بسيار كثيف در زير پا، صليب هاي شكسته نازي بالاي سر به همراه صليب هاي برعكس و شمشير وايكينگها كه به در و ديوار آويزان شده ديده مي شود.
Hell hammerدر حال حاضر تنها عضو باقي مانده از تركيب تشكيل دهنده گروه است. پايه و اساس اين موسيقي در نروژ در اوايل دهه هشتاد شكل گرفت. اعضاي اين گروه در خانهاي زندگي ميكردند كه اطرافيان اين خانه از آن به عنوان خانهاي شيطاني ياد ميكنند.
Hell hammer مي گويد: "وقتي براي خريد به مغازهاي ميرفتيم پيرزنها به محض ديدن ما فرار ميكردند و به نوه ها و بچه هايشان مي گفتند: اينجا محل زندگي شيطان است."
گروه مشغول تمرين و كار بود كه dead خواننده گروه مغز خود را با شات گان متلاشي كرد. اعضاي گروه جنازه او را همان طور در حياط خانه رها كردند تا جسدش خوراك پرندگان شود.
Hell hammer مي گويد: "اين كار dead مرا متعجب نكرد چون او واقعا ديوانه بود و هميشه هم از قلعههاي عجيب نروژ صحبت ميكرد."
Hell hammerو euronymous گيتاريست گروه اولين كساني بودند كه جنازه dead را ديدند و اورانيموس ميگويد: ما وقتي جنازه او را ديديم كه مغز او روي زمين ريخته و خونش به ديوارها پاشيده شده بود.
Hell hammerميگويد: "اورانيموس قسمتي از مغز او را برداشت و با فلفل و سبزي پخت و خورد."
(جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم سعادتي، پايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران)
3. دلايل استفاده از موسيقي متال
الف . جاذبه هاي مجازي و حاشيهاي موسيقي متاليكا مانند ايجاد فضا براي روابط آزاد دختران پسران.
ب. ارزان و قابل دسترسي بودن موسيقي با توجه به ارتقاءتجهيزات فني تكثير و توزيع.
ج . كاهش سطح حساسيت يا حساسيت زدايي از طريق نفوذ به خانوادهها، شركتها، اتومبيلهاي شخصي، رايانههاي شخصي و بالاخره گوشيهاي تلفن همراه. (نحوه ورود و شكل گيري گروههاي شيطانپرستي در ايران(2)، خبرگزاري فارس، 11/10/1386.)
4. مرلين منسون
همانطور كه در بخش قبلي به آنها اشاره شد، استفاده از موسيقي و به تبع آن ظهور خوانندگان جديد به مثابه شياطين نو، ظرفيتهاي جديدي را در اختيار شيطانپرستان قرار داد. "برايان هاگ وارنر" نام اصلي فردي است كه امروز به "مرلين منسون" يا به اختصار (MM) شهرت يافته است. وي كه اكنون علاوه بر هواداران چندين هزار نفري در اقصي نقاط جهان به عنوان شيطان بزرگ شناخته شد و مورد پرستش قرار ميگيرد. او مانند ساير افرادي كه از چهرههاي شاخص شيطانپرستي به حساب ميآيند دوران كودكي توام با سختيهاي فراوان مانند فقر و تنگدستي را سپري كردهاست.
"برايان وارنر" يا (MM) تاكنون توانسته است نقش يك منجي را براي شيطانپرستي ايفا كند و اين افراد را از بنبست عزلت خارج كرده و مجددا به عرصه فعاليتهاي اجتماعي وارد سازد.
مرلين منسون نيز مانند ساير چهرههاي شناخته شده شيطانيسم چندين مرحله در طول عمرش يعني طي 38 سال گذشته، براي مدت چند ماه يا چند هفته از نظرها دور شده و پس از طي زمان موردنظر با ارائه يك كنسرت بزرگ و يا در چهرهاي جديد و البته سخيفتر از گذشته ظاهر ميشود . (شيطانپرستان ادعا ميكنند كه در اين مدت به ملاقات شيطان و يا شياطين ميروند و دستوراتي را دريافت ميكنند.) گفتني است طبق اطلاعات موجود زماني كه اين افراد "غيب" ميشوند، جلساتي را با برخي مقامات بلندپايه امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي برگزار مينمايند و خواستههايشان را مبني بر حمايتهاي مالي، حقوقي و... بيان ميكنند و از حمايت ايشان برخوردار ميشوند. (نحوه ورود و شكل گيري گروههاي شيطانپرستي در ايران(2)، خبرگزاري فارس، 11/10/1386.)
محسن يكي از جواناني كه مدتهاي زيادي با اين افراد رفت و آمد داشته و بارها در مراسم آنها شركت كرده است، ميگويد: براي اين افراد آهنگ جايگاه خاصي دارد و دِدمتال و بلكمتال از همه مهمترن. چون هر كسي كه توي اين سبك ميخونه شيطونپرسته.
محسن اعتقاد دارد كه مهمترين خواننده در اين سبك "مرلين منسون" است كه سيديهايش قيمت بالايي دارد.
او اين نام مستعار را از تركيب نام بزرگترين قاتل آمريكايي يعني منسون و نام يك كشيش به نام مرلين گرفته است. تمام آهنگهاي منسون بسيار وحشيانه و همگي با مضمون پوچگرايي و شيطانپرستي است.
(ظلمات است بترس از خطر گمراهي ، www.bornanews.com، 2/11/1386.)
