به گزارش «شیعه نیوز»، سيره و سبك زندگی معصومان، كه بر اساس تعاليم دينی به عنوان اسوه و الگو به جامعه اسلامی معرفی شده اند می تواند در ارائه مدل و سبك زندگی شايسته برای همه مسلمانان،كارگشا و موثر باشد. در اين ميان، سيره و سبك زندگی حضرت فاطمه، يگانه دختر رسول خدا، در عرصه شخصی و در عرصه خانواده، كه مبتنی بر تعاليم الهی و برگرفته از سنت رسول الله، می باشد؛ می تواند برای نسل امروز، بويژه زنان و دختران جامعه اسلامی، به عنوان الگوی معصوم و برتر، معرفی گردد. هر چند اين قلم و اين نوشتار، يارای وصف برترين زن عالم را ندارد، لكن از باب احترام و ادب، صحنه های از سبك زندگی فردی و سيره عبادی اين بانوی گرامی را به مناسبت روز زن و ولادت ايشان، از منابع حديثی اسلامی، به تصوير خواهد كشيد، بلكه تاسی به زندگی اين بانوی معصوم و حوريه انسيه و بهجت قلب پيامبر خاتم، چراغ راه زندگی باشد.
ولادت حضرت فاطمه
حضرت فاطمه زهرا در مكه و در خانه برترين پدر و مادر، چشم به جهان گشود. پيامبر مامور ميشود به شكرانه اين نعمت بزرگ در پيشگاه خداوند سبحان،سر تعظيم فرود آورد و نماز گذارد و قربانی نمايد. (انا اعطيناك الكوثر،فصل لربك وانحر). نزول سوره كوثر و چنين تعابير بلند مرتبه در حق فرزند دختر، آن هم در عصر جاهليت كه نه تنها زن از كمترين حقوق انسانی برخوردار نبود، بلكه تولد دختر، مايه ننگ و سرافكندگی بود و دختران زنده به گور می شدند، نشانگر جايگاه ارزشمند زن در مكتب اسلام است.
تربيت حضرت فاطمه در دامن وحی و والاترين مربی جهان آفرينش و عنايت الهی، از او شخصيتی آفريد با جسمی صبور و قلبی به لطافت باران، و در روزگار قحطی عاطفه برای فرزندان دختر، اما پدر گرامی ايشان،در وصف فرزند دختر،چنين می فرمود:
بهترين فرزندان شما، دختران اند[1]. و كسی كه دختری داشته باشد و او را نيازارد و پسرانش را بر وی برتری ندهد، بر بهشت وارد ميشود.[2]
فاطمه، آرامش بخش پيامبر
اينك و بعد از رحلت مادر، نوبت فاطمه است كه روشنايی بخش چراغ زندگی خاندان وحی باشد. دست های كوچك فاطمه، شانه های پيامبر را نوازش می كند و پای مجروح پدر را كه از آزار و اذيت های اهالی مكه،خونين می شد، مداوا می كند. و آنگاه هم كه نمی توانست از پيامبر، در برابر طوفان حمله و اذيت های مشركين مكه، حفاظت نمايد، برای مظلوميت پيامبر، می گريست.[3]
رفتار حضرت فاطمه با پدر،چنان مهربانانه و نوازشگرانه بود كه پيامبر به او نشان "ام ابيها"، داد. فاطمه در چشم پيامبر: آرامبخش و شادی قلب پيامبر (بهجة قلبی)،پاره تن (بضعة منی)نور چشم (نور عين)، ميوه دل و جان پيامبر (ثمرة فوادی)، بود.
هر بار كه بر پيامبر، وارد می شد، حضرت به او خوشامد می گفت و هر دو دست اش را می بوسيد و او را در جای خود، می نشانيد. از عايشه، در منابع حديثی اهل سنت،چنين نقل شده است:
در حرف زدن كسی را شبيه تر از فاطمه به رسول خدا، نديدم. هرگاه وارد می شد،پيامبر، بر می خاست و به سويش می رفت، او را می بوسيد و به او خوشامد می گفت و دستانش را می گرفت و در جای خود، می نشانيد.
