۰

«مقتل‌‌خواني» سنتي به قدمت قيام عاشورا

پس از واقعه جانگداز عاشورادر سال 61 هجري اولين گزارش‌ها را همان شاهدان عيني واقعه يعني خانواده امام حسين(ع) به ويژه زينب كبري (س) و حضرت سجاد (ع) به تاريخ ارائه كردند بعدها اين گزارش‌ها به ويژه از دو روز پاياني وقوف در صحراي نينوا مقتل خوانده شد.
کد خبر: ۱۱۷۵۰
۱۴:۲۲ - ۰۸ دی ۱۳۸۷

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، پس از واقعه جانگداز عاشورا در سال 61 هجري اولين گزارش‌ها را همان شاهدان عيني واقعه يعني خانواده امام حسين(ع) به ويژه زينب كبري (س) و حضرت سجاد (ع) به تاريخ ارائه كردند بعدها اين گزارش‌ها به ويژه از دو روز پاياني وقوف در صحراي نينوا مقتل خوانده شد. گزارش‌هايي بدون غلو مستند به مشاهدات و مبتني بر واقعيت و عقلانيت كه بدون آن كه احساسات و عواطف خارجي به آن افزوده شود به خودي خود مظلوميت،شهامت و حماسه و عرفان واقعه عاشورا را نشان مي‌دهد.
مقتل‌خواني در چند سال اخير جاي خود را به انواع ديگري از ذكر مصيبت‌هاي اهل بيت پيامبر(ص) در كربلا داده و مداحان سعي مي‌كنند با اشعار خاص و بروز عواطف و تهييج احساسات صادقانه اما كمتر مستند به بازخواني واقعه و عمدتا به بروز احوال شخصي خود و علاقه‌مندان بپردازند.
در حالي كه خواندن مقتل خود كاركردهاي ديگري دارد كه كمترين آن گريه كردن عزاداران حسيني بر اين واقعه جانگداز است.
در سال‌هاي اخير رهبر معظم انقلاب، خود به فراخور در هنگام نماز جمعه تهران در ماه محرم به خواندن بخش‌هايي از مقتل «لهوف» از سيدبن طاووس پرداختند و در عين حال مداحان و ذاكرين را عملا به رجوع به متون معتبر و به ويژه احياي سنت مقتل‌خواني دعوت كردند.
شايد همين مطلب باعث شده است اين روزها در راديو و تلويزيون كلماتي مثل «مقتل» و «مقتل‌خواني» را مي‎شنويم و از لزوم مراجعه به مقاتل معتبر حرف زده مي‎شود.

*مقتل و مقتل خواني چيست؟

مقتل‎خواني، مناقب خواني، پرده‎خواني، شبيه خواني، روضه‎خواني و ...؛ اين اصطلاحات عموما مربوط به سنن اقامه عزاي حسيني است.
شبيه خواني كه همان تعزيه است؛ كسي «شبيه» يكي از شخصيت‎هاي كربلا مي‌شود و تعزيه را اجرا مي‎كند. پرده‎خواني هم شبيه نقالي است؛ يعني شرح وقايع كربلا از روي پرده‎هاي نقاشي شده از اين ماجرا. مناقب خواني، به خواندن اشعاري در مناقب امام حسين(ع) و اصحابش گفته مي‎شود و بالاخره مقتل خواني، خواندن از روي كتاب‎هاي «مقتل» است؛ كاري كه قبلا به جاي مداحي انجام مي‎شد و حالا جايش را روضه‎خواني، يعني خواندن از روي يك مقتل خاص (كتاب روضه الشهداء) گرفته.
مقتل به معناي قتلگاه و محل كشتن است اما در فرهنگ ما، لفظ «مقتل» در مورد كتاب‌هايي به كار مي‎رود كه يك حادثه خونين را شرح بدهد و منجر به قتل شخصيتي شده باشد و معروف‎ترين مقتل خواني، خواندن از روي كتاب‎هاي «مقتل» است، كاري كه قبلا به جاي مداحي انجام مي‎شد. در برابر 4 «مقتل اميرالمؤمنين(ع)»، بيشتر از 70 مقتل امام حسين(ع) داريم.
چرا اين همه مقتل نوشته شده است؟ احتمالا اين سوالي است كه بعد از خواندن بند بالا به ذهن خطور مي‌كند.
اولا حادثه كربلا و شهادت نوه پيامبر(ص)، فقط 50 سال بعد از رحلت آن حضرت به خودي خود آن قدر عجيب و باورنكردني بوده كه مردم مي‌خواهند درباره جزئيات‎اش بدانند، ثانيا اين واقعه براي شيعيان اهميت بسيار داشته و دارد و امامان شيعه(ع) تأكيد بسياري در مورد آن كرده‎اند. سومين دليل اين تعداد بالاي مقتل هم به ممانعت‎هاي بني‎اميه براي جلوگيري از انتشار اخبار عاشورا برمي‎گردد. مثل هميشه، ممنوعيت نتيجه عكس داده و شيعيان به جاي حرف زدن درباره عاشورا ـ كه موجب آزار و اذيتشان مي‎شد ـ درباره آن، پنهاني نوشته‎اند.

*راويان حادثه عاشورا چه كساني هستند؟

راويان حادثه كربلا 3 گروه هستند؛ گروه اول خود خانواده از ميان اهل بيت(ع)، امام سجاد(ع) بيشتر از ديگران در اين باره روشنگري كردند.
گروه دوم از راويان عاشورا، خود دشمنان بوده‎اند. وقتي كه ابن زياد مي‎خواسته به لشكريانش جايزه بدهد، هر كسي اعلام مي‎كرده من چه كار كردم و چه كسي را كشتم؛ در قيام مختار، وقتي نوبت انتقام از قاتلان شهداي كربلا شده، دوباره اين حرف‌ها تكرار شد. يكي دو نفر از راويان هم كساني هستند كه در آن روز در زمره دشمنان امام حسين(ع) بودند و بعدا توبه كردند و براي جبران، ماجرا را اين طرف و آن طرف نقل مي‌كردند.
گروه سوم از منابع كتاب‌هاي مقتل هم آن دسته از شيعيان و دوستداران امام حسين(ع) هستند كه نتوانستند در روز عاشورا امام را همراهي كنند. يكي از اين افراد، اصبغ بن نباته بود؛ او يكي از اصحاب خاص امام علي(ع) بود كه در صفين براي امام جنگيد و در آخرين لحظات عمر امام(ع) هم بر بالين او بود. او در زمان عاشورا، در زندان به سر مي‌برد. اولين مقتل را همين اصبغ بن نباته(درگذشت 64 ق) نوشت.
از مقتل اصبغ بن نباته، امروزي چيزي به جا نمانده، اما بعد از او هم كار مقتل‌نگاري زير نظر امامان(ع) ادامه پيدا كرد؛ از جمله كسي به نام لوط بن يحيي و معروف به ابومخنف(درگذشت 157ق) از اصحاب امام صادق(ع) زير نظر خود امام، مقتلي را تهيه كرد كه هر چند از اصل آن كتاب هم چيزي به جا نمانده اما مورخان بزرگي مثل طبري(درگذشت 310 ق)، يعقوبي(درگذشت 323ق)، مسعودي(درگذشت345ق) و ابن اثير (درگذشت630ق) مطالب مقتل او را در كتاب خودشان نقل كرده‎اند و اين مقتل از طريق كتاب‎هاي آنها به ما رسيده است.

* سادگي و مستند بودن ويژگي مقاتل

در بخشي از اين مقتل اين گونه آمده است: «حسين تشنه گشت. خود را به رود فرات رساند و خواست آبي بنوشد. حسين بن نمير تيري بر او افكند كه بر دهانش فرود آمد و آن را لبالب از خون ساخت. او خون دهان با دست مي‎گرفت و بر آسمان مي‎افشاند. آن گاه ستايش و سپاس خدا به جاي آورد و گفت: خدايا، من شكوه به درگاه تو مي‎آورم كه بر سر فرزند پيامبرت چه مي‎آورند!»
مطالب مقتل‎هاي قديمي به همين سادگي هستند. نه شعري در كار هست، نه زبان حالي، نه توصيفي و نه هيچ چيز ديگر؛ درست همان طور كه امروز در كلاس‎هاي داستان نويسي توصيه مي‎كنند.

* «روضة الشهدا» اولين مقتل به زبان فارسي

كار مقتل نگاري در قرن‎هاي بعدي هم ادامه پيدا كرد، يكي از مهمترين اتفاقات در حوزه مقتل‌نويسي، وقتي پيش آمد كه ملا حسين كاشفي سبزواري(متوفي 910 ق)، اولين مقتل به زبان فارسي را نوشت.
بزرگي مثل سيد بن طاووس، علامه حلي يا شيخ صدوق( يا همان ابن بابويه خودمان كه مزارش در ري معروف است) هم مقتل نوشته‎اند. اما همه مقتل‎هايي كه نوشته مي‎شد، به زبان عربي بود.

* افراط در «اشك گرفتن» و مخالفت امير كبير با غلو در روضه‌خواني
كاشفي سبزواري، معاصر جامي بود؛ منبرهاي معروفي داشت و در به اصطلاح «اشك گرفتن» از مردم استاد بود. سلطان حسين بايقرا ـ يكي از اميرن تيموري ـ از او خواست مقتلي به زبان فارسي بنويسد تا فارسي زبان‎ها هم بتوانند راحت مقتل بخوانند و ملا حسين كاشفي، «روضة الشهدا» را نوشت؛ كتابي كه به خاطر نبود مقتل فارسي، نثر آهنگين خود كتاب و نيز حمايت دربار، بلافاصله در سرتاسر ايران رواج پيدا كرد و حتي باعث شد به همه مجالس عزاداري امام حسين(ع) «روضه خواني» بگويند.
تا قبل از «روضه الشهداء» مقتل‎نويس‎ها به خودشان اجازه دخل و تصرف در متن روايت اصلي را نمي‎دادند؛ روايت‎ها همه ساده بود، بدون تشبيه و توصيف اما در روضه الشهداء»، بخش‎هايي كه نويسنده با عنوان «زبان حال حضرت...» اضافه كرده بود، كاملا خارج از متن اصلي بودند و همين، باب چيزي را باز كرد كه امروزه اولين كسي كه نسبت به تحريفات مقاتل جديد موضع گرفت، اميركبير بود كه در زمان صدارتش، خواندن «اسرار الشهادات» در مجالس روضه را ممنوع كرد.
در دوره صفويه، كتاب‎هاي متعددي به تقليد از «روضة الشهدا» نوشته شد كه بيشترشان داراي منابع جعلي و روايات بي‎پايه و اساس بودند. اوج اين كتابها را فاضل دربندي (متوفي 1286قمري) نوشت با عنوان «اكسير العبادات في اسرار الشهادات». اين فاضل دربندي كه رسم قمه‎زدن را هم او باب كرده بود، چيزهاي بسيار عجيبي در كتابش آورده؛ مثل اينكه روز عاشورا از نظر زماني طولاني‌تر از روزهاي معمولي بوده يا اينكه امام حسين(ع) در آن روز 300 هزار نفر را خودش كشته است.
شهيد مطهري در «حماسه حسيني»، جلد 3 آورده است: «من حساب كردم اگر فرض كنيم شمشير مرتب بيايد پايين و در هر ثانيه يك نفر كشته شود، كشتن 300 هزار نفر، 83 ساعت و 20 دقيقه وقت مي‎خواهد.»

* سيد جمال هم مقتل نوشته است

سيد جمال الدين اسدآبادي هم دست به نگارش مقتل جديدي زد. حتي پسر عباس ميرزا هم مقتلي خالي از خرافات نوشت. شيخ عباس قمي(متوفي 1359ق) ـ گردآورنده مفاتيح ـ «نفس المهموم» را نوشت.
در كتاب ريحانة الادب آمده است مقتلي كه در جلد دهم كتاب بحارالانوار چاپ شده و به «ابومخنف» نسبت داده‌اند، از او نيست و معلوم هم نيست كه چه كسي آن را نوشته است زيرا در مقايسه با «مقتل ابومخنف» كه در كتاب طبري نقل شده، معلوم مي‌شود كه ابدا ربطي به يكديگر ندارند. شك و ترديدهاي درباره كتاب‌هاي مقتل منسوب به ابومخنف موجب شده تا روايت طبري در كتابش اهميت بيشتري پيدا كند از همين رو، بعضي افراد آن منقولات را از تاريخ طبري جدا كرده و منتشر ساخته‌اند كه براي اولين بار بنام «مقتل الحسين» به اهتمام حسن غفاري سال 1398 هـ ق، در قم چاپ شد. همين منقولات جدا شده بنام «وقعة الطف» سال 1367 هـ ش، در قم چاپ شد.
در سالهاي اخير علاوه بر مقام معظم رهبري كه در بالا يادآور شديم مرحوم شهيد آيت‌الله حكيم اقدام به خواندن مقتل مي‌كرد كه مقتل‌خواني وي از طريق صدا و سيما پخش مي‌شد و علاوه براين در اقصي نقاط ميهن اسلامي علماي بزرگ خود سعي در احياء سنت مقتل‌خواني دارند و عمدتا مقتل‌خواني را بر ديگر روضه‌خواني‌ها ترجيح مي‌دهند.
با اين حال نوشتن مقتل را نبايد به اسلاف و گذشتگان منحصر كرد اگر چه هنوز هم لهوف سيدبن طاووس از معتبرترين مقاتل است اما به نظر مي رسد ضروري است علماي تاريخ تشيع با استفاده از ابزارهاي علمي در نوشتن و روايت دوباره تاريخ عاشورا همت كنند و از لا به لاي كتب تاريخي صريح‌ترين و صحيح‌ترين گزارش‌ها را به زبان امروزين براي عاشقان اباعبدالله روايت نمايند.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: