مهاجرت ايرانيان و لبنانيها به كشور آفريقايي سنگال، منجر به صدور اسلام شيعي به اين سرزمين شد. لبنانيها با يك خوشاقبالي غيرمنتظره در اوايل دهه 1880 و بار ديگر در دهه 1920 سر از غرب آفريقا درآوردند و نخستين مهاجران به اين كشور شدند. آنان براي فرار از مرارتهاي اقتصادي، ترك وطن كردند تا بخت خود را در آمريكاي شمالي يا جنوبي بيازمايند چراكه قبلاً عدهاي از هموطنانشان به قاره جديد رفته بودند. اما درحاليكه انتظار داشتند كشتيشان در مارسي، تقاطع نقل و انتقالات آن زمان، پهلو بگيرد، خود را در سواحل غرب آفريقا ديدند و كشتي در داكار لنگر انداخت. استعمارگران فرانسوي با چربزباني و دادن وعده و وعيد از آنها خواستند در غرب قاره سياه بمانند و بين شهرها و اهالي غرب اين قاره در تجارت بادامزميني واسطهگري كنند. رواج اسلام شيعي در سنگال تا سال 1969 به درازا كشيد و اين امر مصادف بود با آمدن شخصي به نام شيخ عبدالمنعم الزين از لبنان كه پيشتر در نجف تحصيلات حوزوي خود را گذرانده بود. جنگ داخلي لبنان (1975ـ1992) و پيروزي انقلاب ايران (1979) دو رويداد مهم بودند كه در تشكيل حركت فراملي شيعي تأثير بسزايي در سنگال گذاشتند.
تا سال 1978 و تأسيس مؤسسه اسلامي لبنان، هيچ تشكيلات رسمي به نمايندگي از شيعيان در سنگال فعاليت نميكرد. شيخ الزين با بهكارگيري استراتژي دوبعدي كوشيد هويت ديني مسلمانان لبناني را همزمان با توسعه ديني و افزايش شمار سنگاليهايي كه متمايل به پذيرش تشيّع بودند، احيا كند؛ وي براي تحقق اين هدف مجبور بود احتياط و پنهانكاري كند تا جماعت لبناني و دولت سنگال به او مشكوك نشوند و طردش نكنند.
از نقش ظريف ايران در ترويج اسلام شيعي در داكار، نبايد غافل شد. اين كشور از زمان شاه با سنگال همكاريهاي اقتصادي داشته است، البته دولت سنگال در سال 1984 از فعاليت سفارت ايران به بهانه تبليغ دين اسلام جلوگيري كرد. ولي در اوايل دهه 1990 دوباره اجازه بازگشايي سفارت را صادر نمود و از آن زمان، ايران به نحوي زيركانه و ظريف به تبليغ اسلام شيعي ادامه داده است. هر سال كه سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي فرا ميرسد، جمعي از مسلمانان برجسته لبناني و سنگالي به دعوت ايران براي شركت در همايشهاي مربوط به اين مراسم به تهران ميآيند و به هزينه دولت ايران در اين برنامهها شركت ميكنند. داكار از سفر هاشمي رفسنجاني در سال 1991 براي شركت در كنفرانس سران اسلامي پوشش رسانهاي گستردهاي ارائه داد و ايران نيز در سال 2003 كه واده، رئيسجمهور سنگال، به اين كشور رفت متقابلاً تلافي كرد. يكي از روحانيان ايراني حدود سه سال پيش در نزديكي دانشگاه داكار حوزه رسول اكرم(ص) را تأسيس كرد.
با استقبال سنگاليها از تشيّع، ايران و لبنان بر سر اينكه كداميك در دولت اين كشور بيشتر نفوذ كنند، از يكديگر سبقت ميگيرند. تنش بين حوزههاي ديني ايراني و لبناني در سنگال ناشي از ديدگاههاي سياسي آنهاست؛ ايران به نظريه ولايت فقيه كه امام خميني مطرح كرد و به فقها براي تشكيل حكومت، مشروعيت الهي ميبخشيد قائل است. حال آنكه لبنانيها اين ديدگاه را قبول ندارند و تبليغ انقلاب ايران را نيز تأييد نميكنند.
هرچند مذهب تشيّع در حدود صد سال پيش با مهاجرت لبنانيها به اين كشور پاي گذاشت، اما تكاپوي امروزين شيعيان سنگال، واقعه تازهتري است كه از دو عامل منشأ ميگيرد: ابتدا، كتابهايي كه به زبانهاي انگليسي، عربي و فرانسوي ترجمه شد و از اوايل سال 1971 از ايران به سنگال ارسال شد؛ دوم آموزش اصول و مباني تشيّع كه شيخ لبناني انجام داد. مؤسسه اسلامي داكار در وهله اول نيازهاي آموزشي لبنانيها را برآورده ميكند. شيخ الزين در بيرون از داكار 5 مسجد و 130 مدرسه ديني تأسيس كرده و اداره آنها را به شاگردان سنگالياش سپرده است.
گرايش مردم سنگال به تشيّع
صرفنظر از تلاشهاي سفارت ايران و شيخ لبناني در ترويج تشيّع در ميان مردم سنگال، آنچه كه آنان را به اين مذهب علاقهمند ساخته، ميل و كشش و اراده خودشان بوده است. رهبران جمعيت كوچك اما در حال افزايشِ شيعيان سنگال غالباً به زبان عربي مسلطاند و بسياري از آنان در كشورهاي عربي تحصيلات دانشگاهي خود را گذراندهاند. الحسينو در سن 22 سالگي در كتابخانه مدرسه تركي ـ سنگالي داكار كار ميكرد. در آنجا كتابهايي راجع به تشيّع نگهداري ميشد كه وي مايل به خواندن آنها بود ولي كتابدار به او ميگفت كه شيعيان بدعتگذارند و كتابهايشان مفيد نيست. الحسينو نه تنها از تمايل خود دست نكشيد بلكه درپي اين ادعاها كنجكاوتر شد (از قديم گفتهاند كه الانسان حريص علي ما مُنِع) و شروع به مطالعه كتابهاي تشيّع كرد و سرانجام به اين مذهب گراييد. اسان از ديگر سنگاليهايي است كه امواج انقلاب اسلامي بر او تأثير قدرتمندي گذاشت و وي را به سوي تشيّع سوق داد. او نحوه معرفي امام خميني در رسانههاي سنگال را پيگيري ميكرد و از اينكه ژورناليستهاي غربي و سنگالي تلاش ميكردند تصوير نادرستي از ايشان ارائه كنند و شيعيان را كافر و مشرك جلوه دهند بهشدت ناراحت ميشد. از نظر او، انقلاب اسلامي ايران به اسلام و مسلمانان عزت بخشيد. از بعثت پيامبر اسلام(ص) تاكنون اين تنها انقلابِ موفق در تاريخ اسلام بوده است. اسان در سال 1987 در حال ورود به دهه سوم زندگياش مذهب تشيّع را اختيار كرد.
جمعي از رهبران كنوني شيعيان سنگال نيز در ساير كشورها با تشيّع آشنا شدند و پس از مطالعه مباني آن به تشيّع روي آوردند. عبدو در سال 1988 در سن 19 سالگي براي تحصيل به كانادا رفت. او در كتابخانه دانشگاه مكگيل در گوشهاي دور از ديگر دانشجويان كتابهايي راجع به اسلام را مطالعه ميكرد. پس از مدتي دريافت كه مكتب تشيّع به سؤالات و ابهامات او درباره اسلام و زندگي به نحوي معقول و قانعكننده پاسخ داده است. جامعه اخوان صوفي سنگال نتوانسته بود پاسخهاي درستي براي سؤالاتي كه ذهن او را به خود مشغول كرده بود، ارائه كند و بيشتر اوقات از جواب دادن طفره ميرفتند. ابراهيما در سال 1987 در دانشگاه داكار تحصيل ميكرد. نشرياتي كه از ايران به دانشگاه فرستاده ميشد و در كتابخانه دانشكده زبان عربي در دسترس قرار داشت، او را كنجكاو كرد و از اين طريق، پذيراي تشيّع شد. ابراهيما پس از فارغالتحصيل شدن از دانشگاه به سيرالئون رفت و با ثبتنام در حوزه علميه ايراني/ لبناني، شريعت و فقه اسلامي را آموخت. كساني هستند كه در سنين نوجواني با تشيّع آشنا شدهاند. شيخالزين به عدهاي از دانشآموزان شاغل به تحصيل در مدارس ديني اهل سنّت بورسيه داد تا در دانشگاه الزهرا (س) در داكار كه متعلق به لبنانيهاست، ادامه تحصيل دهند. تلاش مشترك ايرانيها و لبنانيها در تغيير مذهب اين افراد، موفقيتآميز بوده است.
تكاپوي مردان در جنبش شيعه بيشتر از زنان است و آنان به واسطه ازدواج با اين مردان يا گرويدن يكي از مردان خانواده به تشيّع، به اين مذهب روي آوردهاند. خدي از طريق يكي از رهبران جنبش شيعه با اسلام آشنا شد. در سالهايي كه او دروس اسلامي را فراميگرفت چيزي در مورد تشيّع به او نگفته بودند. تا اينكه در سال 1990 و در دهه سوم زندگياش با مفهوم حجاب آشنا شد. در آن روزها، اندك زنان محجبه سنگالي با يكديگر روابط دوستانه برقرار ميكردند. يكي از اعضاي جنبش اصلاحطلب سنيِ عبادالرحمن از دوستان خدي بود كه ميكوشيد او را به مذهب تسنن درآورد و بدين منظور وي را نزد برخي از رهبران عبادالرحمن ميبرد. در آنجا شنيد كه او را با نام اهل تشيّع خطاب ميكنند و براي اولين مرتبه نام شيعه به گوشش خورد. خدي تا قبل از اين ماجرا كلمه شيعه را نشنيده بود. در دوراهي بر سر انتخاب راه درست، كتب تشيّع را مطالعه كرد و از خدا خواست تا او را در اين انتخاب ياري كند. بالاخره در يكي از شبهاي سال 1993 دعاي او به اجابت رسيد. آن سال سنگال با خشكسالي و كمآبي دست به گريبان بود. خدي از خدا ميخواست او را از سردرگمي نجات دهد. در اين زمان بود كه باران تندي نازل شد. او اين موضوع را به فال نيك گرفت و مذهب تشيّع را برگزيد.
گسترش جنبش شيعيان سنگال
شيعيان سنگال در قبال مذهب تشيّع احساس تكليفي فراتر از بجا آوردن مراسم و مسائل عبادي دارند و احساس ميكنند كه بايد حقيقت اسلام و شيعه را تبليغ و به اشاعه آن كمك كنند. بيشتر مدارس و مؤسسات متعلق به شيعيان سنگالي در دهه 1990 تأسيس شدند و مكان آنها در حومه گيدياوايه، پارسله، يومبهئول، يا در منطقه كازامانس در جنوب اين كشور مانند كولدا و زيگينچور واقع شده است. علما و بزرگان جنبش در عين اينكه به يكديگر احترام ميگذارند بيشتر مايلاند در مناطق بومي خودشان يا در مناطقي كه فكر ميكنند مناسب تغيير و تحول است بهطور مستقل فعاليت كنند. هر يك از آنان در يكي از علوم تخصص دارند. بعضي از آنها شيوخ تعليمديده و باكفايتي هستند كه بر فقه اسلامي و فلسفه شيعي بهخوبي تسلط دارند و عدهاي نيز هنرمند، كارمند دولت، بانكدار، معلم، يا دانشجو هستند.
راديو در سنگال علاقهمندان فراواني دارد. از سال 1994 كساني كه بهتازگي به مذهب تشيّع درآمده بودند براي تبليغ و اشاعه علوم و اطلاعات مربوط به اين مذهب به سراغ اين رسانه محبوب مردم رفتند. هدف آنان اين بود تا كليشههاي ضدشيعي را شكسته و در برنامههاي راديويي با طرح مباحثي راجع به يكتاپرستي، قرآن، پيامبران و تاريخ اسلام ديدگاههاي شيعه و سنّي را بدون دامن زدن به اختلافات بيان كنند. شيعيان در برنامههاي راديويي از علماي مذاهب و مكاتب ديگر دعوت ميكنند و در مناظرات خود توانستهاند نظريات شيعه را ترويج نمايند.
مناسك و آداب شيعيان سنگال
تلاشهاي علماي شيعه سنگال تنها در صورتي به توفيق ميرسد كه آنها بتوانند ساير سنگاليها را با پيام تشيّع آشنا كنند. شيعيان اين كشور ضمن تأكيد بر اينكه از شيعيان ايران يا لبنان تأثير پذيرفتهاند اما معتقدند كه اسلام آنها خصوصيات بومي و متمايزي از اسلام خاورميانه يا آسيا دارد. اين امر از نوع اقتباس آنها از سه ماده اسلام شيعي يعني نظام مرجعيت، عزاداريهاي عاشورا و تقيه و انطباق آن با جامعه سنگال پيداست.
بسياري از شيعيان از يك مرجع يا عالم ديني در نجف يا قم تقليد ميكنند. عدهاي مقلد حضرت آيتالله خامنهاي، جانشين امام خميني(ره) هستند؛ برخي مقلد آيتالله سيستاني در نجف و سيد محمد حسين فضلالله در لبنان و عده ديگري نيز از امام محمد شيرازي در ايران تقليد ميكنند. آيتالله شيرازي در ميان شيعيان حوزه خليج فارس نيز شهرت زيادي دارد. آنان با تقليدِ همزمان از چند مرجع، وابستگي خود به صرفاً لبنان و يا ايران را كاهش ميدهند. فرد مطلعي از سنگاليها توضيح ميداد كه نظام مرجعيت مانند نظام درماني است: چنانچه فردي در كشور ما براي درمان بيماري خود به پزشك متخصصي نيازمند باشد كه آن تخصص در سنگال يافت نشود، وي را به فرانسه يا كشور ديگري ميبرند. مرجعيت نيز همينگونه است. اگر در ميان شيعيان سنگالي كارشناس و متخصص خبره در امور ديني موجود نباشد آنها جواب سؤالات خود را از مراجع ايران و عراق ميگيرند.
شيعيان هرجا با اذيت و آزار يا مشكل خاصي روبهرو شوند به تقيه پناه ميبرند. سنگال كشوري نيست كه مردمش زير يوغ ستم باشند به همين علت شيعيان مدعياند كه به تقيه نيازي ندارند. اما كساني كه ممكن است با افشاي تشيّع خود دچار زحمت شوند تقيه ميكنند. مثلاً در صورت اقامه نماز در مساجد اهل تسنن، آداب اداي فريضه به روش مذهب تشيّع را ترك ميكنند تا مجبور نباشند به افراد كماطلاع و خشكانديش كه راه و روش شيعيان را غلط ميدانند توضيحات طولاني و ملالآور بدهند. از آن گذشته، عده كمي از علماي سنگالي، تحصيلات حوزوي خود را در ايران گذرانده و معمم شدهاند. برخي آشكارا عمامه ميگذارند و برخي نيز از بيم حمله وهابيون ضدشيعي، بدون عمامه در جامعه ظاهر ميشوند. كساني هستند كه توانستهاند هم در دل شيعيان و هم اهل تسنن براي خود جايي باز كنند. مثلاً نماينده آيتالله خامنهاي در سنگال كه به خاطر تبحرش در فقه اسلامي مورد احترام فراوان است هم به وكالت از ايشان امور مربوط به شيعيان را رفع و رجوع ميكند و هم از طرف يكي از رهبران صوفيه سنگال به مقام مقدِم منصوب شده است. تمسك شيعيان به تقيه موجب آزادي عمل گسترده و سهولت رفت و آمد آنان در ميان اهل تسنن و تشيّع شده است. روش اينان در متقاعد ساختن ديگر سنگاليها مبني بر درستي راه و مرام تشيّع، بسيار مؤثر بوده است.
ماده دوم كه سنگاليها از سنّت شيعي اقتباس كردهاند، بزرگداشت شهادت حسين بن علي(ع) در ايام محرم و روز عاشوراست. لبنانيها براي مراسم خود واعظي را از لبنان ميآورند. فهم عربي به لهجه لبناني براي سنگاليهايي كه با عربي مكتوب آشنا هستند مشكل است. شيعيان سنگال ترجيح ميدهند عزاداري براي امام حسين(ع) را به زبان بومي خودشان وولوف انجام دهند. مراسم طبق رسوم لبنانيها براي سنگاليها كه مردم كمبضاعتي هستند پرهزينه است. آنها فقط ميتوانند به سخنرانيها گوش بدهند. غذايي كه در مراسم سنگاليها توزيع ميشود غذاي بومي اين كشور است كه معمولاً با هزينه كمي تهيه ميشود.
شايد علماي سنگال امكانات مالي درخور توجهي نداشته باشند اما از دانش و قوه تفكر قوي و پرمايهاي برخوردارند. بسياري از آنها با تحصيل در كشورهاي عربي بر اين زبان به خوبي مسلط شدهاند. چون علماي شيعه توانستهاند به سؤالات سياسي، معنوي، فلسفي و يا نيازهاي مادي آنان به شايستگي پاسخ بگويند عده زيادي را به مذهب تشيّع جذب كردهاند. مبلغان شيعه به زبان وولوف تعاليم خود را ترويج ميكنند. هر يك ابتدا از خانواده و دوستان شروع ميكنند و درنهايت با توسل به روشهاي آموزشي، برگزاري گردهمايي و يا از طريق رسانهها مأموريت خود را انجام ميدهد. شيعيان سنگالي براي جذب كمكهاي مادي و معنوي به دو شبكه فراملي شيعه، ايران (فارس) و لبنان (عرب)، وابستهاند. با وجودي كه آنان تحت تأثير مراجع ايران و لبنان هستند اما تأكيد ميكنند كه تشيّع آنها رنگ و بوي آفريقا دارد. در واقع آنان با رفت و آمد در ميان اهل تسنن و تشيّع اميدوارند جايگاه مطلوب خود را در سياست ديني كشورشان پيدا و تثبيت نمايند.
...................................................................................
خبرگزاری فارس