و اما اين ارتباط عاطفی و محبت آميز بين پدر و فرزند،دوسويه بود. و می تواند الگويی برای نسل جوان امروز،باشد. عايشه در ادامه، چنين، نقل می كند:
و هرگاه پيامبر بر فاطمه وارد می شد، ايشان نيز از جای بر می خاست و به سويش می رفت، پيامبر را می بوسيد و به او خوشامد می گفت و دستانش را می گرفت و در جای خود، می نشانيد.[4]
سيره فردی حضرت فاطمه
لباس و عطر حضرت فاطمه
جنس چادر حضرت فاطمه گاهی از جنس پشم[5] و گاهی نيز از پارچه حرير (حلة استبرق) بود. البته هديه ای بود كه همسر وی، حضرت علی، به او بخشيده بود.[6] اما در خانه و در محيط منزل، لباس رنگی می پوشيد. (لبست ثيابا صبيغا).[7] و بر چشمانش سرمه می كشيد.[8] از آنجا كه پدر گرامی اش،حضرت محمد، همواره از عطر و خوش بويی ستايش ميكرد، و می فرمود: بر محبوبيت آدمی، می افزايد. حضرت فاطمه نيز با تاسی از پدر، در نخستين شب ازدواج، در منزل و هنگام نماز، از عطر خوشبو، استفاده می نمود.[9] اما چنان بود كه بوی خوش عطر را از نامحرم ولو نابينا، باشد، مخفی می كرد و چنين می فرمود: "اگر او مرا نمی بيند، من او را می بينم و او (شخص نابينا)،بوی مرا استشمام می كند".[10]
نقش نگين حضرت فاطمه
از پدر گرامی خويش، رسول مكرم اسلام، چنين نقل ميفرمود: آن كه نگين انگشترش، عقيق باشد، در خير و نيكی است.[11] و خود نيز به تاسی از پدر،انگشتری عقيق از جنس نقره بر دست داشت.[12] كه نقش نگين عقيق انگشتری حضرت فاطمه: "الله وليّ عصمتی"،نقل شده است.[13]
رفتار فرزند حاكم اسلامی
به اقتضای زنانگی و استحباب مظاهر زينت برای زنان، حضرت فاطمه، نيز از اين قاعده مستثنی نبود و دستبند،گوشواره و گردنبند، داشت اما وقتی وضعيت سخت اقتصادی عصر پيامبر و ندگی اصحاب صفه را مشاهده می نمود و از طرفی نيز به دليل انتساب حضرت فاطمه به پيامبر، به عنوان حاكم جامعه اسلامی، ايجاب می نمود كه فرزند حاكم اسلامی، رفتار ديگری داشته باشد، بی درنگ زينت های ظاهری را در راه خدا می بخشيد و به فقراء هديه می نمود.[14]
اين گونه رفتارها،می تواند الگو و سرمشق فرزندان حاكمان و مسوولين جامعه اسلامی باشد كه تلاش كنند، سطح زندگی و رفاه خويش را با طبقه متوسط جامعه اسلامی، همسو نمايند تا طعم زندگی فقراء جامعه را نيز درك كرده و همواره در جهت رفع مشكلات و كاستی های آنان، اقدام نمايند.
مهمان نوازی حضرت فاطمه
حضرت فاطمه و اميرالمومنين، آنچنان در مهمان نوازی و تكريم مهمان، پيش قدم بودند كه در شان و حق ايشان، آيه ايثار، نازل گشت.[15] (يوثرون علی نفسهم ولو كان بهم خصاصه. سوره حشر،آيه 9). بويژه وقتی صله رحم، به مهمانی حضرت فاطمه، دعوت می شدند، حضرت ايشان، به عنوان مدير خانه و بانوی منزل، سعی ميفرموند، بهترين غذاها را از جمله گوشت، در سفره مهمانی، قرار دهند.[16]
غذاهای موردعلاقه حضرت فاطمه
غذاهای موردعلاقه حضرت فاطمه، از جمله: زيتون، شير، مويز، گلابی، خرما،كاسنی، حريره و گوشت، نقل شده است. به فرموده امام صادق، سبزی موردعلاقه رسول خدا، امام علی و حضرت فاطمه، به ترتيب: كاسنی، ريحان و خرفه (الفرفخ و هی بقلة فاطمه)،بوده است كه به فرموده امام صادق، و با كمال تاسف، به دليل عناد بنی اميه با خاندان پيامبر (بغضا لنا و عدواه لفاطمة)، به سبزی نادانان، شهرت يافته بود.[17]
سيره عبادی حضرت فاطمه
عبادت و معنويت حضرت فاطمه، چنان می نمود كه خداوند متعال، به وجود وی در مقابل فرشتگان الهی، مباهات و افتخار ميكرد (كانت الزهراء كثيرة الخشية من بارئها،بحيث يباهی بها الله امام الملائكة).[18] وقتی بر محراب نماز می ايستاد، همچون ستاره ای در آسمان برای ملائكه،می درخشيد. در نيايش و دعا، جمله معروف از زبان فرزند گرامی ايشان، امام حسن مجتبی، همچون مرواريدی ميدرخشد كه الجار ثم الدار.[19]
حضرت فاطمه و ساكن بهشت
حضرت فاطمه، به تلاوت قرآن، عشق می ورزيد و می فرمود: هر كس سوره های حديد، واقعه و الرحمن را بخواند و در آن تدبر و انديشه كند، "ساكن فردوس"،خطاب ميشود.[20] از همين انس حضرت فاطمه با قرآن بود كه فضه، خادمه ايشان، تا بيست سال جز به قرآن، تكلم نمی كرد. و هرگاه با وی گفتگو می شد، جز به قرآن پاسخ نمی داد.[21]
تسبيح حضرت فاطمه
حضرت فاطمه، به امر و فرمان پدر، همواره به تسبيح معروف به تسبيح حضرت فاطمه، بعد از هر نماز و قبل از خواب، همت و ممارست، داشت.[22] اين دعا و ذكر، چنان قرب و منزلت دارد كه به عنوان مصداق قرآنی الذكر الكثير (سوره احزاب،آيه 41) می باشد[23] و ائمه و پيشوايان معصوم، فرموده اند: ما، فرزندان خويش را به تسبيح حضرت فاطمه، امر می كنيم همانطور كه به نماز امر می كنيم.[24]
ختم قرآن قبل از خواب
علاوه بر تسبيح حضرت فاطمه، از يادگارهای ايشان به شيعيان، نقل حديث سفارش پيامبر به حضرت فاطمه است كه به دختر گرامی شان، فرمودند: دخترم، نخواب،جز اينكه چند عمل را به جای آوری ... از جمله:
با تلاوت سه مرتبه سوره توحيد قبل از خواب،گويی اينكه ختم قرآن، كرده ايد و با گفتن تسبيحات اربعه، گويی اينكه حج و عمره، به جا آورده ايد.[25]
حضرت فاطمه، به سفارش پيامبر، در مابين الطلوعين، بيدار بودند و معتقد بودند كه روزی بندگان از فضل الهی در اين ساعت (بين اذان صبح تا طلوع خورشيد) تقسيم ميشود و هركسی در اين ساعت، خواب باشد، از آن محروم می گردد.[26]
استجابت دعا در روز جمعه
حضرت فاطمه، به روز جمعه،اهميت خاصی قائل بود. از فرزند گرامی ايشان، امام حسن مجتبی، نقل شده است: گاهی می ديدم مادرم، شب جمعه را در ركوع و سجود برای خداوند متعال، تا صبح به عبادت می ايستاد.[27] و درباره يكی از زمان های استجابت دعا،می فرمود:
از پيامبر شنيدم: در روز جمعه،وقتی است كه در آن زمان، مسلمانی ازخداوند متعال،درخواستی را داشته باشد و خدواند آن را به اجابت نرساند. و آن زمان در روز جمعه، هنگامی است كه نيمی از آفتاب برای غروب كردن در افق،فرو برود. پس از آن بود كه بانو، از خدمتكارش ميخواست هرگاه چنين لحظه ای فرا رسيد، به وی اطلاع دهد تا وی به نيايش و دعا بپرازد.[28]
سيره خانوادگی حضرت فاطمه
حضرت فاطمه و تربيت فرزند
خانواده،كانون گرمی است كه وجود فرزند به آن حلاوت و روشنی می بخشد. حضرت فاطمه چهار فرزند داشت. دو پسر (حسن و حسين) و دو دختر (زينب و ام كلثوم). در تربيت فرزند،از همان لحظات آغازين تولد فرزند،دقيق ترين دستورات اسلامی را به تاسی از گفتارهای پدر گرامی خويش،عمل می نمود. منابع اسلامی چنين نگاشته اند:
حضرت فاطمه،هرگاه صاحب فرزندی می شد، در گوش فرزند، اذان و اقامه می گفت و به سنت و دستور موكد اسلام،در روز هفتم برای فرزند در راه خدا،عقيقه می نمود. آنگاه سر نوزاد را می تراشيد و به وزن موهای سر نوزاد، نقره يا طلا به فقراء می بخشيد. و بخشی از گوشت قربانی عقيقه را به قابله ها می بخشيد و با مهمانی دادن، ديگران را در شادی خويش،سهيم می نمود.[29]
به فرمان پيامبر،برای جلوگيری از آسيب های ديگران و چشم زخم، فرزندان خويش را به دعای تعليمی پيامبر، (اعوذ بكلمات الله التامه من شر كل الشيطان و هامّة و من كل عين لامّة)، تعويذ می نمود.[30] گاهی اتفاق می افتاد كه اگر فرزند، بيمار می گشت، برای بهبودی، او را نزد پيامبر برده و از وی طلب دعا ميكرد.[31] و اگر بيماری، شديد می شد، برای شفای فرزند،نذر می كردند.[32] و چنين شد كه سوره دهر،در حق ايشان و خاندان اهل بيت، نازل گرديد.[33]
حضرت فاطمه در خانه، با بچه ها،بازی ميكردند و گاهی از اشعار عبرت آموز، برای تربيت فرزند نيز سود می جستند. گاهی نيز، فرزندان خويش، حسن و حسين خردسال را به مسجد پيامبر،می فرستادند تا از همان كودكی با معنويت پيامبر،انس بگيرند، به سخنرانی پيامبر،گوش فرا داده و آنگاه در بازگشت به خانه،برای مادر، بازگو می كردند.[34]
حضرت فاطمه، هيچ امری را بر تربيت فرزند،مقدم نمی كرد و حتی در هنگام تزاحم امور منزل با نگهداری فرزند، امور منزل را وانهاده و به امر فرزند،همت می گماشتند.[35] اين سيره و رفتار حضرت فاطمه،می تواند الگويی برای زنان امروز جامعه باشد كه با اندك بهانه ای، امر خطير و سرنوشت ساز تربيت فرزند را رها كرده و به امور ديگر،همت می گمارنند.
حضرت فاطمه و عدم تحميل خواسته ها بر همسر
يكی از عوامل قوام، دوام و گرمی كانون خانواده، قانع بودن زن نسبت به وضعيت مالی و اقتصادی همسر و عدم تحميل خواسته ها بيش از توان همسر است. پيامبر اكرم،اين اصل اخلاقی را به دختر خويش، تعليم داده بود. از اين رو، درخواستی از علی عليه السلام، نميكرد كه بيش از توان او باشد و يا او را وادار به تكلف نمايد. شاه بيت كلام حضرت فاطمه در زندگی مشترك و نگاه اقتصادی به كانوان خانواده،چنين بود:
يا علی، من از خدا حيا می كنم كه آنچه در توان شما، نيست بر شما تحميل كنم.[36]
حضرت فاطمه و كار در خارج از خانه
با تشكيل خانواده وزندگی مشترك، طبيعی است كه كارها بين زن و مرد،تقسيم ميشود. زندگی حضرت فاطمه و امام علی،نيز از اين قاعده، مستثنی نبود. به فرمان پيامبر، امور داخل منزل به حضرت فاطمه و امور خارج از منزل به امام علی، سپرده شد. حضرت فاطمه به قدری از همنشينی بی مورد با نامحرمان، بيزار بود كه وقتی اين نوع تقسيم كار را از پيامبر، شنيد، خوشحالی خويش را چنين ابراز نمود:
هيچ كس جز خداوند، ميزان سرور و شادی ام را از اينكه رسول خدا مرا از هم دوشی و معاشرت با نامحرمان، معاف كرد، نمی داند.[37]
آشكار است وجود مبارك پيامبر،با توجه به شرايط مرد و زن و تفاوت های طبيعی روحی و جسمی، اين گونه وظايف زندگی مشترك را بين مرد و زن،تقسيم كرد.
اصالت دادن به فعاليت در خانه همراه با رشد معنوی و علمی بانوان و زنان جامعه اسلامی، سنت فرخنده ای است كه با ساختار روحی و جسمی زن و مرد نيز سازگار است. اما غرب با توجه به نگاه مادی گرايانه، حضور زن در محيط پرعاطفه و با محبت خانواده را سبك شمرده و همدوشی با مردان را يك ارزش تلقی می كند. گاه يك زن ساعت ها در محيط خارج از خانه و با تقسيم محبت با ديگران و با جسمی خسته و روحی درهم شكسته، به محيط خانه وارد ميشود. پيامدهای ناگوار تماس ها و سركار داشتن غيرضروروی زنان با نامحرمان كه گوشه ای از آن را هر روز در صفحه حوادث روزنامه ها، نقش می بندد، را با چشمان خود می بينيم لكن شگفت آن است كه باز نيز تجربه ميشود.
آشكار است طرح اين موارد،به معنای در خانه نشستن و عدم رشد و بالندگی زنان در عرصه های گوناگون علمی، نيست، بلكه هدف، تفاوت نهادن ميان اصل و فرع وظيفه يك زن برای حفظ كانون خانواده به عنوان بهشتی كوچك برای تجديد قوای همسران و حراست از زيرساخت جامعه و پرورش و تربيت فرزندان شايسته می باشد.[38]
عناوين مرتبط
سیری در آسمان فاطمه(س) + اینفوگرافی
شباهت های شب قدر و حضرت فاطمه
[1] . كلينی،الكافی،ج 5،ص 48.
[2] . مجلسی،بحارالانوار،ج 90ص 321.
[3] . فاطمه برترين بانوی اسلام،ص 90.
[4] . صحيح ابن حبان،ج 5،ص 403.
[5] . مجلسی،بحارالانوار،ج 43،ص 86.
[6] . الاصابه،ج 8،ص 270.
[7] . شيخ طوسی،الامالی، ص 401.
[8] . مجلسی،بحارالانوار، ج 21، ص 383.
[9] . سيدی، خاطر نازك گل،ص 19.
[10] . مجلسی،بحارالانوار،ج 43، ص 91.
[11] . حرعاملی، وسائل الشيعه،ج 5،ص 88.
[12] . مجلسی،بحارالانوار،ج 43، ص 9.
[13] . بحرانی،عوالم العلوم، ج 11،ص 65.
[14] . طبرسی،مكارم الاخلاق،ص 94-95.
[15] . وسائل الشيعه،ج 9، ص 462.
[16] . حميری،قرب الاسناد،ص 325.
[17] . كلينی،الكافی،ج 6،ص 367.
[18] . شيخ صدوق،الامالی، ص 175.
[19] . اربلی،كشف الغمة،ج 2، ص 96.
[20] . سيوطی،الدر المنثور،ج 6،ص 140.
[21] . مجلسی،بحارالانوار، ج 43، ص 87.
[22] . شيخ صدوق،علل الشرايع، ج 2، ص 366.
[23] . روحانی،زندگانی حضرت زهرا،ص 987.
[24] . شيخ صدوق،ثواب الاعمال،ص 363.
[25] . شيخ الاسلامی،مسند فاطمه الزهراء،ص 173.
[26] . متقی هندی،كنز العمال،ج 15،ص 524.
[27] . اربلی،كشف الغمة،ج 2، ص 96.
[28] . طبری،دلائل الامامة،ص 71.
[29] . طبری،ذخائر العقبی، ص 118. مجلسی،بحارالانوار،ج 43،ص 255.
[30] . مجلسی،بحارالانوار،ج 60، ص 6.
[31] . بروجردی،جامع الاحاديث الشيعه،ج 15، ص 83.
[32] . حرعاملی، وسائل الشيعه،ج 23،ص 305.
[33] . امينی، الغدير،ج 3، ص 107.
[34] . سيدی،خاطر نازك گل، ص 194.
[35] . طبری،ذخائر العقبی،ص 51.
[36] . كوفی،تفسير فرات الكوفی، ص 83.
[37] . حميری،قرب الاسناد،ص 52.
[38] . سيدی،خاطر نازك گل،ص 202.
انتهای پیام/ 852