شيطان پرستي مدرن، فراماسونري و صهيونيسم بينالملل
گزارشي كه خبرگزاري فارس در 2 شماره درباره نحوه ورود و شكل گيري گروههاي شيطانپرستي در ايران منتشر كرده است درباره بسترهاي ظهور شيطانپرستي در غرب به 5 عامل اشاره ميكند. فلسفه يوناني، پروتستانتيزم (اصلاح ديني)، معرفت شناسي يهودي از شيطان، افول معنويت و ظهور مكاتب فلسفي پوچگرا در عصر حاضر غرب و رمانسگرايي به عنوان كپي دروغين از اسطورهگرايي در جهان اسلام و آئينهاي شرقي براي پاسخگويي به خلا ناشي از احساس نياز به وجود قهرمان، 5 عامل جاري در فرهنگ غربي هستند كه زمينه را براي ظهور و گسترش شيطانپرستي در سرزمينهاي حامل اين فرهنگ فراهم ساخته است.
از طرفي صهيونيسم بينالملل با تكيه بر سرمايهداران بزرگ خود و با صرف مبالغ هنگفت دست به ساخت اين جريانها زده و همواره به طور عمدي تلاش ميكند تا نمادها و مناسك موجود در آئين يهود را در اين فرقهها تعميم دهد تا علاوه بر در دست داشتن رشته كنترل آنها همواره تصوير با هيبت و مخوفي را از خود در اذهان جهاني به جا گذارد. البته رفتارهاي صهيونيستها كه تبدل به هستهاي خاص و منسجم در دل جامعه يهودي شدهاند همواره مورد تاييد كليت يهوديان نبوده است و ريشه در محافل ثروت و قدرت جهاني دارد.
به عنوان نمونه يكي از جرياناتي كه توسط يهوديان در قالبي سياسي بازتوليد شده جريان فراماسونري است. هر چند شكل نخستين فرماسونري يك تشكل مخفي صنفي و فني در دايره معماران بود اما بعدها مورد بهرهبرداري سرمايهداران و قدرتهاي پنهان وابسته به محافل صهيونيستي قرار گرفت و تبديل به جرياني سياسي و فرهنگي گرديد و بر اساس منافع محافل زرسالار و زورمدار حامي خود در اقصي نقاط جهان گسترش يافت.
از آنجا كه در نسبت ميان صهيونيسم و فراماسونري شكي نيست درباره ارتباط ميان شيطانپرستي و صهيونيسم ميتوان به نمادها، آداب و مناسك مشترك شيطانپرستي با فراماسونري اشاره كرد.
به عنوان نمونه فصل مشترك مهم و اصلي اين جريانها الحاد و مبارزه با دينداري است. از ديگر نقاط مشترك ميتوان به فعاليت پنهاني و شبكهاي، سانتراليزم شديد در دو تشكل، برخورد قاطع و حذف فيزيكي افراد خارج شده از تشكيلات، مناسك جنسي و انجام رفتارهاي نابهنجار و غير متعارف از سوي افراد در برنامههاي گروهي اشاره كرد.
مشتركات شيطانيسم و يهوديت
متون ديني و اعتقادات يهود عمدهترين عامل ايجاد نحله فاسد فلسفي و فرهنگي (بخوانيد ضدفرهنگيِ) شيطانپرستي بوده است. از منظر نقش آئين يهود و صهيونيستها در شكلگيري شيطانپرستي چند نكته ذيل قابل توجه است:
1ـ براساس آموزههاي يهودي و عبراني شيطان نه يك موجود بد ، بلكه يك فرشته خادم براي آزمايش انسانها است. (نگاه مثبت يهود به شيطان)
2ـ در مكاشفات بخشي از كتاب مقدس يهوديان نيز به عدد 666 عدد مقدس شيطانپرستان اشاراتي شده و از آن به عنوان عدد وحش توصيف شده است كه بايد شمرده شود.
3ـ خواهناخواه متون يهودي منبع برداشت براي مسيحيان نيز قلمداد ميشوند و نگاه خاصي يهوديت به شيطان تاثيرات فراواني را بر مسيحيت داشته است. (نحوه ورود و شكلگيري گروههاي شيطانپرستي در ايران (1)، خبرگزاري فارس، 11/10/86.)
4- وجود كلمات عبري در انجيل شيطاني در كنار كلمات انگليسي و يوناني
5- حك شدن كلمات عبري در برخي نمادهاي شيطان پرستان مثل كلمات عبري روي عصاي مخصوص كشيش كليساي شيطان
6- شيوع آموزههاي جادوگري در يهوديت و شيطانپرستي به طور مشترك
7- اشتراك در آداب و مناسك كليساي شيطان و لژهاي فراماسونري مانند سلام شيطان (كرنوتي)، استفاده از ماسكهاي عجيب و غريب هنگام اداي مناسك و...
8- اشتراكات فراوان نحله تصوف آئين يهود (كابالا) و شيطان پرستي مانند مناسك جنسي هر دو فرقه، نماد پنتاگرام كه به مثابه ابزاري براي جادوگران كاباليست مورد استفاده قرار ميگرفته است و در شيطانپرستي يك نماد مقدس محسوب ميشود. (پژوهش پيوستن ستاره ها به فرقه كابالا، محمدعلي گنجي، گروه اجتماعي اداره كل پژوهش حوزه سياسي صدا و سيما، 10/7/1386.)
از ديگر نمادهاي مشترك شيطانپرستان و دين يهود ميتوان به بز بفومت، و استفاده از نماد رسمي رژيم صهيونيستي يعني پرچم اين رژيم توسط اين جريان الحادي اشاره كرد. (نحوه ورود و شكلگيري گروههاي شيطانپرستي در ايران (1)، خبرگزاري فارس، 11/10/86.)
ورود شيطانپرستي جديد به ايران
نحوه ورود
نوع جديد شيطانپرستي طي يك بازة زماني 10ساله با چند وقفه به ايران ورود يافته است. چند گروه عامل و حامل ورود شيطانپرستي به ايران بوده اند. اما به طور كلي چند اقدام، نقش بسزايي را در خصوص ورود جريان مذكور به ايران ايفا كرده است.
1ـ1 مهمترين عامل ورود شيطانپرستي به ايران رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است. طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي مورد بحث در اختيار جوانان قرار گرفتهاست.
2ـ1 اقدام تاملبرانگيز و بسيار ناشيانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت اصلاحات در صدور مجوز براي گروهها، آلبومها و كتابهاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبين جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد.
در واقع بايد تاكيد كرد كه در كنار موسيقي زيرزميني، وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نقش دروازهبان ورود يك جريان را با شرايط مورد اشاره ايفا كرد. گفتني است هوي متال، بلك متال، گوتيك متال يا متال گوتيك چند سبك از موسيقي شيطاني متاليكا بود كه وارد كشور شد. نمونهاي از متون ترجمه شدهاي كه به صورت قانوني در كشور به فروش رسيد در ادامه ميآيد:
uniting our tearful eyes... enchanting
At night... I kiss the erpent in thy tears
For years... thy sorrow I've mourned
تاريكي ... قلب خون آلود مرا در آغوش مي گيري
روياهايم .... چشمان اشكبارمان را متحد مي كند
فريبنده
در شب .... ابليس را در اشكهايم مي بوسم
براي سالها ... غم هاي تو سوگواري من است
Harken my moonchilds cry yearning for another night
Mourning my once beloved mezmorized and ravendark
گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من
كه آرزوي شبي ديگر را دارند
ماتم مورد علاقه من
هيپنوتيزم و تاريكي...
حاملان شيطانگرايي
آورندگان شيطانپرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل ميباشند:
1-2- تحصيلكردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكستها سنگين مادي معنوي شدهاند.
2-2- فرزندان منافقين فراري، سلطنتطلبها، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند.
3-2- افرادي از خانوادههاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتا داراي روابط خانوادگي و .. با خارج نيز ميباشند.
4-2- جاسوسان فرهنگي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند.
5-2- فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر عليالخصوص آمريكا، انگليس، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفهاي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشتهاند.
اما نكته اساسي و قابل ملاحظهاي كه دريافتهاي اين پژوهش دلالت بر اين مهم دارد كه حداقل 90% از افراد شاخص وارد كننده شيطانپرستي به ايران فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم ميباشند.
شيوههاي تبليغ
1-3- انتشار سيدي ، كاست و پوستر مربوط به خوانندگان متاليكا
2-3- گسترش يافتن سايتها وبلاگهاي مربوط به شيطان پرستي
3-3- تبليغ و اطلاعرساني از طريق پارتيهاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه عليالخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران، شيراز و ...
4-3- تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي
زمينههاي جذب
بايد يادآور شد كه علاوه بر تمامي موارد مورد اشاره در اين بخش يعني زمينه جذب" بايد به تكرار برخي از آنها پرداخت،كه در كشورمان داراي بازخورد مثبت بوده است .
1-4- موسيقي متال: اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونهاي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاههاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه فردوسي و ... راه يابد.
2-4- افول معنويت: اگرچه در بسياري موارد ، ايران اسلامي در جايگاه بالاتري از معنويات قرار دارد . لكن سير جهاني و فراگير تلاش هاي قدرتهاي بزرگ فرامنطقهاي براي استحاله فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تاثيرپذيري مردم كشورمان از شرايط جهاني زمينهاي براي رشد چنين جرياناتي را فراهم نموده است .
بايد توجه داشت روند رو به رشد استفاده از شبكههاي ماهوارهاي نيز عامل تعيينكننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروهها ميباشد.
3-4- سرمايهگذاري: در بخشهاي قبل اشاره كرديم كه سازمان هاي جاسوسي كشورهاي غربي تلاش سازمان يافتهاي را براي استحاله فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده و مدتهاست كه ميكوشند تا به " تهيسازي فرهنگي " جوانان كشور عزيزمان بپردازند . دشمن در اين راه مبالغ هنگفتي را نيز تدارك ديدهاست
4-4- اينترنت: رشد تعداد مخاطبين شبكه جهاني اينترنت طي ساليان اخير آسيبهايي را متوجه نظام فرهنگي كشور نموده است كه از جمله ميتوان به فعاليت شيطان گرايان اشاره كرد. اما عمده فعاليت اين افراد در قالب وبلاگنويسي صورت ميپذيرد، اين دست از وبلاگها همزمان با اعلام موجوديت "جنبش شيطانگرايان ايران" فعاليت خود را آغاز كرده و اظهار مينمايند كه توسط فردي به نام مستعار "اهريمن" در ايران هدايت ميشوند. روند ارتباطگيري و فعاليت وبلاگهاي مذكور بدين صورت است. افراد پس از تكميل فرم ثبتنام يك ايميل در صندوق پست الكترونيك خود با موضوع خوش آمدگويي دريافت ميكنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد به برخي از مهمانيهاي شبانه و يا پاركها براي آشنايي دعوت شده و مورد راهنمايي قرار ميگيرند.
اين وبلاگها عمدتا فعاليت خود را در چندين محور: انتشار عكسهاي شيطان گرايان جهان، انتشار نامه شبيه به نامه هاي مسيحيان شيطانپرست خطاب به خداوند متعال كه بار سياسي نيز دارد ، دنبال مينمايند . به عنوان مثال وبلاگ شيطان در اين خصوص مينويسد: "چرا چيزهايي را كه به اطرافيانم دادي به من ندادي؟ و چرا ميخواهي بدبختي مرا ببيني؟ چرا منو ازين دنياي كثيف و از بين كساني كه ازشون نفرت دارم رها نمي كني؟ حالم از زندگي بين اين لجن به هم ميخوره. جلوي پاي من كم سنگ انداختي؟ كم آدمهايي رو مثل من بدبخت كردي."
5 . شيطانپرستي به مثابه يك تهديد
1-5- همكاريهاي جاسوسي: با توجه به اينكه در 4 كشور آنگلو ساكسون مكانهاي مقدس شيطانپرستان با نام " كليساي شيطان" واقع شده است و در همين كشورها نيز بنابر بر دلايل سياسي از گروههاي ناهنجار اجتماعي و سياسي مهاجر و مسافر بهره برداري جاسوسي مي شود لازم است كه به صورت ويژه به همكاريهاي جاسوسي عناصر مربوط اشاره داشت.
2-5- جرائم باندي: در جهان كنوني جرايم در دو دستهبندي كلي يعني جرايم فردي و غيرسازماني و جرايم باندي يا سازماندهي شده ، ارزيابي و تحليل ميشوند.
مصاديق جرايم باندي يا سازماني بمبگذاري ، اقدام براي ترور ،قاچاق مواد مخدر عليالخصوص مواد مخدر شيميايي، راهاندازي مراكز فساد و... ميباشد كه طبق تحقيقات به عمل آمده شيطانپرستان با تمامي جرايم مذكور ارتباط داشته و عمدتا از طريق مشاركت در آنها بودجههايي را دريافت مينمايند .
3-5- روابط سازماني: روابط سازماني در ادامه جرايم سازماني و بلكه به عنوان عامل زيربنايي بر آن تعريف ميشود . از سوي ديگر ايجاد برخي ناامنيهاي عمومي و اجتماعي در اثر عنصر روابط سازماني جهت مييابد. البته نگاهي جامعتر به ساير بخشهاي مورد اشاره در پژوهش ميتواند هرچه بيشتر گوياي اين مطلب باشد ، لكن تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اعضاي اين گروهها عميقاً سازمانگرا و سازمانمحور ميباشند.
4-5- ارتباط خارجي: همانطور كه در بند اول اشاره شد ، شيطانپرستان در 4 كشور آنگلوساكسون ، يونان و رژيم صهيونيستي داراي تشكيلات سازماني، اماكن مقدس و ... ميباشند كه زمينهساز ارتباطات مختلف از مجراهاي گوناگون را براي ايشان فراهم ميآورد .
حجم روابط به خودي خود ميتواند منشا تهديدات امنيتي متعددي براي كشورهاي اسلامي بخصوص نظام اسلامي باشد. همچنين نبايد از نظر دور داشت بقا و استمرار فعاليت اينگونه گروهها به لحاظ ماهيت و اهداف عميقاً نياز به روابط با خارج از كشور دارد. در اين باره بايد عنايت ويژهاي نيز به ارتباط اين افراد با خانوادههايشان در ساير كشورها عليالخصوص كشورهاي آمريكايي و اروپايي داشت
يكي از دانشجوياني كه به تازگي از فرقه شيطانپرستان خارج شده نيز در اين رابطه ميگويد: "عناصري از رژيم صهيونيستي كه دركشور امارات حضور دارند شبكه اصلي هدايت گروههاي هوي متال در ايران را به دست دارند."
به گفته او بر اساس اسناد ارائه شده در حسابهاي ارزي اين گروه در شبكه بانكي كشور كه از طريق شبكه اينترنت هدايت ميشود، در سال گذشته حدود "هشت ميليون دلار آمريكا" واريز شده است كه بين گروههاي شيطان پرست در شهرهاي مختلف ايران توزيع شود.
وي با بيان اينكه تعداد اعضاي اين گروه در برخي شهرهاي كشور به دو هزار نفر بالغ ميشود، اضافه ميكند: مطالب ارائه شده نشان ميدهد كه برخي فعاليتهاي ضد امنيتي نيز توسط برخي عناصر خاص در اين گروهها براي رژيم صهيونيستي انجام ميشود.
(ظلمات است بترس از خطر گمراهي...، شبكه خبري برنا، 2/11/1386.)
5-5- سرقت: اغلب جوانان كه به شيطانپرستان مي پيوندند حتي چنانچه از خانواده هاي ثروتمند نيز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب ميآيند ، لذا حضور ايشان در جمع گروه اجتماعي ميتواند زمينه جرايمي را همچون سرقت براي تامين منابع مالي فراهم آورد كه اين سرقتها در ابعاد مسلحانه طبيعتا تهديدي براي امنيت اجتماعي به شمار ميآيند. در اين خصوص مجدداً تاكيد ميشود كه هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهاي شيطانگرايان ميباشد . بديهي است كه بخشي از اين مفاسد نيز در پوشش سرقتهاي متعدد انجام ميپذيرد ، بايد در نظر داشت كه سرقت نيز عاملي است براي نزديكي به شيطان.
6-5- تجاوز جنسي: در جمع شيطانپرستان اصولا تجاوز جنسي يك ارزش و شرط براي ورود و استمرار حضور در گروه به حساب ميآيد. اين تجاوز كه عمدتا با قتل، تجاوز به همجنسان و كودكان نيز همراه است، عنصر اصلي ايراد خسارت و انتقامگيري از فرد متجاوز جنسي است. تصور شيوع يافتن اين ضد فرهنگ مخرب نيز ميتواند مرزهاي امنيت اخلاقي را در جامعه درنوردد.
تجاوز جنسي از ضدارزشهاي تبليغي اين دست گروههاست كه دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظيم آلبومهاي موسيقي، ترويج فكري و از طريق فيلمهاي مبتذل دنبال ميشود. در حقيقت شيطانگرايان مدعياند " تجاوز " تنوع در كسب لذت جنسي است .
جهانگير سعادت، جامعه شناس و استاد دانشگاه اعتقاد دارد كه تمايل بعضي افراد به بيبندوباري دليل اصلي گرايش آنان به اين فرقه است.
او با بيان اينكه نوع متفاوت لباس پوشيدن و چهرهي اعضاي اين گروه و همچنين موسيقيهاي خاص آنان ممكن است براي اين افراد جذاب باشد ميافزايد: بسياري از جوانان علاقهي زيادي به متفاوت بودن دارند و همين عامل آنها را به سوي اين گروهها جذب ميكند.
سعادت با بيان اينكه اغلب اين افراد پايههاي اعتقادي ضعيفي دارند ميافزايد: البته خيلي از جوانان با اينكه دوست دارند ويژه باشند به اين گروهها روي نميآورند چرا كه اعتقادي راسخ دارند و قادرند گمراهي را از هدايت تشخيص دهند.
او ميافزايد: عوامل ديگري مانند عدم توجه و نظارت والدين بر فرزندان، افسردگي و تنهايي ميتواند آنان را به پيوستن به اين گروهها ترغيب كند. (ظلمات است بترس از خطر گمراهي...، شبكه خبري برنا، 2/11/1386.)
7-5- قتل: قتل يك عمل شيطاني بزرگ به حساب آمده و شيطانپرستي كه تعداد و كيفيت قتلهايش بيشتر باشد به درگاه شيطان نزديكتر خواهد شد . ناگفته پيداست كه اين مولفه نيز تاثيرات سوء امنيتي را به همراه خواهد داشت. افزايش تعداد قتل در جوامع مختلف يكي از معيارهاي بينالمللي و تعيينكننده درخصوص وضعيت امنيتي هر كشور به شمار ميآيد ، حال اگر اين جرم كلان با يك انديشه سازماندهي شده و تقدسزا همراه شود و حاشيههايي چون تجاوز جنسي را نيز با خود همراه سازد ، ناگفته پيداست كه ميتواند تاثيرات گستردهاي را در خدشهدار نمودن مقوله مهم امنيت به همراه داشتهباشد.
6 . وضعيت فعلي شيطانپرستي در ايران
وضعيت فعلي اين گروهها در ايران در 5 بند خلاصه ميشود:
1- تحرك در اينترنت
وبلاگنويسي ،گفتگو در محيط ياهو 360 درجه ، سايت كلوپ دات كام ، دريافت خبرنامهها و ... از جمله تحركات اينترنتي شيطانپرستان ايراني است كه تاكنون نيز ادامه دارد.
2- ترويج نمادها
مغازهها و اصناف فروشنده زيورآلات نقرهاي، فروشگاههاي پوشاك جوانان و بانوان عليالخصوص در شهر تهران وظيفه عمده ترويج شيطانپرستي در داخل كشور را بر عهده دارند. در برخي موارد حتي ميتوان اظهار كرد كه فروشندگان و مديران حتي اطلاع اندكي از محتواي عمل خود ندارند. همچنين گفتني است برخي از چهرههاي مطرح موسيقي پاپ و متاليكا در تهران و شهرستانها به كرات و از طرق مختلف اين نمادها را حمل و معرفي و به صورت مستقيم و غيرمستقيم به ترويج آنها ميپردازند. سايتها و وبلاگهاي فارسيزبان نيز نقش عمدهاي را در گسترش و معرفي اين نمادها ايفا ميكنند.
3- ترويج متاليكا
گروههاي موسيقي متاليكا همچون گروه "رامان" و گروه (DSD) كه توسط "بابك خواجهپور، ژانو باغوميان، لويك يوميان و كارن آراكليان" اداره ميشود به عنوان شاخصي از فعاليت رو به گسترش گروههاي متاليكا قابل ذكر هستند.
4- پارتيهاي شبانه
پارتيهاي شبانه " رپرها " ، جشنهاي فارغالتحصيلي و مهمانيها خاص دوستانه همواره به عنوان كانون فعاليت شيطانپرستان قابل ذكر هستند . در اين مراسم و هر بار گروهي از جوانان با انواع و اقسام مختلف با انديشهها و ظواهر شيطانگرايي آشنا و يا جذب آنها ميشوند.
5- همكاري با سلطنتطلبها
اوايل سال گذشته ميلادي خبري در وبلاگهاي وابسته به شيطانپرستان ايران منتشر شد كه " اهريمن " سر كرده ايشان پيوستن گروهش را به " انجمن پادشاهي ايران " اعلام ميكرد. (نحوه ورود و شكل گيري گروههاي شيطانپرستي در ايران (2)، خبرگزاري فارس، 11/10/86.)
نقد شيطانپرستي
اعوذ باالله من الشيطان الرجيم. انما ذلكم الشيطان يخوف اولياء فلا تخافوهم وخافون ان كنتم مومنين.
«در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مي ترساند پس اگر مومنيد از آن نترسيد و از من بترسيد.»
(سوره مباركه آل عمران / آيه 176)
نخستين گام شيطان و شيطانپرستان بزرگنمايي قدرت شيطان است. ترس از قدرت شيطان مقدمه شيطانپرستي است و هر كه از شيطان در هراس باشد در حقيقت بندگي او را گردن نهاده است. راز غلبه بر شيطان نترسيدن از اوست و غرب با ترساندن مخاطبين خود از شيطان در حقيقت پرستش خود را رواج ميدهد! (مقاله شيطانپرستي، مهندس مهدي حقوردي طاقانكي، وبلاگ مجاهد مجازي.)
توصيه اي كه شيطانپرستان براي اطرافيانشان دارند شنيدن آهنگهاي تند همراه با خشونت است كه وحشت و نفرت را با خود همراه دارند. آنها خود را بيخانماني بيابانگرد ميپندارند كه از عشق و محبت متنفرند. در اصل آنها به جنگ با واقعيت خود پرداخته و به خيال خود به دنبال حقيقت گمشده و حقيقت واقعي هستند. اين افراد خوانندگان بسيار خشني كه در صدايشان ميتوان غرش را شنيد، سمبل قدرت شيطان پرستي ميدانند و معتقدند كه اين آنها پيام شيطان را به ديگران ميرسانند. شيطان پرستان ميخواهند كمبود و نياز خود را با خشونت زياد رفع كنند. (ظلمات است بترس از خطر گمراهي...، شبكه خبري برنا، 2/11/1386.)
اهانت به اديان به عنوان آزادي بيان در تصنيف هاي خوانندگان گروههاي شيطانپرست ترويج و تبليغ ميشود. امروز گروه هاي موسيقي شيطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته اند و مدعي هستند كه:
"هدف ما دستيابي به يك قدرت جهاني است"
"هيچگونه محدوديتي براي حوزه فعاليتهاي ما وجود ندارد"
"توده مردم بايد صرفا به وسيله ما اداره شوند" (جامعهشناسي شيطانپرستي، مريم عادتي، ايگاه اينترنتي جامعهشناسي ايران.) در زمينه نقد شيطان پرستي بيشتر نقدها از ناحيه اديان بزرگ و بويژه مسيحيت صورت گرفته است.
1- بسياري از شيطان پرستان، شيطان را به عنوان يك نيروي سركش معرفي ميكنند. به هرحال آنها ادعا ميكنند چنين هويتي بر مبناي قبول كردن اينكه شيطان موجودي يا قدرتي افضل است شكل ميگيرد. حال گفته ميشود با توجه به اينكه شيطان به عنوان موجودي شناخته ميشود كه با خداوند مخالفت ميكند، در صورت قبول كردن او به عنوان راهنما، بايد با خودش نيز مخالفت كرد. با اين استدلال يك شيطانپرست عملا دچار تناقض ميشود.
2- عالمان مسيحي بر اين باورند كه نميتوان هرگز از شيطان طبعيت نكرد (هيچ كس معصوم نيست) چرا كه آنها باور دارند شر انساني يك تلاش بيفايده براي انجام دادن كارهاي خوب است (به طور مثال، براي رستگاري يا كسب امنيت براي خود، حتي با اين شرط كه به ديگيران ضرر رساند). حتي كساني كه از فلسفه خوش پرستي طبعيت ميكنند، تلاش ميكنند چيزهايي كه به عنوان خوبي فقط براي خودشان شناخته شدهاند را بدست آورند. اين فلسفه دانان ادعا ميكنند نتيجه اين فلسفه اگر با قوانين خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمي، انزوا و نا اميدي به همراه خواهد داشت.
3- شيطان پرستي يك “سراب فلسفي” و “علم بيان سنگين” است. چرا كه گفته ميشود لاوي در استفاده از لغاط تبحر خواستي داشته است. شيطان پرستي يك طلسم كم ژرفاي عقلاني از خداي ساخته شده توسط بشر است.
4- “انسان موجودي اجتماعي است و به انسانهاي ديگر احتياج دارد”. بعضيها عقيده دارند شيطان پرستان درك اشتباهي از استقلال داشتهاند و آن را به تنهايي تعبير كرده اند. استقلال ميتواند شما را قوي تر كند ولي اين غير ممكن است شما به تنهايي خدا باشيد. آنها بر اين باورند كه اگر كسي خود را خدا معرفي كند و ضمن استفاده از لايق دانستن خود، ميتوان به عدم پذيرش حقيقت منجر شود.
5- يكي از نقدهاي كاربرديتر شيطانپرستي اين است كه ضمن اين كه شيطان پرستي معمولا خود را به عنوان راه نجاتي براي تودههاي تسليم شده مردم در مقابل دينهاي اصلي معرفي ميكند، بر شايستگيهاي آنها در بي نيازي از ديگران و انزوا گرايي تاكيد ميكنند و انزوا گرايي ميتواند به سوء استفادههاي مختلفي ناشي شود كه معمولا نيز چنين است. چرا كه طبيعت انزواگرايانه شيطان معمولا در بازخورد جوامع ناكارمد است. و براي جبران اين خلا از قوانين اديان سنتي استفاده كرده است. (دانشنامه ويكي پديا ذيل عنوان شيطان پرستي به نقل از پژوهش «نقدي بر انواع و گروههاي شيطان پرستي»، محقق و مترجم: كيوان معمر، پاييز 84، دانشگاه علم و صنعت ايران.)
پايگاه اينترنتي مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه (انديشه قم) نيز در بخش پاسخ به پرسشها درباره نحلههاي جديد شرقي و غربي اقدام به درج يك پاسخ مجمل نموده است كه به قرار ذيل است:
در سايت "شيطان پرست هاي تهران" به نقل از "كتاب شيطان" ص 52، آمده است كه: "شيطان پرستي، روشنايي سپيد يك مذهب نمي باشد، بلكه مذهبي بشري، دنيوي، و شهواني است كه همة اين قاعده توسط شيطان مي باشد و همه اين ها در تاريكي مطلق يافت مي شود. www.shayton300.blogspot) ".)
تاريكي مطلق را يكي از رهبران گروه شيطان پرست اينگونه توضيح مي دهد. "مراسم تاريكي تا تقريباً يك ساعت به طول مي انجامد كه انجام هر كاري براي رضايت شيطان در آن مُجاز است و مثلاً سكس يكي ازكارهايي است كه بايد در جمع و به بدترين و سخت ترين شكل ممكن صورت گيرد. برخي عقيده دارند كارهاي ما وقيخانه، وحشيانه و البته وحشتناك است مانند اينكه براي مجازات بعضي از افراد گروه قسمتي از اعضاء بدن آنها را جدا و يا مجروح مي كنيم و اين كارها مورد پسند شيطان است و ما مجبور به پيروي از آن قوانين هستيم". "در اين مراسم هفته اي يك بار در يك شب خاص دور هم جمع مي شويم و مراسم مذهبي نزديكي به شيطان را انجام مي دهيم و بعد از آن تا صبح به تفريح و رقص مي پردازيم."
در صفحه اي ديگر مي نويسد: "حرف هاي شيطان حرف هاي خداست اما بي تعارف و بدون حاشيه، شيطان زبان صريح خداست. فرامين شيطان را بشنويد و به كار گيريد." خدا شيطان را به خاطر جسارتش دوست دارد. شما نيز به شيطان به خاطر جسارتش عشق بورزيد."
در "كتاب مقدس شيطان" مؤلف آن از زبان شيطان نُه بيانيه ذكر كرده كه بيانية پنجم به اين شرح است:
"شيطان بازگو مي كند كينه جويي و انتقام بهتر از گستاخي است." (كتاب مقدس شيطان نوشته آنتون لاوي، سال 1969، سايت شيطانپرستان تهران.)
و در همان سايت آمده كه: شيطان وجود ندارد، بلكه وجود، شيطان يك سمبل و نشانه است، تا اندازه اي فرازميني، اصولاً وجود ندارد مگر اينكه در افكار شخصي احساس شود. شيطان پرستي بر شيطان استوار است همانند يك اصل فرجامين، ترجيحاً پرستش يك جسم بيروح، شيطان به مردم الهام مي بخشد و باعث تحريك آنان مي شود، شيطان يك نماد مستقل و مخالف خدا است. شيطان پرستي داراي فرقه هاي مختلف مي باشد و در عرصه تغيير افكار (باز كردن افكار) تلاش مي كند و شيطان جانشين خوبيهاست."
اين مطالب بيانگر ايدئولوژي و به عبارتي ديدگاه آنان به جهان و انسان مي باشد. شيطان پرستها در ايدئولوژي خود براي انسان الزاماً تعريفي دارند كه بيان شد.
به چند نقد اساسي كه به اين گروه، وارد است، اشاره مي شود:
در ديدگاه آنان، انسان، داراي فطرت، حقيقت جويي، كمال طلبي، عدالت خواهي، و... نيست بلكه آدم و انسان را در يك مقطع و لحظه خاصي كه از آينده و گذشته بريده است تعريف مي كند، كه جز شهوت چيزي برايش معني ندارد. نگاه شيطان پرستان به انسان فقط مادي جنسي، و شهوي است يعني از حيوان پَست تر و كمتر و آلوده تر. حتي مبارزه با ظلم و ستم و قتل و جنايت در انديشه آنان هيچ جايگاهي ندارد و حتي ذكري از آن نيست، بلكه در صدد احياء ضد آن هستند. به دليل اين كه در برنامه هايشان تنبيه و مجازات بدني در حد وحشتناك وجود دارد. رعايت احترام به حقوق ديگران، ايجاد زمينه رشد و ترقي ديگران، بحث خانواده و تربيت فرزند، نقش سازنده مادر و پدر در محيط خانواده و اجتماع، روابط اجتماعي گوئي هم اينها سه طلاقه شده اند. در اين جا به تناقضات آنها با هم به اجمال اشاره ميكنيم:
1. شيطان پرستي روشنايي سپيد يك مذهب نيست، بلكه مذهبي بشري، دنيوي و شهواني است. كه در تاريكي مطلق يافت مي شود.
سؤال: اگر اين مذهب نبود بشر با چه خلائي روبرو بود. بدين گونه كه وجود اين مذهب آيا بر بدبختي بشر مي افزايد يا از آن مي كاهد؟ چگونه و حال آن كه در تاريكي مطلق هر كسي مجاز به هر كاري است، جنسي، سكسي، و تجاوزگري... مگر خوي درندگي حيواني غير از اين است. اين گروه ها بر صفات منفي بشر (كه دوست دارد يله و رها باشد و بر حريم ديگران پاي گذارد،) مي افزايد و زمينه را براي ارتكاب آن فراهم مي كند و تشويق هم مي نمايد. لذا بايد گفت اين مذهب به شقاوت بشر بيشتر مي انديشد تا به سعادت او.
2. وجود مذهب و ايدئولوژي براي تصديل افكار و رفتار بشر ابداع مي شود. يعني بشر به دليل كمال خواهي گاهي به اشتباه افتاد به زيادهخواهي روي مي آورد. مكتب و مذهب هست كه با يك سري دستورالعمل هايي افزون خواهي بشر را تصديل مي كند. ولي متأسفانه مذهب مدعي (شيطان پرستي) و قيحانه مي گويد: براي رضايت شيطان انجام كارهاي سكسي به بدترين و سخت ترين شكل ممكن هم مُجاز است و هم صورت مي گيرد.
3. انتقام جويي و كينه از جسارت بهتر است. حال آنكه قبلاً گفتند جسارت ارزش دارد و بايد جسارت شيطان را دوست داشت چرا اينجا انتقام جويي و كينه توزي معيار عمل مي شود؟!
4. از همه مهمتر اينكه شيطان وجود ندارد. بلكه وجود هستي است. شيطان سمبل است. اولاً اگر وجود ندارد، چگونه سمبل شد؟! سمبل و نشان چيزي است كه وجود داشته باشد و قابل دسترسي باشد و قابليت الگوپذيري داشته باشد. و اگر شيطان وجود ندارد چگونه الگو ميشود؟! چگونه به او نزديك شويم. مگر با مفاهيم صرف مي شود زندگي كرد؟! از گزينه شيطان وجود ندارد استنباط مي شود كه يا از مفاهيم است يا از مصداقها، اگر مصداق شد پس وجود دارد و اگر از مفاهيم است يا بايد از چيزي انتزاع شده باشد يا اعتباري صرف باشد كه هر دو براي پرستش ناكارآمد و ناكافي است.
5. شيطان را يك جسم بي روح مي داند. يعني پرستش جسمي بي روح. آيا جسم بي روح قابل پرستش است آن هم از فردي كه خودش روح دارد؟! آيا اين ترجيح بلارجح نمي باشد؟!
6. شيطان سمبل مخالف خدا است. آيا پرستش او آدمي را به خدا نزديك مي كند يا به شيطان؟! اگر به خودش نزديك مي كند، پس از خدا دور مي كند چون مخالف خدا است و اگر به خدا نزديك مي كند از خودش دور مي كند كه باز خلاف فرض و باطل است. اگر به هر دو، اجتماع نقيضين و محال است. خلاصه، ابداع و ترويج اين پرستش ها چيزي نيست جز شهوت پرستي و كثافت كاري، و در حيوانيت خود فرو رفتن. شيطان پرستها در حالي چنين ادعاهاي باطلي دارند كه بسياري از فرقه هاي مسيحيت، همانند بسياري از اديان ديگر اعتقاد دارند كه موجود و يا هيولائي به نام ابليس يا شيطان وجود دارد كه منشاء تمام مصائب جهان و زندگي ماست. طبق گفته انجيل خداوند قدرت مطلق جهان است. و چيزهاي خوب زندگي از خدا و چيزهاي بد از شيطان. اين نظريه در ميان بابلي ها هم مطرح بود. بدين گونه كه به دو خدا قائل بودند، خداي خوبي و روشنائي و خداي بدي و تاريكي. و اين دو خدا تا نابودي يكديگر با هم درجنگ ميباشند.
بنابراين وجود شيطان، و دعوت او به شر و بدي امري اجماعي و بين المللي بين همه اديان آسماني است.
حتي در انجيل در آيه 24؛ 6، واژه "SATAN"كه شيطان ناميده مي شود و كلمه اي عبري است به اين معنا آمده است. و واژه "DEVIL" هم به معناي ابليس است. (www.farsibookhtm.htm) .
در دين اسلام هم كه به صراحت آمده كه دشمن آشكار شما شيطان است. (سوره مباركه اسراء، آية 53 (.خلاصه اينكه شيطان هم وجود دارد. هم بالذات منشاء خير نيست. و دشمني خود را با انسان هاي موحد بيان داشته است بنابراين پرستش اين موجود با اين خصوصيات و دشمني آشكار او با انسان ها خاموش كردن چراغ فطرت و افتادن در دام مكر و حيله هاي اوست.
نتيجه گيري
طي 25 سال گذشته به دنبال روي آوردن مردم به سوي معنويات سازمانهاي جاسوسي به گروههاي انحرافي به منظورجلوگيري ازگرايش مردم به سوي اديان الهي دست فه فرقه سازي زده اند بطوريكه در اين مدت 2500 فرقه جديد ساخته شده است كه با يك حساب سرانگشتي يعني تقريبا هفته اي 2 فرقه ! ((www.zeitoon.net
يكي از اين اديان ساختگي، شيطانپرستي است كه اشكال گوناگونش شباهت بسيار زيادي با جادوگري (witchcraft) دارد. اين فرقه جوانان بسياري را به دنبال خود كشانده و بيش از همه خود را در قالب گروههاي موسيقي به جوامع معرفي كرده است. اين گروه داراي سمبلها و نشانه هايي است حتما همه ما با آنها برخوردداشتهايم. از اين سمبلها به پنتاگرام وارونه، بز بفومت، صليب شكسته، صليب معكوس و ضد عدالت ميتوان اشارهكرد.
علاوه بر اين، فرقه شيطانپرستي داراي اعتقادات و رفتارهاي انحرافي و مخاطرهآميز است. هسته محوري اعتقاد انحرافي شيطانپرستان (در شاخهها و تعاريف گوناگون آن) الحاد و پوچانگاري است. بر اين مبنا دست زدن به هر رفتار ناهنجاري كه اتفاقا اديان درباره آنها حساسيت دارند، براي آنها مباح و حتي لازم ميشود. فعاليت جنسي بيحد و حصر، قتل و جنايت، دزدي، مصرف بيپرواي بدترين انواع مواد مخدر بخشي از اين رفتارهاست.
از طرفي بر اساس شواهد گوناگون شيطانپرستان در ارتباط مستقيم با سازمانهاي جاسوسي سيا و موساد و محافل زرسالار و زورمدار صهيونيسم جهاني هستند و شكلگيري و فعاليت آنان در هر كشوري زمينهاي از مخاطرات امنيتي را فراهم ميسازد. چرا كه اين نحله با تكيه بر دو ابزار اثرگذار موسيقي راك در قالب گروههاي متال و تاكيد فراوان بر روابط آزاد جنسي در فعاليتهاي گروه، ظهور اجتماعي مييابد و عمده نيروهاي خود را از ميان نوجوانان و جوانان كشورها شكار ميكند. سپس طي يك فرآيند حساب شده آنها را شستشوي مغزي داده و با القاي افكار الحادي و پوچانگارانه به ابزاري در دست گروه تبديل ميكند. توجه به اين نكته ضروري است كه تعاليم شيطانپرستي بر پايبندي به گروه تاكيد داشته و سانتراليزم در اين گروه حكمفرماست.
......................................................................................
خبرگزاری فارس