۰

تدابیر اسلامی‌سازی و احیای دین در ساحل طلا

سیاست خارجی جوامع آفریقایی و کشورهای اسلامی از جمله غنا حرکت‌هایی نظیر سلفی‌گری، شیعه‌گری و تیجانیه‌گری را توسعه داده است، در حالی که این حرکت‌ها دارای انگیزه‌های خارجی است، گسترش آن‌ها بستگی به شرایط داخلی و محلی دارد.
کد خبر: ۱۱۵۳۵۴
۱۱:۴۱ - ۱۶ فروردين ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، درباره مطالعه وضعیت مسلمانان دوران پسا استقلال غنا، رشد و گسترش حرکت‌های اسلامی جدید که می‌تواند ناشی از تأثیرات سیاست خارجی کوام نکرومه هم باشد، توجه آکادمیک بر موضوع لازم است، این سیاست خارجی که با جوامع آفریقایی و کشورهای اسلامی در ارتباط بوده توانست حرکت‌هایی را نظیر سلفی‌گری، شیعه‌گری و تیجانیه‌گری توسعه دهد، در حالی که چنین حرکت‌هایی دارای انگیزه‌های خارجی بود، گسترش آن‌ها بستگی به شرایط داخلی و محلی دارد.

فعالیت‌های طریقه تیجانیه و سلفی با توجه به اهداف هر یک استراتژی‌هایی را دنبال کرده است، هر چند بیداری شیعی‌گری در دوران فعلی با دو مقوله باورهای سنتی و نیز آموزش سکولار آمیخته شده است، اما دایره نفوذ وسیع آن بر فضای دینی مردم غنا بررسی دقیقی را می‌طلبد.

تحقیق حاضر رساله دکتری «یونس دامبه» است که در سال 2009 در دانشکده مطالعات ادیان دانشگاه غنا مورد دفاع قرار گرفته است، پس از دفاع از رساله بود که یک مؤسسه تحقیقاتی سوئد نویسنده کتاب را برای انجام پروژه مطالعاتی به آن کشور دعوت کرد، بیشتر مطالعات اسلامی انجام شده در غنای فعلی تحلیل‌هایی را در درون جامعه دارند که تاریخ آن به قرن پانزدهم برمی‌گردد، برخی از تحقیقات نیز به مناطق بیشتری در غرب آفریقا و اطراف پرداخته‌اند.

در حالی که دیگرانی هم مطالعاتی بر روی منطقه‌ای متمرکز داشته‌اند که به نام Volta Basin  کشورهای بورکینافاسو، بنین، توگو و ساحل عاجی را شامل می‌شود که غنا نیز بخشی از آن منطقه به حساب می‌آمده است، اما به هر حال، تمام این گونه مطالعات بر روی ریشه اسلام در کشورهای واقع در غرب آفریقا یا به تعبیری در منطقه Volta Basin تأکید داشته است.

منابع تحقیقاتی عمده بررسی‌های فوق توسط جغرافی‌دانان عرب قرون وسطی، نوشته‌جات غیر مکتوب مسلمانان، گزارشات نمایندگان استعمار بریتانیا و فرانسه و نیز میسیونرهای مسیحی بوده است.

در این میان، برخی رساله‌های تحصیلات تکمیلی دانشجویی که چاپ نشده بود به بررسی پیشینه تاریخی مسلمانان در برخی از مناطق غنا پرداخته است، مهمترین آن‌ها عبارت‌اند از: Nehemiah(1968) ،Stewart( 1965) ،Clarke(1982) Hiskett ( 1984) ،Wilks(1989 و Weiss (2008. هر چند مجموعه تحقیقات گذشته اطلاعات مفیدی را برای ادامه بررسی‌ها به جای گذاشته است.

مسلمانان بازرگانی که از ناحیه سودان غربی وارد منطقه وسیع Volta Basin و نیز ساحل طلا(غنای فعلی) محتوی عمده تحقیقات انجام شده را نشان داده است. یکی از مهمترین ویژگی‌های تخقیقات بر روی تغییراتی است که اندیشه سلفی‌گری در این منطقه در طول زمان به خود دیده است .

دوره زمانی بررسی اصلاحات سلفی‌گری از 1890 تا 2004 در منطقه شمال را شامل می‌شود. برخی تحقیقات هم به بررسی وهابیت در دهه 1980 پرداخته‌اند(رابطه بین قومیت و احیای سلفی‌گری در کوماسی آشانتی). برای نمونه در یک بررسی انجام شده به سال 1994، مردم هوسا زبان غنا دارای گرایش‌هایی به وهابیتی بوده‌اند که با تیجانیه سر سازش نداشته است.

در برخی تحقیقات آمده است که طریقه قادریه در ابتدا پیشرو نفوذ اسلام در ساحل طلا (غنا) بوده لیکن در چهار دهه گذشته طریقه تیجانیه جایگزین قادریه شده است، در حال حاضر که تیجانیه جایگاه مهمی را در غنا دارد، دچار اصلاحاتی شده است. عمده این اصلاحات توسط رهبری ابراهیم نیاس از سنگال (غرب آفریقا) روی داده است، همراه با اصلاحات طریقه تیجانیه، گرایش‌های جدیدی نیز از اندیشه‌های سلفی‌گری، شیعی و نیز باورهای مذهبی ناشی از قذافی در این کشور حضور داشته‌اند.

*پیشینه اسلام در غنا

زمانی که غنای امروز ساحل طلا نامیده می‌شد، پادشاهی‌های سنتی در منطقه Volta  Basin حکومت می‌کردند، عرصه حکومتی آن‌ها در غرب آفریقا و محدوده آن ساحل عاج در غرب، بورکینافاسو در شمال، توگو در شرق و خلیج گینه در جنوب بود. ساحل طلا استقلال خود را از بریتانیا در ششم مارس 1957 به دست آورد و بلافاصله نام کشور از ساحل طلا به غنا تغییر یافت.

از نیمه قرن پانزدهم، این کشور شاهد سلطه استعمار بود، ابتدا از طریق آلمان و سپس بریتانیا، هر چند امروزه نیز غنا با زیرساخت نظامی بریتانیایی داشته و این کشور به عنوان سرزمین بدنام آفریقا که سابقه فراوان تجارت برده را داشته در جهان مطرح است.

بعدها غنا خودش را به عنوان نخستین کشوری در آفریقای جنوب صحرا که استقلال کامل را کسب کرده باشد از سلطنت پادشاهی‌های مناطق شمالی و امپراتوری‌های آشانتی رها ساخت، منابع غنی طبیعی غنا مشوق و محرک اصلی اروپائیان در کار تجارت با طلا، برده و الوارهای چوبی در این سرزمین بود.

همچنین مسلمانان نیز به قصد تجارت وارد غنا شدند. این کشور هنوز منابع طبیعی نظیر الماس صنعتی، بوکسی، منگنز، ماه، کائوچو، نفت خام و گاز، نقره، نمک و سنگ آهک را صاحب است، طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول(IMF)، غنا دو برابر درآمد سرانه کشورهای فقیر غرب آفریقا را دارد.

جمعیت غنا در سال 2000 بیش از 22 میلیون نفر بود(26 میلیون نفر در سال 2013). این کشور دارای تنوع نژادی و از نظر دینی کشوری چند دینی است، گروه‌های نژادی غالب عبارت‌اند از Akan,Mole-Dagbani,Ewe,Gurma,Grunsi,Ga.Guan و Mande- Busanga، اقلیتی از جمعیت هوسا، فولانی و زابارما هستند.

در سال 2000، مسیحیت با 69 درصد دین برتر، اسلام 16 درصد(در سال 2015 بیش از 20% در آمار غیر رسمی) و ادیان بومی 9 درصد آمارگیری رسمی شده بودند، جمعیت مسلمان در مناطق شمالی غنا بیشتر در پادشاهی‌های سنتی کشور نظیر Gonja ،Dagbon، Mamprusi و Wala متمرکز شده بودند، مسیحیان نیز از مناطق مرکزی تا جنوب کشور پراکنده هستند.

بخش قابل توجهی از جمعیت مسلمان غنا در بخش‌های جدا از هم (Zongos) جنوب کشور مستقر بوده‌اند، بر عکس مسلمانان اولیه که در شمال سکونت داشتند، بسیاری از مسلمانان ساکن در مناطق جنوبی(Zongos) بعدها از Chamba  -Basilaدر شمال توگو، Dendi جمهوری بنین، هوسا، فولانی، باری باری و یوروبای نیجریه و مالی به غنا مهاجرت کرده‌اند و البته مهاجرین دیگری نیز از بورکینافاسو(Moshi) و نیجر(Zabarma) وارد این کشور شده بودند.

مسلمانان غنا دارای پیشینه فعالیت سیاسی در دوران‌های مختلف تاریخ این کشور بوده‌اند. برای نمونه، می‌توان به فعالیت‌های انجمن مسلمانان ساحل طلا که در سال 1938 به عنوان سازمانی فرهنگی و آموزشی تاسیس شد اشاره کرد که بعدها به حزب سیاسی به نام حزب سازمان مسلمانان(MAP) تبدیل شد.

سپس با پیوستن به حزب مخالف مجمع میثاق مردمی (CPP) کوام نکرومه تبدیل که بعدها در سال 1958 منحل شد، مسلمانان غنا در دوران اخیر توانسته‌اند به خوبی در فعالیت‌های سیاسی ملی حضور داشته و حتی بتوانند نامزد انتخاب ریاست جمهوری یا معاونت ریاست جمهوری از شمال و جنوب کشور باشند.

امروزه مسلمانان در اقلیت غنا دارای دو روز تعطیلی رسمی اعیاد فطر و قربان در کشور هستند، قدرت اسلام در این کشور با توجه به اکثریت اهل تسنن به خوبی در رهبری مسلمانان مشخص بوده، امام کل غنا که در رأس رهبری امامان مناطق مختلف کشور است، دارای قدرت بسیاری در بدنه سیاسی و دینی کشور و ملت و دولت احترام بسیاری برای وی قائل هستند.

*نفوذ اسلام و احیای اولیه آن

در بحث نفوذ اسلام در ساحل طلا بیان دو مقوله اسلامی‌سازی و احیای اسلامی مدنظر است. منظور از اسلامی‌سازی گسترش و سرعت حرکت دینی و تغییر مذهبی است. احیای دینی تقویت قدرت ابعاد معنوی ایمان و عمل در بین هواداران است.

احیای دین در دو شکل تقویت مسلمانان و نیز تغییر مذهب غیر مسلمانان است. فعالیت‌های تجاری در ساحل طلای آن روزگار مسلمانانی را که در غرب آفریقا به Wangara شهرت داشتند در بر می‌گرفت. مهاجرت مسلمانان از کشورهای همسایه غرب آفریقا به ساحل طلا نیز بخش جدایی ناپذیر اسلامی سازی بود.

نقش علمای مسلمان و حجاج عازم مراسم حج خود نوعی فعالیت اسلامی تلقی می‌شد. اندیشه‌های اسلامی طریقه قادریه و تیجانیه به ترتیب گامی در تجدید تفکرات اسلامی بود. بعدها غنا شاهد تلاش تیجانیه (اغلب مسلمانان هوسا زبان) در شکل‌دهی بیشتر اندیشه های دینی در برابر قادریه بود.

اندیشه‌های اسلامی طریقه قادریه و تیجانیه به ترتیب گامی در تجدید تفکرات اسلامی بود.

اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، غرب آفریقا از طرف شمال آفریقا و از ناحیه سرزمین‌های عرب زبان با اسلام آشنایی یافت. ارتباطات بازرگانی مسلمانان شمال آفریقا با مردم غرب آفریقا توانست موجب گرایش گروه‌هایی از مردم Sanhaja Berber به دین اسلام شود.

سرمایه طلا برای تجار شمال آفریقا ارزش زیادی داشته باعث شد، شمار بیشتری از آن‌ها با مراکز تجاری غرب آفریقا رفت و آمد داشته باشند. تأثیرگذاری تجار مسلمان سودان غربی بر روی مردم منطقه Volta Basin و ساحل طلا را می‌توان از دو منظر مرتبط باهم بررسی کرد.

برای نخستین بار جامعه Begho به عنوان مرکز تجاری در ساحل طلا خود را نشان داد و مردم را به دین اسلام دعوت کرد، فعالیت تجاری مسلمانان Mande در ساحل طلا توانست فرایند اسلامی شدن مردم غرب آفریقا را نتیجه دهد. علمای جامعه  Mande(Yarnas) در منطقه Timbuktu وارد منطقه Dagbon در شمال غنا شدند.

متعاقباً، اسلام Yarna با بزرگان دینی هوسا دچار چالش‌هایی شدند، در حالی که مسلمانان هوسا از پیشینه یکصد سال حکومت اسلامی عثمان دن‌فودیو در نیجریه برخوردار بودند و دارای روحیه انقلابی بودند، مسلمانان Mande دارای روحیه تساهل همزیستی با دیگران بودند، اما با این حال این دو سنت دینی با هم زندگی مسالمت آمیزی در ساحل طلا داشتند و در منطقه‌ای با حضور قوی اسلامی نظیر شمال این کشور، روسای قبائل بین سنت‌های بومی و ارزش‌های اسلامی توازن مناسبی ایجاد کردند.

در کل، الگوی اسلامی تلفیقی در شمال ساحل طلا و بخش‌هایی از Volta Basin بود که ایجاب کرد دان فودیو مسلمانان این منطقه را کافر یا بی‌دین خطاب کند و در نتیجه، او به مسلمانان تذکر داد تا از سرزمین کافران مهاجرت کنند، در حالی که مسلمانان ساحل طلا توجه چندانی به تذکر فودیو نکردند، حکم دان فودیو توانست آگاهی‌های مذهبی مهاجرین هوسا را در خصوص ارتباط با مسلمانان Mande مشابه غیر مسلمانان بومی افزایش دهد. لذا به تدریج موجب شد تا نوعی بدگمانی دینی در بین مسلمانان هوسا نسبت به مسلمانان Mande شکل بگیرد. بعدها نتیجه این شد که جماعت‌های مهاجر هوسا از آن‌ها جدا شده لقب Zongo را بگیرند.

همچنین هویت مذهبی این جماعت در ساحل طلا مخالف اختلاط با دیگر مسلمانان شدند. بنابراین براساس چنین فهمی، ریشه شکل‌گیری اجتماعات Zongo به خاطر مخالفت‌هایی بود که با روش زندگی مسلمانان Mande و غیرمسلمانان بومی داشتند. لذا به دنبال آگاهی از انقلاب سیاسی و اجتماعی سرزمین هوسا در ساحل طلا بود که به تدریج نخستین موج احیای اسلامی بر مبنای آگاهی‌های عمیق دینی در برابر مسلمانان Mande  اولیه و غیر مسلمانان بومی در ساحل طلا پدیدار شد.

بعدها، امکانات تجاری در ساحل طلا برای فعالیت مسلمانان هوسا موجب تاسیس بازار تجاری Salaga در سرزمین Gonja  شد که در سال 1775 به عنوان بزرگترین مرکز تجاری غرب آفریقا بازرگانان را از اطراف به خود جذب کرد و در ادامه باعث نفوذ اسلام در امپراتوری آشانتی و سپس اکرا شد.

در پی درگیری‌های داخلی در 1892 و سقوط جایگاه بازار فوق در سالاگا، مراکز تجاری در مناطقی نظیر اکرا آغاز به فعالیت کرد، همزمان با رشد فعالیت تجاری مسلمانان در این مراکز، شاهد رشد دین اسلام در ساحل طلا بودیم، اتفاق مهم فرهنگی و دینی که در بین مسلمانان ساحل طلای آن زمان شکل گرفت این بود که در عین افزایش سواد دینی علما، جنبه‌های معنوی دینی نیز توسعه یافت و مسلمانان این شرایط را با آمیزه‌ای از سنت‌های بومی گذشته خود نیز هماهنگ دیدند و چنین روشی را مورد پذیرش و اقبال قرار دادند.

پادشاهی آشانتی نیز با تقویت جنبه معنویت گرایی علمای مسلمان توانستند نقش مسلمانان را در نبردهای خود مشاهده کنند (1820-1816). علمای مسلمان در دستگاه امپراتوری آشانتی حتی به مقام سفیری هم می‌رسیدند و این به علت سطح بالای سواد و معلومات دینی این گونه علمای دین بود، روسای قبائل شمال کلید صدور معنویت اسلامی به حکومت آشانتی بودند که بعدها موقعی که خود از قدرت سیاسی برخوردار بودند نیز این نقش را بر عهده داشتند.

علمای اسلام با عقبه نژاد بومی غرب آفریقا و با سواد بالایی که داشتند در بخش‌های مختلف حکومتی آشانتی ورود کرده و جایگاه بسیار مهمی داشتند. لذا، موفقیت پادشاهی آشانتی مقرون معنویت اسلامی علمای آن دوران بود. در این میان بسیاری از روسای قبائل (Nana) به دین اسلام درآمدند، از همین زمان شاهد نوشتن کتب تاریخی اسلامی در بین علمای اسلام در ساحل طلا (غنا) هستیم.

انتهای پیام/654
منبع: FARS NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: